سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا
طلوع خورشید ایران از خراسان
قطار که به ایستگاه پایانی مشهد میرسد، یا وقتی هواپیما یک دور دور حرم میگردد از دور یا از آن بالا گنبد نورانی و طلایی اش را میبینیم و ناخودآگاه بر لب جاری میکنیم : <السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.>
این تجربه را تقریبا همه ما داریم. ما که عادت کرده ایم هرگاه دلمان میگیرد، گره اش بزنیم به پنجره فولاد حرم مولایمان. فرقی هم نمیکند که از کیلومترها فاصله دست بر سینه بگذاری و یا بوی عود و گلاب حرم مستت کند و بکشاندت به سمت ضریح دلفریب آقا. یا شاید هم مجبور باشی تلفنی با امام درددل کنی.
فرقی نمیکند که کجا باشیم و کجایی. مهم این است که همه امام رضا را برای خود میدانیم و یا شاید برعکس همه خود را برای امام رضا و عاشقش میدانیم.
همه دلخوشی مان این است که ما را بطلبد و لایق زیارتش کند. دلمان پر میزند برای وضو گرفتن در حیاط مسجد گوهرشاد با آن گنبد فیروزه ای دل انگیزش. نمازمان را در صحن جمهوری بخوانیم و گوشه ای از دارالاجابه بنشینیم و زیارت نامه بخوانیم.
راستی آب گوارای سقاخانه را هم باید هربار چشید و سیراب نشد. باید هربار کبوترها را ببینی و حسرت به دل بمانی که چرا کبوتر نیستی. حالی دارد این حریم و حرم. و همیشه زیارت آخر چشمانت را میشوید.
حالا امروز روز ولادت همان امامیاست که دلمان را به ضریحش گره زده ایم. پس با پای دل رو به ضریح میایستیم با هم میخوانیم:
بسم اللَّه وَباللَّه وَعَلی ملَّهِ رَسول اللَّه صَلَّی اللَّه عَلَیه وَآله، اَشهَد اَن لا الهَ الاَّ اللَّه، وَحدَه لا شَریکَ لَه، وَاَشهَد اَنَّ محَمَّداً عَبده وَرَسوله وَاَنَ عَلیّاً وَلیّ اللَّه...
بیایید این بار به جای زیارت نامه با واژههای سید مهدی شجاعی به سمت حرمش حرکت کنیم:
از آن زمان که تو در نیشابور، سر از کجاوه برون آوردی و به کرشمهای، آتش شوق بر جگر سوخته خلایق عاشق زدی و صلای توحید سر دادی و آن را مأمن و پناهگاه محکم و خدشه ناپذیر خواندی، راز ورود به این قلعه را فاش کردی که تویی.
از آن زمان، ما خورشید ولایت تو را در سرزمین قلبهای خویش همیشه در کار طلوع یافتیم و حیات را بی حضور تو در سرزمین خویش ناممکن فهمیدیم.
عشق ما به این خاک، تنها از این روست که تو در آن آرمیدهای و پیوند ناگسستنی دل ما به این فضای ملکوتی از این جهت، که تو در آن تنفس میکنی و رایحه شوقآفرین تو در آن میپیچد.
چه کسی میگوید که ما بی حضور تو توان برخاستن داشتیم؟
چه کسی میگوید که ما بیاستشمام بوی تو، راه به حقیقت میبردیم؟
چه کسی میگوید که ما جز در پرتو تابناک تو، جستن خداوند را میتوانستیم؟
ما هنوز<اللهاکبر>های تو را با سر و پای برهنه در نماز شورآفرین عید، از یاد نبردهایم. همان طنین گرم نالههای غریبانه و مظلومانه توست که ما پابرهنگان و مظلومان در این جهان بزرگ را توان ایستادنی چنین بخشیده است.
ما از تو آموختهایم که هر جا دشمن، لباس فریب بر تن کرد، جامه خدعه پوشید، نقاب نیرنگ بر چهره آویخت، بر پشتی مکر تکیه زد و به تخت حیله نشست، با نوای اعجازآفرین <اللهاکبر>، لباس فریب را بر تنش بدریم، جامه خدعه را بر اندامش پاره کنیم، نقاب نیرنگ را بر چهرهاش بشکنیم، پشت و رویش را هویدا کنیم، از تخت حیلهاش به زیر افکنیم، به رسواییاش بکشانیم و به عزایش بنشانیم.
« السلامعلیک یا علیبن موسیالرضا... اشهد انک قد اقمت الصلوهِ و...>ش
این چه ظلمی است که بر تو رفته است و دشمن با تو چه کرده است که ما از ورای صدها سال، وقتی در کنار ضریح عشقآفرینت زانو میزنیم، باید شهادت دهیم که تو اقامه نماز کردی و ایتای زکات!
باید شهادت دهیم که تو آمر به معروف و ناهی از منکر بودی.
این چه شهادتی است که مظلومیت تو در آن موج میزند!
مگر نه تو خود نماز مجسم بودی؟
مگر نه نماز در دستهای تو قامت میبست؟
مگر نه قیام و قعود جهان، چشم و گوش به مکبر مژگان تو دوخته بود؟
مگر نه سجود، تموج دل دریایی تو بود؟
مگر نه معروف، رضای تو بود و منکر، خشم و غضب تو؟
مگر نه شما جایی میان خالق و مخلوق بودید و واسطه فیض؟
خ نزلونا عن الربوبیه و قولوا فینا ما شئتم> مگر کلام شما نبود؟
پس چیست راز اینگونه سلام گفتن بر تو؟ راز شهادت به اقامه نماز تو و ایتای زکات تو؟ راز شهادت به عبادت تو، تا رسیدن به سرمنزل یقین؟
توان برگرفتن این مهر، توان گشودن این راز در درستهای ما نیست.
اما پیداست هم که این راز، تنها راز تو نیست؛ راز پدران توست و راز فرزندان تو.
سرچشمه این راز زلال، در محراب مظلومیت علی است (علیهالسلام)؛ آنجا که شهادتش در محراب، مردم مرعوب و گنگ را به تعجب وامیدارد که مگر علی نماز میخواند؟
و این راز از جنس همان رازی است که با جگر سوخته امام حسن (ع) به طشت میریزد، اما هیچ دلی نمیلرزد و هیچ اشکی نمیریزد.
و این راز از سنخ همان رازی است که وقتی عشق رسولالله (ص) بر سرنیزهها، خارجی معرفی میشود، هجوم بیرحمانه سنگ از بامهای جهالت و کنگرههای قساوت، بر هویت خورشید تکرار میگردد.
و این همان رازی است که در گریههای سجاد(ع) موج میزند.
و این همان رازی است که امام باقر(ع) جوان را بی هیچ دغدغه واکنشی، از میان مردم میرباید.
و این همان رازی است که همه عمر صادق آل محمد را به محو گذشتههای محرف و غبارآلوده صرف میکند.
و این همان رازی است که بر جنازه ستم کشیده امام صابر(ع-) امام کاظم- فریاد میکند: <هذا امام الرفضه.> دشمن چه کرده است با شما آلالله؟ چه تصویری از شما در ذهن عالمیان کشیده است که ما شیعیان هم از ورای صدها سال، باید به نماز خواندن و زکات دادن شما گواهی دهیم؟
این است که در زمان ولادت تو هم که ولادت عشق است و تجلی اسمای حسنای خداوند بر زمین، اشک چشمهایمان خشک نمیشود و سنگینی غم جانمان کاستی نمیپذیرد.
خدا ظهور قائمتان را نزدیک فرماید تا این زخم کهنه چند ساله را مرهم و درمانی جانانه باشد.
منبع : روزنامه سیاست روز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رافائل گروسی نیچروان بارزانی رهبر انقلاب حج عراق مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم
شهرداری تهران تهران حجاب هواشناسی قوه قضاییه آموزش و پرورش قتل فضای مجازی پلیس سازمان هواشناسی شهرداری باران
خودرو ایران خودرو بازار خودرو قیمت دلار بانک مرکزی قیمت طلا قیمت خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت بورس
نمایشگاه کتاب سریال افعی تهران مسعود اسکویی زنان تئاتر محمدعلی علومی تلویزیون دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سریال کتاب
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان گوشی هوشمند
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه رفح اوکراین طوفان الاقصی نوار غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان رئال مادرید جواد نکونام
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون باتری گوگل مایکروسافت تلفن همراه ماهواره ناسا
رژیم غذایی بیمه کاهش وزن زیبایی چای دندانپزشکی فشار خون بیماران خاص سبزیجات