چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
موانع بهبود روابط ایران و آمریکا
● مقدمه:
یکی از سؤالهایی که سالها پیش در محافل سیاسی و مطبوعاتی جامعه ایران مطرح بوده ، موضوع رابطه ایران و آمریکا است. این بحث در داخل کشور محدود نمانده بلکه در سطح جهانی، بینالمللی و بویژه در عرصه تبلیغاتی نیز مطرح بوده است.
در پاسخ به این سؤال عدهای به صورت مبالغهآمیزی از برقراری رابطه حمایت کرده و راه حل همه مشکلات ایران به خصوص مشکلات اقتصادی را در برقراری مجدد رابطه دیدهاند. عدهای دیگر با اشاره به اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی و ماهیت ضد استکباری جمهوری اسلامی ایران ، انتهای جاده ارتباط و همکاری میان دو کشور را بنبست میبینند. در این میان نظر سوم و معتدلتری هم وجود دارد که اصل رابطه را به کلی نفی نمیکند بلکه بر هدف برقراری رابطه و چگونگی آن تأکید دارد.
ماهیت روابط هر چه باشد ، رای هر دو کشور شایسته پژوهش است. در تحقیق حاضر سعی شده با شناسایی موانع تأثیرگذار در روند بهبود روابط ایران و آمریکا، سیاستمداران و دولتمردان ایران را در فهم هر چه بهتر و برنامه ریزی صحیحتر یاری رساند.
لازم به ذکر است که حجم مقالات ، تحقیقات و مطالعات انجام شده در ایران در خصوص رابطه آمریکا بسیار اندک است و آنچه در زمینه رابطه با آمریکا در ایران مورد بحث قرار گرفته، اغلب با نگرش سیاسی همراه بوده به گونهای که شاید بتوان گفت که بسیاری از آنها فاقد پشتوانه عملی مستدلی است.
● ایدئولوژیک عمل کردن هر دو کشور
با پیروزی انقلاب اسلامی نزاع ایران و امریکا ، خواسته یا ناخواسته رنگ و بوی ایدئولوژیک به خود گرفته است. چرا که در این تقابل، ایران پرچمدار ایدئولوژی اسلامی وآرمانهای انقلاب اسلامی است و آمریکا نیز پرچمدار ایدئولوژی لیبرال دموکراسی و سکولاریسم است. شکست یکی از آنها به معنای شکست سیاسی یا اقتصادی یک شکور تلقی خواهد شد، بلکه به منزله شکست ایدئولوژی ملتهایی خواهد بود که در یک سو مقاومت در برابر زیادخواهی و استکبار را ممکن یافتهاند و در سوی دیگر مستکبران و فرعونیان قرار دارند که برای سلطه فراگیر ایدئولوژی و ارزشها و خواست خود به هر وسیلهای متوسل میشوند. این تفاوت و یا تضاد ایدئولوژیک در عرصههای گوناگون همچون سیاست خارجی و سیاست بینالمللی نمود یافته و ایران و آمریکا را در دو نقطه مقابل از طیف موجود قرار دادن است. در حالی که ایران معتقد به استقلال کشورها و شکلگیری نظامی عادلانه و نفی سلطهطلبی و سلطهپذیری و برقراری سازگاری مبتنی بر صلح و امنیت و عدالت در صحنه بینالمللی است، آمریکا به دنبال حاکمیت دموکراسی آمریکایی و هژمونی ( سلطه) خود در جهان است.
فروپاشی شوروی و به دنبال آن نظام دو قطبی، غرور ناشی از احساس پیروزی امریکا، این کشور را به یک جانبهگرایی ومداخلهگرایی بیشتر سوق داده به گونهای که برای رسیدن به مقصود خود از ابزار نرم و دموکراتیک و بنابر شرایط از ابزار سخت و زور استفاده میکند. آنها به دنبال اجرای طرح نظم نوین جهانی به رهبری امریکا هستند. در این طرح (امریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقیمانده پایبند به هیچ قاعده محدودیتزایی نیست و بیپرده خواهان تسلیم بازیگران منطقهای و بینالمللی میباشد. با این وصف برخورد امریکا با اییران امری غیر منتظره نخواهد بود و طبیعی است که ایران از نظر امریکا یاغی و محور شرارت خوانده شود و دلیل آن هم تجاوزگری ایران نیست بلکه صرفا به این دلیل است که ایران از نظم جهانی تک قطبی پیروی نمیکند). (۱)
خلاصه آنکه مانع اصلی عدم بهبود روابط ایران و آمریکا، رفتار استکباری امریکا و استکبارستیزی ایران است. هر یک از این دو کشور نیز این رفتار را در چارچوب ایدئولوژیک و ماهیت حکومت خود قرار داده است. لذا مادامی که هر یک از طرفین، تغییر رفتار خود را به منزل تحول در ایدئولوژی و ماهیت خود میداند، نه تنها رابطه بلکه هرگونه مذاکره بینتیجه میماند. تأثیرگذاری منفی سازمانهای بهیودی بر تصمیمگیران و تصمیمسازان عرصه سیاست خارجی آمریکا.
سیاست خارجی امریکا مانند هر کشور دیگری تحت تأثیر ونفوذ برخی عوامل قرار دارد. در حال حاضر در قوه مجریه ؛ وزارت امور خارجه ، پنتاگون و ستاد مشورتی ریاست جمهوری ؛ و در قوه مقننه کنگره ( مجلس نمایندگان و سنا) از مهمترین عوامل دولتی مؤثر در سیاست خارجی هستند. در کنار آن، عوامل مهم دیگری همچون لابیها ـ و در خصوص ایران لابیهای یهودی به ویژه ایپاک و لابی نفت ـ محققان، روشنفکران ، مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی مانند شورای روابط خارجی آمریکا ، مؤسسه واشنگتن ، رسانهها و بالاخره افکار عمومی داریا نقش قابل توجهی در جهت دهی به سیاست خارجی امریکا میباشند. هر یک از عوامل فوق ، عموما دارای نقشها و یا جهت گیریها و اثرگذاریهای مخصوص به خود هستند.
از بین عوامل گوناگون تأثیر سازمانهای یهودی در شکلگیری سیاستهای امریکا در قبال ایران بسیار حائز اهمیت است نقش ایپک(AIPAC) به عنوان بزرگترین لابی یهودی در امریکا در تهیه طرحها و گزارشهای علمی و کاربردی علیه ایران و رایزنی و مذاکره یا به عبارت بهتر لابی با مقامات مختلف به منظور جلب نظر آنها بسیار زیاد است. این لابی صهیونیستی در انتخابات نمایندگان مجلسین و ریاست جمهوری امریکا نقش تعیین کنندهای ایفا میکند و با انتشار خبرنامه، گاهنامه و گزارشهای ویژه مرتیا نمایندگان و سیاستگذاران امریکا را در جریان مسائل ایران قرار میدهد و بدین طریق مواضع خصمانه خود نسبت به ایران را به خوانندگان القاء میکند.
همچنین نقش روزنامههای متمایل به جامعه ی یهودی : همچون نیویورک تایمز، واشنگتن پست، نیوزویک در تهییچ افکار عمومی و نقش مراکز مطالعاتی وابسته همچون مؤسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن و شخصیتهای یهودی همچون ایندایک ، کسینجر و مورفی در صحنهی سیاست و حکومت آ«ریکا ، از نمونههای مثال زدنی میباشند) (۲)
بنابراین با وجود مجموعهای از سازمانها ، مراکز و شخصیتهای ذی نفوذ یهودی مؤثر در افکار عمومی و جامعه سیاسی امریکا در برابر فقدان کوچکترین تشکل هم سو با نظام جمهوری اسلامی ایران در این کشور و با وجود تقابل شدید جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی ، کشورمان را در برابر مموعهای مؤثر از تصمیمسازمان مخالف در امریکا قرار داده است.
جای تعجب نیست که کلینتون دستورالعمل مربوط به تحریم همه جانبه ایران را در کنفرانس سالیانه کنگره جهانی یهودیان و در حالی که کلاه ویژه یهودیان را بر سر داشت، اعلام کرد. (۲) پس از کلینتون جمهوریخواهان هم مواضعی مشابه او و حتی شدیدتر از وی در برابر ایران اتخاذ کردند، که ثابت میکند مقابله با ایران سیاست هر دو حزب است.
کنگره به علت ماهیت و ویژگیهای آن و وابستگی به آراء مردم بیشتر تابع جریانات زودگذر و هیجانات سیاسی است. اقدامات کنگره تحت تأثیر نفوذ جامعه یهودی و دیدگاههای کارشناسان و متخصصان امریکایی که در کمیتهی فرعی روابط خارجی مجالس نمایندگان و سنا، نمایندگان را توجیه میکنند، قرار دارد.
همچنین هر نمایندهای برای جلب حمایت حوزه انتخابی خود حمله به ایران را ضروری میداند و امروزه هیچ کس جرأت ندارد با دفاع از ایران آینده سیاسی و اجتماعی خود را به خطر اندازد. این مسائل سبب شده کنگره در خصوص مسائل اران خصوصا در دهههای اخیر به شکل تصویب قوانین علیه جمهوری اسلامی موضعگیری نماید. به ویژه زمانی که کنگره در اختیار یک حزب و قوه مجریه در اختیار حزب دیگر میباشد، رقابت سیاسی داخلی برای جذب کمکهای مالی یهودیان و پیروزی در انتخابات آتی سبب دامنزدن به این موضعگیریها میشود.
عامل دیگر اثر گذار در سیاست خارجی امریکا مراکز دانشگاهی و پژوهشی هستند. به طور خلاصه میتوان گفت در مراکز دانشگاهی و پژوهشی امریکا دو گرایش کلی وجود دارد: گرایش اول مربوط به افرادی است که به ریشهیابی روابط خصمانه ایران و امریکا بپردازند و آن را ناشی از سوءظن طرفین به یکدیگر میدانند . آنان برای حل مشکلات موجود در روابط دو کشور روش گفتگو را توصیه میکنند . بیشتر صاحبنظران ایرانی مقیم امریکا و برخی از ایران شناسان امریکایی همچون جیمز بیل، گراهام فولر ، ریچارد کاتم و گری سیک چنین گرایشی دارند.
گرایش دوم مربوط به کسانی است که تنها منافع اسراییل را در نظر دارند و جمهوری اسلامی ایران را برای منافع اسراییل مضر میدانند. آنان از تشدید تحریمهای امریا علیه ایران و حتی گاهی از سرنگونی نظام جمهوری اسلمای ایران صحبت میکنند. به هر روی امروزه و غالب در امریکا به مراد دارندگان گرایش اخیر است.
عامل دیگر افکار عمومی امریکا است که سخت متأثر از رسانههای خبری تحت کنترل یهودیها است ، سیمای مطلوبی از ایران ندارد. افکار عمومی امریکا که نسبت به مسائل خارجی و سیاست خارجی کشورشان کمتر حساس بوده، عموما در برابر برخی از کشورها از جمله ایران و عراق واکنشهای منفی از خود نشان میدهد. (برای مثال در نظر سنجی شورای روابط خارجی شیکاگو که در سال ۱۹۹۸ انجام گرفت؛ امریکاییها در برابر این سؤال که بیشترین تمایل و دوستی را به چه کشوری ابراز مینمایند، کانادا را در صدر و عراق را در پایینترین رده (کشور بیست و پنجم) قرار دادند و ایران تنها یک رده بالاتر از عراق بود) (۴).
تقابل بر سر موضوعاتی همچون:
آبراه بینالمللی خلیج فارس در منطقه خاورمیانه به دلیل وجود ذخایر عظیم «نفت و گاز» و موقعیت ژئوپولیتیکی آن همواره مورد توجه به قدرتهای بزرگ جهان بوده است. خاورمیانه که به هارتلند اوراسیا و نقطه تعادل ژئوپولیتیک دنیا معروف است ، محل تلاقی منافع کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ جهان میباشد.
در این میان جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت حساس آن در منطقه از نقش محوری برخوردار است و چند موضوع همواره نقش چالشزا در روابط ایران و آمریکا بازی کرده است.
۱) مسئله فلسطین و تقابل ایران با رژیم اسرائیل
صلح خاورمیانه همواره یکی از دغدغههای اصلی سیاست خارجی امریکا بوده که در صورت برقراری آرامش در منطقه و پذیرش مشروعیت اسراییل از سوی کشورهای اسلامی و عرب منطقه و تثبیت آن، بسیاری از این دغدغهها به ویژهنگرانی از بروز تضادها و نابهنجاریها و رفتارهای دو گانه در سیاست خارجی امریکا به مقدار قابل ملاحظهای کاهش خواهد یافت. تلاش امریکا برای تحمیل رژیم اسراییل به مردم فلسطین و کشورهای منطقه و از سوی دیگر حمایت مداوم ایران از گروههای فلسطینی و مقاومت در برابر زیاده خواهی اسراییل ، یکی از عوامل اصلی تضاد جمهوری اسلامی ایران با سیاستهای خاورمیانهای امریکا به شمار میرود. چرا که مقاومت ایران در دو دهه گذشته سبب در تنگنا واقع شدن دولتهای عربی و تقویت و افزایش مبارزات گروههای اسلامی فلسطینی همچون حماس و شکلگیری انتفاضه شده است.
