یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ملاقات امام حسین (ع) با عمر الاطرف


ملاقات امام حسین (ع) با عمر الاطرف
ملاقات امام حسین (ع) با عمر الاطرف [۱] . ((حدثنی ابی ان رسول اللّه (ص ) اخبره بقتله وقتلی وان تربتی تكون بقرب تربته فتظن انك عل مت مالم اعلمه وانه لا اعطی الدنیهٔ من نفسی ابداولتلقین فاطمهٔ اباها شاكیهٔ ما لقیت ذریتها من امته ولا یدخل الجنهٔ احد اذاها فی ذریتها))[۲] . هـنـگـامی كه سیدالشهدا(ع) از بیعت با یزید امتناع می كند, ((عمر الاطرف )) به خدمت برادرش مـی رسـد در حـالـی كه حضرت , تنهاست عرض می كند: از برادرت امام حسن مجتبی (ع) شنیدم اینجا گریه وصدای ناله وضجه او بلند می شودونمی تواند به سخنانش ادامه بدهد امام حسین (ع) اورا به سینه خود می چسباندومی فرماید: ((شنیدی كه من كشته خواهم شد)) عرض می كند: خدا آن روزرا نیاورد. امام (ع) فرمود: ((سالتك بحق ابیك بقتلی اخبرك ؟
, به حق پدرت سوگند! آیا به قتل من تورا خبر داده است ))؟
عرض می كند: آری , چه می شود كه بیعت كنی ))؟!
سـیـدالـشـهـدا(ع) فـرمـود: ((پـدرم بـه مـن خـبـر داد كـه پـیـامـبـر(ص ) خـبـر كشته شدن او(امـیـرالـمـؤمـنـین (ع)) ومرا داده است واینكه تربت من وپدرم نزدیك هم خواهد بود آیاگمان می كنی آنچه را كه تو می دانی من نمی دانم , ولی من حاضر نیستم زیر بار ذلت بروم وفاطمه علیها الـسـلام پـدرش رسـول خـدا(ص )را مـلاقات خواهد كرد وازمصیبتهایی كه به فرزندانش رسیده شكایت خواهد نمود وكسی كه در حق فرزندان فاطمه ستم كند, وارد بهشت نخواهد شد)). وقتی كه ((عمر الاطرف )) خبر شهادت حسین (ع)را شنید چنین گفت : ((ویـقـال انـه لما بلغه قتل اخیه خرج فی معصفرات له وجلس بفنا داره وقال اناالغلا م الحازم ولو خرجت معهم لذهبت فی المعركهٔ ))[۳] .
● حسین (ع) مظهر آزادگی
در سخنان حضرت به ((عمر الاطرف )) آمده بود كه ((زیر بار ذلت نخواهم رفت ))ابن ابی الحدید, امـام حـسین (ع)را چنین توصیف می كند: ((سید اهل الا با الذی علم الناس الحمیهٔ والموت تحت ظـلا ل السیوف , اختیارا له علی الدنیهٔ , ابوعبداللّه الحسین بن علی (ع) عرض علیه الا مان واصحابه فاختار الموت علی ذلك ))[۴] .
((رهـبـر وبرزگ آنانی كه زیر بار ذلت نرفتند, آن كسی كه به مردم درس آزادگی ومرگ در سایه شـمـشیررا یاد داد كه زیر بار ذلت نروند, حسین بن علی (ع)است به اوواصحابش امان دادند ولی آنان مرگ را انتخاب كردند)).
بزرگ فلسفه , نهضت حسین این است
كه مرگ سرخ به از زندگی ننگین است .
نه ظلم كن به كسی , نی به زیر ظلم برو
كه این مرام حسین است ومنطق دین است .
همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب كافی است
اگر چه گریه بر آلام قلب تسكین است .
ببین كه همت والای او چه بود ای دوست
كه درك آن سبب عزوجاه وتمكین است .
فرازنی سر وی گر رود نباشد باك
كه سر فرازی طاها وآل یاسین است .
اگر چه داغ جوان تلخ كام كردش گفت
كه مرگ در ره حفظ شرف چه شیرین است .
● احترام سادات
نـكـتـه دیگری كه در كلام امام حسین (ع) مطرح شده بود, شكایت فاطمه زهرا(س )است از آنچه مـردم در حـق فـرزنـدان او انجام داده اند, هر كس در حق ذریه آن حضرت ستم كرده باشد, وارد بـهشت نمی شود, احتمالا منظور از ستمی كه موجب محرومیت از بهشت می شود, ستمی است كه در حق امام حسن وامام حسین ـ علیهماالسلام ـ وفرزندان بلا فصل حضرت فاطمه (س ). بـشود واگر ظاهر كلام امام حسین (ع)را اخذ كنیم وذریه را مطلق بدانیم , منظور این می شود كه هـر كـس بـه ذریـه فـاطمه (س ) آنچنان ظلم وستم نابخشودنی كند كه موجب حرمان از بهشت وورود به آتش گردد.
احـتـرام سـادات واولاد فـاطـمه (س ) بر همه لازم است وتوهین وجسارت به آنان موجب بروز آثار وضعی وتكلیفی در زندگی انسان می شود اگر كسی از سادات خطایی را دید آن را به گردن همه نـیـنـدازد وهـمـه را خـطـا كـار ومـجـرم نـدانـد الـبته سادات هم باید حرمت پیامبر(ص ) وائمه مـعـصـومین (ع)را حفظ كنند وبه قول معروف ((متولی باید احترام امامزاده را نگهدارد)) چنانچه قرآن كریم خطاب به همسران پیامبر(ص ) می فرماید: ((یا نسا النبی من یات منكن بفاحشهٔ مبینهٔ یضاعف لها العذاب ))[۵] . ((ای هـمـسران پیامبر! هر یك از شما اگر مرتكب خطای آشكاری شود, عقاب اودو برابر می شود (چون با این خطا, حرمت پیامبر(ص ) هم شكسته خواهد شد))).
● اشعار ابن عنین ورؤیای فاطمه (س )
((نـصراللّه بن عنین دمشقی ((شاعر)), برای زیارت خانه خدا مشرف شد در حالی كه مقداری كالا وپـارچه همراه خودداشت بعضی از سادات بنی داود راه را بر او گرفته واموالش را به سرقت بردند وخودش را نیز مجروح كردند لذا نامه ای به ((عزیز بن ایوب )) پادشاه یمن نوشت واز او خواست كه مرتكبین این عمل را كیفر دهد ودر این زمینه اشعاری را سرود, از جمله :
وان اردت جهادا فارق سیفك من
قوم اضاعوا فروض اللّه والسننا.
ولا تقل انهم اولاد فاطمهٔ
لو ادركوا آل حرب حاربوا الحسنا.
((اگـر مـی خواهی جهاد كنی , شمشیرت را به روی كسانی بكش كه احكام خداوندوسنت را ضایع كردند)). ((نـگـو اینان فرزندان فاطمه هستند كه اگر معاویه را هم درك می كردند به جنگ امام حسن (ع) می رفتند)). چـون ایـن اشعاررا گفت , شب در عالم رؤیا صدیقه كبری (س )را می بیند كه مشغول طواف خانه خـداسـت , ((ابـن عنین )) سلام می كند ولی حضرت , اعتنایی به اونمی كند, بار دوم سلام می كند ولی پاسخی نمی شنود, به گریه وتضرع می افتد كه چه شده به من اعتنایی نمی كنید؟
حضرت زهرا(س ) در پاسخ می فرماید:
لئن اسا من ولدی واحد
جعلت كل السب عمدا لنا.
فتب الی اللّه فمن یقترف
ذنبا بنا یغفر له ما جنی .
اكرم لعین المصطفی جدهم
ولا تهن من اله اعینا.
فكلما نالك منهم عنا
تلقی به فی الحشر منا هنا.
((اگر یكی از فرزندان من بدی كند, تو تمام بدی را عمدا به ما نسبت می دهی )). ((از گناه خود توبه كن كه هر كس از ما گناهی كند, خداوند به خاطر ما اورامی بخشد)). ((تو به خاطر جدشان محمد(ص ) آنان را احترام كن وبه احدی از فرزندانش توهین نكن )). ((هر ناراحتی كه از ناحیه فرزندان فاطمه به تو برسد, جزای آن را در قیامت خواهی گرفت )). آنـگاه صدیقه كبری (س ) با دست مباركش چیزی شبیه آب بر بدن نصراللّه می ریزد و((نصراللّه بن عـنـیـن )) از خـواب بـیـدار مـی شـود در حالی كه جراحتهای بدنش خوب شده بود, لذا در مقام عذرخواهی از حضرت , این اشعاررا سرود:
عذرا الی بنت نبی الهدی
تصفح عن ذنب مسی جنی .
واللّه لو قطعنی واحد
منهم بسیف البغی او بالقنا.
لم ار ما یفعله سیئا
بل اره فی الفعل قد احسنا[۶] .
((از دختر پیامبر(ص ) عذر می خواهم واینكه از گناه من كه جنایت كرده ام چشم پوشی كنند)). به خدا قسم ! اگر یكی از فرزندان فاطمه , مرا با شمشیر یا نیزه , قطعه ـ قطعه كند)). ((این كاررا بد نمی دانم بلكه آنچه انجام داده خوب می دانم )).
● وصایای علامه حلی به فرزندش
علامه حلی در آخر كتاب فقهی قواعد, وصایایی خطاب به فرزندش ((محمدبن حسن )) معروف به ((فخر المحققین )) دارد, از جمله می فرماید: بـر تـواسـت كـه نـسـبت به ذریه پیامبر(ص ) صله ومهربانی كنی , زیرا خداوندمتعال در حق آنان سـفـارش فرموده ومحبت در حقشان را اجر رسالت قرار داده وفرموده :(قل لا اسالكم علیه اجرا الا المودهٔ فی القربی )[۷] . پـیـامبر(ص ) هم فرموده من در قیامت برای چهار دسته شفاعت می كنم هر چندمرتكب گناهان تمام مردم دنیا شده باشند:
۱) شخصی كه به فرزندان من كمك كند.
۲) مردی كه مالش را در سختی فرزندانم مصرف كند.
۳) آنكه فرزندان مرا با زبان وقلب دوست داشته باشد.
۴) مردی كه در حوایج فرزندانم كوشا باشد هنگامی كه به آوارگی مبتلاشوند ((رجل نصر ذریتی ورجل بذل ماله لذریتی عند المضیق ورجل احب ذریتی باللسان والقلب ورجل سعی فی حوائج ذریتی اذا طردوا وشردوا))[۸].
پی‌نوشتها:
۱) ((عـمـر الاطـرف )) آخـریـن فـرزنـد امیرالمؤمنین (ع) وكنیه اش ((ابوالقاسم ))است چون شـرافـتـش فـقط ازناحیه پدراست , به او ((اطرف )) گفته می شود, در مقابل ((عمرو بن علی بن حسین )) كه ((اشرف ))نامیده می شود, چون شرافتش از طرف پدر, به امیرالمؤمنین (ع) واز طرف مـادر, به حضرت زهرا علیها السلام منتهی می شود ((عمر الاطرف )) با خواهرش ((رقیه )) تواما به دنیا آمدند نام مادرش ((صهبا ثعلبیه ))است , فرزندش ((محمد بن عمر الاطرف )) با خدیجه دختر حـضـرت سـجـاد(ع)ازدواج كرد واز او صاحب سه فرزند شده است به نامهای : ((عبداللّه , عبیداللّه وعـمر)) درسن ۷۵ سالگی در ((ینبع )) وفات یافته است.
حجاج می خواست ((عمر الاطرف ))را در تـولـیـت صـدقات پیامبر(ص ) وعلی (ع) با ((حسن مثنی )) شریك نماید ولی ((حسن )) نپذیرفت وشـكـایت حجاج را نزد عبدالملك به شام برد, لذا تولیت موقوفات , منحصرا با ((حسن مثنی )) شد (سفینه ,((عمر)) عمدهٔ الطالب , ۳۳۱).
۲) ملهوف , ۱۲ الامام الحسین واصحابه , ۱/۱۰۸.
۳) قاموس الرجال , ۷/۲۱۵.
۴) ابن ابی الحدید, ۳/۲۴۹.
۵) احزاب /۳۰.
۶) ینابیع الموده باب ۶۴, ۳۶۷ عمدهٔ الطالب ۱۱۹.
۷) شوری /۲۳.
۸) قواعد الاحكام ۲/۳۴۶.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید