یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


<جعبه بازیافت> در کار نیست، لطفا کاغذ را زباله بدانید


<جعبه بازیافت> در کار نیست، لطفا کاغذ را زباله بدانید
باورمان نمی‌شد گرفتن دو جعبه زباله خشک اینقدر پردردسر باشد و مسوولا‌ن شهرداری برای تحویل دادن دو سطل آشغال ارزان‌قیمت که به طور رایگان توزیع می‌شود، ما را چنین در پیچ و خم اداری کلا‌فه کنند و کار به جایی برسد که هدر رفتن کاغذ را به هدر رفتن وقتمان ترجیح دهیم.
هر روزنامه‌ای، از تحریریه گرفته تا بخش فنی، زباله خشک زیادی از نوع کاغذ تولید می‌کند و روزنامه اعتماد ملی هم از این قاعده مستثنی نیست؛کاغذهایی که مچاله می‌شوند، خبرهایی که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده است، چرک‌نویس‌هایی که حرف‌هایشان را در گوش پاک‌نویس‌ها زمزمه کرده‌اند و مطالبی که هرگز از روی دست‌نویس‌های خبرنگاران به روزنامه راه پیدا نمی‌کند، جایشان در سطل زباله است. این کاغذها در کنار پوست خیار و پرتقال، استخوان‌های جوجه کباب‌شده، کیسه‌های چای رنگ و رو رفته و... جای گرفته که آرزوی زندگی دوباره را به گور می‌برند.
گفتن اینکه روزانه در روزنامه‌ها چقدر کاغذ لا‌به‌لا‌ی زباله‌ها نابود می‌شود، کمی سخت است ولی مقدارش به قدری است که نمی‌شود آنها را نادیده گرفت و سرنوشت آنها را به سرنوشت پسماندهای بدبو پیوند داد.
از آنجا که برای اهالی اعتماد ملی دور ریختن کاغذ چندان خوشایند نیست، بسیاری اوقات در تحریریه اهمیت وجود سطل <زباله خشک> مطرح شده و پیگیری این موضوع به خبرنگار حوزه شهرداری سپرده می‌شود.
۱۳۷ اولین نشانی برای به دست آوردن جعبه تفکیک زباله بود. اپراتور شماره‌ای را برایم خواند؛ (البته پس از کلی معطلی و رسیدن از نفر شانزدهم صف انتظار به نفر اول این صف) سازمان بازیافت شهرداری تهران شماره دیگری را داد و از طریق آن فهمیدم باید با اداره بازیافت منطقه تماس بگیرم و دست آخر موفق شدم با یکی از مسوولا‌ن این اداره تقاضایم را مطرح کنم. آقای ]...[ حرف عجیبی زد که انگیزه اصلی نوشتن این یادداشت شد. او گفت باید مدیرمسوول یا سردبیر روزنامه، در سربرگ اعتماد ملی و با رعایت همه ضوابط مکاتبات اداری، از شهرداری منطقه تقاضای سطل آشغال کنند. وقتی شنیدم پس از مکاتبه باید منتظر بمانیم تا در صورت موافقت با خواسته‌مان، شهرداری دو سطل آشغال به ما هدیه دهد، تعجبم ده‌چندان شد.
این مسوول شهرداری در پایان حرف‌هایش با قاطعیت گفت تحویل سطل زباله بدون طی مراحل اداری و رعایت مقررات امکان‌پذیر نیست و کلی از اهمیت و حساسیت این موضوع سخن گفت؛ شاید قضیه‌ای در کار است و بدون نامه‌نگاری و طی مراحل اداری رسیدن به این خواسته مقدور نیست. شاید موضوع آنقدر پیچیده است که ما از آن سر در نمی‌آوریم و شاید...
در نهایت هنگامی که راه دیگری برای به دست آوردن سطل زباله پیش‌رویمان نبود، این چند برگ کاغذ که هنوز عطر برگ و درخت در مشامشان است، داوطلب شدند قبل از همنشین شدن با زباله‌های بدبو، آرزوی هکتارها جنگل را که نمی‌خواهند در کهریزک مدفون شوند، بازگو کنند؛ حتی اگر این آرزو در ساعت ۲۵ برآورده شود.
امیر گودرزی
منبع : روزنامه اعتماد ملی