جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا
سرنوشت اصلاحات در عصر قاجار
با آغاز سدهی دوازدهم هجری، هجدهم میلادی، تاریخ ایران به عرصه نوینی پانهاد و به تدریج از تاریخ سنتی و دیرینهی خود فاصله گرفت؛ به دیگر سخن، این زمان در چرخه تاریخ ایران گسستی پدید آمد که نه تنها در پیشینه تاریخیاش مصداقی نداشت بلکه دارای جنس و ماهیتی متفاوت از آن بود. به واقع تاریخ ایران پا در عرصهای نهاده بود که مرکز و محور آن نه در ایران بلکه در قاره کوچک اروپا بود. گسست یاد شده همان عصر جدید نام داشت؛ عصری که تاریخ ایران و تاریخ بسیاری از جوامع بشری را تحتالشعاع خود قرار داد.
اروپا و با اصطلاح آن زمان فرنگ با گذار از دوران قرون وسطی و رنسانس اینک پا به عرصه انقلابات صنعتی نهاده بود و به سرعتی هرچه روزافزونتر به پیش میرفت، عصر جدید به مثابه موجی در اروپا شکل گرفت و پس از مدتی همانند سیلی فراگیر جهان را در کام خود فرو برد و مقاومتهای فراروی خود را یکی پس از دیگری از میان برداشت و نتیجه آن شد که جهان به یک باره خود را در احاطه آن مشاهده کرد؛ احاطهای که به استعمار منجر گردید.
پس از چندی ایران نیز ناگزیر به رویارویی با عصر جدید شد. از یک طرف ایران در همسایگی یکی از دول برآمده از عصر جدید یعنی روسیه قرار داشت و از طرفی دیگر موقعیت استراتژیک ایران توجه قدرتهای استعماری را به خود معطوف ساخته بود. این عوامل باعث آشنایی بیشتر ایرانیان با تمدن غرب گردید. اینک ایران در همسایگی خود عصر جدید و مظاهر آن را مشاهده میکرد که هیچگونه شباهتی به همسایگان سنتیاش نداشت. دولت بزرگ روسیه که با اتکا بر مظاهر نوظهور عصر مدرن روزبه روز بردامنه قلمرواش افزوده میشد. به یکی از امپراتوریهای بزرگ و نیرومند تبدیل گردید و درصدد برآمد تا با در هم شکستن مقاومتهای فرا روی خود هرچه بیشتر بر جهان پیرامونش چنگ اندازد. نتیجه زیادهخواهی روسها و مقاومت ایرانیان به جنگهای ایران و روسیه منجر شد که به عقیده اکثر پژوهشگران تاریخ ایران، آغاز عصر جدید در ایران به شمار میآید.
شکست ایران در این جنگ و از دست دادن سرزمینهای پهناوری از قلمرواش به مثابه پتکی بود که بر پیکره ایرانیان فرود آمد و آنان را متوجه ضعفهای جدی خود ساخت و سرآغاز یک رشته اصلاحاتی گردید که ایرانیان برای ترمیم پیکره آسیبدیده خود اندیشیدند.
سردمدار این اصلاحات سردار ایرانی جنگهای ایران و روسیه یعنی شاهزاده عباس میرزا بود. پس از شکست ایران از روسیه وی متوجه آن شد که روسها و اروپاییان از دانش و امکاناتی برخوردارند که ایرانیان فاقد آنند و ایران نیز برای پیشرفت و قدرتمند شدن باید این امکانات و دانش را به خدمت گیرد. البته اصلاحات وی نه در همه جوانب و عرصهها بلکه تنها در عرصه نظامی بود؛ عرصهای که عباس میرزا در آن تبحر داشت.
اولین تجربه جدی اصلاحات در ایران نشان داد که اصلاحات میبایست از بالا و تنها در زمینههایی خاص صورت گیرد و این خود سرلوحهای گردید که تا سالیان بعد همچنان ادامه یافت و باعث گردید تا اصلاحات و اندیشه ترقی و پیشرفت در ایران هیچگاه شکل صحیح و نتیجه بخشی به خود نگیرد.
علاوه بر عباس میرزا افراد دیگری نظیر قائم مقام فراهانی و امیرکبیر نیز معتقد به اصلاحات بودند. “و این در زمانی بود که درباریان و اطرافیان شاه قاجار از داشتن جسارت و همت بلندی که برای دست بردن به اصلاحات کشوری و لشکری باید در زمامداران هر عصر موجود باشد، محروم بودند و علاوه بر آنکه جسارت اقدام به اینگونه امور را نداشتند، غالبا بقای همان تشکیلات ناقص را از لحاظ منافع شخصی لازم میشمردند و هر وقت مقتضی بود عقاید و نظرات محافظهکارانه خود را در لباس مذهب جلوه میدادند و ذهن شاه قاجار را مشوب میساختند. ولی امیرکبیر صدها درباری و حواشی سلطان را که با پیشرفت مقاصد او مخالفت میورزیدند به هیچ شمرد و با اراده ثابت و محکم و بدون تردید و تزلزل، دست به اصلاحات کشوری و لشکری زد.۱
سماجت و پافشاری امیرکبیر بر اجرای اصلاحات برایش مرگ را به ارمغان آورد. بزودی معلوم شد که هرگونه ترقی و پیشرفت در ایران با مخالفت مخالفان سرسختی مواجه خواهد شد. در صف مخالفان، از یک طرف شاهزادگان و درباریان قرار داشتند که با هرگونه پیشرفتی مخالفت میکردند و به خوبی میدانستند که اصلاح امور جاری به مثابه لگامی خواهد بود که مانع افسارگسیختگی و مطامع سیریناپذیر آنان میشود و آشفتگی اوضاع به سود آنان خواهد بود.
در زمان صدارت امیرکبیر، بودجه دولت با کسری فراوانی مواجه شد و فرار از پرداخت عوارض و مالیات برای فرمانروایان و حکام ایالات و ولایات امری عادی محسوب میشد. امیرکبیر از یک طرف به وسیله معتمدان خود مالیاتهای عقبافتاده را وصول کرد و از طرف دیگر کلیه مستمریهای گزاف را که بدون استحقاق به درباریان میدادند از بودجه حذف نمود و علاوه بر آن اصل صرفهجویی در هزینه، حتی هزینههای دربار سلطنت و شخص شاه را اجرا نمود و در اندک زمانی بین درآمد و هزینههای کشور تعادل برقرار ساخت. اما حذف مستمریها و جلوگیری از حیف و میل اموال و دارایی دولت، جمع کثیری از شاهزادگان، درباریان، نوکران دربار و حتی مهدعلیا، مادر شاه، را که از دخالت امیر در امور اندرون شاه سخت به خشم آمده بود، علیه آن مرد فداکار برانگیخت.۲
در صف دیگر مخالفان اصلاحات، دولتین استعمارگر روس و انگلیس قرار داشتند. این دولتها که زاده عصر جدید در اروپا بودند. با وجود مستعمرهایی فراوان خود نتوانسته بودند به طور کامل ایران را مستعمره خود سازند و به ناچار در توافقی دوطرفه و ناخواسته، ایران به صورت منطقهای غیرمستعمره باقی بماند. و ایران اینچنین به صحنه رقابت این دو قدرت استعماری تبدیل شد. “ادامه رقابت شدید میان انگلستان و روسیه در ایران سبب شده بود تا آنان هرگونه پیشرفت و ترقی را در ایران عقیم بگذارند؛ زیرا هر نوع اقدامی که باعث تقویت ایران و به تبع آن ایجاد مشکل در اجرای نقشههای شوم آنان میشد، میبایست به اجرا درنیاید.۳ و اصلاحگران با مخالفت آنها مواجه بودند. امیرکبیر برای در امان ماندن از گزند دشمنان خود درصدد برآمد تا ناصرالدین شاه را با مزایای اصلاحات آشنا سازد و در پناه او به اصلاحات موردنظرش دست زند. وی در زمان ولیعهدی ناصرالدین شاه در آذربایجان، وزارت آنجا را عهدهدار بود و علاوه بر کار رسمی و حکومتی به عنوان معلم ناصرالدین میرزا انجام وظیفه میکرد. بنابراین میتوانست ناصرالدین شاه را به انجام اصلاحات متقاعد سازد. اما بنا به گزارش منابع، ناصرالدین شاه در انجام این اصلاحات مردد بود؛ علت این امر میتوانست آن باشد که از یک طرف وی در صدد بود با افزایش قدرت دستگاه نظامی و اداری خود بر اوضاع آشفته کشور کاملا مسلط شود و از طرفی دیگر هرگونه اصلاحات در امور و مناسبات سبب میشد تا قدرت شاه به عنوان مصدر امور مملکتی کاهش یابد.
امیرکبیر در نامهای خطاب به وی لزوم دست به کار شدن هرچه سریعتر را به شاه گوشزد کرد. در این نامه آمده است که: .. این طفرهها و امروزو فردا کردن و از کارگریختن در ایران به این هرزگی حکما نمیتوان سلطنت کرد. گیرم که من ناخوش یا مردم، شما باید سلطنت کنید یا نه؟ اگر باید سلطنت کنید، بسمالله! چرا طفره میزنید۴
البته ناصرالدین شاه از طرف گروه های متنفذ جامعه به جرم اهمال در اصلاحات تهدید میشد و تا اندازه تحت فشار بود. در زمان وی کار به جایی رسیده بود که علیرغم پایین بودن آگاهیهای عمومی آن زمان، مردم به قدری از اوضاع آشفته نگران و عصبانی بودند که به هر طریق ممکن اعتراض خود را به شاه و دستاندرکاران حکومت اعلام کردند و اعتراضها تا آن حد پیش رفت که حتی در محل استراحت ناصرالدین شاه نیز نامهای گلایهآمیز از طرف مردم تهران پیدا شد در بخشی از این نامه آمده است: “ما به جان آمدهایم این دفعه از آن دفعات نیست. تو را پارچه پارچه میکنیم؛ سهل است، نسل قاجار را از جهان برمیاندازیم.۵
بالاخره با تشویقهای امیرکبیر و تهدیدهایی که از طرف گروه هایی از جامعه نسبت به ناصرالدین شاه میشد و علاقه شخصی ناصرالدین شاه به برخی اصلاحات هدفمند و با وجود تهدیدهایی که ممکن بود از طرف دربار و دولتهای روس و انگلیس متوجه ناصرالدین شاه شود. ناصرالدین شاه با اعمال پارهای از اصلاحات موافقت خود را آشکار کرد.
همانگونه که پیشتر ذکر شد، اعمال اصلاحات باعث میشد تا مجریان آن در معرض سوءقصد مخالفان قرار گیرند و چنان که روند حوادث نشان داد امیرکبیر جان خود را در این راه فدا کرد.
اما به زودی شاه از مرگ امیرکبیر پشیمان شد؛ زیرا نابودی این مرد بزرگ ضربه شدیدی برای ایران و تاج و تخت خود ناصرالدین شاه بود.۶ اگرچه ناصرالدین شاه امیرکبیر را از دست داده بود. اما علاوه بر تاثیرات امیرکبیر تلقی وی از اصلاحات بیشک تحت تاثیر دامنهداری نیز بود که در این زمان توسط مشتی سیاستمداران و دیپلماتهای ایران در فرنگ تحصیل کرده، جریان داشت. اگرچه در میان اینان نمیتوان یک فرد بخصوص را معمار ترتیبات و تنظیمات جدید برشمرد. اما بی شک نفوذ مشیرالدوله امری غیرقابل انکار است. اصلاحطلبی وی مورد تائید فرخ خان امینالملک نیز بود که در اواسط سال ۱۲۷۵ق با عجله از استانبول بازگشته و بعدا مقام صدر اعظمی یافت. منتقدان دیگر نظام کهن، کسانی که الزاما تحصیلات فرنگی و حتی تماس مستقیم با اروپا نداشتند، پا به میدان نهادند. با این حال در جمع این مشاوران اولیه، شاید بزرگترین تاثیر تجددخواهی را ملکم خان بر شاه گذاشت. ملکم پس از مراجعت از ماموریت اروپا در سال ۱۲۷۴ق توانست بار دیگر با ناصرالدین شاه رابطه نزدیک برقرار کند و در موضع مشیرمشار در پشت صحنه رویکرد بکر و طرفه شاه را در زمینه اصلاحات بپروراند.۷
اینک که گرداگرد شاه را حلقهای از اصلاحگران احاطه کرده بودند شاه میبایست دیدگاهی بهتر نسبت به اصلاحات داشته باشد. برای تقویت این دیدگاه، مشیرالدوله تصمیم گرفت تا ناصرالدین شاه را به کانون تحولات عصرجدید یعنی اروپا ببرد، تا شاه از نزدیک با تحولات آشنا شود. عبدالله مستوفی در مورد هدف سپهسالار(مشیرالدوله) از تشویق شاه برای سفر به فرنگ معتقد است: “مشیرالدوله با این قصد شاه را به فرنگ میبرد که ترقیات مادی و معنوی اروپا که از اثر حکومت مقننه در کشورهای این قطعه دنیا حاصل شده است به رای العین مشاهده کند و از کاری که به اجرای آن تصمیم گرفته، پشیمانش نکنند. پیشرفت و طرز اداره ممالک خارجه را ببیند و بداند که سایرین چگونه کشورداری میکنند و وقتی به ایران بازگردد به مطالبی که از در خیر و صلاح عامه پیشنهاد خواهد کرد، بیشتر اهمیت بدهد.۸
در سخنانی که ناصرالدین شاه قبل از عزیمت به فرنگ برای قشون خود دایر میکند، میتوان موفقیت مشیرالدوله را در همراهی شاه با اصلاحات مشاهده کرد.۹
اهمیت این سفر در نزد مشیرالدوله به حدی بود که معتقد بود:امروز سرمایه امید ایران به این سفر فرنگستان است و یقینا این سفر را میتوان منشا هزاران نتایج بزرگ بلکه اسباب نجات این مملکت قرار داد. کمال بدبختی خواهد بود هرگاه این وسیله بزرگ را از دست بدهیم و آن نتایج عالیه که منظور است، حاصل ننماییم.۱۰
اگرچه سفر اول (۱۲۹۰ق) و سفر دوم(۱۲۹۵ق) شاه قاجار به تشویق مشیرالدوله بود و تا حدی شاه را به اصلاحات رهنمون ساخت اما آخرین سفر شاه (۱۳۰۶ق) با تلاشهای امین السلطان و هماهنگیهای او با انگلیس صورت گرفت. انگلیسیها در این سفر امتیازات سنگینی از ناصرالدین شاه دریافت نمودند و او نیز که غرق در مظاهر تمدن غربی شده بود به اصلاح خودش برای رونق بازارها و کارهای اقتصادی-تجاری ایران دست انگلیسیها را به گرمی فشرد و امتیاز راه آهن و تراموا، کشتیرانی در رود کارون، بانک شاهنشاهی، راه شوسه اهواز به تهران، لاتاری و رژی را به آنان واگذار نمود و به خیال خود شاهکاری اصولی انجام داد.۱۱
بدینگونه روند اصلاحات در ایران عصر ناصری به سمتی خلاف انتظار اصلاحگران سوق داده شد. اعمال نفوذ قدرتهای روس و انگلیس در ایران سبب میشد تا هرگونه اصلاح و پیشرفتی در ایران عقیم بماند و شاه نسبت به اصلاحات دودل و مایوس و حتی مخالف باقی بماند.
شاه در برابر روس و انگلیس تا به حد شگفتآوری از خود زبونی و ناتوانی نشان میداد. تا آنجا که وی از دست ماموران خارجی در اندرون خود گریه میکرد و در دفتر خاطرات خود مینویسد: میخواهم به شمال سفر کنم سفیر انگلیس اعتراض میکند. میخواهم به جنوب سفر نمایم، سفیر روس اعتراض میکند. ای تف بر این سلطنت! که پادشاهش نه به شمال کشور و نه به جنوبش میتواند سفر کند.”۱۲
رقابت و کشمکش روس و انگلیس و کارشکنیهای آنان را در امور اصلاحی ایران به خوبی میتوان مشاهده کرد. در اینجا تنها به یک نمونه آن که احداث خط راه آهن بود، اشاره می کنیم: ناصرالدین شاه، مانند همه اصلاحطلبان خاورمیانه از دیرباز رویای راهآهن را در سر میپروراند و آن را راهگشای پیشرفت و وسیله نیرومندی برای تسلط بر حکومت و اقتصاد ولایات میشمرد. از اوایل دهه ۱۸۶۰ میلادی که احداث راهآهن در خاورمیانه امکان عملی یافت، کشش به سوی اینگونه طرحها مکمل شور و شوق سیاستمداران اصلاحطلب دربار ناصری شد. اما سد استوار تحقق این نقشهها مقاومت دو همسایه قدرتمند ایران بود. دولت انگلستان چنین گمان میکرد که ساختن راهآهن در محور شمالی - جنوبی ایران نابخردانه منافع آنان را در خلیج فارس در خطر اجتنابناپذیر روسیه قرار میدهد. روسها نیز در مقابل خطآهنی به ابتکار انگلیس را عامل دیگری برای حضور روزافزون رقیب خود در سر حدات شمالی ایران میدانست. و بحث متداول درباره راهآهن ایران نمونه بارزی از رقابت توانفرسای دو قدرت بزرگ بود.۱۳
سرگذشت اصلاحات در اوایل قاجار سرنوشتی اینگونه پیدا کرد و بیعلاقگی و تردید شاه به عنوان مجری اصلاحگری، رقابت روس و انگلیس در ایران و سنگاندازی محافظهکاران درباری مانع از آن شد که راه ترقی و پیشرفت در ایرانی که تشنه اصلاحات بود، باز بماند. ناصرالدین شاه تا حدی پیش رفت که هرگونه پیشرفت و اقتباس دانش از اروپاییان را به زیان مملکت دید. و آن را عامل بینظمی در سیاستهای خودکامهاش تصور کرد و از آن پس سفر به کشورهای اروپایی را ممنوع ساخت. وی مخالفت خود را به این امر در نامهای چنین آورده است که: خیلی خیلی بد است پای ایرانی به این جور جاها باز شود. اگر جلوگیری نشود بعد از این البته ده هزار ده هزار به فرنگستان برای دیدن کردن خواهند رفت و خیلی خیلی اثر بد خواهد داشت.۱۴
باقر صبوری
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است
منبع : روزنامه رسالت
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست