چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
بهتان
از جمله گناهان کبیرهای که کبیره بودنش از طریق اولویت قطعی ثابت است بهتان میباشد یعنی بهدیگری چیزی یا عیبی که در او نیست نسبت دهد زیرا جائیکه غیبت کردن که یاد کردن عیب دیگری که در اواست گناه کبیره باشد پس بهتان که ذکر عیبی است که در او نیست بهطریق اولی و حکم قطعی عقل، کبیره خواهد بود بلکه بهتان مشتمل بر دو کبیره است غیبت و دروغ چون بهتان مورد ابتلاء عمومی است و مفسدهٔ آن بسیار است و در قرآن مجید و روایات بهسختی از آن نهی شده و عقوبتهای شدیدی بر آن وعده داده شده سزاوار است به بعضی از آیات و پارهای از اخبار در این مقام اشاره شود.
● آیات افک در سورهٔ نور
در سورهٔ نور هیجده آیه یعنی از آیه ۳ تا ۲۱ موضوع افک تذکر داده شده و هرچند مورد آیات و شأن نزول آن خصوص بهتان به زنا است لکن در ضمن آنها از بهتان بهطورکلی تهدید سخت فرموده چنانکه ذکر میشود.
خلاصه آنچه مفسرین در شأن نزول آیهٔ افک بیان کردهاند آنستکه این آیات دربارهٔ جمعی از منافقین نازل شده است که عایشه همسر پیغمبر را مورد تهمت قرار دادند به این تفصیل که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) در غزوه بنیالمصطلق عایشه را به اتفاق خود حرکت داد و او را در هودجی پوشیده سوار کرده بود.
عایشه میگوید هنگام برگشتن وقتیکه بهنزدیکی مدینه رسیدیم در شب بهمنزلی فرود آمدیم در نیمهشب من بهاتفاق زنی دیگر برای قضای حاجت از لشکرگاه دور شدیم چون باز آمدیم گردنبند خود را که از مهرهٔ یماین بود و بر گردن داشتم نیافتم گمان کردم آنجائیکه برای قضای حاجت رفته بودم ضایع شده است در تاریکی شب تنها برخاستم و به آنجا رفتم و جستجوی زیادی کردم و نیافتم پیغمبر خدا از رفتن من بیخبر بود بفرمود تا آواز رحیل کردند لشکر رفت و آنانکه مأمور هودج من بودند آمدند و هودج را بر شتر نهادند بهخیال آنکه من در هودج هستم و رفتند.
چون باز آمدم در آن منزل هیچکس را ندیدم آنجائیکه شترم بود دست مالیدم گردنبند را پیدا کردم و همانجا نشستم خواب بر من غلبه کرد و خوابیدم و اندیشهام آن بود که از پیوستگان من کسی به طلب من میآید وقتی که خبر بیابند ناگاه صفوان بنالمعطل که در منزل پیش خفته و از لشکر بازمانده بود بر شتری سوار رسید چون مرا دید و شناخت هیچ نگفت شتر را خوابانید تا من بر آن سوار شدم زمام شتر بدست گرفت و آمد تا هنگام گرمگاه به آن منزلی که پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرود آمده بود رسیدیم و پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) از کار من بیخبر بود.
چون شتر من از دور پدید آمد عبدالله بن ابی سلول و جماعتی از منافقان از روی طعنه گفتند زن پیغمبر با مردی بیگانه از راه بیابان میآیند پس آن مرد منافق گفت به خدا که بین آنها کار ناشایست واقع شده است و این بهتان را سایر منافقان نیز گفتند و بعد در بین مسلمانان مورد گفتگو شد بعضی نهی و نفی میکردند و برخی ساکت بودند.
این قضیه چون بهسمع مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) رسید سخت ناراحت و رنجیده خاطر گردید و عایشه هم بیمار مستری شد.
چون یک ماه و هفت روز از این قضیه گذشت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) در حجرهٔ عایشه بودند و زنی از انصار هم در حجره بود و به روایتی پدر و مادر عایشه هم بودند پس رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به عایشه فرمود اگر از این مطلب مبرائی خدا ترا عوض دهد (یعنی در برابر افترائی که به تو بستند) و اگر خطاکاری توبه کن که خدا توبهات را میپذیرد.
عایشه گفت خدا میداند که من از این موضوع مبرایم و از من چیزی صادر نشده که مرا از خدا شرم آید ولکن دشمنان چیزی در میان افکندهاند و من هرچه بگویم از من باور نمیکنند پس چیز دیگر نمیگویم مگر آنچه یعقوب گفت فصبر جمیل این بگفت و روی را بدیواره نموده شروع به گریه کرد رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) آنجا نشسته بود که بر ان حضرت وحی آمد و آیات مزبور را آورد چون آن حضرت از وحی فارغ شد به عایشه فرمود ترا بشارت باد که خداوند تبرئهات فرموده میفرماید:
کسانیکه از شما بهتان زدند آنرا برای خود شر (بدتر) نپندارید بلکه برای شما خیر (بهتر) است (زیرا شما برایشان حق عوض پیدا میکنید و چون بر آن صبر کنید سزاوار ثواب میشوید) هر مردی را از ایشان است آنچه را که از گناه کسب کرد (یعنی جزای آن و وبال و عقوبتش تنها به او میرسد) و آنکس که بکار بزرگترین این بهتان قیام کرد او را عذاب بزرگی است. (ان الذین جاؤابالافک عصبهٔ منکم لاتحسبوه شراً لکم بل هو خیر لکم لکل امرء منهم ما اکتسب من الائم والذی تولی کبره منهم له عذاب عظیم) (سورهٔ ۲۴، آیهٔ ۱۱)
و آنکس عبدالله بن ابی سلول بوده و بعضی گفتهاند حسان بن ثابت بوده است آنگاه میفرماید: چرا چون این سخن شنیدند مردان مؤمن و زنان مؤمنه بهخودشان گمان نیک نبردند و نگفتند این دروغی آشکار است (لولااذسمعتموه ظن المؤمنون والمؤمنات بانفسهم خیراً وقالوا هذا افک مبین) (سورهٔ ۲۴، آیهٔ ۱۲) یعنی مؤمنین باید هنگام شنیدن بهتانی دربارهٔ مؤمنی ساکت نشوند بلکه واجبست آن را رد نمایند و تکذیب کنند و کار مسلمانان را حمل به صحت نمایند و از گمان بد و حمل به فساد بپرهیزند.
آنگاه میفرماید: ”چرا بر این امر چهار گواه عادل نیاوردند (چنانچه در شرع مقدس است کسی که قذف کند باید چهار شاهد عادل بر صدق مدعای خود بیاورند چنانچه در باب اول گذشت) چون چهار گواه نیاوردند ایشان نیزد خدا دروغگویانند“ هر آینه اگر نه فضل و کرم و مهربانی خدا بر شما بود در دنیا (بهتوفیق توبه) و در آخرت (به عفو و بخشش) از آنچه میگوئید و شروع میکنید از این سخنان افک و دروغ عذاب بزرگ به شما میرسد - هنگامی که فرا گرفتید آن دروغ را به زبانهای خودتان و میگفتید چیزی را که به آن علم نداشتید و آن دروغ را خوار و کوچک پنداشتید در حالیکه نزد خداوند بزرگست. (لولاجاؤا علیه باربعهٔ شهداء فاذلم یأتوا بالشهداء فاولئک عندالله همالکاذبون و لولا فضلالله علیکم و رحمته فیالدنیا والاخرهٔ لمسکم فیما افضتم فیه عذاب عظیم اذتلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم مالیس لکم به علم و تحسبونه هیناً و هو عندالله عظیم) (سورهٔ ۲۴، آیهٔ ۱۳ تا ۱۵)
و حاصل آیات شریفه اینست که شما سه گناه مرتکب شدید یکی آنکه به چنین دروغی تفوه و تکلم نمودید با یکدیگر آن را گفتگو و فاش نمودید دوم قول بغیر علم، یعنی چیزی را که تحقیق نکرده و ندانستید بیان کردید. سوم آن که آن را آسان و خوار پنداشتید (در آخر باب اول گفتیم که کوچک گرفتن هر گناهی خود کبیره است.)
آنگاه میفرماید: ”چرا چون این سخن را شنیدید نگفتید که ما را نسزد و روا نباشد که چنین سخنی بگوئیم و از بزرگی و زشتی این سخن تعجبی ننمودید و نگفتید خداوندا تو پاک و منزهی، این سخن که میگویند بهتانی بزرگ است (و دروغی سخت که صاحبش چون بشنود مبهوت و متحیر ماند) شما را خداوند موعظه و اندرز میدهد که هرگز مانند چنین گناهی از شما سر نزند اگر ایمان آورندگانید“ (ولولا اذسمعتوه قلتم مایکون لنا ان نتکلم بهدا سبحانک هذا بهتان عظیم یعظک الله ان تعودوا لمثله ابداً ان کنتم مؤمنین) (سورهٔ ۲۴ آیه ۱۶ و ۱۷)
از این آیات و آیات دیگری که برای اختصار ذکر نگردیده کبیره بودن بهتان بلکه بزرگتر بودنش از پارهای از کبائر بخوبی آشکار میشود.
●بهتان و اخبار اهلبیت (علیهالسلام)
پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) میفرماید: هرکس مرد یا زن مؤمنی را تهمت بزند یا چیزیکه در او نیست بگوید خدا او را روز قیامت بر محلی از آتش نگه میدارد تا از عهدهٔ آنچه گفته است برآید. (من بهت مؤمناً او مؤمنهٔ او قالفیه مالیس فیه اقامه الله تعالی یوم القیمهٔ علی تل من یخرج مما قاله فیه) (بحارالانوار، ج۱۶، ص ۱۷۰)
حضرت صادق (علیهالسلام) میفرماید: هرکس به مرد یا زن با ایمانی بهتان زند به آنچه در آنها نباشد خداوند او را در روز قیامت در طینهٔ خبال حبس میفرماید تا از عهدهٔ آنچه گفته است برآید راوی (ابن ابی یعفور) پرسید طینهٔ خبال یعنی چه؟ حضرت فرمود چرکی است که از عورت زناکاران در جهنم جاری میگردد. (بحارالانوار، ج۱۶)
و نیز میفرماید ”هر کس برادر مؤمنش را تهمت زند ایمان در دلش ضایع میشود و از بین میرود چنانچه نمک در آب حل میشود (اذا انهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فی الماء - کافی) و خلاصه آنکه تهمت موجب فساد قلب و زوال ایمانست.
●● انواع بهتان
● بهتان بهخدا
سختترین بهتانها بهتان حضرت آفریدگار است چنانچه در سورهٔ صف میفرماید ”کیست ستمکارتر از آنکه بهخدا افتراء کذب ببندد“ (و من اظلم ممن افتری علیالله الکذب)
مانند کسانیکه منکر عدالت یا حکمت خدا شوند - چنانچه منکرین نبوت پیغمبران در حقیقت منکر حکمت خداوند هستند و همچنین انواع شرکهائی که برای خداوند قائل شدهاند که تمام قول بدون علم و افتراء محض است و در آیات قرآن مجید تهدید شدید و وعدهٔ آتش بر آن داده شده بلکه بهتان بهخداوند را از لوازم کفر خوانده است و در سورهٔ نحل میفرماید ”جز این نیست که دروغ میبندند کسانیکه به آیات خدا ایمان نیاوردهاند و ایشانند دروغگویان“ (انما یفتری الکذب الذین لایؤمنون بآیات الله و اولئک همالکاذبون)(سورهٔ ۱۶، آیهٔ ۱۰۷)
● بهتان به پیغمبر و امام (علیهالسلام)
در حکم بهتان به خداست بهتان به پیغمبر و امام (علیهمالسلام) مانند اینکه ایشان را ساحر و دیوانه و شاعر و دروغگو و خودخواه خودپرست میخواندند و تفصیل اتهامات بشر به سلسلهٔ جلیلهٔ انبیاء و ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین کتاب مستقلی احتیاج دارد و مقام را گنجایش آن نیست.
● بهتان به مردم
اتهام به سایر مردم بر دو قسم است گاهی قول بدون علم است یعنی عیبی را که ثابت نشده و یقینی نگردیده بلکه به مجرد سوءظن آن را به دیگری نسبت بدهد.
گاهی افتراء است یعنی عیبی را که میداند در آن شخص نیست یا کاری را که یقین دارد از او سر نزده از روی عناد به آن بیچاره نسبت میدهد و بدتر از این آنست که آن عیب راجع به شخص تهمت زننده باشد و برای رهائی خود، آن را به دیگری نسبت میدهد و آلودگی خود را به آنکه پاکدامن بوده میچسباند.
پرظاهر است که این قسم بدترین انواع بهتان به بندگان خداست چنانچه در سورهٔ نساء میفرماید: هرکس از روی خطا گناهی صغیره بجا آورد یا اینکه از روی عمد گناهی کند یا گناه کبیرهای بجا آورد سپس آن را بر بیگناهی بیندازد پس برداشته است بهتان را (دروغی که بیگناه از آن متحیر و مبهوت میشود) و گناه آشکاری را. (و من یکسب خطیئهٔ او اثماً
ثم یرم به بریئاً فقد احتمل بهتاناً و اثماً مبیناً) (سورهٔ ۴، آیهٔ ۱۱۰)
● بهتان به کافر هم حرامست
در تفسیر منهج نقل نموده است که طعمهٔ بن ابیرق سه پسر داشت بنام بشر و مبشر و بشیر از این سه، بشر مرد منافقی بود شبی خانهٔ قتادهٔ بن نعمان را سوراخ کرد و داخل آن شده زرهی که در انبان آرد پنهان کرده بودند دزدید قضا را انبان شکافی داشت و در راه از آن آرد میریخت تا بشر بهخانهاش رسید پس انبان را در خانهٔ زید بن المسین که یهودی بود برده و به امانت نزد او سپرد بامداد قتاده بر اثر آرد به خانه بشر رفت و بعد از طلب زره او انکار کرد و سوگند به دروغ یاد کرد که این کار را نکرده و خبر ندارد و قتاده بر همان سمت که بشر به خانهٔ زید یهودی رفته بود پی برد و وی را به خیانت بگرفت زید گفت دوش بشر زرهی در انبانی به امانت به من سپرد و جمعی بر آن گواهی دادند و قتاده صورتحال را خدمت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) عرض نمود و بنیظفر که قوم بشر بودند از ترس رسوائی نخواستند که بشر تهمت زده شود و یهودی پاکدامن بیرون آمد آغاز جدال و خصومت کردند و بر برائت بشر گواهی دادند پس خداوند در این باره ۹ آیه یعنی از آیه ۱۰۵ تا ۱۱۳ از سورهٔ نساء را نازل فرمود.
و خلاصهٔ آنها حکم به تحریم بهتان و افتراء است هرچند نسبت به کافری باشد و چند مرتبه بهتانزننده را خیانتکار نامیده و پیغمبرش را از طرفداری آنها نهی فرموده هرچند ظاهراً از مسلمانها باشند.
● عاقبت خیانتکار
در تفسیر المیزان نقل کرده که سرانجام کار بشر این شد که از پذیرفتن توبهای که خداوند به او عرضه داشته بود امتناع کرد و به طرف مشرکین به مکه رفت و در آنجا به قصد دزدی خانهای را سوراخ نموده و خانه را خدا بر سرش خراب کرده و او را کشت.
● چارهاش تحصیل ایمانست
و به راستی برای این نوع بهتان سببی جز بیایمانی و شقاوت و رذالت و بیباکی و هتاکی و بیحیائی چیز دیگر نیست و علاج آن منحصر در تحصیل ایمان و تقویت آن و تفکر در آثار و خیمهٔ دنیوی و عقوبتهای اخروی مترتب بر آنست.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست