شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
«حکمرانی خوب» در اندیشه و عمل علی(ع)
اندک مطالعهای در اندیشه و سیرهی عملی علی(ع) نشانگر این است که آن بزرگوار هم در مقام نظر، معتقد به حکمرانی خوب بود و هم در مقام عمل میکوشید که آن را در جامعه حاکم کند. از اینروست که علی(ع) هرگز حاضر نبود که حکومت را به هر شکل ممکن به دست آورد؛ زیرا معتقد بود که حکومتی میتواند مصداق حکمرانی خوب باشد که از اساس، مبتنی بر رعایت ضوابط عقلی و شرعی و مقبول مردم باشد.
اصطلاح «حکمرانی خوب»(Good Governance)، یکی از اصطلاحات رایج در مباحث سیاسی امروز است. منظور از «حکمرانی خوب»، اداره و تنظیم امور کشور و جامعه و رابطهی دولت- شهروندان بر اساس دموکراسی(حق انتخاب مردم) حاکمیت قانون و دستگاه قضایی مؤثر و... است.
بانک جهانی شش عامل را برای تحقق «حکمرانی خوب»، لازم دانسته است که عبارتند از:
▪ به رسمیت شناختن حق انتخاب و اظهار نظر برای مردم و ضرورت پاسخگویی حکومت در مقابل آنان (Voice and Accountability).
▪ ثبات سیاسی و عدم خشونت؛ در فضای فاقد ثبات سیاسی و رواج خشونت، حکمرانی خوب، ممکن نیست. لذا برای حکمرانی خوب، ما نیازمند کاهش بیثباتی سیاسی و خشونت هستیم و باید بکوشیم که در جامعه ثبات سیاسی برقرار باشد و با خشونت مقابله شود. البته راه رسیدن به ثبات سیاسی، سرکوب نیست بلکه باید با بهکار گرفتن اراده و خواست جمعی، بیثباتی، خشونت و تروریسم از جامعه رخ بربندد.
▪ اثربخشی دولت؛ به این معنا که دولت باید در انجام وظایف خود کارآمد و مؤثر باشد.
▪ حذف مقررات اضافی؛ بوروکراسی و مقررات اضافی علاوه بر اینکه موجب کندی انجام کارها میشود، میتواند موجب تحمیل هزینه و ایجاد بار مالی و مانع رشد اقتصادی باشد.
▪ حاکمیت قانون؛ در حکمرانی خوب، قانون بالاتر از ارادهی افراد در هر موقعیتی که باشند، قرار میگیرد.
▪ مبارزه با فساد؛ برای رسیدن به حکمرانی خوب باید مبارزهای جدی و مستمر با انواع و اقسام فسادهای رایج انجام پذیرد و تلاش شود که ریشهی فساد تا حد ممکن از دولت و جامعه کنده شود. تاریخ حکومتها و دولتهای حاکم بر جوامع بشری نشانگر این است که در دولتهای غیرپاسخگو فساد اداری و مالی، امری رایج است و مانع توسعه و پیشرفت این جوامع میشود.
پس بهطور خلاصه میتوان گفت که حکمرانی خوب، عبارت است از: «قائل شدن به حق انتخاب، اظهار نظر و پاسخگویی، ثبات سیاسی و عدم خشونت، اثربخشی دولت، حذف مقررات اضافی، حاکمیت قانون و مبارزه با فساد.
● به رسمیت شناختن حق انتخاب و اظهار نظر برای مردم و ضرورت پاسخگویی
اندک مطالعهای در اندیشه و سیرهی عملی علی(ع) نشانگر این است که آن بزرگوار هم در مقام نظر، معتقد به حکمرانی خوب بود و هم در مقام عمل میکوشید که آن را در جامعه حاکم کند. از اینروست که علی(ع) هرگز حاضر نبود که حکومت را به هر شکل ممکن به دست آورد؛ زیرا معتقد بود که حکومتی میتواند مصداق حکمرانی خوب باشد که از اساس، مبتنی بر رعایت ضوابط عقلی و شرعی و مقبول مردم باشد.
با اینکه بر اساس مبانی کلامی شیعه، علی(ع) خلیفهی بلافصل و منصوص رسول خدا(ص) و امام مفترضالطاعه بود، ولی هرگز در صدد برنیامد که حکومت خود را بر مردم تحمیل کند.
علی(ع) برخلاف کسانی که برای مردم حق انتخاب قائل نیستند، معتقد بود که حکومت و حاکم باید برآمده از انتخاب واقعی مردم باشد. از این رو وقتی با دعوت مردم برای قبول خلافت مواجه شد، رفتاری از خود نشان داد که در طول تاریخ بینظیر است، آن حضرت حتی با اصرار از مردم خواست که در صورت امکان او را از قبول خلافت معاف دارند و فرمود: «مرا وا گذارید و دیگری را طلب کنید،... اگر مرا رها کنید، من هم مانند یکی از شما هستم، شاید من شنواتر و مطیعتر از شما نسبت به رئیسحکومت باشم. و در چنان حالی من وزیر و مشاورتان باشم بهتر از آن است که امیر و رهبرتان گردم»!
علی(ع) صحنهی هجوم مردم برای بیعت با خود را اینگونه ترسیم کرده است: «شما(برای بیعت)دستم را گشودید و من بستم. شما آن را به سوی خود کشیدید و منآن را بر گرفتم. پس از آن همچون شتران تشنه که روز وعدهی آب به آبخورگاه حمله کنند و به یکدیگر پهلو زنند به گردم ریختید، آنچنان که بند کفشم پاره شد، عبا از دوشم افتاد، و ضعیفان پایمال گردیدند! سرور و خوشحالی مردم آن روز به خاطر بیعت با من، چنان شدت داشت که کودکان به وجد آمده، و پیران خانهنشین با پای لرزان خود برای دیدار منظرهی این بیعت به راه افتاده بودند، بیماران برای مشاهده بر دوش افراد سوار شده، و دوشیزگان نورسیده(بر اثر عجلهو شتاب) بدون نقاب در مجمع حاضر شده بودند!»
علی(ع) وقتی در مقابل اصرار بیش از حد مردم مجبور به قبول خلافت میشود، دلیل آن را اینگونه بیان میدارد: «هان، آگاه باشید، به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، سوگند که اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گرداگردم را گرفته، و به یاریم قیام کردهاند، و از این جهت حجت تمام شده است و اگر نبود عهد و مسؤولیتی که خداوند از علما و دانشمندان(هر جامعه)گرفته که در برابر شکمخواری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند، من مهار شتر خلافت را رها میساختم و از آن صرف نظر مینمودم و آخر آن را با جام آغازش سیراب میکردم و(آن وقت) خوب میفهمیدید که دنیای شما(با همهی زینتهایش)در نظر من بیارزشتر از آبی است که از بینی گوسفندی بیرون آید»!
علی(ع) هیچگونه حق ویژهای برای خود قائل نبود و واقعا معتقد به حق انتخاب مردم بود. آیا بالاتر از این میتوان به حق انتخاب مردم احترام گذاشت؟
یکیاز ویژگیهای حکومت های خودکامه، این است که خود را فوق پاسخگویی می دانند و مانع سؤال و انتقاد مردم و صاحبنظران از سیاستها، برنامهها و اعمال خود میشوند. این روش، یکی از بدترین شیوههای زمامداری است و در درازمدت نه تنها به منافع ملّی آسیب میرساند، بلکه بنیاد حکومت را سست و زمینهی سقوط آن را در برابر مشکلات فراروی و تندباد حوادث فراهم می آورد.
خداوند متعال، در قرآن کریم، مافوق سؤال بودن را از صفات اختصاصی خویش برشمرده و فرموده است:«لایسئل عما یفعل و هُم یسئلون؛ خداوند از آن چه که می کند مورد سؤال واقع نمی شود و آنان مورد سؤال واقع می شوند.»
بر این اساس هر فرد و یا سیستم حکومتی که خود را پاسخگو نداند، پای خویش را از مرز بندگی فراتر نهاده و به نحوی ادعای الوهیت کرده است، یعنی همان کاری که فرعون و فرعون صفتان تاریخ کردهاند.
علی(ع) در عهدنامهی خویش به استاندار خود در مصر یعنی مالک اشتر که یکی از بزرگ ترین شخصیت های تاریخ اسلام است و علی(ع)، نسبت این مرد بزرگ را به خویش همانند نسبت خودش با پیامبر عظیمالشأن اسلام دانسته است، از این که چنین روشی را پیش گیرد به شدت نهی کرده و فرموده است: «ایاک و مساماه الـله فی عظمته، و التشبه به فی جبروته فانالله یذلّ کل جبار و یهین کل مختال؛ بپرهیز از این که خود را در شکوه با خدا برابر دانی و یا در بزرگواریش خود را با او همانند بینی، زیرا خدا هر جباری را خوار، و هر گردنکش و متکبری را بی مقدار می سازد.»
علی(ع) از این که مالک اشتر، امارت و قدرت خویش را به عنوان وسیلهای برای تحمیل دیدگاههای خود بر جامعه قرار دهد، نهی میکند و می فرماید:« ولاتقولنّ: انّی مُؤمرٌ آمر فاطاع فان ذلک ادغال فی القلب، و منهکه للدّین و تقرّب من الغیر؛ و هرگز مگو که مرا بر شما امیر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود، زیرا چنین روشی موجب فساد دل و سستی دین و نزدیک شدن زوال قدرت است.» پس به تصریح علی(ع)، عدم پاسخگویی حکومت، موجب فساد دل حاکمان و سستی حضور دین در جامعه و در نهایت موجب انفجارهای اجتماعی وسقوط حکومت است. وکسانی که در صدد مبارزه با فساد هستند، بدانند که منشأ فساد، عدم پاسخگویی دولتمردان است و در فضای پاسخگویی حاکمان است که می توان با فساد در تمامی ابعاد آن مبارزه کرد.
علی(ع) حق سؤال از تمامی ارکان حکومت را برای مردم به رسمیت شناخته و پاسخگویی در قبال سؤالات مردم را بر حکومت واجب دانسته و در این زمینه خطاب به مالک اشتر فرموده است:« ... و ان ظنّت الرعیه بک حیفا فاصحرلهم بعذرک، و اعدل عنک ظنونهم باصحارک؛ فان فی ذلک ریاضه منک لنفسک، و رفقا برعیتک، و اعذاراً تبلغ به حاجتک من تقویمهم علی الحق؛ و اگر رعیت بر تو گمان ستم برد، آشکارا به مردم توضیح ده و عذر خود را نزد آنان بیان کن و با این کار از بدگمانیشان در آر،که اگر چنین کنی، این کار تو برای تو ریاضت( و تمرین اجرای عدالت) است و برای مردم رفتاری به مدارا و محبت، و صراحتگویی در بیان عذر، و در نتیجه، استوار داشتن تودهها در راه حق.»
علی(ع) از این که مردم خود را موظف به اطاعت بی چون و چرا از حاکمان بدانند و به چاپلوسی و تملق آلوده شوند، تنفر داشت و به هنگامی که یکی از یاران او در میان سخنرانی آن حضرت، اقدام به ایراد مطالبی مشتمل بر ستایش و مدح مولا و اظهار اطاعت محض و بی چون و چرا از دستورات آن حضرت کرد، او را به سکوت فرا خواند و فرمود: «همانا از بدترین حالات زمامداران در پیشگاه صالحان، این است که گمان برده شود که آن ها فریفتهی تفاخر گشته و کارشان شکل برتری جویی به خود گرفته است. من از این ناراحت میشوم که حتی در ذهن شما خطور کند که من مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت می برم. بحمدالله من چنین نیستم و اگر(فرضا) دوست هم می داشتم، به خاطر خضوع در برابر ذات پرعظمت و کبریایی خدا- که از همه کس به ثنا و ستایش سزاوارتر است- آن را ترک می گفتم. گاهی هست که مردم از ستودن افراد به خاطر مجاهدهها و تلاشهایشان شیرین کام میشوند، ولی شما مرا به سخنان زیبای خود مستایید، چون من می خواهم خود را از مسؤولیت حقوقی که برگردنم می باشد خارج سازم، حقوقی که خداوند و شما بر گردنم دارید و هنوز کاملا از انجام آن فراغت نیافتهام و نیز برای واجباتی که به جای نیاورده ام و باید به جای آورم مرا مستایید، آنگونه که با جبّاران و زمامداران ستمگر سخن میگویید با من سخن نگویید و آنچنان که در پیشگاه حاکمان خشمگین خود را کنترل میکنید در برابر من نباشید و به طور تصنّعی و منافقانه با من رفتار نکنید.»
علی (ع) اجرای عدالت را نیز در گرو پاسخگو بودن حکومت میداند و معتقد است که حکومت غیرپاسخگو نمیتواند مجری عدالت باشد. فلذا از مردم میخواهد که مبادا گمان کنند که اگر او را در خصوص کارهایش مورد سؤال قرار دهند و یا حرف حقی را به او متذکر شوند و یا این که اجرای عدالت را از او بخواهند، موجب ناراحتی و عکس العمل منفی او خواهد شد. از این رو میفرماید:«و هرگز گمان مبرید که مطلب و سخن حقی که به من می گویید برایم سنگین باشد و از آن ناراحت شوم و گمان مدارید که من در فکر بزرگ جلوه دادن خویشم؛ زیرا کسی که شنیدن و عرضهی حق و عدالت بر او دشوار باشد، عمل به آن برایش دشوارتر خواهد بود. بنابراین از گفتن حق و یا مشورت به عدل با من، خودداری مکنید؛ زیرا من شخصا خویش را مافوق آن که اشتباه کنم نمیدانم و از آن در کارهایم ایمن نیستم، مگر این که خداوند- که مالکیت او بر من از من بیشتر است- مرا حفظ کند.» علی (ع) صراحتاً از مردم میخواهد که نه تنها همهی ارکان حکومت وی بلکه حتی شخص او را نیز مورد سؤال قرار دهند و در نقد ارکان حاکمیت، اهل مداهنه و سازشکاری نباشند. از این توصیهی علی (ع) استنباط می شود که حکومت غیرپاسخگو نمیتواند شعار عدالت بدهد و شعارعدالت، بدون پاسخگویی واقعی به مردم و آزادی آنان در سؤال از ارکان حکومت، معنای محصّلی ندارد؛ زیرا حق آزادی بیان و سؤال و انتقاد ازحکومت، از بدیهیترین حقوق مردم است که تضییع آن با عدالت سازگار نیست.
● ثبات سیاسی و عدم خشونت
علی(ع) چه در دوران برکناری از قدرت در زمان خلفای سهگانه و چه در دوران حکومت پنجسالهی خویش هرگز دست به خشونت نزد و همواره میکوشید که اختلافات را از طریق گفتوگو و روشهای مسالمتآمیز حل کند.
آن حضرت، هنگامی که از یاران خود شنید که به مردم شام(معاویه)، دشنام میدهند که چرا راه مکر و خیانت را در پیش گرفتهاند، به آنها فرمود: «من دوست ندارم که شما ناسزاگو باشید... به جای ناسزاگویی و فحاشی، بگویید: خداوندا، خون ما و خون آنان را حفظ کن، میان ما و آنان را اصلاح کن، آنان را از گمراهی و ضلالت برهان تا کسی که حق را نشناخته، بشناسد و آن کس که به ظلم و تجاوز پناه برده و آلوده شده است، بازگردد!
همچنین وقتی که در مقابل سپاهیان معاویه قرار گرفتند، معاویه و یارانش آبهای منطقه را در محاصرهی خویش گرفته بودند و نگذاشتند که علی(ع) و یارانش از آب استفاده کنند، مذاکرات مسالمتآمیز نیز فایدهای نبخشید تا اینکه علی(ع) دستور حمله داد و با یک حمله آب را از آنان گرفتند، ولی با اینکه سپاهیانش خواستار مقابله به مثل بودند، حاضر نشد که همانند سپاهیان شام رفتار کند و اجازه داد که آنان از آب استفاده کنند، در صورتی که اگر آب را به روی آنها میبست، پیروزی او قطعی بود و آنان از ترس مرگ از تشنگی مجبور به تسلیم میشدند.
همچنین در ماجرای جنگ جمل، علی(ع) مذاکرات فراوانی را با طلحه و زبیر انجام داد تا مانع جنگ اسفبار جمل شود و توانست نیروهای بسیاری از جمله زبیر را از دستیازیدن به خشونت و ورود در جنگ باز دارد. امام(ع) در جنگ جمل بعد از پیروزی بر جنازههای دشمنان خود نماز گزارد و برای آنان طلب مغفرت کرد!
علی(ع) با خوارج نیز هرگز به خشونت رفتار نکرد، با اینکه آنان بدترین برخوردها را با آن حضرت داشتند و در مسجدی که علی(ع) به عنوان خلیفهی مسلمین نماز میگزارد، حاضر میشدند و به هنگام سخنرانی آن حضرت شعار میدادند. متلک میگفتند، مسخره و فحاشی میکردند و میکوشیدند که سخنرانی او را بر هم زنند و نماز جماعت او را به هم بریزند و حتی نسبت کفر و خروج از دین به او میدادند و ...، ولی علی(ع) به هیچ یک از آنان آزار نمیرساند و در حق آنان اهانتی روا نمیداشت و آزادی آنان را محدود نمیکرد و صراحتا میگفت که ما آنان را مسلمان میدانیم و از نسبت «منافق» که برخی از یاران آن حضرت به آنها میدادند، منع میکرد. حتی حقوق آنان را هم از بیتالمال قطع نکرد و هنگامی که به دست یکی از آنان ضربت خورد و مجروح شد، در بستر احتضار فرمود: «ای پسران عبدالمطلب، نبینم که در خون مسلمان فرو روید و بگویید که امیرمؤمنان را کشتهاند! بدانید جز کشندهی من نباید کسی به خون من کشته شود، بنگرید اگر من از این ضربت او مردم او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او مرا مبرید(او را مثله نکنید) که من از رسول خدا شنیدم که میفرمود: بپرهیزید از بریدن اندام مرده(مثله کردن او) هر چند، سگ هار باشد». علی(ع) در خصوص رعایت حقوق قاتل خویش به این اندازه اکتفا نکرد و در لحظات آخر حیات خود فرمود: «...اگر ماندم در خون خود مرا اختیار است و اگر مردم، مرگ مرا وعدهگاه دیدار است. اگر[قاتل خویش را] ببخشم، موجب نزدیکی من است به خدای باری و اگر شما[او را] ببخشید برای شماست نیکوکاری، پس[او را] ببخشید، آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟»! و در در بارهی خوارج فرمود: «پس از من خوارج را نکشید، زیرا کسی که حق را جوید و دچار اشتباه شود، مانند آن کس نیست که باطل را خواهد و بدان هم دست یابد».
● اثربخشی دولت
علی(ع) معتقد به ضرورت اثربخشی دولت و حکومت بود و در ایام خلافت و ریاست خود، در گفتوگویی با ابنعباس، بر این مطلب تأکید ورزیده است. در روایتی از ابنعباس آمده است: امام(ع ) در منزل ذیقار(در مسیر حرکت به جنگ صفین) کفش پارهی خود را تعمیر میکرد و وقتی با اعتراض ابنعباس مواجه میشود، آن را به ابن عباس نشان میدهد و میفرماید: «ما قیمه هذا النّعل؟ فقلت: لاقیمه لها. فقال(ع ): واللّه لهی احبّ الیّ من امرتکم الاّ ان اقیم حقا او ادفع باطلا؛ قیمت این کفشپاره چقدر است؟ عرض کردم: قیمتی ندارد. فرمود: قسم به خدا، این کفش بیارزش در نظر من محبوبتر از ریاست بر شماست، مگر آنکه بتوانم حقّی را بر پا کنم یا باطلی را دفع نمایم»!
● حذف مقررات اضافی و بوروکراسی
علی(ع) معتقد به ضرورت حذف مقررات اضافی و دست و پاگیر ومقابله با بوروکراسی، بود. داستان رفتار علی(ع) با سوده بنت عماره، دل هر انسان پاک سیرت و آزادهای را به هیجان میآورد و آرزو میکند که ای کاش در ظلّ چنین حکومتی و در سایهی چنین پیشوایی زندگی میکرد. وقتی زنی همچون سوده بنت عماره از راهی دور به منظور شکایت از حاکم منطقهی خویش وارد کوفه میشود، به راحتی به خانهی علی(ع) راه مییابد و علی(ع) به محض دیدن او، از ادامهی نماز خویش منصرف می شود و از او میپرسد که چه حاجتی داری؟ سوده از حاکم منطقهی خویش به علی(ع) شکایت میکند. علی(ع) به شدّت متأثر میشود و رو به قبله، دستها را به سوی آسمان بلند میکند و میگوید: «خدایا، مرا به گناهان اینان مگیر» و... سپس قطعهای پوست بر میدارد و حکم عزل حاکم را مینویسد و به دست سوده می دهد تا به او برساند!
هنگامی که خلیفهی سوم، از علی(ع) خواست که با مردمی که علیه او شورش کردهاند، سخن بگوید و از آنان بخواهد که مهلتی برای اصلاحات اجتماعی و احقاق حقوق مردم قرار دهند، علی(ع) فرمود: «ما کان بالمدینه فلااجل فیه، و ما غاب، فاجله وصول امرک الیه...؛ آنچه در مدینه است(یعنی کارها و اصلاحاتی که باید در مدینه انجام شود) هیچ مهلتی نمیخواهد و آنچه خارج از مدینه است، مهلت همان اندازه است که دستور تو به آن جا برسد...»!
● حاکمیت قانون
علی(ع) واقعا معتقد به حاکمیت قانون بود و در اجرای قانون بین خود و تودهی مردم فرقی نمیگذاشت، علی(ع) زمانی که با یک مرد مسیحی بر سر یک زره اختلاف پیدا میکند، با اینکه خلیفهی جهان اسلام بود، میکوشد که از طریق قانون به حق خویش برسد. او را به نزد شریح قاضی میبرد و قاضی علیه او و به نفع مرد مسیحی حکم میکند، مرد مسیحی زره را میگیرد و به راه میافتد، ولی چند قدمی بیشتر نرفته، بر میگردد و میگوید: «من شهادت میدهم که اینگونه داوریها از داوریهای پیامبران است، امیر مسلمانان مرا به نزد قاضی میآورد و قاضی بر ضد او حکم میکند! سپس میگوید: به خدا این زره از آن تو است و من در ادعای خویش دروغگو بودم...» و پس از مدتها مردم میبینند که این مرد مسیحی مسلمان و از با وفاترین سربازان و بهترین یاران علی(ع) شده و در ماجرای نهروان در کنار علی(ع) با خوارج میجنگد.»
● مبارزه با فساد
و اما در خصوص مبارزه با فساد، علی(ع) در میان حاکمان تاریخ بینظیر است. امام(ع) در بارهی آنچه عثمان تیول بعضی کرده بود، و امام آن را به مسلمانان بازگرداند، فرمود: «به خدا، اگر ببینم که به مهر زنان یا بهای کنیزکان رفته باشد، آن را باز میگردانم که در عدالت گشایش است و آن که عدالت را بر نتابد، ستم را سختتر یابد.»
علی بنابیرافع، کلیددار بیتالمال میگوید: «من امین بیتالمال(ع) و نیز کاتب آن حضرت بودم. در بیتالمال گردنبند مرواریدی بود که در روز بصره به دست آمده بود. روزی دختر علی(ع) کسی پیش من فرستاد و گفت: به من خبر رسیده است که در بیتالمال امیرالمؤمنین رشتهی مرواریدی است و آن هم در دست تو است و من دوست دارم که آن را به من عاریه بدهی تا روز عید اضحی خود را با آن زینت کنم.
گفتم: من آن را به عاریهی مضمونه میدهم، او قبول کرد که عاریه با قید ضمانت باشد و بعد از سه روز برگرداند، پس من آن را به وی تسلیم کردم.
امیرالمؤمنین آن گردنبند را دیده و شناخته و به او فرموده بود: این گردنبند را از کجا آوردهای؟!
او گفته بود آن را از علیبنابیرافع به عنوان عاریهی مضمونه گرفتهام تا روز عید خود را بدان زینت کنم، آنگاه به او رد نمایم.
ابنابیرافع میگوید: امیرالمؤمنین به دنبال من فرستاد، همین که آمدم فرمود: ای پسر ابیرافع آیا به مسلمانان خیانت میکنی؟ عرض کردم: پناه میبرم به خدا که به مسلمانان خیانت کنم! فرمود: پس چگونه بدون اجازهی من و رضایت مسلمانان، گردنبندی را که در بیتالمال مسلمین است به دختر امیرالمؤمنین عاریه دادهای؟ عرض کردم: ای امیرمؤمنان او دختر تو است و از من خواست که آن را به وی عاریه دهم، تا خود را بدان در روز عید زینت کند، من نیز به قید ضمانت دادم و با مال خود آن را ضمانت کردم که آن را سالم به محل خود برگردانم.
فرمود: همین امروز آن را برگردان! و بر حذر باش که دیگر آن را تکرار نکنی که در آن صورت مستحق عقاب خواهی شد.
به دخترش نیز فرمود: دخترم هرگاه عاریه با ضمانت نبود، دستت را به خاطر دزدی از بیتالمال قطع میکردم و این نخستین دستی از بنی هاشم بود که به خاطر سرقت قطع میشد.
پسر ابی رافع میگوید: دخترش عرض کرد: ای امیرالمؤمنین، من دختر تو و پارهی تن تو هستم، چه کسی به این مروارید از من سزاوارتر بود؟!
امام فرمود: ای دختر علیبنابیطالب، خود را گم مکن و از راه حق دور مشو؟ آیا تمام زنان مسلمان در این عید به مانند این مروارید خود را زینت میکنند؟»!
ابوسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، مؤلف کتاب «الغارات» (متوفی ۲۸۳ ه) مینویسد: «اشراف اهل کوفه از علی(ع) ناراضی بودند و به معاویه گرایش داشتند؛ زیرا علی(ع) هیچ کس را از غنایم بیتالمال بیشتر از حقش نمیداد، ولی معاویه به اشراف و بزرگان دو هزار درهم بیشتر میداد.»
یکی از شیعیان و یاران آن حضرت نزد او آمد و درخواست مالی خاص از آن حضرت کرد. امام در پاسخ او فرمود: «این مال نه از آن من است، نه از آن تو، بلکه غنیمتی است برای مسلمانانی که به وسیلهی شمشیر آن را به دست آوردهاند. اگر تو با آنان در جنگ شریک بودی، برای تو از آن سهمی است به اندازهی سهم آنان، و گرنه آنچه را آنان بهدست خود چیدهاند، شایسته نیست که به دهان دیگران برود.»
و دهها جریان دیگر از جمله ماجرای برادرش عقیل، که در کتب تواریخ مسطور است، همه نمایانگر جدیت آن حضرت در مسألهی بیتالمال و مبارزه با فساد است و روش قاطع ایشان را در سیاست مالی نشان میدهد.
خلاصهی کلام، تمامی عوامل مؤثر در حکمرانی خوب در حکومت علی(ع) به بهترین وجه ممکن، موجود بود، و البته این جانب معتقدم که حکمرانی خوب و حاکم خوب، لازم و ملزوم همدیگرند و امکان تحقق حکمرانی خوب، بدون حاکم خوب وجود ندارد و علی(ع) چون تمام ویژگیهای یک حاکم خوب را داشت، موفق به حکمرانی خوب بود و نباید چنین پنداشت که بدون حاکمان خوب میتوان به حکمرانی خوب نائل شد.
منبع : روزنامه انتخاب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست