یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا
جری لوییس،کمدین همیشه خندان
● مارتین و لوییس؛ زوج موفق هنری
جری لوییس شهرت اولیهی خود را در کنار دین مارتینِ خواننده به دست آورد. گروه کمدی «مارتین و لوییس» با تعداد زیادی از نمایشهای متنوع در دههی ۱۹۴۰ معروف شد. شاید شهرت و محبوبیت لوییس به این خاطر بود که بیشتر اوقات فیالبداهه از کلمات و حالات خندهآور استفاده میکرد و زیاد پایبند متن نبود. در اواخر همین دهه آن دو با برنامههای شبانهشان کاملاً شناخته شدند.
منتقدان اغلب قادر به توصیف حالات بینظم و شلوغ آنها نبودند و فقط به یک جمله بسنده میکردند: «مارتین آواز میخواند و لوییس دلقکبازی درمیآورد»، ولی تماشاگران از انرژی و هیجان این گروه دو نفره لذت میبردند و همیشه برنامهی آنها را از تلویزیون و استودیو پارامونت پیکچرز دنبال میکردند. کمکم نقش مارتین در فیلمنامهها کمرنگ شد و توجهات بیشتر به لوییس معطوف گردید، به طوری که یک بار look عکسی بزرگ از این زوج را در مجله چاپ کرد که در حقیقت تصویر لوییس را نشان میداد و تنها گوشهیی از صورت مارتین دیده میشد؛ این کار عملاً مارتین را از لوییس دور کرد و سرانجام در سال ۱۹۵۴ این زوج حرفهیی از یکدیگر جدا شدند اما پس از جدایی، هر دوی آنها به شهرتی انفرادی دست یافتند. مارتین و لوییس در سال ۱۹۷۶ در فیلمی به کارگردانی «فرانک سیناترا» بار دیگر در کنار هم ظاهر شدند که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت. جری لوییس در سال ۲۰۰۵ در کتاب «این و من، یک داستان عاشقانه» احساس خود را نسبت به همکار قدیمیاش دین مارتین اظهار کرد.
● ستارهی کمدی
پس از انحلال گروه مارتین و لوییس، جری در استودیو پارامونت پیکچرز به کار ادامه داد و یک ستارهی کمدی بزرگ شد. نخستین فیلم سینمایی لوییس «مجرم ظریف» (۱۹۵۷) نام دارد. او بعد از آن در پنج فیلم سینمایی دیگر نیز ظاهر شد.
لوییس در دههی ۱۹۵۰ استعداد خود را در زمینهی آوازخوانی به نمایش گذاشت و در این زمینه هم موفق گردید. آهنگ معروف او در آن زمان «فقط به تو بستگی دارد» نام داشت که در سال ۱۹۵۸ اجرا شد.
در سال ۱۹۶۰ جری لوییس در فیلم «پادو» بازی کرد؛ فیلمی که نخستین تجربهی کاریاش در زمینهی تهیهکنندگی و کارگردانی بود. لوییس این فیلم را در هتل فونتنبلو در میامی و با بودجهیی بسیار کم ساخت. او روزها در هتل فیلم بازی میکرد و شبها در آن برنامه اجرا مینمود. لوییس برای ساخت فیلم پادو از دوربینهای ویدیویی و مداربسته استفاده میکرد تا بتواند در هنگام بازی صحنهها را ببیند؛ بعد از آن بود که این شیوه یک روش استاندارد برای ضبط فیلمهای هالیوود شد. از دیگر فیلمهایی که در آنها لوییس هم بازیگر و هم کارگردان بود میتوان به «مرد خانمها»، «پسر پیغامرسان» و فیلم معروف «پروفسور دیوانه» اشاره کرد.
لوییس از سال ۱۹۶۶، یعنی وقتی ۴۰ سال داشت، دیگر آن جوان لاغر و چابک نبود. او کندتر کار میکرد و بازی برایش سختتر شده بود. از همان سال فروش فیلمهای جری لوییس رو به کاهش نهاد تا جایی که شرکت فیلمسازی پارامونت پیکچرز احساس کرد دیگر به فیلمهای کمدی او نیازی ندارد. از آن پس لوییس به فکر ساخت فیلمهای شخصی افتاد.
او در سال ۱۹۷۲ فیلم اکراننشدهی «روزی که دلقک گریه کرد» را ساخت. این فیلم داستانی درام دارد که در اردوگاه نازیها اتفاق میافتد. لوییس دلیل اکران نشدن فیلم را مشکلات در امور مالی ذکر کرد، ولی بهتازگی در کتاب «مارتین و من» نوشته است که علت اصلی اکران نشدن آن فیلم این بود که خود از کارش راضی نبود. از فیلمهای بعدی جری لوییس «کار سخت» (۱۹۸۱) به کارگردانی خودش، «سلطان کمدی» (۱۹۸۳) اثر «مارتین اسکورسیزی» - که در آن با «رابرت دنیرو» همبازی بود - «رؤیای آریزونا» (۱۹۹۴) و آخرین کارش «استخوانهای خندهدار» (۱۹۹۵) هستند. اما لوییس در اروپا محبوب باقی ماند. منتقدان اروپایی همواره او را بازیگری تحسینبرانگیز دانستهاند که روی تکتک حرکاتش تسلط کامل دارد و از این زاویه جری لوییس را قابل قیاس با «هاوارد هاکس» و «آلفرد هیچکاک» میدانند. با وجود این که لوییس دیگر در فیلمهای کمدی ظاهر نمیشود، ولی هنوز هم مردم او را دوست دارند و حرفهای بامزهی او به صورت تکیهکلامهایی درآمده که در فرهنگ محاورهی آمریکا جا باز کرده است.
● امور خیریه و کارهای لوییس
در سال ۱۹۵۲ جری لوییس «بنیاد ضعف عضلانی» را تأسیس نمود و پس از آن در مناسبتهای مختلف سعی کرد برای کمک به بیماران این بنیاد پول جمع کند. تلاشهای او تا کنون سبب جمعآوری بیش از ۲ میلیارد دلار گشته که همه صرف مراقبت از بیماران عصبی - عضلانی و تحقیقات علمی دربارهی این بیماری شده است. در ابتدا مارتین و لوییس در کنار هم این امر خیر را انجام میدادند، ولی بعدها وقتی این دو از یکدیگر جدا شدند لوییس به تنهایی آن را ادامه داد. لوییس از سال ۱۹۵۲ رییس این بنیاد بوده است. در سال ۱۹۷۷ جری لوییس تنها شخصیت سرشناسی بود که نامزد و برندهی جایزهی صلح نوبل شد و در سال ۱۹۸۵ نیز از طرف سازمان دفاع آمریکا به خاطر خدمات عمومی قابل توجهش نشان افتخار دریافت کرد.
● زندگی خصوصی
جری لوییس در روز ۱۶ مارس سال ۱۹۲۶ در نوارک واقع در نیوجرسی چشم به جهان گشود. نام او را «جوزف لویچ» یا بنا به قولی «ژروم لویچ» گذاشتند. پدر و مادر او «دنی و رائه لوییس» هر دو بهطور حرفهیی در زمینهی هنر فعالیت میکردند؛ پدرش واریته (نمایش متنوع همراه با ساز و آواز) اجرا میکرد و مادرش در رادیو پیانو مینواخت. وقتی جری فقط ۵ سال داشت در رادیو آواز خواند و وقتی ۱۵ ساله شد کاملاً به اجرای پانتومیم و برنامههای کمیک تسلط داشت. او کت و شلوار گشاد و آویزانی را بر تن کرده و نمایش اجرا میکرد و با همین تجهیزات ساده همه را میخنداند. در آن زمان بود که مکس کولمن، همکار پیشکسوت پدرش، به وی توصیه کرد کار لوییس را جدی بگیرد، چون حتماً موفق خواهد بود که البته همینطور هم شد و شهرت او جهانی گردید.
لوییس از سال ۱۹۴۲ بازی در نمایشهای کمدی را آغاز کرد. او در سال ۱۹۴۴ با «پتی پالمر» ازدواج کرد و سیوشش سال با وی زندگی مشترک داشت. آنها پنج پسر به نامهای «گاری، ران، اسکات، کریس و آنتونی» و هفت نوه و یک نتیجه دارند. لوییس در سال ۱۹۸۳ با «سم پیتنیک» ازدواج نمود و حاصل زندگی مشترکشان دختری به نام «دانیلا سارا» متولد سال ۱۹۹۲ است که به گفتهی جری، چراغ زندگی و هوای ریههای آنهاست. لوییس در سال ۱۹۶۷ استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی شد و سلسله سخنرانیهایش در آن دانشگاه در کتابی به نام «فیلمساز مطلق» به چاپ رسید. موضوعی که شاید کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد این است که لوییس ۸ بار برندهی جایزهی بهترین کارگردان سال در اروپا شد.
«ژان لوکگدار» کارگردان فرانسوی دربارهی لوییس میگوید: «جری لوییس تنها کارگردان آمریکایی بوده که فیلمهای مترقی ساخته است. او بسیار بهتر از چاپلین و کیتون است».
وقتی نامزد دریافت جایزهی صلح نوبل شد، مجری مراسم دربارهی او گفت: «جری لوییس مردی برای تمام فصول، تمام مردم و تمام اعصار است و نام او در قلب میلیونها نفر از مردم دنیا برابر با صلح، عشق و برادری است».
جری لوییس یک شعار همیشگی دارد که برای مردم بسیار زیباست؛ او میگوید: «من فقط یک بار زندگی میکنم، بنابراین بگذارید هر خوبی که میتوانم بکنم و هر محبتی که مایلم نسبت به دیگران ابراز دارم؛ بگذارید نه این احساس را سرکوب کنم و نه آن را به تأخیر بیندازم، چون دیگر به دنیا نخواهم آمد»
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست