دوشنبه, ۲۱ آبان, ۱۴۰۳ / 11 November, 2024
مجله ویستا


تحلیل نقاشی های نبوغ آمیز جکسون پولاک


تحلیل نقاشی های نبوغ آمیز جکسون پولاک
● دستان فراكتالی یك استاد
«جكسون پولاك» را با تابلو های نقاشی عجیبش می شناسند؛ تابلوهایی كه در نگاه اول چیزی جز مخلوطی از رنگ های پاشیده شده به بوم نشان نمی دهند. اغلب منتقدان هم عصرش او را چیزی فراتر از یك نقاش عجیب كه قلم مو را با حركت هایی تصادفی روی بوم می كشد، نمی دانستند؛ اما «پولاك» در برابر آنها مقاومت می كرد و می گفت: «من می توانم جریان رنگ را روی بوم مهار كنم. آنها طرح های تصادفی نیستند.»
چند ده سالی باید می گذشت تا درستی گفته های او اثبات شود. در اواخر دهه ،۱۹۹۰ «ریچارد تیلور» فیزیكدان دانشگاه اورگون به بررسی گلچینی از آثار «جكسون پولاك» پرداخت و فهمید كه آنها از الگوهای فراكتالی مشخصی تشكیل شده اند كه تنها با پاشیدن یا ریختن رنگ بر روی بوم به وجود آمده اند. به نظر می رسید جك رنگ پاش سال ها پیش از آنكه ریاضیات لازم برای بررسی كارهایش ابداع شود، الگوهای فراكتالی را در نقاشی هایش به كار می برد.
به تازگی، تابلوهای جدیدی پیدا شده اند كه احتمال می رود اثر «جكسون پولاك» باشند و شواهدی كه «تیلور» در مورد سبك هنری «پولاك» به دست آورده است، می تواند نقش مهمی در تعیین نقاش این تابلوها داشته باشد. دستمزد مالی بالایی به «تیلور» پیشنهاد شد تا این تابلوها را با دقت بررسی كند؛ اما همان طور كه خودش می گوید، بررسی تابلوها و نوشتن گزارش كار بسیار دشواری بود: «كار بسیار پرخطری بود. هر تابلوی رنگ پاشی «پولاك» میلیون ها دلار قیمت دارد.» در سال ،۱۹۹۸ یكی از آثار مشهور «پولاك» به نام قطب های آبی، اثر ۱۱ نوامبر ،۱۹۵۲ بیش از ۴۰ میلیون دلار قیمت گذاری شد. آنچه كار «تیلور» را دشوار می كرد، این بود كه هرگونه نظر منفی در مورد تابلوها می توانست چندین صفر بسیار پرارزش را از مقابل قیمت این تابلوها حذف كند!
«جكسون پولاك»، دائم الخمری كه زندگی پرتلاطمی داشت و در یك حادثه رانندگی جان خود را از دست داد، بعضی از آثار خود را به قیمتی بسیار ارزان با مواد غذایی و لوازم خانگی مبادله كرده بود! بنابراین خیلی طبیعی است كه بتوان برخی از آن آثار را دوباره پیدا كرد. افراد بسیاری ادعا كرده اند تابلوهایی از «پولاك» را در اختیار دارند، اما تنها تعداد اندكی از آنها واقعی از آب درآمده اند. در سال ۱۹۹۵ و به وصیت لی «كرازنر»، بیوه «پولاك»، بنیاد «پولاك»- «كرازنر» تاسیس شد تا نظارت درستی بر آثار به جا مانده از «جكسون پولاك» داشته باشد. این بنیاد جایگزین كمیته بررسی آثار «پولاك» شد كه پیش از این مسئولیت حفظ آثار «پولاك» را برعهده داشت.
بهار گذشته، خبری مبنی بر كشف ۳۲ اثر نقاشی جدید منسوب به «پولاك» اعلام شد كه واكنش سریعی را در محافل هنری به دنبال داشت. به نظر می رسید تابلوهای تازه كشف شده پیشینه مبهمی نداشته باشند. الكس متر فرزند هربرت متر عكاس و مرسدس متر نقاش كه دوستان نزدیك خانواده «پولاك» بودند، این تابلوها را در میان خرت و پرت های خانه پدری اش پیدا كرده اند. توضیحاتی كه به دست خط هربرت متر نوشته شده است، نشان می دهد «پولاك» آنها را در دهه ۱۹۴۰ رسم كرده و برخی را به خانواده متر هدیه داده و برخی را نیز به آنها فروخته است!
الكس متر این تابلوها را به مارك بورقی كه یك دلال آثار هنری است، نشان داد و او هم با الن لاندائو تماس گرفت، كارشناس آثار «پولاك» كه مدتی نیز در بنیاد «پولاك»- «كرازنر» مشغول به كار بود. لاندائو در حال حاضر مشغول مهیا كردن نمایشگاهی هنری به مناسبت پنجاهمین سالمرگ «پولاك» است. این نمایشگاه «پولاك» - مترز ۲۰۰۶ نام دارد و مدیریت آن بر عهده بورقی و متر است و بار اصلی نمایشگاه روی این تابلوهای تازه كشف شده است.
اما همه با این كار موافق نیستند. تاریخ شناسان هنری دیگری هم هستند كه این تابلو ها را كار «پولاك» نمی دانند و برخی شان به شدت به این نمایشگاه اعتراض كرده اند. یكی از این مخالفان، «فرانسیس اوكانر» است، از نویسندگان فهرست آثار «پولاك» و یكی از اعضای كمیته بررسی آثار «پولاك» پیش از تاسیس بنیاد «پولاك» - «كرازنر».
تعداد این تابلوهای جدید بسیار زیاد است، به طوری كه به یك دهم تعداد تابلوهایی می رسد كه «پولاك» در طول عمرش رسم كرده است و همین حساسیت موضوع را بیشتر می كند. به همین دلیل و همچنین بحث داغی كه پیرامون اصل بودن این تابلوها بین كارشناسان درگرفت، بنیاد «پولاك»-«كرازنر» مصمم شد خود را وارد ماجرا كند. بنیاد تصمیم گرفت برای اثبات اصل بودن تابلوها دلایل دیگری را غیر از نظرات ضد و نقیض كارشناسان هنری فراهم كند. از آنجا كه احتمال داشت این ماجرا به دادگاه كشیده شود، دلایل دیگر اهمیتی دوچندان داشت.
رویه سنتی قضاوت در مورد اصل بودن یك اثر هنری، ارزیابی بصری كارشناس و نظر كارشناسی او است، البته نوع مواد به كار رفته در اثر و هم چنین تاریخچه اثر نیز بخش مهمی از استدلال ها را تشكیل می دهند. اما همه كارشناسان متفق القول هستند كه صرف ارزیابی بصری برای تشخیص اصل بودن یك اثر كافی نیست. «تیلور» می گوید: «وقتی یك كارشناس می خواهد تنها براساس مشاهداتش اظهارنظر كند، تنش فراوانی را تحمل می كند. درست مثل این است كه از یك قلاب آویزان باشید؛ هر لحظه ممكن است از آن جدا شوید.
در مورد آثار «پولاك» نمی توان از تحلیل شیمیایی رنگ ها استفاده كرد، زیرا او از رنگ های معمولی استفاده می كرد، همان هایی كه می توان در هر مغازه ای سراغشان را گرفت. از سوی دیگر، مجله لایف در سال ،۱۹۴۹ گزارشی را از «پولاك» و رهیافت جدیدش در هنر به چاپ رساند و همین كافی بود تا بسیاری از خوانندگان مجله براساس توضیحات كوتاهی كه در مورد سبك نقاشی «پولاك» ارائه شده بود، شانس خود را امتحان كنند و نقاشی هایی شبیه به رنگ پاشی های «پولاك» رسم كنند.این درست كه پیشینه این تابلوهای جدید كاملاً روشن است و كمتر كسی به تقلب دوستان نزدیك «پولاك» شك دارد، اما بعضی منتقدان می گویند ممكن است این تابلوها كار مرسدس متر باشد كه آثار «پولاك» را تقلید كرده است. «پولاك» نقاشی هایش را روی بوم معمولی می كشید، اما تابلوهای مورد بحث روی بوم های مخصوصی كشیده شده اند كه متر از آنها استفاده می كرده است و منتقدان همین را دلیلی بر كپی بودن این تابلوها می دانند. پاسخ گروه موافق این است كه احتمالاً «پولاك» دوست داشته سبك كارش را روی بوم های متر هم بیازماید؛ هرچه باشد آنها دوستانی نزدیك و صمیمی بوده اند.
این طور شد كه بنیاد تصمیم گرفت «تیلور» را به عنوان یك كارشناس بانفوذ وارد ماجرا كند. آنها شش تابلو را برای او فرستادند و این برای «تیلور» فرصت مناسبی بود تا تحقیقاتش را تعمیم دهد و درستی شان را به همه نشان دهد.
در اواخر دهه ،۱۹۹۰ «تیلور» كه دانش آموخته دكترای رشته های فیزیك و نظریه هنر است، به بررسی این موضوع پرداخت كه آیا می توان سبك رنگ پاشی «پولاك» را براساس هندسه فراكتالی توضیح داد. الگوهای فراكتالی، الگوهایی هستند كه در بزرگ نمایی های مختلف خود را تكرار می كنند و معمولاً با سیستم های آشوبناك مرتبط می شوند. در دهه ،۱۹۷۰ ریاضیدانان با استفاده از نظریه آشوب توانستند الگوهای فراكتالی طبیعت را شناسایی كنند. سواحل دریاها، درختان و شعله ها، همه الگوهای فراكتالی دارند.
«تیلور» به دو دلیل حدس می زد آثار «پولاك» با هندسه فراكتالی مرتبط باشند. «پولاك» بوم را روی زمین پهن می كرد و در حین نقاشی دور آن حركت می كرد؛ بدین ترتیب او با تمام بدنش رنگ ها را در تمام زاویه ها پخش می كرد. پیش از این ریاضیدانان نشان داده بودند هنگامی كه انسان در شرایط نامتعادل قرار می گیرد، حركت اندام هایش خواص فراكتالی از خود نشان می دهد. فیلم هایی كه از نقاشی كردن «پولاك» گرفته شده بود، نشان می داد او در حالت های كنترل شده ای از عدم تعادل كار می كرد. از سوی دیگر، همین پاشیدن و ریختن رنگ روی بوم می توانست نوعی فرآیند آشوبناك محسوب شود.
«تیلور» مشغول تحقیق در مورد تجهیزات نانوالكترونیكی بود (این تجهیزات در خواص الكتریكی خود الگوهای فراكتالی نشان می دهند) كه تصمیم گرفت زمان های استراحت خود را به بررسی پنج تابلوی رنگ پاشی «پولاك» اختصاص دهد. او تصاویر مناسبی از این تابلوها تهیه كرد و سپس درجه بندی هایی را كه در برنامه ای رایانه ای ترسیم كرده بود روی تصاویر منطبق كرد. در نهایت، او توانست دو الگوی فراكتالی كاملاً مشخص را بیابد. یكی از آنها در مقیاس های بزرگ تر از ۵ سانتی متر دیده می شد و دیگری در ابعاد بین ۱ میلی متر تا ۵ سانتی متر.
این الگوهای فراكتالی نشان می دهد «پولاك» روی حركت هایش كنترل داشته است. فراكتال های بزرگ مقیاس نشان از حركت بدن نقاش دارد؛ اما فراكتال های ریزمقیاس تنها می توانند با تصمیم خود نقاش در مورد شرایطی چون ارتفاع از بوم، روانروی رنگ، زاویه و شدت پاشیدن رنگ ها روی بوم و عواملی از این دست ایجاد شده باشند.
«تیلور» هم چنین فهمید ابعاد فراكتالی آثار «پولاك» (كمیتی كه پیچیدگی الگوهای فراكتالی را بیان می كند) در طول سال ها همراه با تكامل سبك نقاشی «پولاك» افزایش یافته است. به نظر می رسد «پولاك» ربع قرن پیش از آنكه هندسه فراكتالی رسماً معرفی شود، توانایی اش را در تولید الگوهای فراكتالی به رخ جهانیان كشیده بود.
«تیلور» در سال ۲۰۰۰ تحقیق مفصل تری را آغاز كرد تا بفهمد این الگوهای فراكتالی فقط مختص «پولاك» است یا این كه افراد دیگری هم از آنها استفاده كرده اند. او جزیی ترین اطلاعاتی را كه می توانست از نقاش به دست آورد، استفاده كرد؛ حركت های «پولاك» را در فیلمی كه در سال ۱۹۵۰ به هنگام كارش تهیه شده بود به دقت بررسی كرد و حتی از قطرات رنگی كه به هنگام كار روی زمین افتاده بود نیز غافل نشد. در نهایت توانست مشخص كند درمیان تابلوهای شبیه به آثار «پولاك»، ۱۴ اثر اصل و كار خود «پولاك» است، ۳۷ اثر مربوط به دانشجویان دانشگاه اورگان كه از «پولاك» كپی كرده بودند و ۴۶ نقاشی دیگر مربوط به نقاشانی گمنام با سابقه مجهول.
بررسی های «تیلور» نشان داد «پولاك» از شیوه های مختلفی در رسم تابلوهایش استفاده می كرد. بعضی وقت ها او قلم مو یا كاردك را روی بوم تكان می داد، یا می گذاشت رنگ روی قلم مو و كاردك جاری شود و قطره قطره روی بوم بیفتد، یا محتویات سطل رنگ را روی بوم می ریخت و یا سوراخ هایی را روی سطل رنگ ایجاد می كرد و سطل را فشار می داد تا رنگ فواره وار خارج شود و روی بوم پخش شود. اما تمام این روش های رنگ پاشی خصوصیات فراكتالی یكسانی داشتند.
«تیلور» با اشاره به این موضوع می گوید تنها اشتراكی كه در آثار متنوع «پولاك» وجود داشت، تركیبی فراكتالی بود كه در طول سال ها منظم تكرار می شد. درست است كه در دیگر آثار نقاشی رنگ پاشی هم الگوهای فراكتالی وجود دارند، اما هیچ یك از آنها دارای این گروه الگوهای فراكتالی خاص نبودند؛ شاید به این دلیل كه هیچ یك از آن نقاشان ناگهان خود را مثل «پولاك» روی زمین نمی انداختند!
بنیاد «پولاك»- «كرازنر» آن شش تابلوی مشكوك را سال ۲۰۰۵ برای «تیلور» فرستاد، یك سال پس از این كه وی در مقاله ای به نام نشانه های تشخیص الگوهای هنری نتایج بررسی هایش را شرح داد. «پولاك» با اعمال همان روش های آماری فهمید هیچ یك از این شش تابلو از هندسه فراكتالی موجود در آثار «پولاك» تبعیت نمی كنند. تفاوت های آشكاری در این تابلوها با خصوصیات آثار «پولاك» به چشم می خورد.
او در گزارشش به بنیاد «پولاك»-«كرازنر» نوشت: «البته باید خاطرنشان كنم نتایج این روش به تنهایی نمی تواند دلیلی بر اختصاص یافتن یك تابلوی رنگ پاشی به «جكسون پولاك» محسوب شود. اما از مقایسه این نتایج با شواهد دیگری مانند پیشینه تابلوها، قضاوت كارشناسان و آزمایش مواد استفاده شده در نقاشی می توان به نتیجه خوبی دست یافت.»
پس از آنكه «تیلور» گزارش رسمی خود را ارسال كرد، تا ماه ها سكوت حاكم شد. بنیاد «پولاك»-«كرازنر» تصمیم گرفت برای احترام به جهان هنر، اصل بودن هر ۳۲ تابلو را بررسی كند و آنگاه نظر خود را اعلام كند. اما هنوز امضای اعضای بنیاد خشك نشده بود كه شایعات فراوانی پخش شد، از جمله این كه بنیاد از بورقی خواسته است «تیلور» را برای بررسی دسته ای دیگر از تابلوها راضی كند. بورقی در این مورد می گوید: «من به كار «تیلور» احترام می گذارم، اما فكر نمی كنم برای تشخیص اصل بودن این تابلوها فقط باید به تحلیل فراكتالی آنها اكتفا كرد. خیلی وقت ها پیش می آید كه نقاشان آثاری را به سبكی غیر از سبك معمول خود رسم می كنند.»
بنیاد اكنون تصمیم گرفته است گزارش «تیلور» را به اطلاع عموم برساند، هرچند كه قضاوت رسمی و نهایی را مسكوت گذاشته است. منتقدانی مانند اوكانر از این گزارش استقبال كرده اند، زیرا آن را تاییدی بر نظر مخالف خود می دانند. بنیاد همچنین از تمامی كارشناسان آثار هنری «پولاك» دعوت كرده است تا به یك اتفاق نظر دست یابند. بنیاد در نامه ای كه بدین منظور برای آنها فرستاده است، از تحقیقات «تیلور» با عنوان یك همكاری ارزشمند یاد كرده است.
حداقل تاثیر گزارش «تیلور» این است كه ارزش تابلوهایی كه متر پیدا كرده است بسیار كاهش می یابد؛ مگر آنكه گزارش نهایی بنیاد این تابلوها را اصل بداند و اوضاع به نفع او برگردد. اعتماد به تحلیل های الگویی در بررسی آثار هنری رو به افزایش است و در دنیای پولی امروز، این اعتماد و اطمینان است كه قیمت كالا را مشخص می كند؛ فرقی نمی كند با چه كالایی سروكار داری: قهوه، طلا یا یك اثر هنری.
آلیسون آبوت
ترجمه: ذوالفقار دانشی
Nature,Vol.۴۳۹.Feb.۲۰۰۶
منبع : روزنامه شرق