۲) ظهور یک قدرت منطقهای در خلیج فارس
مهمتر از مسئله فلسطین ، مسأله فقدان تمایل امریکا به ظهور و بروز یک قدرت منطقهای مؤثر و کارا در یکی از حساسترین مناطق جهان است. امریکا همواره خواهان استیلا و برتری امریکا در نقاط استراتژیک جهان بوده، تا بدین طریق موقعیت رهبری خود در جهان را حفظ کند.
موقعیت استراتژیک ایران و قرارگیری آن در میان انبار بزرگ انرژی که حدود ۷۰% ذخایر انرژی جهان را در اختیار دارد، از نظر امریکا یک تهدید تلقی میشود و مخالفت و تلاش برای جلوگیری از ظهور یک قدرت منطقهآی مؤثر مانند ایران همواره یکی از اهداف و برنامههای اساسی آنها بوده است. به خصوص که ماهیت و ویژگیهای جمهوری اسلامی ایران نیز این جهتگیری را تشدید کرده است.
کنت تیمرمن کارشناس مسائل ایران طی مقالهای در نیویورک تایمز مینویسد: (اگر ایران تحریم نشود، به مسیر اصلی صادرات نفت و گاز دریای خزر به بازارهای جهانی تبدیل خواهد شد و ظرف مدت ده سال در آمد ناشی از تولید انرژی خود را دو برابر خواهد کرد ، ضمن اینکه مشروعیت و اقتدار بیشتری پیدا خواهد کرد. با لغو تحریمها ، عملا ما ابرقدرت شدن ایران در منطقه را تضمین میکنیم). (۵)
۳) تأثیرات انقلاب اسلامی و بویژه موضوع الگو شدن ایران
امواج بیداری اسلامی در طی دو قرن مبارزه اولین شکل کمال یافته خود را به صورت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ م (۱۳۵۷ ه.ش) به نتیجه رسانید . تأثیر این انقلاب به مراتب فراتر از موفقیت یک ملت در کسب استقلال ملی است و در حقیقت ایران را به نقطه امید مسلمانان و آزادیخواهان جهان در مبارزه با استکبار تبدیل کرده است. ظهور این انقلاب نقطه عطفی در تاریخ روابط ایران و امریکا و پایان تمام روابط و مناسبات سلطهگرانه آن کشور با ایران به شمار میرود.
تحول اساسی و بنیادین در سیاست خارجی ایران ، ضربهای به منافع و هدفهای حیاتی آمریکا در سطح منطقه و جهان وارد نمود. به گونهای که امروزه آمریکاییها، ایران را به عنوان کانون بحران و مشاهیر تحول سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی عمیق در سطح خلیج فارس ، خاورمیانه و جهان اسلام تلقی میکنند. به خصوص که جمهوری اسلامی ایران اداره یک حکومت دینی و یک حکومت مستقل مردمی را تجربه میکند. اصرار بر مشی مستقل و عدم وابستگی به ابرقدرتهای جهان، عناد و دشمنی سلطهطلبان و زیادهخواهان را برانگیخته است. به اقرار غالب صاحبنظران، اگر هسته مقاومتی در هر نقطه از جهان اسلام شکل گرفته و برای سلطهطلبی امریکا و متحدینش مشکل ایجاد کرده، با الهام از انقلاب اسلامی ایران بوده است و اگر امریکا بتواند بنیادگرایان اسلامی را متقاعد سازد که الگوی حکومت اسلامی میتوان اداره کشور را ندارد و ناگزیر از همکاری با قطب سرمایهداری است، در این صورت تا حدود زیاد تب و تاب جنبشهای آزادیبخش و اصولگرا که به تأسی از انقلاب اسلامی در برابر قدرتهای برتر قد علم کردهاند، فروکش خواهد کرد.
گراهام ای. فولر در این زمینه بر این باور است که (روند مصالحه و سازش با نخستین حکومت اسلامی ـ انقلابی جهان از اهمیت نمادین، سیاسی ، روانشناختی بسیاری برای روابط آینده ایالات متحده با سایر نهضتها و حکومتهای اسلامگرای جهان برخوردار است. وقتی که بتوان احساس دو جانبهای از اعتماد و اطمینان در این روابط به وجود آورد، با بسیاری از بنبستهای عقیدتی عمیق فعلی در روند صلح خاورمیانه، سلاحهای استراتژیک و فعالیتهای تروریستی نیز میتوان برخورد کرد. از بین رفتن این تقابل سیاسی و روانشناختی ، حل و فصل سایر مسائل عمده را نیز به همراه خواهد داشت. (۶)
لازم به ذکر است که طیفی از موضوعات تعامل محور میان امریکا و ایران وجود دارد و هر دو کشور نسبت به موضوعاتی همچون دریای خزر و خطوط انتقال انرژی از ایران، ثبات منطقه خلیج فارس و تأمین امنیت انرژی، مسأله عراق و افغانستان و بازارهای داخلی ایران دارای منافع مشترک هستند. اما چون (مجموعه موضوعات تعامل محور بیشتر در حوزه فرصتهای امریکا قرار گرفته است و نادیده گرفتن برخی از این فرصتها با توجه به ظرفیت و قدرت ایالات متحده امکانپذیر است و از سوی دیگر مجموعه موضوعات تقابل محور در حوزه تهدیدهای امریکا قرار گرفته ، منافع حیاتی امریکا را تهدید میکند).(۷)
لذا روابط ایران و امریکا بیشتر تحت تأثیر موضوعات تقابل محور است.
● کارنامه یا سابقه مواضع امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران در راه رسیدن به استقلال سیاسی و تحقق سیاست نه شرقی و نه غربی رشتههای وابستگی خود رایکی پس از دیگری پاره کرد. (ایران با خارج شدن از پیمان نظامی سنتو و پیوستن به جنبش عدم تعهد و قطع رابطه با اسراییل و لغو قراردادهای دو جانبه با امریکا توازن قوا در منطقه را بر هم زد و خود را به عنوان حکومت جدید مبتنی به ایدئولوژی اسلامی در صحنه معرفی کرد. (۸)
این امر سبب شد که امریکاییان منافع حیاتی خود در منطقه را مورد تهدید بیفتد و برای حفظ این منافع و کنترل بازتاب این انقلاب اقدامات گوناگونی را انجام دهند. از جمله این اقدامات ایجاد ناآرامی و هرج و مرج و حمایت از فعالیتهای ضد انقلاب در ایران ، خصوصا در استانهای سیستا ن و بلوچستان و کردستان بود. در نهایت اجازه اقامت به شاه مانند شعلهای احساسات ضد امریکایی را شعلهور ساخت و سفارت امریکا در تهران اشغال شد. امریکا نیز به بهانه اشغال سفارت خود روابط خود با تهران را قطع کرد و کارتر ( رییس جمهور وقت امریکا) با اقداماتی همچون تحریم اقتصادی ایران ، مسدود کردن داراییهای ایران و عملیات طبس به مقابله با ایران پرداخت.
بعد از کارتر، ریگان نیز سعی در تضعیف و حتی براندازی جمهوری اسلامی ایران نمود. در اواخر ریاست جمهوری او و در سالهای پایانی جنگ (سال ۱۳۶۶) ، امریکا نقش فعالتری در جنگ ایفا نمود و در مواردی مانند جمله به سکوهای نفتی ایران و حمله به کشتی تدارکاتی ایران مستقیما با ایران وارد جنگ شد، تا جایی که در اواخر جنگ یک هواپیمای غیر نظامی ایرباس ایران را در خلیج فارس مورد حمله موشکی قرار دادند.
در زمان جورج بوش (پدر) نیز دولت امریکا جهت تداوم حضور خود در منطقه، به فروش تسلیحات به کشورهای عربی و ایجاد پایگاه در منطقه پرداخت و با تبلیغات وسیع، ایران را به حمایت از تروریسم و داشتن سلاح های کشتار جمعی متهم نمود.
با روی کار آمدن کلینتون ، موضعگیریهای خصمانه امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران نه تنها تغییر نکرد، بلکه ابعاد جدیدتری به خود گرفت. امریکا همچنان ادعاهای گذشته خود مبنی بر تلاش ایران در جهت دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی و هستهای ، حمایت از تروریسم بینالملل، مخالفت با صلح خاورمیانه و نقض حقوق بشر از سوی ایران را ادامه داد و با سیاست مهار دو جانبه سعی در تشدید تحریمها علیه ایران نمود.
در مجموع مواضع و سیاست آمریکا در طول ۲۵ سال گذشته دوباره ایران همواره خصمانه و مبتنی بر دشمنی آشکار بوده و هنوز نیز این دشمنی همچنان ادامه دارد و تغییر محسوسی در مواضع امریکا نسبت به ایران مشاهده نمیشود. آنها با استفاده از هر فرصتی از جمله متهم نمودن ایران به تلاش برای تولید سلاحهای هستهای از گسترش همکاریای سیاسی و تجاری ایران با کشورهای دیگر جلوگیری میکنند. جالب اینکه همزمان با اقدامات مزبور ، امریکاییها به طور معمول این موضوع را مطرح میکنند که ایران پیشنهادهای مذاکره و برقراری رابطه را رد میکند.
● عدم حسن نیت و پیش شرطهای امریکا برای مذاکره
میان ایران و امریکا دیواری از بیاعتمادی وجود دارد که مسئول ایجادش امریکاست. امریکا با انجام کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به چپاول و غارت ثروتهای ملی ایران و حمایت زاحکومت دیکتاتوری شاه پرداخته است. بعد از انقلاب نیز با حمله به طبس، اعمال سیاست مهار دو جانبه و قانون داماتو و حرکت در مسیر سیاستهای براندازانه، دیوار بیاعتمادی را بلندتر و سختتر کرده است.
عقلانیت سیاسی و تاریخ روابط و مناسبات بینالمللی حکم میکند که در صورتی که امریکا خواهان مذاکره و برقراری رابطه با جمهوری اسلامی ایران است، مواضعش را شفاف و روشن بیان نموده و گامهای مؤثری برای از میان برداشتن این دیوار بیاعتمادی بردارد. امریکا در این رابطه ابتدا باید سیاستهای خصومتآمیز علیه ایران از جمله تحریم و تهدید را پایان دهد و با بازگرداندن اموال و داراییهای بلوکه شده باقیمانده، زمینههای مذاکره را فراهم کند.
اما رفتار سیاسی دولتمردان امریکا و نخبگان سیاسی نشان میدهد که نه تنها صداقت در اظهارات آنها دیده نمیشود بلکه آنها به دنبال تغییر کلی در جهتگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (استحاله) و یا تغییر رژیم ایران هستند.
جیمز ولزی، رییس سابق سیا و مشاور بوش در این رابطه میگوید: (تغییر رژیم ایران باید ریشهای صورت گیرد، چه آرام و تدریجی و چه رادیکال و سریع). (۹)
بنابراین چگونه میتوان با کسی که به دنبال تغییر نظام است، بر سر میز مذاکره نشست؟!
از سوی دیگر امریکا همواره به مذاکره با ایران در قالب چند پیش شرط عمده نگریسته است که عمل به آنها نیازمند تغییر کلی سیاست خارجی ایران در عرصههای داخلی و منطقهای و بینالمللی است. این پیش شرطها عبارتند از:
۱) عدم حمایت از تروریسم: منظور امریکا از تروریسم گروههای مبارزی همچون حماس و حزبالله است، در حالی که خود امریکا به همه امکانات از اسراییل حمایت میکند.
۲) دست برداشتن از ساخت سلاحهای کشتار جمعی و انرژی هستهای.
۳) رعایت حقوق بشر: منظور امریکا از این شرط عدم اجرای قوانین جزایی اسلام است
۴) برقراری دموکراسی: در حالی که ایران مردمسالاریترین کشور است امریکا خواهان برقراری دموکراسی امریکایی و لیبرالی است که حکومت در آن ماهیت اسلامی نداشته باشد.
۵) به رسمیت شناختن رژیم اسراییل (۱۰)
عدم حسن نیت امریکا در مسئله مذاکره را میتوان در سخنان مقامات امریکایی همچون ادوارد شرلی، یکی از مقامات سابق سازمان سیا ، نیز مشاهده کرد. او میگوید (اگر ایرانیها آن قدر بیاحتیاط باشند که بخواهند پیشنهاد گشودن باب مذاکره را بدهند، ما باید با تمام وجود از این پیشنهاد استقبال کنیم. (۱۱)
همچنین جفری کمپ، رییس برنامههای راهبردی منطقهای در مرکز مطالعات نیکسون ، با اشاره به اینکه ظاهرا مقامات ایرانی به نقشه امریکا پی بردهاند. میگوید: (قاعدتا آنها [مقامات ایرانی] هم میدانند که ما میخواهیم مثل برخورد نتانیاهو با عرفات، با فهرستی از موضوعات سلاحهای اتمی، تروریسم و صلح خاورمیانه وارد اتاق مذاکره شویم و ایرانیها این را نمیپذیرند). (۱۲)
● نتیجهگیری:
رابطه در عرف بینالمللی یعنی معامله، در معامله طبعا دو طرف بایستی از مواضع نود عدول کنند تا در یک نقطه به هم رسیده، توافق نمایند. روشن است که در رابطه، همواره طرفی که دست بالا دارد از موضع قویتری برخوردار است و میتواند طرف مقابل را تحت فشار قرار دهد، تا به تدریج از موضع خود دست بکشد. لذا باید بدانیم امریکا و ایران در این رویارویی و مذاکره به چیزی به دست میآوردن و چه از دست میدهند، یا به عبارت دیگر ایران و امریکا هر کدام چه میزان از موضع خود عدول میکنند؟
نکته دیگر در برقراری رابطه بین دو کشور این است که مادام که تمایل حل اختلاف و دستیابی به توافق در طرفین مذاکره وجود نداشته باشد، مذاکره معنی و مفهومی نخواهد داشت. از طرف دیگر تمایل برای مذاکره به تنهایی کافی نیست، بلکه عمل در جهت حل اختلافها و شفافسازی امری ضروری و زیربنایی برای رسیدن به مقصود است. با بررسی اعمال و رفتار دو کشور به این نتیجه میرسیم که موانعی بر سر حل اختلافها و بهبود روابط ایران و امریکا وجود دارد. این موانع به ترتیب اولویت به موانع اصلی و فرعی تقسیم میشوند که موانع فرعی را میتوان با گذشت زمان و با سهولت بیشتری میتوان رفع نمود. مواضع اصلی و بهبود رابطه ایران و امریکا را عبارتند از:
۱) ایدئولوژیک عمل کردن هر دو کشور به گونهای که هر دو اصول و ارزشهای ایدئولوژیک خود را بر منافع ترجیح میدهد. بویژه که هر دو کشور نگاه حداکثر گرا در کسب موفقیت در سیاست خارجی خود دارند.
۲) مانع دیگر ساختار و عوامل مؤثر بر سیاست خارجی امریکا است که سازمانهای یهودی به ویژه ایپک با استفاده از آن بر تصمیمسازان و تصمیمگیران در پروسهی روابط ایران و امریکا تأثیر منفی گذاشتهاند. به گونهای که میتوانیم بگوییم منافع دولت و ملت امریکا فدای منافع اسراییل شده است.
۳) مانع اصلی سومی وجود موضوعات تقابل محور است که از جمله آنها مسئله فلسطین و تقابل شدید ایران با رژیم صهیونیستی، قدرت منطقهای شدن ایران تأثیرات انقلاب اسلامی به ویژه الگو شدن حکومت و ملت ایران برای دولتها و ملتهای دیگر به ویژه برای مسلمانان جهان است. لذا این مجموعه موضوعات تقابل محور که منافع حیاتی امریکا را تهدید میکند، بیشتر بر روابط دو کشور تأثیر گذاشته و مانع بهبود روابط شده است.
موانع فرعی موجود در برقراری رابطه ایران و امریکا را میتوان:
۱) سابقه یا کارنامه روابط امریکا و جمهوری اسلامی ایران بیان کرد که از قبل از پیروزی انقلاب تاکنون شاهد روابط خصمانه و به خصوص اعمال فشارهای گوناگون امریکا علیه ایران هستیم
۲) مانع دیگر بیاعتمادی دو کشور به ویژه ایران به امریکا است که به دلیل سابقه ، رفتارها و عملکردهای کنونی دولتمردان امریکا است که تصویر منفی از امریکا در ذهن مسؤلان و ملت ایران ایجاد نموده است.
نکته پایانی این که هیچ کس با اصل مذاکره و برقراری رابطه مخالف نیست. بلکه مسأله مهم هدف از برقراری رابطه و چگونگی آن است. بویژه اگر امریکا خواهان بهبود رابطه خود با ایران است، باید بداند که ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به هیچ وجه خواهان مناسبات سلطه گرانه یا به قول حضرت امام (ره) روابط گرگ و میش یا ارباب و رعیت نیست.
پژوهشگر: محمدمهدی نصوحیان
▪ منابع:
۱) عبدالله خانی ، علی ، روابط ایران وامریکا ( بررسی دیدگاه نخبگان امریکایی ) ، مؤسسه ابرار معاصر ، تهران ، ۱۳۸۱
۲) ولایتی ، علیاکبر ، بررسی ماهیت قدرت و سیاست خارجی امریکا و موضوع برقراری رابطه ، نشر معارف، ۱۳۸۲
۳) امیری ، مجتبی ، ایران و امریکا (نگاهی دیگر) ، اطلاعات سیاسی و اقتصادی ، سال ۹ ، ش ۹۶-۹۵
۴) سیاست خارجی امریکا از نظر مردم و رهبران آن، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ، تهران ۱۳۷۹
۵) فولر ، گراهام ،ژئوپلتیک ایران ، ترجمه عباس مخبر ، تهران ، ۱۳۷۳ ، نشر مرکز
۶) جاوید روستایی ، محمدجواد ، مرزهای خونین و نمادهای دروغین ، نشریه جوان، ۱۳ و ۲۰ خرداد ۱۳۷۸
۷) غضنفری ، کامران ، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ، نشر کیا ، تهران ، ۱۳۸۱
۸) کیهان ۱/۶/۱۳۸۱
▪ پینوشتها:
۱) جاوید روستای ، محمد جواد
۲) عبدالله خانی، علی ، روابط ایران و امریکا ( بررسی دیدگاه نخبگان امریکایی ) ، موسسه ابرار معاصر ، ۱۳۸۱ ، ص ۲۷
۳) برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به امیری، مجتبی، ایران و امریکا ( نگاهی دیگر) ، اطلاعات سیاسی و اقتصادی ، سال ... ش ۹۵-۹۶ ، ص ۱۸
۴) سیاست خارجی امریکا از نظر مردم و رهبران آن، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ، تهران ۱۳۷۹، ص ۲۹
۵) غضنفری ، کامران ، آ«ریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ، تهران: ۱۳۸۱ ، نشر کیا ، ص ۳۷۸
۶) عبدالله خانی علی ، پیشین ، ص ۳۵۱
۷) عبدالله خانی ، علی ، پیشین ، ص ۳۴
۸) فولر ، گراهام ، ژئوپلتیک ایران، ترجمه عباس مخبر ، تهران ، ۱۳۷۳ ، نشر مرکز ، ص ۱۰
۹) کیهان ، ۱/۶/۱۳۸۱
۱۰) ولایتی ، علیاکبر ، بررسی ماهیت قدرت و سیاست خارجی امریکا و موضوع برقراری رابطه ، نشر معارف تهران، ۱۳۸۲، ص ۵ و۶
۱۱) غضنفری ، کامران ، پیشین ، ص ۴۲۴
۱۲) همان ، ص ۴۲۵
▪ منابع:
۱) عبدالله خانی ، علی ، روابط ایران وامریکا ( بررسی دیدگاه نخبگان امریکایی ) ، مؤسسه ابرار معاصر ، تهران ، ۱۳۸۱
۲) ولایتی ، علیاکبر ، بررسی ماهیت قدرت و سیاست خارجی امریکا و موضوع برقراری رابطه ، نشر معارف، ۱۳۸۲
۳) امیری ، مجتبی ، ایران و امریکا (نگاهی دیگر) ، اطلاعات سیاسی و اقتصادی ، سال ۹ ، ش ۹۶-۹۵
۴) سیاست خارجی امریکا از نظر مردم و رهبران آن، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ، تهران ۱۳۷۹
۵) فولر ، گراهام ،ژئوپلتیک ایران ، ترجمه عباس مخبر ، تهران ، ۱۳۷۳ ، نشر مرکز
۶) جاوید روستایی ، محمدجواد ، مرزهای خونین و نمادهای دروغین ، نشریه جوان، ۱۳ و ۲۰ خرداد ۱۳۷۸
۷) غضنفری ، کامران ، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ، نشر کیا ، تهران ، ۱۳۸۱
۸) کیهان ۱/۶/۱۳۸۱
▪ پینوشتها:
۱) جاوید روستای ، محمد جواد
۲) عبدالله خانی، علی ، روابط ایران و امریکا ( بررسی دیدگاه نخبگان امریکایی ) ، موسسه ابرار معاصر ، ۱۳۸۱ ، ص ۲۷
۳) برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به امیری، مجتبی، ایران و امریکا ( نگاهی دیگر) ، اطلاعات سیاسی و اقتصادی ، سال ... ش ۹۵-۹۶ ، ص ۱۸
۴) سیاست خارجی امریکا از نظر مردم و رهبران آن، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ، تهران ۱۳۷۹، ص ۲۹
۵) غضنفری ، کامران ، آ«ریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ، تهران: ۱۳۸۱ ، نشر کیا ، ص ۳۷۸
۶) عبدالله خانی علی ، پیشین ، ص ۳۵۱
۷) عبدالله خانی ، علی ، پیشین ، ص ۳۴
۸) فولر ، گراهام ، ژئوپلتیک ایران، ترجمه عباس مخبر ، تهران ، ۱۳۷۳ ، نشر مرکز ، ص ۱۰
۹) کیهان ، ۱/۶/۱۳۸۱
۱۰) ولایتی ، علیاکبر ، بررسی ماهیت قدرت و سیاست خارجی امریکا و موضوع برقراری رابطه ، نشر معارف تهران، ۱۳۸۲، ص ۵ و۶
۱۱) غضنفری ، کامران ، پیشین ، ص ۴۲۴
۱۲) همان ، ص ۴۲۵
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست