چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
فوتبال دولتی نمی تواند بازتاب آرمان جمعی باشد
فرصت مواجهه با مردی كه به جز عرصه سینما در ادبیات، فلسفه، جامعهشناسی و تاریخ نیز صاحبنظری خبره و برجسته است. اما شاید كمتر كسی بداند كه او یك كارشناس ممتاز ورزشی هم هست كه در عرصه فوتبال بخصوص جامعهشناسی فوتبال، نظرات خاص خود را دارد.یك ماه پس از پایان جام جهانی و پایان گرفتن التهابات عصبی آن دوران، یك بار دیگر نقش فوتبال را در جامعه ما و تلقی سنتی از آن را مرور میكنیم. اگر فوتبالدوست هستید و اگر به كاركردهای جامعهشناختی پدیدههای عام علاقهمندید، این گفتوگو را بخوانید كه می تواند دیدگاه شما را نسبت به فوتبال و حضور آن در جامعه امروز، به شكل كامل تغییر دهد.
● آقای ارجمند ما با شكست تیممان در مسابقات جامجهانی چه چیزی را از دست دادیم؟ میدانید فوتبال برای ما در واقع یك جور مایه غرور ملی و اتحاد و... است. سهیل محمودی بعد از حذف ما توی شرق یك مطلب نوشته بود با این مضمون كه چه خوب شد باختیم وگرنه بعد از مدتها باید غرق در تبلیغات میماندیم و... واقعاً چه چیزهایی را به دست آوردیم و چه چیزهایی را از دست دادیم؟
▪ بسمالله الرحمن الرحیم، من جواب این سوال شما را بعداً خواهم داد، اما دوست دارم یك چیزی را مطرح كنم و آن هدف ما از فوتبال است! واقعاً ما برای چه چیزی فوتبال بازی میكنیم، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و یا چه چیزی؟ ما فوتبال بازی میكنیم چون همه كشورها بازی میكنند؟ مثل یك مد جهانی؟ ببینید فوتبال را برای هرچه كه بخواهیم میدانیم مال ما نیست!
فوتبال یك پدیده غربی است كه حالا به آسیا هم رسیده. قانونش، نحوه بازیاش و همه چیزش مال آنها است و ما باید رعایتش كنیم. برمیگردم به حرف اولم، ما باید بدانیم اصلاً برای چه فوتبال بازی میكنیم؟ این سوال را سالها پیش در برنامه ۹۰ مطرح كردم، گفتم از بازیكنان این رشته بپرسند واقعاً برای چه رفتهاند سراغ فوتبال؟ اینكه فوتبال را دوست دارند، جواب نشد، این جواب معتادها است! فوتبال برای اروپاییها واقعاً حسن اقتصادی و بهرهبرداریهای اینچنینی دارد.
ببینید! ما اینجا میرسیم به یك تناقض بزرگ!
از طرفی شما میگویید فوتبال برای اروپا جنبه اقتصادی دارد، آنها باشگاه دارند كه طبق یك چرخهیی كارش را انجام میدهد و... اما در اینجا ما میبینیم مثلاً دولت میآید برای تیم فولاد اهواز حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه میكند و از طرفی میشنویم كه مدیر همین كشور باید حقوق زیر یك میلیون تومان بگیرد. از بیتالمال به ابراهیممیرزاپور سالی صد میلیون حقوق میرسد خب اشكالی هم ندارد... پس اقتصاد هم اینجا منظور است، تازه میرسیم به یك مورد دیگر، ما در ایران پیام اخلاقی هم از هرچیزی میخواهیم. فوتبال كه پیام اخلاقی ندارد، ما با دیدن فوتبال تزكیه نفس كه نمیكنیم! از همین تلویزیونی كه باید هر سریالش پیام اخلاقی داشته باشد، هفتهیی ۱۶ ساعت فوتبال پخش میشود، چرا؟ فلسفهاش چیست؟
میدانید چون فوتبال به یك پیام میماند شما به پاسكاریها، به این اتحاد میان بازیكنان، نگاه كنید، با فوتبال انگار ارتباط و علاقه جمعی به وجود میآوریم! همین كه همه باید توپ را به یكدیگر بسپارند انگار به هم پیام میدهند، اما بیایید روشن كنیم آیا این پدیده را كه از غرب آمده ما تمام و كمال پذیرفتهایم؟
من قبول ندارم كه هر پدیدهیی كه از هرجایی میآید باید همه جنبههایش را به دیگران تحمیل كند! حالا برای داشتن یك فوتبال خوب در كل باید اقتصاد خوب داشته باشی، سیاست خوب، اجتماع درست، اخلاق و... پس یك تعامل به وجود میآید كه مثل یك چرخه میشود. اینكه ما میبازیم یا میبریم باید ببینیم همه اجزای این چرخه را درست چیدهایم؟ ما قبلاً میگفتیم فوتبال بازی بیهودهیی است (۲۲ نفر دنبال یك توپ میدوند كه چه؟ و...) اما حالا فرق كرده، فوتبال مقدس شده، وارد زندگی مردم شده.
ببینید فوتبال مثل زندگی است، هیچ ورزشی نمیتواند اینجوری عمل كند. مثل شانس یكهو همه چیز را از این ور به آن ور میكند...
در فوتبال شما میتوانید امیدوار باشید كه یك نفر سرنوشت را عوض كند. مثل زندگی. امكان معجزه هم همیشه است.
آره الان یمن هم كه با برزیل بازی كند یك درصد به برد امیدوار است!
اصلاً شما در كدام ورزش به اندازه فوتبال میتوانید آدمها را روانكاوی كنید؟
نه تنها روانكاوی فردی كه به لحاظ قومی هم كاربرد دارد. مثلاً همین پرتغال، تمام جلب بازیهایشان خاص قومیتشان است، یعنی همان برون فكنیها، تظاهر در احساسات و... مال خود پرتغالیهاست!
بله، پرتغالی كه در تمام دو قرن، سه قرن پیش تمام دریاها بابا همین بندرعباس ما را هم زیر نفوذ خودشان داشتهاند. قدرت استثماری و استعماری جهان بوده، اما دیگه تمام شد. الان یك كشور كوچك و فقیری است در یك جایی. فقیرترین كشور اروپا.
بله فقیرترین كشوری كه میخواهد به وسیله فوتبال، یا یك نفسكش، امپراتوری گذشتهاش را بازگرداند، اما آیا شما در همین پرتغال میتوانید كسی مثل فردوسی، حافظ و... پیدا كنید؟ نمیتوانید، اما فوتبالش مانده. ببینید، به نظرم فوتبال تجلی آرمان جمعی هر سرزمینی است. ممكن است روش را غلط بروند و بشود فوتبال پرتغال، درست برود بشود یكی مثل آلمان. هر دوی این تیمها در جام جهانی فكر میكردند ضعیفترین تیم جام را داشتند. اما هر دو بالا آمدند. آلمان سوم شد. پرتغال چهارم. آلمان اما هرگز با لگدزدن و شكستن پای این و اون سوم نشد، اما پرتغالیها ...
اصلا همین آرمان جمعی كه میگویید، بیایید درباره ایران مثال بزنیم. این آرمان جمعی كاركردش برای ما ایرانیها چه بود؟ خوب یا بد...
الان عرض میكنم، در این یك سال گذشته آرمان جمعی ما سمت و سویش را به جای دیگری برد. ما زیر چتر دیگری متمركز شدیم. ما به انرژی هستهیی پرداختیم. آرمان جمعی ما در آن موضوع تجلی پیدا كرد. بعد رفتیم دنبال فوتبال و آن را به این آرمان جمعی اضافه كردیم.
البته خود دولت هم چنین قصدی داشت. در واقع میخواست فوتبال را تزریق كند..
بله ، درست هم بود. چون توانسته بودیم مسابقه را ببریم. ما با نیروی جوان ایرانی توی همین دانشكده علم و صنعت ، توی همین دانشگاه شریف موفق شده بودیم كارهایی را بكنیم كه یك ذره كمك خارجی هم در كارش نبود. منظورم در اجرا است.
در ساختار كه همه كمك میگیرند. در واقع برای این آرمان جمعی این جوانها بودند كه در عرصه علم گل زدند. علم حق ما بود و هست. اما در فوتبال ما به آرمان جمعی نرسیدیم. گاهی این آرمانهای جمعی به وسیله فردیتهای قوام یافته را تبدیل به كلیت میشوند. مثلاً اوایل انقلاب هفتاد میلیون نفر در این كشور متجلی شدند در امام.
اما چرا آنجا این اتفاق افتاد چون اخلاق و دین بود. كسی برای پول كار نمیكرد. اصلا به پول فكر نمیكردند. اما در فوتبالمان آرمان جمعی دیده نمیشود. چه میدانم، تمام آن اهدافی كه از فوتبال میخواهیم اصلاصبه آرمان جمعی تبدیل نشده ولی مثلاً در كشتی، وزنهبرداری چون آن فرد یت قوام یافته را پیدا میكنیم، طلا میگیریم و قهرمان جهان میشویم. اما فوتبال واقعاً پیچیدهتر است . همه دنبال یار دوازدهم میگردند كه كمك كند برای پیروزی. این كار یار دوازدهم است. زیدان دستهایش را بالا میبرد وقتی گل میزند، یا چه میدانم كسی كه حلقه ازدواجش را میبوسد، او كه صلیب میكشد و... همه از یار دوازدهمشان تشكر میكنند. ما هم یار دوازدهم داشتیم اما تلویزیون بود! آنجا بازیكنان یار دوازدهم را داخل چمن دنبال میكنند!
جرزینهو را یادتان هست كه وقتی گل میزد میرفت گوشه زمین، زانو میزد، دعا میكرد، صلیب میكشید؟
همین است دیگر! برای اینكه او این گل را متعلق به یار دوازدهم میدانست.
برزیلیها این خاصیت را زیاد دارند.
الان دیگه همه انگلیسیها هم همین كار را میكنند. من كاری به این نیایشهای متظاهرانه ندارم. ما خودمان بازیگریم، میدانیم كی واقعاص دارد نیایش میكند كی دارد ادا در میآورد... ما واقعاً دنبال چی بودیم؟ یك ماه برای جام جهانی از تلویزیون برنامه گذاشتیم به غیر از ۹۰ دقیقه پخش بازیها و هفت، هشت دقیقه حرفهای كارشناسی، چه چیز دیگری داشتیم؟!ما ثانیهیی از تبلیغات غافل نشدیم، توی مانیتور استودیو مدام تبلیغ، روغن نازگل و زعفرانیه و... را دیدیم.
همان اول هم آقای ضرغامی گفت ده میلیارد تومان (حق پخش بازیها) رقم سنگینی است و از مدیر تبلیغاتش پرسید میتوانید تامین كنید، او هم گفت خیالتان راحت باشد...
بله! قبول! ولی مگر تبلیغ ثانیهیی چند است؟ مگر چقدر قرار است در بیاوریم؟ دیگر نباید كه تلویزیون دكه فروش یك كالایی بشود؟ مگر نشده بود دكه فروش سامسونگ؟!
خب من میخواهم بگویم آیا هدف ما شاد كردن روحیه مردم است، ما میخواهیم با نشان دادن فوتبال و هیجاناتش اوقات خوشی برای آنها درست كنیم؟
اگر این است كه هدف مقدسی است ، اما اگر حاشیهاش كنترل نشود، آن وقت معلوم است كه چه كسانی سودهای مالی میبرند، كسانی كه هیچ علاقهیی به فوتبال ندارند. از فوتبال استفاده میكنند كه كالایشان را تبلیغ كنند، اشكالی ندارد، اما باید دید نتیجهاش چیست؟
اگر مثلا شیر پگاه تیم فوتبال نداشته باشد، ده میلیارد خرجش نكند، ده میلیارد را سرشكن میكند روی كاهش هزینههای شیشههای شیر، چقدر میشود؟
ما شیر را ارزانتر میخریم. از پول فروش شیر است دیگر! از كجا میآید؟ چاپ میزنند؟ الهام میشود؟ صبا باتری، بانك كشاورزی و...فولاد، ذوب آهن...
كجای دنیا اینجوریه؟ بله فیات به یوونتوس كمك میكند اما چه ربطی میان فیات و ایتالیا است؟ فیات ربطی به دولت ایتالیا نداره.بعد تازه آن هم هزینهاش را از تماشاگر و فروش بلیت در میآورد!
بله، توی فرانسه، ایتالیا، انگلیس، اسپانیا تا لب چمن تماشاگر دارید.
طرف بلیت میخرد، نقد. پولش میرود توی صندوق. ما باید در ایران دری به تخته بخورد آبی و قرمزمان با هم مسابقه داشته باشند. شصت هفتاد هزار تا بروند استادیوم. كی استادیوم میرود؟
بلیت بازیهای چلسی چهل و پنج پوند است. تماشاگران این باشگاه ، ثروتمندترین تماشاگران دنیا هستند، بلیتهایشان قبل از شروع بازیها فروش میرود!
بله من پارسال لندن بودم، به پسرم گفتم بیا با هم برویم بازیها را نگاه كنیم، خندید! گفتم چیه گفت: از سه ماه پیش بلیتها فروش رفته! باید از بازار سیاه تهیه كنیم، تازه باید مواظب پلیس هم باشیم و شصت برابر قیمت!؟ بابا اونجا تماشاگران برای بلیت آبونمان هستند.
آقای ارجمند پس شما میگویید انتظار ما از فوتبال برای اینكه بتواند آرمان جمعی ملت ما باشد و زخم و كاستیهایمان را بپوشاند، توقع زیادی بوده؟ یعنی فوتبال جای برتری نداشت یا داشت؟
اینجا دولت دارد میگوید: «چرا بد بازی كردید، چرا فلان كردید؟» سهم من در فوتبال چقدر است؟ كدام ده شاهی از پول بلیت من قاطی پولی است كه به این بازیكنان دادهاند، این فوتبال با عدم مشاركت ما، مال ما، مال مردم نیست. مجلس ما میآید از تیم دفاع میكند یا به آن حمله میكند، اما من نمیدانم این طرف (آقای وكیل و نماینده) اصلاً شهرش تیم فوتبال دارد یا نه؟ زمین چمن دارد یا نه كه حالا مدافع فوتبال شده...پس این چرخه، یك چرخه ناقصی است...
اصلاً نیست، باید قبول كنیم فوتبال یك ورزش مردمی است. اینها كه مینشینند توی تلویزیون و آنقدر از تقدس فوتبال حرف میزنند و برایشان شده تمام خاطره و زندگیشان، باید بدانند كه فوتبال ورزشی دولتی نیست. ما فوتبال مردمی میخواهیم، نه دولتی. آن وقت است كه فوتبالمان بازتاب آرمان جمعیمان است.
من باید پول بدهم بلیت بخرم، تیشرت بخرم به جای اینكه سیگار بخرم به جای اینكه بروم پیتزا بخورم. ما باید بدانیم كه برای رسیدن به یك چیزهایی، از بعضی از مسائل باید دست بكشیم. اصلاص میدانید فوتبال مال مردم فقیر است.
همین ریوالدو از مناطق فقیرنشین برزیل آمده آنقدر كه از فقر نرمی استخوان داشت و دندانهایش ریخته بود، اما وقتی بازی كرد و به پول رسید، گفت: «خوشحالم كه حالا پسرم گرانترین كفش را میپوشد» او حالا پولش را خرج فقرا میكند.
اتفاقاًچند وقت پیش بعد از بازی پرتغال هلند نوشتم چه جالب كه ۲۲ میلیونر همدیگر را در این بازی زدند. فكرش را بكنید كه یك ماهیگیر نپالی با روزی سه روپیه درآمد، سركوفت خورده و تحقیر شده، رفته خانه، یك كاسه سوپ با خانوادهاش میخورد و از دیدن این كتككاریها در تلویزیون لذت میبرد، عین انصاف است!
فوتبال باید مال مردم باشد. مردم باید ادارهاش بكنند. دولت مشكلاتش را با كمك مردم حل میكند. چطور است كه فوتبال باید دست دولت باشد؟ چرا خصوصیاش نمیكنند؟ دولت هم نظارت كننده، وقتی من پولی بابت تیم ملیام ندادهام، برای باشگاهم یك شاهی خرج نكردهام، آن وقت طلبكار چه چیزی بشوم؟ اینجاست كه چون دولت پول داده یك عدهیی رفتند بازی كردند، حالا هم خودش مدعی است. ما چی بگوییم؟ اگر میبردند ما افتخار میكردیم حالا كه باختند چه حرفی داریم؛ مگر ما پولش را دادیم؟ ولی یك چیزی هم هست، دولت دارد پول مردم را به اینها میدهد! با چه نسبتی؟ چه نسبتی برقرار است میان دستمزد معلم بچه من و دستمزد چهارصد میلیون تومانی فوتبالیستها؟
الان یك استاد دانشگاه در حالت خوب، سالی ۱۲ میلیون تومان دستمزد میگیرد. یك وكیل درجه یك توی خیابان قائم مقام فراهانی، ماهی ۵/۲ تا سه میلیون، یا دندانپزشك درجه یك توی خیابان كریمخان حداقل ماهی دو تا ۵/۲ میلیون درآمد دارند. ولی مثلاً آقای میرزاپور به قول شما با پول دولت...، خب بخش خصوصی پولش را بدهد، دولت از پول بیتالمال مثلاً به آقای نكونام دویست میلیون تومان میدهد، چرا؟ برای بازیهای پاس هزار نفر هم جمعیت نمیرود. این چرخه اشكال دارد.
بله! یك بازی میافتد برای ابومسلم، پیكان، سالی چقدر هزینه میكند برای فوتبالش؟
حداقل هفت، هشت میلیارد تومان.
مثلاً سایپا، این پول چیه كیه؟ هركی ماشین میخرد، دارد بلیت فوتبال هم روی آن میخرد.
توجیهشان این است كه مثلاً تیم پگاه میگوید بهترین راه تبلیغ محصولاتم است ولی همین تیم میآید با پنج، شش و... گل میبازد، پس چه تبلیغیأ
اصلاً میدانید چی شد؟ هدفی كه همان اول گفتم تغییر كرد. ما كسی رو نمیخواهیم كه بیاید تیمی را بسازد كه هفت، هشت تا بخورد اما بخاطر تبلیغ دور زمینش شیرش را بفروشد! فوتبال جای این كار نیست. كمك میكند اما برای این كارها نیست. فوتبال برای این به وجود آمده كه ما را قانونمند كند، به ما روابط زندگی را آموزش دهد، یادمان بدهد در لحظات خشم، كف نفس را یاد بگیریم و... فوتبالی كه طرف یك لایی میخورد تا ۶ ثانیه فشار عصبی دارد و آنقدری روی خودش كار میكند تا بفهمد آن كسی كه لایی زده حتماً زیركتر بوده... كسی فوتبال را از منظر روانشناسی تحلیل نمیكند كه بفهمد این بابا كیه؟ از كجا اومده؟ چیكاره است؟ تحمل سوار شدن بنز دارد؟ میتواند داشتن خانه یك میلیاردی را پیش خودش تحلیل كند؟ ظرفیت دارد؟ طرف ۲۲ سالش است!
باید این آدم را خواباند روی تخت خواب روانشناسی و تحلیلش كرد. درست كه دستمزد یك فوتبالیست میتواند زیاد باشد، نوش جانشان! اما به شرطی كه دستمزد هر كسی هم سرجایش باشد. نیروی انتظامی میآید ۴ میلیارد فرضاً به دنیزلی میدهد، اما دستمزد یك افسر نیروی انتظامی مگر چقدر است؟
سیصد و پنجاه تا چهارصد هزار تومان حداكثر!
خب آقای نكونام بازیكن چقدر گرفته؟
دو سال سیصد میلیون تومان، حالا هم كه رفته حدوداص ۵ میلیارد تومان.
چه جوری آن وقت تعادل روانی را برقرار كنیم؟ قسط و عدل به چه شكل در جامعه برقرار شود تا ما صاحب آرمان جمعی شویم؟ در انگلیس همه چیز حل است، فرانسه هم همینطور، تمام معضلات اولیه شهروند حل شده و تمام است. طرف سوار هواپیما میشود بیمه است، بیمه پزشكی مدتها است برای مردم حل شده...
پس شما، آقای ارجمند میگویید كه توقع دولت هم از فوتبال اشتباه بوده است دیگر دولتی كه شعارش عدالت است نباید از فوتبالی كه دوپینگی است و متورم، توقع داشته باشد؟
كجای دنیا این طور بوده كه رییسجمهور یك مملكتی برای اینكه بازیكنان تیم فوتبالش غیرت و تعصب را به كار گیرند، بدوند، توان فنیشان را به نمایش بگذارند، بیاید برای آنها حرف بزند؟ رییس مجلس همینطور!... من نمیگویم این كار كار بدی است اما ما یك ملاقات مردمی توی استادیوم نگذاشتیم كه مردم بیایند با این ۱۱ نفری كه قرار است بازی كنند، صحبت كنند و حرفهایشان را بزنند. این ۱۱نفر قرار است تمام فرهنگ و تاریخ یك ملت را بگذارد توی كولهپشتیاش و برود روی چمن نمایش بدهد.
این ۱۱نفر یعنی یك تیم، یعنی نماینده ما! برزیل وقتی شكست خورد، برزیل بود، برزیل ماند، بد بازی كرد اما برای بردن بازیكنان دیگر تیمها را نزدند، سوئد همینطور و .... فوتبال ما باید به آغوش مردم بازگردد. باشگاههای ما را باید مردم اداره كنند. در انگلیس این باشگاه منچستر یونایتد است كه به دولت كمك میكند نه بالعكس.
خیلی جالب است كه این شخصیتهای كاریزماتیك در فوتبال بعضی وقتها بشدت محبوبیت عام پیدا میكنند، بخصوص در ایران. بعضی وقتها هست مثل پرویز دهداری و علی دایی كه اول و آخر این رشته كاریزماتیك هستند، جوانی دهداری را كه من ندیدم، اما به هنگام سرمربیگری، خاطرات عجیبی از رفتار این آدم با بازیكنان مانده، او بین مردم محبوب نبود.
مردم بعد از بازی ۲۲ با ژاپن با گلوله برفی زدنش، یا دایی كه مقابل كره آن اشتباهات را مرتكب شد، دیگر از چشم مردم افتاد. او هیچوقت دیگر نمیتواند محبوب شود، اما پس چطور این كاریزما را توی تیم دارند؟
برای اینكه ما برای فوتبال تربیت نشدهایم. ما ذهن مطلقگرا داریم. دیگر از روبرتو باجو صاحب كرامتتر در ایتالیا سراغ دارید؟ اما وقتی توپ را زد بیرون مردم با سیبزمینی نزدنش. زیكو پنالتی را اوت زد اما همچنان كارش را ادامه میدهد. برای اینكه ما بازیكنها را تا حد خدا بالا میبریم اما خارجیها این كار را نمیكنند. آنها به فوتبال آشنا هستند. آنها میدانند هیچكس بیخطا نیست. چرا توی آلمان بكنباوئر است كه میشود همه كاره فوتبال چون در دوران بازیگریاش با یك كاراكتری بازی میكرد! در آنجا مردم فشار عصبی روی بازیكن را به هنگام ضربه آخر و پنالتی حس میكنند. مارادونا وقتی با تقلب توپ را گل كرد كسی ترورش نكرد.بازیكن است دیگر. فشار عصبی تجمع، اسیدلاكتیك آدم را خسته میكند. چه كسی باور میكرد لمپارد آن توپ را آنقدر یواش بزند؟ او گلهای به یادماندنی برای چلسی زده اما توی فشار عصبی اوضاع فرق دارد، آنجا بازیكن با خودش قرار دارد و سرقرار هم حاضر میشود. فرق دارد بازیكنی كه با پولش قراردارد یا با دولت یا با باشگاهش. من باید بخواهم بهترین باشم، نه چون قرار است كه پول بگیرم بخاطر خودم، بخاطر فردیت قوام یافته.
مثل مارادونای جام ۹۰ كه آرژانتین را یك تنه به پای فینال كشاند. آرژانتین با فلاكت شروع كرد، اما دیگر برای حیثیت بازی كردند چه تیمی چه فردی.
فرانسه این جام هم همینطور بود اما خودش را پیدا كرد. زیدان وقتی جلوی سه تا برزیلی آنطور دریبل میزند، برای این است كه ساق پا برایش ارزشی ندارد، دیگر نمیخواهد ساقش را به باشگاه بفروشد. او سرقرار خودش با خودش درست حاضر شد، اما مارادونا مثلاً نه، با یك بسته كوكایین رفت سر قرارش. زیدان كه ایستاد پشت پنالتی با ایتالیا اگر گل نمیشد میدانید چه میشد؟ بدون دورخیز، اما اعتماد به نفس داشت. او با همان اعتماد به نفس عجیب و غریب با تاریخ ملاقات كرد. شكست هم كه خوردند بازهم گفتند فرانسه یعنی زیدان، او با تاریخ ملاقات كرده.
بحث ملاقات با تاریخ را بازیكنان ما ندارند!
همان نكته اولی كه گفتم. ما باید بدانیم برای چی فوتبال بازی میكنیم. سه مساله است كه ما را در این جهان به جاودانگی میرساند؛ ورزش، هنر، ایمان. ورزشكاران، هنرمندان و مومنان در واقع توفیقشان در مزین و مسلح شدن به نور خدا است.
همان یاردوازدهم. حالا هركس به شكلی، ورزشكار ویتنامی كه نمیدانم چه میپرستد، اوراد مذهبی خودش را میگوید، رضازاده «یا ابوالفضل » میگوید، مسیحی صلیب میكشد. این سه دسته آدم میتوانند مردم را به هر طرفی كه میخواهند بكشانند. الگو میشوند. حالا باید دید هدفشان چیست؟ همان كه گفتم، پولدار بشوند، زن زیبا بگیرند، مشهور شوند و یا... اما هرچه كه میخواهد بشود باید اول توی فوتبالش بهترین شود. مهم این نیست كه ما ببریم یا ببازیم. ما میدانستیم كه برنده جام نیستیم.
ما به یك چهارم نمیرسیم اما دلمان را به معجزه دوخته بودیم، اما آخر آن هم یك حدی دارد. از ما حركت از خدا بركت. آخر مگر ما چه كرده بودیم كه میخواستیم مثلاص به یك هشتم برسیم؟ بازی تداركاتی داشتیم؟ ما در حبس سیاسی بودیم! فوتبال ابزار میخواهد. با لنگه كفش كه نمیشود پینگپنگ بازی كرد! ما فقط تبلیغات كردیم و دودوزه بازی! قاطعیت پس كجاست؟ رییس فدراسیون كه تیم را به اینجا رسانده تا الان خوب بوده، از این به بعد عوضش كنید مثل سابق. مربی را چرا عوض نكردید؟! بحث تشخیص گناهكار نیست! فوتبال مجموعه است. من از روح و آرمان جمعی حرف میزنم.
آقای ارجمند این تیم ملی ما كه در جام جهانی بازی كرد تیم كم هوشی بود. برای اولین بار بود كه میدیدم در جدال با مكزیكیها یا پرتغالیها بازیكنان ما تنها كمبود تكنیك و قدرت ندارند بلكه به لحاظ هوشی هم كم آوردیم! دكو مقابل نكونام خیلی با هوش بود.
چون ما به بازیكنانمان اجازه ندادیم در زمین بزرگ شوند، آنها توی روزنامهها بزرگ شدند. این القابی كه روزنامهها به آنها دادند لهشان كرد. علی كریمی جادوگر! آخر ما باید بدانیم معنی جادوگر چیست! جادوگر یعنی كسی كه شما را بدون هیچ زحمتی به امتیازبرساند. فوتبال كه جای این حرفها نیست. تو مملكتی كه وقتی وزیر ارشادش میرود به او سیمرغ بلورین من بازیگر را میدهند دیگر اعتباری به جا میماند؟ تا حالا به رییس جمهور اسكار دادهاند؟
آخر سیمرغ برای بازیگری است، مدال طلا مال ورزش است و ورزشكار نه رییس فدراسیون. كسی تا حالا به رییس فدراسیون كشتی كه دارد میرود مدال طلای ۹۰ كیلوگرم مثلاً داده؟ وقتی طرف را بیخود بزرگ میكنید میافتد عین بختك روی آدم. برعكس كریمی نمیدانست جواب اینها را چه جور باید بدهد؟ نمیدانست چگونه جادو كند؟ اصلا این جادوگر در ادبیات ما معنی بدی دارد. مذموم است. ما نمیدانیم معنی كلمات را اما به آدمها نسبت میدهیم.
خب بیایید بحث را جمع كنیم آقای ارجمند! شما اولاً به این نتیجه رسیدید كه انتظار آرمان جمعی از فوتبالی كه مال مردم نیست اصلا كار بیهودهیی است. اگر هم نتیجه موفقیت آمیزی میگرفتیم این چیزی بود كه ما میخواستیم. درست است؟
بله. بله! باز هم تكرار میكنم. در جام جهانی تجلی آرمان جمعی در فوتبال یك كشور است. در باشگاهی هم همینطور . تیم ما میخواهد در آسیا شركت كند باز هم باید این آرمان جمعی در فوتبالش تجلی كند! و مردم باید این فوتبال را راه بیندازند. باید همین اصل چهل و چهار كه تاكید بر خصوصیسازی دارد را در فوتبال اجرا كنند. این مردم كه برای فلسطین پول میدهند برای فوتبال خودشان نمیدهند؟ دولت هم بیاید نظارت كند. یك نكته را هم فراموش نكنیم، هیجان فوتبال بعد از ۹۰ دقیقه تمام میشود و میرود، تب تندی است كه زود عرق میكند. بر خلاف گفته بعضی از كارشناسان، فوتبال تاریخ و خاطره نیست. آقا این قدر وقایع در جهان است كه فوتبال پیشش چیزی نیست. آن قدر وقایع است كه مار ا به هم نزدیك كند...
واقعاً بعدش تمام میشود؟
بله! ببینیم شما همچنان نگرانی كه اسپانیا چرا بیشتر گل خورده، نخورده یا نگرانی برای زلزلهزدگان بم برای خانههایی كه ساخته نشدند! برای انسان كدام مهمتر است؟
طبیعتاً بم.
فوتبال باید از من انسان بسازد. فوتبال نباید من را مدهوش كند! اگر بكند یك قران نمیارزد. فوتبال باید من را هوشیار كند. فوتبال هدف نیست، وسیله است. فوتبال برای فوتبال احمقانه است. چیزی كه ما در این جام جهانی به دست آوردیم این بود كه فهمیدیم این خبرها هم نیست. شكست ما به اندازه پنالتی كه لمپارد گل نكرد غمانگیز نیست. ما اگر در این جام جهانی چیزی شده بودیم دیگر نمیشد آدمها را جمع كرد! یك بار تیتری خواندم توی این روزنامه كه « چه كردند با نام ایران» آقا ! نام ایران آشغال نیست كه هر كسی بتواند باهاش هر كاری بكند. مملكت ما ده هزار سال است كه ایران است. چنگیز، اسكندر و تیمور نتوانستند به آن خدشهیی وارد كنند. اینجا ایران است، فردوسی دارد، حافظ، مولانا، سعدی و... كدام بازیكن فوتبال میتواند به نام ایران خدشهیی وارد كند ما جادوگر نداریم! مهدی اخوان ثالث و شاملو داریم! یعنی چه كه چه كردند با نام ایران فوتبال را باختیم مثل دیگران كه باختند. با نام ایران كه نمیشود شوخی كرد! مگر نام ایران مساوی با فوتبال است فوتبال یك اپسیلن از فرهنگ و نام ایران است.
این ننه من غریبم بازیها را در نیاورید!
جامعه شناسی فوتبال ملی در گفت و گو با داریوش ارجمند
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست