دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

چهار سوار آخرالزمان - The Four Horsemen Of The Apocalypse


چهار سوار آخرالزمان - The Four Horsemen Of The Apocalypse
سال تولید : ۱۹۶۲
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جولیان بلاستاین.
کارگردان : وینسنت مینه‌لی.
فیلمنامه‌نویس : رابرت آردری و جان گی، برمبنای رمانی نوشته وینسنته بلاسکو ایبانیس.
فیلمبردار : میلتن کراسنر.
آهنگساز(موسیقی متن) : آندره پره‌وین.
هنرپیشگان : گلن فورد، اینگرید تولین، شارل بوایه، لی ج. کاب، پل هنرید، پل لوکاس، ایوت میمیو، کارل هاینتس بوم، هاریت مک‌گیبون و آلبر رمی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۵۳ دقیقه.


"ماداریاگا"ی (کاب) هشتاد ساله‌ قلمروی شخصی با شکوهی برای خود در پامپاهای آرژانتین بنا کرده است؛ پناهگاهی به دور از آشوب و تنش‌های دهه ۱۹۳۰. او درمی‌یابد که نوه‌اش، "هاینریش" (بوم) (از پدری آلمانی) با افکار متعصبانه نازی از برلین بازگشته است. یک دعوای تند خانوادگی این پیش‌گوئی "ماداریاگا" را در پی دارد که چهار سوار آخرالزمان (قحطی، جنگ، طاعون و مرگ) به‌زودی زمین را به نابودی خواهند کشاند. پیرمرد تحت تأثیر فشار عاطفی در آغوش نوه مورد علاقه‌اش، "خولیو" (فورد) ـ که عیاشی بی‌‌بندوبار است ـ می‌میرد. در سال ۱۹۳۹ "خولیو" با پدر فرانسوی، "مارسلو" (بوایه) به پاریس می‌رود و آن‌جا دل‌باخته "مارگریت" (تولین)، همسر "اتی‌ین لوریه" را به بازداشتگاه جنگی می‌فرستند، رابطه او با "مارگریت" عمیق‌تر می‌شود. آرام‌آرام "خولیو" با نهضت مقاومت فرانسه ارتباط پیدا می‌کند (خواهرش، "چی ـ چی" / میمیو از فعالان این جنبش است). "لوریه" بیمار و رنجور از زندان آزاد می‌شود و "مارگریت" نزد او برمی‌گردد. "خولیو" به‌خاطر ارتباط خانوادگی‌اش با دو نازی عالی رتبه، "عمو کارل" (لوکاس) و "هاینریش" پسر او، ازسوءظن نازی‌ها مبراست اما قادر نیست مانع از مرگ "لوریه" و "چی ـ چی" بشود. سرانجام او تصمیم می‌گیرد جان خودش را برای انجام عملیاتی متهورانه به خطر بیندازد: بمباران قرارگاه نازی‌ها در نورماندی به‌وسیله انگلیسی‌ها. او برای راهنمائی هواپیماهای متفقین وارد پایگاه می‌شود و هنگامی که بمب‌ها فرو می‌افتند. با "هاینریش" رودررو می‌شود. هر دو آگاه از مرگ قریب‌الوقوع‌شان یاد سعادتی را که زمانی خانواده‌های‌شان داشتند، گرامی می‌دارند...
٭ به‌رغم درخشش هرازگاه سبک بصری مینه‌لی ـ مثلاً در فصل دیدار پائیزی فورد و تولین در باغ‌های ورسای ـ این بازسازی نسخه صامت کلاسیک رکس اینگرام (۱۹۲۱) را باید شکستی غافلگیر کننده در کارنامه استاد به شمار آورد. دلیل اصلی‌اش هم شاید اصلاً انتخاب غلط چنین پروژه‌ای در آغاز دهه ۱۹۶۰ و بیگانگی مینه‌لی با مضامین سیاسی و ضد جنگ باشد. و نیز این‌که فورد هرگز آن جذبه‌ای را ندارد که رودولف والنتینو به واسطه آن در محور فیلم اصلی قرار می‌گرفت.