یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

آیا هنوز هم بدون تامل به پزشکان«بله » می‌دهند


آیا هنوز هم بدون تامل به پزشکان«بله » می‌دهند
این شماره به بررسی نظر پزشکان و اهل بازار در مورد ازدواج با پزشکان پرداخته‌ایم. در ادامه نظراتی متفاوت را بخوانید.
▪ دکتر علی مددی
دکتر حسین علی مددی، متخصص اطفال است. وی با یکی از افراد جامعه پزشکی ازدواج کرده است. اما معتقد است که برای حفظ بهتر شرایط زندگی، بهتر است که دو پزشک با یکدیگر ازدواج نکنند. وی در این‌باره می‌گوید: «ازدواج دو پزشک به خصوص در تخصص‌هایی مانند زنان و زایمان، اطفال و ... که فعالیت‌های اورژانسی بیشتری دارند، کار اشتباهی است، چرا که حضور نداشتن همسران در محیط خانوادگی در روابط همسران با یکدیگر و تربیت فرزند تاثیر منفی دارد.»وی ادامه می‌دهد: «البته همسر من یک شنوایی سنج است و خوشبختانه ما با چنین مشکلی مواجه نیستیم، اما در کل به نظرم ازدواج دو پزشک که هر دو در بیمارستان مشغول به کار هستند، غلط است.»
▪ دکتر شیرخدایی
دکتر هادی شیرخدایی، فوق تخصص پوست، در بیمارستان رازی مشغول به فعالیت است. این پزشک مجرد در گفته‌هایش به ازدواج صنفی در جامعه پزشکی اشاره می‌کند و می‌گوید: «با توجه به شرایط یک پزشک و مشکلات کاری وی به اعتقاد من بهتر است که این قشر از جامعه با یکی از همکاران خود ازدواج کند، چراکه با این اوصاف بهتر شرایط یکدیگر را درک خواهند کرد.» وی ادامه می‌دهد: «سطح اطلاعات، نوع کار، ساعات کاری، آشنایی با فعالیت در بیمارستان و مشکلات آن جزو مواردی است که یک زوج پزشک در این زمینه‌ها با یکدیگر تفاهم بیشتری دارند.»
دکتر شیرخدایی اضافه می‌کند: «پزشک هنوز جایگاه پیشین خود را در جامعه دارد و لطف مردم هنوز شامل این قشر از افراد جامعه می‌شود.»
▪ دکتر ایمانی
دکتر آهو ایمانی، پزشک عمومی بیمارستان پارسا با یک مترجم زبان آلمانی ازدواج کرده است. وی که از زندگی مشترک خود راضی است، می‌گوید: «من مشکلی با همسرم ندارم و خوشبختانه وی به خوبی شرایط کاری و مشکلات این رشته را درک می‌کند. البته خودم شخصا با توجه به وضعیت یک پزشک تمایل چندانی ندارم که فرزندم با یکی از اصحاب این شغل ازدواج کند.» وی ادامه می‌دهد: «ببینید، یک پزشک امروز امنیت شغلی چند سال قبل را ندارد؛ به خصوص اگر آقا باشد و گذران زندگی وظیفه وی تلقی شود، باید دو منطقه مختلف شهر مطب داشته باشد و سعی کند با ارایه مقالات مختلف در سمینارها، کارگاه‌های آموزشی، امتیازهای مثبت دریافت کرده و شناخته شود.»
▪ دکتر بهروز
فرهاد بهروز داروساز است و با یک پرستار ازدواج کرده است. وی می‌گوید: «هر دو از جامعه پزشکی هستیم، اما پزشک نیستیم. این مساله موجب شده که زیاد درگیر مسایل این شغل نشویم اما اگر هر دوی ما پزشک بودیم شاید کنار آمدن با مشکلات این شغل کار بسیار سختی بود.»
وی ادامه داد: «به اعتقاد من، ازدواج یک پزشک با یک شخص از جامعه پزشکی کار بسیار درست و سنجیده‌ای است، چرا که ضمن درک کردن مشکلات شغلی یکدیگر اختلالی در شیوه زندگی یا شغلی ایجاد نمی‌شود. وقتی حداقل یکی از زوج‌ها با اورژانس سر و کار نداشته باشد مشکلات کمتر خواهد شد و آن وقت است که می توانی به جنبه مثبت ازدواج با همکار نگاه کنی.» دکتر بهروز اضافه کرد: «ازدواج یک پزشک با همکارش موجب می‌شود که این زوج نه تنها در مسایل زندگی شخصی بلکه در کار به یکدیگر تکیه داشته و حمایت‌های همسر خود را احساس کنند و این مسایل در کنار درک شرایط کاری، بزرگ‌ترین نقطه مثبت ازدواج دو پزشک با یکدیگر است.»
▪ دکتر ارجمند
دکتر بابک ارجمند که در زمینه تولید بافت پیوندی فعالیت می‌کند، با یک پرستار ازدواج کرده است. وی معتقد است که ازدواج دو نفر از جامعه پزشکی با یکدیگر شاید برای خودشان ایجاد تفاهم و درک شغلی را ایجاد کند اما برای فرزندان و خانواده به هیچ وجه مناسب نیست.» وی اضافه می‌کند: «به جرأت می‌توان گفت که در هیچ شغلی مانند پزشکی اورژانس و کارهای فوریتی معنا ندارد. حضور نیافتن والدین در خانه به علت مشغله‌های کاری، مشکلات زیادی را برای دیگر اعضای خانواده ایجاد می‌کند. البته این زوج بهتر با مشکلات کاری یکدیگر کنار می‌آیند، اما در بیشتر مواقع فرزندان احساس کمبود عاطفه و دوری از پدر و مادر می‌کنند.»
▪ دکتر محمدی
دکتر عباس محمدی، متخصص پوست و موی بیمارستان رازی است و به تازگی با یک ماما ازدواج کرده است. وی می‌گوید: «حضور در جامعه پزشکی یکی از ملاک‌های من برای انتخاب همسر بود. از زمانی که وارد دانشگاه شدم دوست داشتم همسرم هم پزشک باشد یا اطلاعات کاملی از جامعه پزشکی داشته باشد.»
وی ادامه می‌دهد: «پرستاران و ماماها نیز جزو جامعه پزشکی محسوب می‌شوند و کم و بیش با فراز و نشیب‌های پزشکی آشنا هستند. از این رو، من و همسرم با مشکل چندانی مواجه نیستیم و شرایط کاری یکدیگر را می‌فهمیم.»
▪ دکتر علوی
دکتر مریم علوی پزشک عمومی است و در بیمارستان کودکان مفید مشغول به کار است. همسر وی دندانپزشک است. وی از شرایط خانوادگی که دارد بسیار راضی است و معتقد است ازدواج یک پزشک با همکارش بسیار کار درست و حساب شده‌ای است. وی می‌گوید: «دو پزشک بهتر به مسایل شغلی یکدیگر واقف هستند. شرایط را بهتر درک می‌کنند و اگر یک پزشک با همکارش ازدواج کند با مشکلات کمتری مواجه است.»
وی ادامه می‌دهد: «زندگی کردن با یک پزشک مشکلاتی را نیز به دنبال دارد. ممکن است نیمه شب تماس بگیرند و به خاطر مریض بد حال بخواهند که به بیمارستان بیایی. ممکن است به خاطر یک بیمار تصادفی برنامه‌ای که از شب گذشته پایه‌ریزی شده را از دست بدهی و نتوانی سر موقع در میهمانی‌ها یا جشن‌های خانوادگی حاضر شوی. اگر همسر یک پزشک با این مشکلات آشنا نباشد امکان دارد که نتواند شرایط کاری وی را درک کند.»
▪ دکتر سلمانی
دکتر حمیدرضا سلمانی، پزشک عمومی است و با یک متخصص اطفال ازدواج کرده است. وی معتقد است که یک زوج پزشک با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند. هم‌زمان نبودن شیفت‌های کاری یکی از این مشکلات است، اما وی به مساله دیگری نیز اشاره می‌کند. از نظر این پزشک وقتی دو همکار با یکدیگر ازدواج می‌کنند، از آنجایی که به مسایل شغلی یکدیگر آگاهی دارند ممکن است محیط خانه را به دفتر کار خود تبدیل کنند. وی می‌گوید: «تقریبا می‌توان گفت مسایل کاری وارد حیطه زندگی شخصی شده و ممکن است گاهی ایراداتی هم به کار یکدیگر بگیریم. با این اوصاف زمانی که باید برای زندگی شخصی بگذاریم نیز صرف موارد پزشکی می‌شود.»
▪ دکتر شهابی
دکتر زیبا شهابی، متخصص غدد مترشحه و مجرد است. وی معتقد است که نمی توان ازدواج کردن را به شغل بسط داد و دیگر فاکتورها بیشتر در انتخاب همسر دخیل هستند. از نظر وی، ازدواج کردن با یک پزشک کار سنجیده‌ای است. وی می‌گوید: «وقتی همسرت همکارت هم باشد، راه برای رشد و ارتقای هر چه بیشتر نیز فراهم خواهد شد. با اضافه کردن دانش و داشته‌های همسرت بی‌تردید می‌توانی پزشک با تجربه‌تر و بهتری باشی. ضمن اینکه دیگر نیازی نیست نگران شرایط شغلی‌ات باشی، چون همسرت به خوبی به آن واقف بوده و می‌تواند با وضعیت شغلی‌ات کنار بیاید.» وی ادامه می‌دهد: «وقتی یک زوج هر دو پزشک باشند، شاید فرزندان را نیز به انتخاب این شغل ترغیب کنند. به نظر من، این تنها مشکلی است که ممکن است ایجاد شود.»
▪ دکتر احمدزاده
دکتر آرش احمدزاده رزیدنت است. وی که همسرش پزشک نیست، ضمن اشاره به مشکلات شغلی پزشکان می‌گوید: «این درست است که اگر همسرم پزشک بود بهتر می‌توانست وضعیت کاری‌ام را درک کند اما با این اوصاف، زندگی کردن با یک پزشک مشکلاتی دارد که شاید تطبیق پیدا کردن با این مسایل کار سختی باشد.»
وی ادامه داد: «یک پزشک با جان افراد سر و کار دارد. این موضوع هم به هیچ وجه شوخی‌بردار نیست. هر لحظه ممکن است کار فوریتی پیش بیاید که امکان به تعویق انداختن آن وجود ندارد. با این شرایط باید در آن زمان قید کارهای برنامه‌ریزی شده و زندگی شخصی را بزنی و به فکر نجات جان بیمارت باشی.»
▪ دکتر باقری
دکتر فرهنگ باقری چند سالی است که با یک بینایی‌سنج ازدواج کرده است. وی معتقد است که ازدواج با یک پزشک بیش از نقاط مثبت نقطه منفی دارد. به اعتقاد وی، مشغله کاری بسیار بالا برای یک پزشک، استرس زیاد، نامنظمی کار و شیفت‌های کاری و بحث مشکلات مالی برای پزشکانی که در بیمارستان‌ها کار می‌کنند تقریبا زندگی را مختل می‌کند. وی معتقد است که این درست است که این زوج بهتر شرایط کاری یکدیگر را درک می‌کنند اما وقتی هر دو شیفت هستند و باید به مسایل کاری رسیدگی کنند، زندگی برای درک شرایط باقی نمی‌ماند. به اعتقاد وی، در این نوع ازدواج‌ها بیش از همه فرزندان لطمه می‌خورند.
▪ جباری
آقای جباری صاحب فروشگاه مبل حوالی میرداماد است. مغازه چند دهنه بزرگی دارد و به نظر می‌رسد اوضاع کار و کاسبی‌اش رو به راه باشد. وی معتقد است با وجودی که ازدواج کردن امروز دست پدر و مادرها نیست و دختر و پسر باید نظر مثبت نسبت به یکدیگر داشته باشند، با ازدواج دخترش با یک پزشک مخالفتی ندارد. وی می‌گوید: «درست است که امروز تعداد پزشکان جامعه بالا رفته اما یک پزشک هنوز جایگاه خود را در جامعه دارد، ضمن اینکه شاید سطح فکری این قشر از جامعه یک پله بالاتر از باقی قشرها باشد و این یک نکته مثبت تلقی می‌شود.»
▪ احمدی
آقای احمدی مرد میانسالی است که مغازه بزرگی در شریعتی دارد. وی با دیدگاه اینکه هنوز یک پزشک فردی پردرآمد در جامعه است و می‌تواند با یکی دو عمل جراحی زیبایی درآمد فوق‌العاده‌ای کسب کند موافق وصلت با این قشر است. با وجودی که احمدی در گفته‌هایش به این مساله اشاره دارد که امروزه پزشکان بیمارستان‌ها بدون دریافت پول هیچ بیماری را نمی‌بینند و به هیچ عنوان حاضر نمی‌شوند مبلغ ناچیزی به بیماران تخفیف دهند اما بازهم بر این واقف است که یک پزشک از جایگاه ویژه‌ای در جامعه برخوردار است. ضمن اینکه وی معتقد است که پزشک با تکیه بر کلمه چهار حرفی دکتر که پیش از نامش می‌آید می‌تواند شغل‌های پردرآمد دیگری مانند خرید و فروش ماشین، بساز و بفروشی و.... را هم داشته باشد و با جلب اعتماد مردم، فعالیت اقتصادی بهتری ایجاد کند.
▪ ظاهر
آقای ظاهر، کاسب متشخصی است که یک مغازه بزرگ دوخت و نصب پرده در شمال تهران دارد. وی در این باره می‌گوید: «حتما موافق ازدواج فرزندم با یک پزشک هستم. یک پزشک هم منزلت دارد، هم پول دارد و هم ارزش و اعتبار. همه با ازدواج فرزندشان با یک پزشک موافق هستند. منزلت شغلی یک پزشک حتی از یک مهندس که سطح تحصیلات‌شان در یک حد و اندازه است نیز در جامعه بالاتر است. مردم پزشکان را دوست دارند و ما هم جز همین مردم هستم.»
منبع : هفته نامه سپید