جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

من مانده‌ام تنهای تنها


من مانده‌ام تنهای تنها
همه‌ی مردم ایران به خاطر پدیده ای كه روان‌شناس ها آن را <حافظه ی وابسته به رویداد برجسته> می نامند، آن جمعه ی تلخ دی ماه ۸۲ را با جزئیات به یاد می آورند. آمار پیش رونده ی كشته شدگان، سیل كمك های مردمی، بغض های سر سفره ی غذا، شب های شعر، تیتر های روزنامه ها، كنسرت شجریان...و...و...و...و مجری ها و خبر نگار های تلویزیون: یكی از گزارش گرهای اخبار به یكی از بیمارستان های كرمان سر زده بود و میكروفون را گرفته بود جلو چشم های سرگردان یك كودك بمی: < -می‌دونی مامان بابات كجان؟> كودك می گفت نه و گریه می كرد .
گزارشگر به او می گفت :<‌‌گریه نكن عزیزم و خودش زار زار می‌گریست.> از نظر بهداشت روانی هر دو جمله ی این خبرنگار نه تنها به بهداشت روانی كودك كمك نمی كند بلكه باعث می شود احتمال ابتلای او به بیماری های روان شناختی در آینده افزایش یابد.
كشور ما از نظر جغرافیایی یك كشور در معرض بلایای طبیعی ست. همه ی ما بهتر است بدانیم كه وقتی یكی از آشنایانمان در معرض این بلایا قرار می گیرد، چگونه رفتار كنیم تا بهداشت روانی او حفظ شود. كافی ست ضمیر ها را عوض كنید تا بدانید وقتی خود شما نیز در مقابل حادثه ی وحشتناكی قرار می گیرید، چگونه عمل كنید تا سلامت روانی تان در آینده به خطر نیفتند. روان شناس ها و روان پزشك ها به این حادثه ی وحشتناك می گویند: تروما.
● تروما چیست؟
تروما هم تعریف پزشكی و هم تعریف روان شناختی دارد. از نظر پزشكی، تروما به یك جراحت بدنی شدید یا شوك بحرانی اتلاق می شود. از نظر روان شناختی، تروما معنای دیگری دارد: تجربه ای كه از نظر هیجانی دردناك، پریشان كننده و ناگهانی باشد و اغلب باعث اثرات پایدار بدنی و ذهنی شود.
به زبان ساده تر " مواجهه با یك عامل فشار آسیب زای بی نهایت شدید." تروما می تواند انسانی یا طبیعی باشد. جنگ، تصادف، آتش سوزی، شكنجه و تجاوز جنسی از تروماهای انسانی و سیل، آتش فشان و زلزله از تروماهای طبیعی هستند. در این نوشته ترجیح داده شده است كه از خود كلمه ی تروما و یا زلزله به عنوان جایگزین كلمه ی تروما استفاده شود.
● وقتی كه زلزله اتفاق می افتد...
ازنظر روان پزشكی واكنش به تروما یك پاسخ طبیعی و لازم ست. حافظه ی تمام افراد در موقعیت های هیجانی دقیق تر كار می كند و جزئیات حادثه را به عمیق ترین ساختارهای مغز می فرستد. هر چه فرد با تروما مستقیم تر مواجه شود، اثرات هیجانی شدیدتری را تجربه می كند اما كسانی هم كه به اصطلاح خبر دست دوم حادثه را شنیده اند، در معرض اثرات هیجانی قرار دارند حتی اگر خبر تنها از یك رسانه تصویری پخش شده باشد. پس زیاد عجیب نیست كه بعضی از ایرانی های كه اهل بم نبودند هم بعد از دیدن شهر زلزله زده از تلویزیون، واكنش های هیجانی شدید نشان دهند.
اثرات تروما ممكن است فورا بعد از حادثه پدیدار شود اما در برخی موارد، روزها و گاهی هفته ها طول می كشد.اگر واكنش های هیجانی شدید یك ماه تداوم یابند و زندگی عادی فرد را مختل كنند، بلا دیده مبتلا به یك اختلال ناتوان كننده به نام <اختلال استرس بعد از تروما> یا PTSD می شود. اگر این نشانه ها دو روز تا چهار هفته طول بكشند <اختلال فشار روانی حاد> مطرح می شود.
متاسفانه ۵ تا ۷۵ درصذ افراد زلزله زده ممكن است به این اختلال ها مبتلا شوند. هر چه شدت ، مدت و نزدیكی تروما بیشتر باشد، بیشتر احتمال دارد با این مشكلات درگیر شوند. كودكان خیلی كوچكتر و سالمندان بیشتر در معرض این بیماری ها هستند. احتمالا به این خاطر كه كودكان هنوز راهبردهای مقابله ای را نیاموخته اند و سالخوردگان نیز انعطاف پذیری كمتری در استفاده از روش های احتمالا نا موفق خود دارند.
كسانی كه قبلا ترومای دیگری را تجربه كرده اند یا حمایت های اجتماعی بیشتری را از دست داده‌اند، بیشتر در معرض این اثرات هیجانی هستند. متاسفانه مورد دوم در زلزله های شدید مثل زلزله ی بم به وضوح وجود دارد.
● زلزله و بزرگسالان
هر بزرگسالی كه با زلزله مواجه شود شاهد آن باشد یا حتی آن را بشنود، در شدید ترین حالت یك سری واكنش های هیجانی از خود نشان می‌دهد كه در سه دسته طبقه بندی می شود:
۱) تجربه مجدد زلزله: این تجربه می تواند به صورت یك فكر، تصور و یا حتی دیدن دوباره زلزله باشد. فرد مكررا در كابوس های عذاب آور زلزله را تجربه كند. در حالت های شدید، فرد طوری عمل می كند كه انگار دارد زلزله همین الان اتفاق می افتد. زلزله زده با دیدن هر سر نخی كه رابطه ای واقعی یا نمادین با زلزله داشته باشد عذاب می كشد. این واكنش ها می توانند جسمس یا روان شناختی باشند.
۲) اجتناب از محرك های مرتبط با زلزله و كرختی در واكنش‌های فرد: فرد تلاش می كند از گفتگو در مورد زلزله بپرهیزد و از كارها، مكان ها و افرادی كه زلزله را به یاد او می آورند، دوری می كند. نمی تواند مهمترین جنبه های حادثه را به یاد بیاورد. نسبت به دیگران احساس دل گسستگی و غریبه گی دارد. حالت های عاطفی اش محدود می شود. بعید می داند پیشرفتی در زندگی اش حاصل شود.
۳) افزایش برانگیختگی: اشكال در خوابیدن، فوران خشم، دشواری در تمركز، گوش به زنگ زلزله ای دیگر بودن و واكنش های شدید از جا پریدن.
در آغاز بحران افراد ممكن است از واقعیت محیط خود هیچ اطلاعی نداشته باشند. مات و مبهوت مانده باشند و حتی شخصیت خود را فراموش كرده باشند.
● زلزله و سازمان های اداری
آموزش و پرورشی ها نباید توقع داشته باشند و یا بدتر تلاش كنند كه تدریس و كلاس‌های مدارس یك دفعه به حالت عادی خود برگردد.
روان‌شناس‌ها و مراكز بهداشت روان می‌توانند با همكاری با آموزش و پرورش از هنر درمانی و بازی درمانی مخصوصا برای كودكان مقطع ابتدایی بهره ببرند.
همچنین مسئولین شهرهای زلزله‌زده باید كلاس هایی همگانی را راه اندازی كنند كه در آن روان شناس ها مهارت های حل مسئله، مدیریت اضطراب و استرس و دیگر مهارت‌های زندگی را به كودكان آموزش دهند.علاوه بر این، برای كارهای آموزشی و بهداشتی باید از نیروهایی استفاده كنند كه به اختلالی مبتلا نباشند.
نیروهای بومی كه خود ممكن است مبتلا باشند را شناسایی و حمایت مادی و درمانی كنند. اگر بیماران مبتلا به كارهای آموزشی گمارده شوند، آسیب پذیری كودكان سنین پایین تر افزایش می یابد. زیرا آن ها واكنش های بزرگسالان به زلزله را تقلید می كنند.
مسوولین شهر باید از مواقعی كه از نظر روان شناختی بحرانی تلقی می شود، آگاهی داشته باشند. مثلا رفتارهای هیجانی شدیدی كه به آن واكنش سالگرد می گویند و هر سال دقیقا هنگام تقویمی وقوع زلزله اتفاق می افتد را بشناسندو بحران را مدیریت كنند.‌
● واكنش كودكان و نوجوانان در مقابل زلزله
بی اعتمادی و ترس از وقوع دوباره تروما حالتی است كه در خیلی از كودكان و نوجوانانی كه در معرض رویداد های تروماتیك مثل زلزله بوده اند، دیده می شود. همچنین تقریبا افراد در همه سنین، دست به بازی هایی می زنند كه به بازی تروماتیك مشهور است. آ نها با این كار واقعه را دوباره در تخیل خود تجربه می كنند. واكنش های دیگر به سن كوكان وابسته است.
▪ ‌بچه های پنج ساله و كوچكتر:
ترس از جدایی از والدین، گریه كردن، نالیدن، جیغ زدن، بی تحركی و یا حركت بدون هدف، لرزیدن، صورت وحشت زده و یا نظافت بیش از اندازه از واكنش هایی است كه كودكان پنج سال به پایین در مقابل تروما از خود بروز می دهند.
ممكن است كودكان به واكنش های دوره هایی كه كوچكتر بوده اند برگردند: مكیدن شصت، شب ادراری و ترس از تاریكی. روان شناس ها به این واكنش ها رفتار های بازگشتی می گویند. كودكان در این سن شدیدا تحت تاثیر واكنش هایی هستند كه والدینشان و یا بزرگتر ها به تروما نشان می دهند
▪ كودكان شش تا یازده ساله:
گوشه گیری، رفتار های از هم گسیخته، یا ناتوانی در توجه كردن از رفتارهایی است كه كودكان این گروه سنی در مقابل زلزله نشان می دهند. البته آن ها هم ممكن است به واكنش های ابتدایی تر سال های قبل برگردند. كابوس ها، مشكلات خواب، ترس های غیر منطقی، تحریك پذیری و پرخاشگری فردی یا جمعی اتفاق هایی است كه در كودكان در معرض زلزله زیاد دیده می شود. همچنین این كودكان ممكن است از برخی نشانه های بدنی شكایت كنند كه هیچ پایه پزشكی ندارد. این كودكان ممكن است افسرده و مضطرب شوند یا از لحاظ هیجانی دچار كرختی شوند و مهمتر از همه این كه احساس گناه كنند.
▪ نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله:
نوجوانان ممكن است واكنش های شبیه به بزرگسالان انجام دهند: دوباره تجربه كردن هیجان ها موقع زلزله شبیه به فلاش بك ، كابوس ها، كرختی هیجانی، اجتناب از هر چیزی كه یادآور زلزله باشد، افسردگی، سوء مصرف مواد، مشكلات با همسالان و رفتار های ضد اجتماعی. همچنین معمولا آنها گوشه گیر و منزوی می شوند.
شكایت از مشكلات بدنی، افكار خودكشی، اجتناب از مدرسه، افت تحصیلی، مشكلات خواب و گیج و منگ بودن نیز ممكن است در آن ها دیده شود. نوجوانان نیز مانند بزرگسالان احساس گناه شدید می كنند كه چرا در هنگام زلزله نتوانستند به كمك دیگران بشتابند و زنده مانده‌اند. آنها ممكن است در تخیل خود از به وجود آمدن زلزله جلوگیری كنند و یا از كسی كه آن را به وجود آورده انتقام بگیرند.
سعید بی‌نیاز
منبع : روزنامه سلامت