این غول اقتصادی بیدار شده است

ابرقدرتی كه میتواند امریكا و جهان غرب را به چالشی جدی بكشاند. بسیاری از بازرگانان غرب علیالخصوص بازرگانان امریكایی بر این باورند كه در آیندهیی نهچندان دور با پیشرفت چشمگیر چین با این كشور پرجمعیت جهان روبرو خواهند شد و چین آنها را به اعماق چالش اقتصادی و بحرانهای مالی خواهد كشاند. بسیاری از تاجران كوچك و بزرگ امریكا چندین سال است كه درباره چین و روند روبهرشد اقتصادی آن دست به مطالعه زدهاند و حتی به این نتیجه رسیدهاند كه در اكثر روزنامههای دنیا هر روز حداقل یك خبر یا یك مقاله تاؤیرگذار در مورد چین وجود دارد كه خوانندگان حتی اگر بخواهند نمیتوانند از آنها چشمپوشی كنند. بسیاری از این افراد مجبور شدهاند كه به شانگهای مسافرت كنند تا شخصا و از نزدیك شاهد پیشرفتهای سریع اقتصادی چین باشند. بیشتر این افراد حتی آنقدر تحتتاثیر قرارگرفتند كه به فكر نقل مكان به چین افتاده تا بتوانند در تجربه خارقالعاده آن شركت كنند. بسیاری از روزنامه ها اخیرا صفحات اول خود را به ظهور و حضور قدرتمند چین اختصاص میدهند حتی هفتهنامه نیوزویك از هفتهها پیش بطور میانگین ۱۵ صفحه كامل خود را به «قرن چین» اختصاص می دهد. گفتنی است كه نشریات امریكایی بندرت، صفحاتی برای یك كشور خارجی اختصاص میدهند اما این موضوع تا به آنجا مورد پذیرش امریكاییها قرار گرفته است كه «مارك وایتگر» سردبیر نیوزویك گفت:«چین، ابرقدرتآینده» جهان است و برای همین موضوع باید توجه ویژهیی به آن مبذول كرد. همچنین تاكید كرد كه تا برگزاری المپیك سال ۲۰۰۸ پكن به پوشش خبری وسیع خود از چین ادامه خواهد داد. از سوی دیگر در مجلات و روزنامههای دیگر موضوع چین موضوعی شده است كه آن را بشدت رقیب خود میبینند و حتی میكوشند تا به هر طریقی به مبارزه با چین بپردازند و از لحاظ اقتصادی و سیاسی با آن به رقابت (از دور خارجكردن) برخیزند. یكی از ماهنامههای امریكایی به نام «آتلانتیك» با اشاره به مقالهیی به عنوان چگونه میتوان با چین جنگید? القا می كند كه این غول آسیایی، خلا قدرت برجای مانده از دوران فروپاشی شوروی سابق را به نوعی پر كرده است كه در آینده نزدیك شاید تنها رقیب استراتژیك اصلی امریكا شود. گفتنی است این مجله وجوه مختلف جنگی تمامعیار و احتمالی بین امریكا و چین را بررسی میكند و نگاه نومحافظهكارانه واشنگتنیها را نسبت به پكن، به عنوان دشمنی بالقوه، منعكس می كند. ظهور چین و حضور قدرتمند آن در عرصه جهانی آنچنان رعب و وحشت جامعه جهانی سرمایهدار از جمله اروپا را به دنبال دارد كه بسیاری از تحلیلگران بر این اعتقادند كه اگر ظهور و حضور توانای چین را با محاسبات دقیق و موشكافانه مورد نظر نداشته باشند این غول آسیایی میتواند به خطری جدی برای فروپاشی اقتصاد و استقلال آنها تبدیل شود و اما اگر با ظرافت محاسباتی ایدئولوژیك و استراتژیك به آن نگریسته شود نه تنها برای امریكا و جهان خطریندارد كهمیتواند خیلی مفید هم باشد.همانطور كه اشاره شد بسیاری از بازرگانان ،روزنامهنگاران، سیاستمداران و دیگر افرادی كه محسور چین شدهاند بیش از پیش به فراگیری زبان چینی علاقه نشان میدهند. دانشگاههای بزرگ امریكا و اروپا خبر از افزایش ؤبتنام دانشجویان در واحدهای درس مربوط به چین میدهند. بسیاری از والدین امریكایی تلاش میكنند تا با پخش ویدیوهای چینی به جای كارتونهای زیبای والتدیسنی علاقه كودكانشان را به زبان سخت و پرواژه چینی زیاد كنند و تا حدودی نیز در این راه موفق شدهاند.كلاسهای آموزش زبان چینی برای كودكان نخبگان شهرهایی همچون نیویورك و سانفرانسیسكو شاهدی بر این مدعاست كه امروزه علاقه جوانان امریكایی به زبان چینی كه بطور كلاسیك به آموختن زبان فرانسه و اسپانیولی علاقه دارند، بیشتر شده است. اكثر پدران آنها میگویند: آینده روشن زبان از آن زبان چینی است و زبان چینی برای فرزندان ما مهمتر از زبان اسپانیولی و فرانسوی است. شنیدهها حاكی از آن است كه كنگره امریكا نیز در حال بررسی طرحی است كه بدینوسیله بتوان لایحهیی را برای حمایت مالی از توسعه زبان چینی تدوین كرد. در میان جوانان امریكایی فیلمهای رزمی چینی و هنگكنگی بشدت محبوبیت پیدا كرده است چهرههایی همچون بروسلی و جكی چان، الگوی اكثر جوانانی شدهاند كه به ورزشهای رزمی علاقه دارند. بسیاری از شبكههای تلویزیونی نیز به پخش این فیلمها میپردازند و روزبهروز بر تعداد آنها نیز افزوده میشود.اما از سوی دیگر نگاه امریكا به ابعاد دیگری از وجود چین متمركز شده است كه دلایل تجاری پشت این ابعاد پنهان شده است. بازرگانان امریكایی اغلب از رشد بازار ۴۱ میلیارد نفری چین حیرتزده شدهاند. نیروی كار ارزان چین بسیاری از تولیدكنندگان امریكایی را مجذوب خود كرده است تا جایی كه شركتهایی همچون بیبیاس فعالیت بازرگانی خود را در این كشور به سه برابر بیشتر از گذشته افزایش دادهاند. از سوی دیگر بخش زیادی از موفقیت اقتصاد چین به مصرفكنندگان امریكایی بستگی دارد كه همیشه به محصولات چینی كه چندین برابر از محصولات امریكایی ارزانترند، علاقه دارند. اشتهای شدید مصرفكنندگان امریكایی سبب شده كه این كشور به یكی از كشورهایی تبدیل شود كه بیشترین وارداتش را از چین انجام میدهد. یكی از شركتهای بزرگ امریكایی به نام «والمارت» كه در واقع بزرگترین شركت جهان است هشتاد درصد از كالاهای خود را در سال گذشته از چین وارد كرد، به نوشته هفتهنامه نیوزویك شركت وال مارت شركتی است كه سمبل كشور امریكاست و در سراسر كشور شعبه دارد و محبوبیت این شعبهها در اكثر نقاط دنیا محرز و معلوم است. جالب است بدانیم كه بیش از یك میلیون و چهارصد هزار نفر در امریكا و دیگر نقاط دنیا برای این شركت كار میكنند و درآمد آن دو درصد از تولید ناخالا ملی امریكا را تشكیل میدهد. وال مارت كه هشت برابر بیشتر از شركت مایكروسافت درآمد دارد بدون واردات كالاهای چینی قادر به ادامه حیات نخواهد بود. بسیاری از شركتهای امریكایی وضعی همچون وال مارت دارند و اگر بنا به دلایلی نتوانند كالاهای چینی را به كشور وارد كنند باید با حیات كنونی خود خداحافظی كنند.از سوی دیگر كشور امریكا كه بزرگترین خریدار كالاهای چینی است اگر بخواهد جلوی ورود كالاهای چین را به بازارهای داخلی خود بگیرد باعث میشود كه چین با چالش اقتصادیجدید و جدیی روبرو شود كه جبران كردن آن بسیار سخت و پر مشقت خواهد بود. اما از آنجایی كه كالاهای چینی بسیار بسیار ارزانتر از كالاهای داخلی امریكا و دیگر كشورها است، بسیاری از شركتهای امریكایی وجود و ادامه حركتشان را وابسته به وجود و ادامه حركت چین هستند. مادامی كه چین در حركت باشد بسیاری از شركتهای امریكایی همچون وال مارت نیز قادر خواهند بود كه به حركت خود ادامه دهند. همانطور كه گفتیم و از سوی دیگر تولیدكنندگان چینی نیز به شركتهایی همچون وال مارت وابستهاند. بهعنوان مثال اگر بطور ناگهانی این شركتها كه عمدهترین خریداران كالاهای چینی هستند بخواهند خرید خود را متوقف كنند، تولیدكنندگان چینی اصلیترین مشتری خود را از دست خواهند داد. سال گذشته امریكا ۲۰۰ میلیارد دلار كالای ارزان چینی وارد كرد كه این رقم برای تولیدكنندگان چینی از ارزش حیاتی برخوردار است. میتوان گفت كه ارتباط بین شركتهای امریكایی همچون وال مارت و شركتهای چینی بیانگر رابطه غیرمستقیم امریكا و چین است. امریكا با خرید كالاهای چینی به اكثر شركتهای چینی بدهكار است و دچار كسری تجاری بیشتری شده است تا جایی كه یك چهارم از كل كسری تجاری امریكا ناشی از عدم توازن تجاری ۱۶۲ میلیارد دلاری این كشور با چین است. چین نیز از درآمد خود برای خرید اوراق قرضه وزارت خزانهداری امریكا استفاده میكند كه خرید این اوراق به امریكاییها كمك میكند تا كسری تجاری خود را جبران كنند و به خرید كالاهای ارزان قیمت چین ادامه دهند و این موضوع است كه وابستگی این كشورها را به هم نشان می دهد. اگر چین اوراق قرضه امریكا را نخرد، مصرفكنندگان امریكایی دیگر قادر نخواهند بود از كالاهای ارزان قیمت و تا حدودی مورد قبول چینی بهرهمند شوند. بسیاری از كالاهای چینی هم ارزانتر و در بسیاری از جهات بهتر (نسبت به قیمت) از مشابه خود هستند كه در امریكا و اروپا ساخته میشوند. این كالاها مثل سیدی، دیویدی، ماشینهای اداری، لوازم برقی و مایكروفر میتوانند با محصولات اروپایی و امریكایی خود تا حدودی رقابت كنند اما خوبی آنها در این است كه بسیار ارزانتر از كالاهای دیگر كشور ها هستند. زیرا اگر پولی كه برای یك كالای امریكایی پرداخت میشود به خرید كالای چینی اختصاص داده شود، موجب میشود كه یا تعداد بیشتری كالا خریده شود و یا منفعت آن در جای دیگری به شكل پسانداز به خریدار برسد.البته واردات كالاهای چینی بسیاری از تولیدكنندگان امریكایی را بشدت خشمگین كرده است كه قادر به رقابت با كالاهای ارزان قیمت چینی نیستند. تولیدكنندگان امریكایی و بسیاری از صنایع امریكایی از دولت خواستهاند تا تعرفههای گمركی شدیدی بر كالاهای چینی بسته شود. حتی برخی از نمایندگان كنگره امریكا ابراز میكنند كه چنانچه چین از شناور كردن ارز خود خودداری كند. برای اعمال تعرفههای حمایتی علیه كالاهای چینی تلاش خواهند كرد. اگرچه در حال حاضر چین واحدی پول خود را در سطح ۳۸ به ازای هر دلار نگه داشته است. شناور كردن ارز، موجب افزایش ارزش یوان (واحد پول چین) و گرانتر شدن كالاهای وارداتی چین میشود كه این كار باعث كاهش تقاضا از سوی امریكا خواهد شد و به پایین آمدن كسری تجاری منجر میشود. از سوی دیگر دولت امریكا از اعمال تعرفههای گمركی علیه كالاهای چینی حمایت نمیكند ولی از چین خواسته است كه در سیاستهای حمایتی خود در قبال واحد پول خود تجدید نظر كند.گفتنی است كه چین بزرگترین ارتش دنیا را با دو میلیون و پانصد هزار نفر به خود اختصاص داده و كشوری است كه چهارمین بودجه دفاعی جهان را با رشد ۱۰ درصد از آن خود كرده است. اگرچه شاید چین در عرصه جهانی از خود ظهوری چشمگیر به راه نینداخته است اما باید گفت كه دیگر چین فراتر از پیشبینیهای سیاستمداران میرود تا به قطبی از قدرت جهانی تبدیل شود. واقعیت این است اگرچه چین در آینده نزدیك نمیتواند از لحاظ اقتصادی امریكا را دچار ورشكستگی كند و اقتصاد آن را به زانو در آورد اما بدون شك میتواند به یكی از قدرتمندترین نیروهای نظامی و حتی اقتصادی در صحنه بینالمللی تبدیل گردد.
روحالله حسنی