یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


هنر وقتی بالایی می شود


هنر وقتی بالایی می شود
● نگاهی به پیام امام (ره) به هنرمندان در سال ۱۳۶۷
هر سال در ایام سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، انبوهی از خاطرات ذهن ما را دربرمی گیرد و در سیری از گذشته ها به آینده، لحظات خوش در كنار امام (ره) بودن را به یاد می آوریم و از آنها به خوبی یاد كرده و این تجربیات گرانقدر عمر را برای آینده حفظ می كنیم.
مسلم است كه شخصیت امام (ره) از دیدگاه های مختلف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و ابعاد متمایزی از شخصیت ایشان شناخته شده است. یكی از این ابعاد متمایز كه سزاوار پرداختن بیشتری است ، ابعاد هنری شخصیت ایشان است و حال در آستانه هجدهمین سالگرد ارتحال ملكوتی ایشان، نگاهی به این بعد از معرفت در وجوه علمی و عملی ایشان می كنیم .
آنهایی كه با شخصیت والای ایشان آشنا هستند و شناخت كافی از ایشان به عنوان معمار انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی دارند، بر این نظر متفق القول اند كه تأثیر ایشان در مسائل مبتلابه و نظریات بدیع ایشان بویژه در مسائل حساس فرهنگی و اجتماعی و قدرت حلاجی ایشان در طرح بدیع و مبتكرانه مسائل روز، بلاشك بوده و با واقعیت قرین است و بی هیچ تعارفی باید در قرن معاصر امام راحل را به عنوان یك انسان جامع الاطراف و تاریخ ساز شناخت و بر این وجود پربركت صحه گذاشت.
نظرات بدیع ایشان در تمامی موارد برای آیندگان عبرت برانگیز بوده و كاربرد خویش را حفظ خواهد كرد. بنابراین از تسلط ایشان برمی آید كه در زمینه ارائه مسائل نظری درباره هنر و اهمیت آن، صرف یك تكریم عاری از مبانی، از هنرمندان بوده باشد و بس!! این ظلمی مضاعف به ساحت ایشان و مكتب پربار اسلام است كه در زمینه هنر و هنرمندی خالی از مشی صحیح راهبردی معرفی شود.
برای این كه ما پیش از هر چیز به آنچه كه در این نظریه نهفته است بتوانیم دست یابیم، نخست لازم است این سؤال را پاسخ دهیم كه آیا امام (ره) به عنوان یك عارف عامل، سابقه و تاریخ زندگی شان چه برآیندی از هنر اصیل و واقعی را در خود داشته كه بتواند با اتكا به آن در این زمینه نظریات خویش را به جامعه ارائه و روش راهبردی این مقوله حساس یعنی هنر را مشخص نماید.
آنچه كه شخصیت اجتماعی ایشان را شكل می دهد رهروی ایشان و اصرار پویای شان بر تداوم بخشیدن به راه پدر در كسوت روحانیت مبارز برای حفظ كیان و استقلال مملكت و دین مبین است.
یكی از ویژگی های این سلسله جلیله كه در سوابق درخشان تاریخی آنان نیز به عنوان سابقه روشن مستند است، پرورش گوهر هنر اصیل علمی و عملی است.
بویژه در علمای سلف ایشان این مورد به كرات وجود داشته كه به خاطر شرایط علمی و سروكار داشتن با ادبیات فارسی و عرب به طور همزمان به سرایش شعر علاقه خاصی نشان می دادند و شعر را در واقع به عنوان منفذ ورودی به عالم هنر قرار می دادند.
همین مدخل ابتدایی به عرصه هنر، تأثیر خود را در معرفت به دیگر هنرها شفاف تر و عارفانه تر می نمود بیشتر علما در شاعری، توانایی های خاصی از خود نشان دادند ولی برجسته ترین آنها را می توان از جمله ملااحمد نراقی، ملاهادی سبزواری، شیخ نجم الدین شبستری، عمر خیام نیشابوری، شیخ بهایی، صدرای شیرازی و حسن زاده آملی و بالاخره امام خمینی (ره) را معرفی كرد. (۱)
ورود از عالم شعر و ادبیات به دنیای هنر دارای محاسن زیادی است كه می توان در كل آن را چنین بیان كرد كه عالم ادبیات مدخل ورودی معارف هنری است و رشته پایه ای برای هنر به حساب می آید. مزیت علمای دین در ورود به عرصه هنر مجهز بودن به پشتوانه های فلسفی در این كار است كه تمایز خاصی را به نحوه نگرش آنان نسبت به هنر به دست می دهد.
با همین پشتوانه است كه وقتی شیخ بهایی به عالم هنر شهرسازی و معماری شهر اصفهان وارد می شود، مكتب معماری اصفهان را پی می ریزد كه هنوز در عالم اسلامی تأثیرگذار است. برای مثال وقتی ابن سینا محاكات (بخوانید نمایشنامه) معروف حی بن یقضان را می سراید اعتبار فلسفی اش را به رخ كشیده كه غنا یافته در فلسفه اسلامی است و الخ!!
از معاصران نیز می توان به آیت الله حسن زاده آملی مظهر عرفان كامل اسلامی و امام خمینی (ره) این عارف عامل اشاره نمود كه درواقع عرفان را برای خویش مجوز ورود به حوزه عمل در تمامی زمینه ها قلمداد می نمودند برای همین است كه این عرفان درواقع هدایت عملی را بیشتر برعهده می گیرد تا ظاهرسازی های مرسوم را!
این است كه اشعار امام (ره) تا بعد از ارتحال ایشان منتشر نمی شود چون برای امام (ره) ادای وظیفه در پاسخ به نیاز فطریشان درباره هر مسأله بالاتر از جنبه تبلیغاتی ظاهری بود. شیوه پسندیده ای كه همه علما در طول حیات پربركت شان داشتند.
درمورد حضرت امام (ره) می توان این نكته را هم متذكر شد كه امام (ره) تكیه ادبیات خویش را در تجلی همان عرفان عملی خود می دیدند. ادبیات امام (ره) در دو بخش منثور و منظوم قابل بررسی است.
در بخش منثور، ادبیات امام (ره) بر چند شاخه می شود: ادبیات كتاب های تألیف شده به زبان عربی (۲) و فارسی، پیام های حضرت امام (ره) به زبان فارسی ادبیات شفاهی بخش سخنرانی های ایشان.
در بخش منظوم نیز اشعار ایشان كه در دیوان شان موجود است. بررسی تمام این ها و دقت نظر در آنها كار این مقال نیست وتحقیق گسترده تری را می طلبد كه امیدواریم این فرصت در اختیار بنده و دیگر عزیزان باشد تا به نكات بدیع موجود در آثار ایشان دست یابیم ولی مجمل این كه غرض ما از بررسی پیام امام (ره) به هنرمندان این است كه بدانیم حضرت ایشان با توجه به سابقه روشن در ادبیات منظوم و منثور و تحولی كه در استفاده از این هنر از خود بروز دادند به عنوان یك صاحبنظر كه از مبنای عرفانی و الهی عمیقی برخوردار است در مورد كلیت هنر، نظریه پردازی كرده و نظریه هنر متعهد را ارائه دادند.حال پیش از ورود به مبحث اصلی باید به تحول ایجاد شده توسط ایشان در زمینه ادبیات منثور متنوع مستفاد اشاره كرد.
● تحول بدیع
تحول بدیع در ادبیات منثور به توسط ایشان با تأكید بر فهم دقیق شان از نحوه تأثیرگذاری قرآن كریم و ارتباط دو جانبه قرآن كریم و آحاد بشر استوار است كه به شرح زیر و به طور اجمال یادآوری می شود:
۱) تأكید بر در پیش گرفتن ادبیات قرآنی و الهام گیری از سلامت روانی آن است و توجه دقیق به مسأله «هوالظاهر و هوالباطن» است كه هر ظاهری باطنی دارد و مطمئناً هر كلمه ای معنا و مفهومی گسترده كه نهفته در ظاهری آراسته و در عین حال همه فهم است.
۲) گسترش ادبیات قرآنی بر پایه ادبیات عرب و تأثیر آن در ادبیات فارسی است كه این پایه هم مورد نظر حضرت امام (ره) بوده. تسلط به هر دو زبان و نگارش روان هر دوی آنها، از ویژگی خاص ایشان بوده است.
۳) اتكا به ادبیات نمادین و شكافتن معناهای نمادین و همه فهم كردن معنا و مفهومی مانند شهادت، جهاد، ایمان، استقامت والخ!!
۴) محوریت ادبیات قرآن كریم در تبیین فلسفی ایده های آن.
۵) وحدت بخشی انواع ادبیات و تجلی آن در ادبیات برای مفاهمه ایده ها و پیش بردن آرمان های ملموس برای نیل به یك جامعه مردم سالار دینی ، به این معنا كه امام (ره) حتی در كتاب های خویش كه به طور تخصصی برای طلاب و دانشجویان و فضلا نگاشته اند و یا كتاب های مفیدی كه برای استفاده همه آحاد جامعه تألیف نموده اند، وجه تفارق را درعین وحدت بخشی بر یك مبنای كلی قرار داده اند كه همانا نشأت گرفتن همه این انواع مختلف ادبیات از منبع واحد و غنی قرآن كریم است.
۶) زمینی كردن ادبیات ملكوتی قرآن كریم و ملكوتی نمودن مخاطبان به تبع روند حاكم بر قرآن كریم: امام (ره) با اصل قراردادن ادبیات قرآن كریم و عنایت به اصل نزول آیات الهی از ملكوت، از آن به عنوان كتابی كه مراتب نزول را از سر لطف خدا به پیامبر اكرم(ص) و بعد به آحاد بشر داشته یاد می نمایند.
قرآنی كه با بیان سلیس و روان و با تركیبی در نهایت زیبایی و اعجاز جاودانگی خود را در میان بشر حفظ نموده است، امام این نزله قدسی را در ادبیات خویش به مردم عرضه می نمایند. رشد شخصیت ایشان به منزله آن در آویختگان به شاخه های درخت طوبایی می شود كه آنها را به زمین نزدیك گردانیده تا اهل زمین از آن بهره مند شوند و به این ترتیب به یكی از وظایف دانایی خویش در جهت گسترش آن عمل می نمایند(۳)
● تعهد هنری از دیدگاه امام (ره)
روی همین اصل است كه امام (ره) تعریف هنر را در واقع از دیدگاه قرآن كریم تبیین و برآن تأكید می نمایند.دراین پیام عرفانی و قرآنی ایشان هنر و هنرمندی واقعی را با شهادت طلبی مرتبط ، از این دیدگاه ایشان هنرمند واقعی را با اوج آرمان های یك انسان یعنی رسیدن به لقا و عبور از مرز شهادت طلبی یكسان دانسته و ارزش و جایگاهی برابر به آن داده اند.
بنابراین شرافت یك هنرمند در رسیدن به اوج خواسته یك انسان یعنی رسیدن به خداوند برابر قرار می گیرد و هنرمند الگوی خویش را یافته و خود را با یك انسان شهادت طلب برابر می بیند:
بسم الله الرحمن الرحیم
«خون پاك صدها هنرمند فرزانه در جبهه های عشق و شهادت و شرف و عزت ، سرمایه زوال ناپذیر آن گونه هنری است كه باید به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی همیشه مشام جان زیباپسند طالبان جمال حق را معطر كند» (۴)
در قسمت اول این پیام امام (ره) این رفعت درجه و آرمان این گونه هنرمندان رابه خوبی ترسیم می كند و آن را سرمایه زوال ناپذیر هنری می داندكه «باید عظمت انقلاب اسلامی را كه ناشی از جمال حق است به جان طالبانش آشنا كند. » (۵)
بنابراین به طور اصولی امام(ره) هنری را مطرح می نمایند كه در آشكار نمودن جمال حق كوشش نموده و این سرمایه عظیم را جز با شناخت راستین از انسان و انسانیت كه در اوج آن شاهدان شهادت طلب قرار دارند نمی توان به دست آورد.وظایفی كه دراین پیام امام (ره) برای هنر و هنرمندی ارائه می دهند بعد از آن كه سرمایه اصلی را برای هنرمند مشخص نمودند و آن عبارت از موارد زیر است:
«مقبول بودن هنر از دیدگاه قرآن» را صیقل دادن و معرفی برتر چهره اسلام ناب محمدی (ص) و بعد از آن اسلام ائمه هدی و بالاخره اسلام حامی محرومان می دانند. یعنی امام وظیفه هنر را ایجاد شفافیت لازم برای معرفی دینی می دانند كه عزم جدی برای به عزت رساندن محرومان دارد، عرفان در هنر مورد نظر امام (ره) یعنی اصالت این مسأله قرآنی كه دین را نه از زوایای روشنفكری وابسته و نه از دیدگاه تجملاتی و وابستگی ، بلكه دین را باید از دیدگاه اصیل آن شناخت كه همانا حاكمیت مطلق رحمت الهی و عام و شامل دانستن این رحمت برای محرومان است و این تعهد یعنی ضمانت بر حضور دائمی و فعال و پویای هنر و هنرمندی در عرصه اجتماع است.
در قسمت های بعد این وجهه از هنر را امام شفاف تر مطرح می نمایند.معرفی هنر زیبا و پاك آن گونه معنی می شود كه كوبنده سرمایه داری مدرن و كمونیسم خون آشام باشد.
«هنر زیبا و پاك یعنی نابودگر معنی دروغین از اسلام در قالب اسلام رفاه، التقاط ، سازش و فرومایگی ، اسلام مرفهین بی درد و آمریكایی » (۶) این گونه معرفی از هنر، یعنی معرفت بخشیدن و غنا بخشیدن به ساحت آن است در این تعاریف هنر یعنی جلوه پیوستگی و دردمندی و همراهی با مردم و نه تنها مردم بل محرومان است ، مضاف برآن باید دانست كه هنرمندان ما باید معرفت هنری خود را به معرفت سیاسی و اجتماعی بیامیزند و تنها به معرفت خاص هنری بسنده ننمایند.
بعداز این فرازها امام (ره) به نقش های مؤثر در هنر از دیدگاه خود می پردازد. هنر در مدرسه عشق، هنر در عرفان اسلامی و سرانجام به هنر در جایگاه واقعی خود می پردازند.
از دیدگاه ایشان هنر در مدرسه عشق نشان دهنده معضلات كور و مبهم اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و نظامی است. (۷)این یعنی تأكید براین كه هنر نباید منزوی شده و راه انزوا در پیش گیرد بلكه باید آگاهانه در همه مسائل دقت نظر داشته باشد.
در عرفان اسلامی و از دیدگاه شناخت واقعی نسبت به انسان و رابطه او با خدا، امام هنر را «ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف» می دانند و ایضاً تجسیم (تجسم دهنده ) تلخكامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول می دانند.
این كه امام عرفان اسلامی را مبنای شناخت هنری قرار می دهند كه باید آوای عدالت طلبی دین اسلام را آشنای همه بنمایند. در واقع نگرشی را شكل می دهد كه باید هنر، خود را همتراز عدالت طلبی مغضوبین خاك قراردهد.و بعد از اینها جایگاه واقعی هنر را تشریح می نمایند و این نیست جز مقابله با كسانی كه با فرهنگ اسلامی مقابله می كنند و با هنر خویش ـ ضدهنر اصیل ـ زندگی خویش را شكل می دهند ولی چاره چیست.
چاره را هم حضرت امام(ره) نشان می دهد و آن قرارگرفتن درمتن مبارزه با تهاجم جهانخواران شرق و غرب یعنی شوروی (۸) و آمریكا است.
این یعنی این كه هنر ما باید پیشرو و پیشتاز بوده و حالت تهاجمی دشمن را با پویایی خویش به حالت تدافعی آنان تبدیل نموده و بتواند درونیات و مكنونات خویش را به بروز و ظهور نزدیك بگرداند.
خب این هنر، هنرمندی می خواهد كه به هنر خویش عمل نماید. عمل نمودن به آن از دیدگاه ایشان مستلزم چه چیزی است؟ اینجا باز امام (ره) آن پیوند و برابری هنرمندان با شهدا را یادآور می شوند.
«هنرمندان ما تنها زمانی می توانند بی دغدغه كوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكا به غیر، تنها و تنها در چارچوب مكتبشان به حیات جاویدان رسیده اند و هنرمندان ما درجبهه های دفاع مقدسمان این گونه بودند تا به ملأ اعلا شتافتند و برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی درد را رسوا نمودند. خدایشان در جوار رحمت خویش محشورشان گرداند.» (۹)در انتهای پیام ، امام (ره) بر مطالب زیر تأكید می ورزند:
۱) هنر بایدحامی استقلال و عزت مردم باشد.
۲) هنر باید حامی حیات راستین مردم باشد .حیات راستینی كه از ابتدا تاحیات جاویدان بر مبنای عشق به خدا و حركت و جهاد در راه خدا تداوم داشته باشد.
۳) هنر باید مظهر دفاع از این مردم و تجسم فداكاریها و شهادت طلبی های شاهدان باشد و راه عزت و فداكاری در راه خدا را فراموش ننماید.
۴) هنر و هنرمندی هیچ تناسبی با بی دردی و دوری از مردم ندارد. چنانچه شهدای ما باهمراهی و همدردی با مردم تا اوج آرمان های اسلامی رفتند و از این كار ابایی نداشتند.
بنابراین از دیدگاه امام راحل هنر و هنرمند باید شاخصه پویایی، پاسخ گویی، عدالت طلبی، دین مداری، خدا دوستی و پیشتاز بودن بر قله های ایثار و فداكاری به خاطر مردم را همواره برای خود حفظ كرده و تعهد هنر و هنرمند این گونه است كه در تجلی راستین آن باقی می ماند. مخلص كلام این كه هنر اگر می خواهد وجهه اجتماعی و سیاسی و انسانی داشته باشد نمی تواند آن را به دست آورد، مگر با حركت در راه اصیل و دوری از شعار، بلكه آن هنگام كه با شعور و معرفت و صبغه دینی همگام شود ، می تواند واجد این تعهد گردد و این هنر انسانی واقعی را به تجلی برساند. ان شاءالله كه چنین باد و جز این مباد.
پانوشت ها:
۱ـ هر كدام از این بزرگواران دست كم بیش از پنج تألیف در زمینه های مختلف ادبی دارند.
۲ـ در تسلط خاص امام (ره) به زبان عربی كه ایشان برخی از كتاب هایشان را به این زبان نگاشته اند همین بس كه مرحوم سیداحمد فهری مترجم كتاب شرح دعای سحر در مقدمه آن آمده كه: مطالب این كتاب در سطح عالی بود... بضاعت علمی مترجم كافی نبود كه مطالب كتاب را آنچنان كه شاید توضیح و تشریح نماید. ر. ك. به كتاب شرح دعای سحر ‎/ انتشارات نهضت زنان مسلمان ‎/ چاپ ۱۳۵۹.
(۳) ـ ر.ك به كتاب قرآن باب معرفت الله (مجموعه بیانات و نوشته های حضرت امام خمینی (ره) درباره قرآن كریم ‎/ انتشارات مركز فرهنگی قدر ‎/ چاپ ۱۳۷۱ ‎/ ص ۲۸ ، ۲۹ ، ۳۰ و ۳۱
(۴) ر.ك مجموعه كتاب صحیفه نور ‎/ جلد ۲۱ ‎/ ص ‎/۳۰ سازمان اسناد و مدارك انقلاب اسلامی
(۵) ر.ك به همان منبع
(۶) و (۷) ر.ك به همان منبع
(۸) البته الحمدلله كه شوروی به عنوان مظهر كمونیسم و جهانخواران شرق با خردشدن استخوان های كمونیسم به موزه تاریخ پیوست.
(۹) ر.ك به همان منبع
علی اكبر باقری ارومی
منبع : روزنامه ایران