دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
جنگ نلی
تاریخ نشر : ۸۴۰۲۲۷
تیراژ : ۳۰۰۰
تعداد صفحه : ۳۳۶
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۳۷۴-۰۴۹-۸
رده دیویی : ۸۲۳.۹۱۴
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
ویراستار : عزیزی - نسیم
مترجم : سلطانی - نفیسه
نویسنده : پمبرتون - ویکتور
'نلی'، دختر یتیم شانزده سالهای که در یتیمخانه زندگی میکند، در بمباران جنگ جهانی دوم زیر آوار میماند. در پی این حادثه، همه به غیر از مربیاش، گمان میکنند که او کشته شده است. نلی با تلاش، خود را از زیر آوار نجات میدهد و به کلیسا پناه میبرد و دوباره بیهوش میشود. در این هنگام، چند پسر خیابانی به او کمک میکنند تا زخمهایش التیام پیدا کند. نلی بعد از این که به هوش میآید، حافظهاش را از دست میدهد. با بچههای خیابانی که کارشان دزدی است زندگی میکند، اما با آنها به اختلاف میرسد و در رستورانی مشغول کار میشود. عاقبت، مربیاش او را پیدا میکند و میخواهد او را برگرداند؛ اما نلی نمیپذیرد و کار در رستوران به رفتن به یتیمخانه ترجیح میدهد. او در رستوران با خانوادهای بازیگر که در سیرک کار میکنند آشنا میشود و آنها او را به فرزند خواندگی میپذیرند. یک بار که یکی از دختران بندباز بیمار میشود، نلی ناگزیر کار او را انجام میدهد و کارش مورد استقبال زیاد تماشاگران قرار میگیرد. بدین ترتیب، به خاطر استعداد و زیباییاش مورد توجه قرار میگیرد و به هنرپیشهی مطرحی بدل میشود.
تیراژ : ۳۰۰۰
تعداد صفحه : ۳۳۶
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۳۷۴-۰۴۹-۸
رده دیویی : ۸۲۳.۹۱۴
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
ویراستار : عزیزی - نسیم
مترجم : سلطانی - نفیسه
نویسنده : پمبرتون - ویکتور
'نلی'، دختر یتیم شانزده سالهای که در یتیمخانه زندگی میکند، در بمباران جنگ جهانی دوم زیر آوار میماند. در پی این حادثه، همه به غیر از مربیاش، گمان میکنند که او کشته شده است. نلی با تلاش، خود را از زیر آوار نجات میدهد و به کلیسا پناه میبرد و دوباره بیهوش میشود. در این هنگام، چند پسر خیابانی به او کمک میکنند تا زخمهایش التیام پیدا کند. نلی بعد از این که به هوش میآید، حافظهاش را از دست میدهد. با بچههای خیابانی که کارشان دزدی است زندگی میکند، اما با آنها به اختلاف میرسد و در رستورانی مشغول کار میشود. عاقبت، مربیاش او را پیدا میکند و میخواهد او را برگرداند؛ اما نلی نمیپذیرد و کار در رستوران به رفتن به یتیمخانه ترجیح میدهد. او در رستوران با خانوادهای بازیگر که در سیرک کار میکنند آشنا میشود و آنها او را به فرزند خواندگی میپذیرند. یک بار که یکی از دختران بندباز بیمار میشود، نلی ناگزیر کار او را انجام میدهد و کارش مورد استقبال زیاد تماشاگران قرار میگیرد. بدین ترتیب، به خاطر استعداد و زیباییاش مورد توجه قرار میگیرد و به هنرپیشهی مطرحی بدل میشود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست