یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نظری بر ماهیت حرکت های دانشجویی در ایران


نظری بر ماهیت حرکت های دانشجویی در ایران
تلقی عمده جامعه شناسان و صاحبنظران آن است که جنبش های دانشجویی، صورتی از جریانات روشنفکری یا متاثر از آن است. به عقیده این گروه از صاحبنظران، دانشجویان عمدتاً توزیع کنندگان افکار و عقاید روشنفکران در جامعه بوده و نوعی نقش واسطه را برعهده دارند. (بشیریه، ۱۳۸۰؛ ۲۶۰ ) در ایران از زمان تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ همواره میان دانشجویان و حکومت ها چالش و درگیری وجود داشته است. با وجود سابقه نسبتاً زیاد فعالیت های دانشجویی در کشور ما، هنوز در میان صاحبنظران توافقی در مورد جنس و ماهیت حرکت های دانشجویی وجود ندارد. در این مقاله کوتاه بر آنم تا با وام گیری از جامعه شناسی سیاسی نشان دهم، پویش های دانشجویی در ایران را نمی توان یکسره جنبش نامید چرا که در برخی موارد این حرکت ها به مفهوم گروه فشار نزدیک تر می شوند. برای رسیدن به این نتیجه ابتدا به تعریف جنبش و ذکر خصوصیات آن پرداخته و سپس به سراغ مفهوم گروه فشار خواهیم رفت. سر آخر نیز به نتیجه گیری از بحث خواهیم پرداخت.
الف) جنبش چیست؟
تعریف؛ «جنبش را می توان کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک، یا تامین هدفی مشترک از طریق عمل جمعی خارج از نهاد های رسمی تعریف کرد.» (گیدنز، ۱۳۷۳؛ ۶۷۲-۶۷۱) بنابراین تعریف، جنبش ها دارای سه عنصر مشترک هستند؛ کوشش های جمعی هستند، اهداف مشترک دارند و خارج از نهادهای رسمی حکومتی قرار می گیرند.
▪ شرایط پیدایش جنبش
اسملسر شش شرط را برای پیدایش هر جنبش ذکر می کند و اینها را شرایطی می داند که برای پیدایش جنبش ها ضروری اند.
۱) زمینه ساختاری؛ شرایط کلی که در هر جامعه وجود دارد می تواند مشوق یا مانع بروز جنبش های گوناگون شود. مثلاً در ایالات متحده به علت وجود آزادی های مذهبی، هر شخص می تواند به گروه مذهبی دلخواه خویش بپیوندد. چنین فضای آزادی می تواند موجب تشکیل جنبش های کارگری یا مذهبی و... شود.
۲) فشار ساختاری؛ تنش ها یا تعارضاتی که در جامعه باعث برخورد منافع گروه های مختلف می شود. نابرابری های قومی، نژادی یا جنسیتی می تواند باعث بروز جنبش های اقلیت ها، سیاهان یا جنبش زنان شود.
۳) باورهای تعمیم یافته؛ ایدئولوژی ها و مکاتبی که از قدرت بسیج کنندگی برخوردار بوده و بتوانند ناراضیان را بسیج کنند.
۴) عوامل شتاب دهنده؛ حوادثی که باعث می شود در یک مقطع خاص حرکت های جنبشی به اوج خود برسد. همانند واقعه امتناع خانم رزا پارکر از نشستن در قسمتی از اتوبوس که برای سیاهان در نظر گرفته شده بود. این واقعه در سال ۱۹۵۵ در ایالت مونتگمری امریکا به اوج گیری جنبش سیاهان کمک کرد. در ایران نیز بسته شدن روزنامه سلام در سال ۱۳۷۸، باعث شتاب حرکت های دانشجویی در آن مقطع و شکل گیری واقعه کوی دانشگاه شد.
۵) گروه هماهنگ؛ به عقیده اسملسر چهار عامل پیش گفته، گاهی می توانند سبب بروز تنش های خیابانی شوند، اما برای ایجاد یک جنبش عامل دیگری به نام «گروه هماهنگ» لازم است. یعنی هسته یی که رهبری و سازمان دهی جنبش را برعهده گیرد.
۶) عملکرد کنترل اجتماعی؛ نوع واکنش حکومت ها در قبال جنبش های اجتماعی می تواند تعیین کننده باشد. اگر حکومت ها به از بین بردن زمینه های شکل گیری یک جنبش و فشار ساختاری تن دهند، در نتیجه این جنبش ها بلاموضوع خواهند شد. اگر در جامعه یی حکومت تلاش کند تا تبعیض های موجود همچون نابرابری های قومی، مذهبی یا جنسیتی را برطرف کند، در این صورت به طور طبیعی زمینه بروز این جنبش ها نیز از بین خواهد رفت. درست به همین دلیل است که بسیاری از صاحبنظران معتقدند جنبش های دانشجویی عمدتاً در کشورهای جهان سوم و در واکنش به فساد، ناکارآمدی و انسداد سیاسی بروز می یابند. به طور طبیعی در صورت شکل گیری یک نظام دموکرات و بهبود این مشکلات ساختاری، دانشجویان سیاسی به احزاب سیاسی خواهند پیوست و حرکت های دانشجویی عمدتاً در شکل و اندام تشکل های صنفی درون دانشگاهی به حیات خود ادامه خواهند داد.
ب) گروه های فشار
در عالم سیاست، جدای از احزاب سیاسی و جنبش ها، گروه های تقریباً سازمان یافته دیگری وجود دارند که در راستای تامین اهداف و منافع اعضای خود عمل می کنند. آنها با استفاده از پول، قدرت و حتی فشار افکار عمومی عمدتاً بر قانونگذاران، اعضای پارلمان ها، نهادهای دولتی یا حتی دستگاه قضایی به نفوذگذاری می پردازند. این گروه ها در برخی کشورهای صنعتی به خصوص امریکا بسیار نیرومندند. از جمله این گروه ها می توان به لابی یهودی آیپک یا گروه عمدتاً ایرانی شورای روابط ایرانیان-امریکاییان (به ریاست هوشنگ امیراحمدی) اشاره کرد. گروه های فشار در کشورهای جهان سوم هم حضور دارند اما از قدرت و نفوذ کمتری برخوردارند.
زیگلر گروه فشار یا گروه منافع را چنین تعریف می کند؛ «توده سازمان یافته یی که در تلاش نفوذگذاری بر تصمیمات حکومتی است، بی آنکه بکوشد اعضای خود را در مقامات رسمی حکومت قرار دهد.» (عالم، ۱۳۸۰؛ ۳۵۹-۳۵۸) بنابراین تعریف، یکی از ویژگی های مهم گروه های فشار این است که برخلاف احزاب سیاسی، خواهان به دست گیری قدرت سیاسی و رسیدن به حکومت نیستند بلکه هدف اصلی آنها این است که از طریق نفوذ، پول یا فشار افکار عمومی بتوانند سیاست های حکومت را به نفع خود تغییر دهند یا قوانین موافق منافع خود را در پارلمان ها به تصویب برسانند. به این گروه ها گروه های فشار، نفوذ، لابی یا گروه های منافع می گویند. البته لازم به ذکر است که گروه های فشار صرفاً سیاسی نیستند و می توانند اقتصادی و حتی مذهبی هم باشند. برخی از این گروه های فشار در جهت اهداف صلح طلبانه، حمایت از محیط زیست یا لغو مجازات اعدام فعالیت می کنند. برای درک بهتر مفهوم گروه های فشار می توان به فیلم بسیار مشهور «پدرخوانده» اثر جاودان فرانسیس فورد کاپولا اشاره کرد. در آنجا دون کورلئونه به همراه پسران و مشاورانش تشکیلاتی را رهبری می کند که مصداق کامل یک گروه فشار نیرومند است. این تشکیلات نفوذ فراوانی در میان روزنامه نگاران، سیاستمداران، وکلا، قضات و حتی پلیس داشت و از آنها برای پیشبرد اهدافش سود می برد.
سر آخر برگردیم به همان پرسشی که در ابتدای این گفتار مطرح کردیم. برای تبیین حرکت های دانشجویی در ایران از چه الگویی می توان استفاده کرد. آیا این پویش ها را می توان جنبش نامید یا در قالب گروه های فشار می گنجند. پاسخ به این پرسش البته بسیار دشوار است و به جستار عمیق تری درباره حرکت های دانشجویی در ایران نیازمند است. اما به طور خلاصه می توان گفت برخی پویش های دانشجویی در دوران قبل از انقلاب را می توان جنبش نامید. کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در دانشگاه های امریکا و اروپا در میانه سال های ۱۹۷۰-۱۹۶۰ واجد خصوصیات شش گانه یک جنبش بوده است. فضای باز موجود در خارج از ایران، فشار ساختاری، سرکوب، خفقان و نابرابری های موجود در داخل و همچنین وجود یک هسته رهبری کننده در میان دانشجویان باعث شد کنفدراسیون به عنوان جنبشی نیرومند، موقعیت شاخصی در میان نیروهای مخالف رژیم پهلوی پیدا کند. پس از انقلاب مذهبی سال ۵۷ دانشجویان اسلام گرا در قالب دفتر تحکیم وحدت به ایجاد انقلاب فرهنگی و حذف دانشجویان و استادان دگراندیش در دانشگاه ها اقدام کردند. دانشجویان مخالف نیز از قدرت لازم، هواداران و کادر رهبری کننده نیرومند برخوردار نبودند تا پویش هایشان را به سطح یک جنبش ارتقا دهند. دفتر تحکیم وحدت را تا اوایل دهه ۷۰ شمسی به دلیل چسبندگی به حکومت نمی توان واجد کلمه جنبش دانست. چراکه تحکیم در آن سال ها نه چندان توجهی به زمینه های ساختاری و نابرابری های موجود در جامعه داشت و نه جدای از نهادهای رسمی فعالیت می کرد. از اوایل دهه ۷۰ دوره جدیدی در فعالیت های تحکیم آغاز شد. به خصوص در سال های نزدیک به ۷۶ و در جریان انتخابات ریاست جمهوری، دوباره پویش های دانشجویی در اثر بسیج هواداران و شکل گیری یک هسته رهبری کننده نیرومند، به سطح یک جنبش ارتقا می یابد. اما پس از آن بر اثر اختلافات درونی، نبود باورها و ایدئولوژی مشترک در میان دانشجویان (باورهای تعمیم یافته) ، فروپاشی هسته رهبری کننده، حرکت های دانشجویی از موقعیت جنبشی افول کرده و به نوعی گروه فشار بدل شد.
دانشجویان در سال های اخیر سعی کرده اند با انتشار بیانیه ها یا انجام تجمع های محدود از طریق تاثیرگذاری بر افکار عمومی بر حکومت فشار وارد کنند یا مانع از بسته شدن کامل فضای دانشگاه ها شوند. به نظر نگارنده پویش های دانشجویی در ایران بسته به شرایط موجود، از حالت جنبش به گروه فشار و برعکس، در نوسان بوده است.
منبع : روزنامه اعتماد