جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا
سایهٔ مطبوع حضور
روزنامهها نوشتند ”مرتضی ممیز، پدر گرافیک ایران در گذشت.“ خب، این هم یک خبر تأسفآور دیگر. طی دو سه ماه گذشته، بارها خبر درگذشت هنرمندان پیشکسوتمان را شنیدهایم. انگار پائیز امسال، خزان قبیلهٔ اهل فرهنگ است. اما... مرتضی ممیز، فقط ”پدر گرافیک ایران“ نیست، کارنامهٔ عمر پربارش نشان میدهد که چه ذوق و شوق سرشاری در آزمودن هنرهای گوناگون داشته است. سایهٔ مطبوع حضورش را در فیلمسازی، طراحی صحنه و لباس و نور برای سینما و تئاتر، تألیف کتابها، نگارش مقاله و نقد و گزارش و مصاحبه در نشریات مختلف، نوشتن مقاله برای نمایشگاه و کاتالوگها و کتابها را هم میتوان دید. او بهراستی ”هنرمندی جامع“ است. این جمله را از نوشتههای خودش وام گرفتهام. جائی نوشته است: ”هنرمند گرافیک، هنرمندی جامع است... او برای تمام لحظات زندگی و برای تمام موضوعات قلم میزند با نبض زندگی، و با ریتم زندگی کار میکند. کار او گفتوگوی تصویری زمانه است. هنرمندی که جامعه را روز به روز تصویر میکند و با تصویرهایش، شرایط کیفیت جامعه را بازگو میکند...“
بیتردید مرتضی ممیز در ساخت آثار به یادگار ماندهاش، همچون نقش پایدار هنر، جاودانه خواهد زیست و نسلهای آینده را از آنچه بر ما گذشت باخبر خواهد ساخت و راه و رسم چگونه بودن را به اهل هنر فردا خواهد آموخت: ”... حسادت در جوامع کمفرهنگ کثیف و مخرب است و با توجه به این نکته میهٔوان خود و دیدگاه خود را اصلاح کرد و برای تعالی خود راهگشائی نمود. باید دانست، آموختن و فراگیری، راهها و طرق گوناگونی دارد و یکی از این راهها، مطالعه و بررسی کیفی کارهای همکاران است. در این روش نباید از کارهای همکاران فقط عیبجوئی کرد. جستوجوی نقاط ضعیف دیگران، قرار دادن خود در یک موضع و فضای ضعیف است. نقد و بررسی یک کار، بررسی و ارزیابی نقاط مثبت و منفی است. باید از نقاط مثبت همیشه تمجید کرد و از این طریق میتوان به نوعی وسعت نظر و تعالی روحی و ذهنی رسید و نقاط منفی را باید با ارائهٔ راهحل رفع آن مطرح کرد. توفیق دیگران بهطور مسلم سبب ایجاد فضائی بهتر و رشد همهجانبه خواهد شد و باید به یاد داشت که در محیطی آلوده نمیتوان آلوده نماند.“
قلم مرتضی ممیز، همانقدر که نقشهای گرافیکی بدیع و چشمگیر میآفریند، شیوائی و ملاحت دلنشینی نیز به نوشتههایش میدهد و گاه از حس و حال شاعرانهای لبریز میشود. در توصیف فضائی تابلوهای استد علیمحمد حیدریان چنین مینویسد: ”... دوباره که به تابلو نگاه میکنی، همهٔ آن رنگها و همهٔ آن اشارهها مثل تاروپود زندگی در هم رفتهاند و به تصویرها جان دادهاند. گرمای پوست حس میشود و صدای نفسها شنیده میشود. زل میزنی که پلکزدن چشمها را ببینی و بالخره نمیدانی که آیا آن را دیدهای و یا فقط حس کردهای چون صورتها، چه اخمو چه خندان همه مملو از شرمی هستند که باعث میشود تماشاگر طاقت نیاورد و پلکهایش را پائین بیندازد و از آنهمه زلزدن شرمگین شود.“
سینما در کارنامهٔ هنری ممیز جایگاه ویژهای دارد. گوئی دلمشغولی خوشایند او در سالهای جوانی بوده است. نخستینبار، چهلوچند سال پیش با طراحی پوستر یک فیلم فارسی، کوشید ذوق خود را در سینما محک بزند اما بر اثر مناسبات بیقاعدهٔ سینمای آنسالها، سخت سر خورد و نتوانست ادامه دهد. دربارهٔ چند و چون تجربهٔ ناکامش مینویسد: ”اولین پلاکات و اعلانهای سینمائی که من طراحی کردم مربوط است به فیلم تارعنکبوت، ساختهٔ میرصمدزاده در سال ۱۳۴۱ که در قطع بزرگ سر در سینما و قطعهای کوچک معمول، شلوغی و رنگوارنگی سایر پوسترها را نداشت. پلاکات بزرگ فقط تصویر بزرگ بازیگر فیلم با پیراهن یکدست قرمز بود که بر تمام سطح پنج متر عرض پوستر دراز کشیده و لم داده بود و نام و اسامی در دو ردیف بالا و پائین لیاوت شده بودند. در پوسترهای کوچک، همین ایده با اضافه کردن یکی دو صحنهٔ فیلم طراحی شده بودند. در پوسترهای کوچک، همین ایده با اضافه کردن یکی دو صحنهٔ فیلم طراحی شده بود. سفارشدهنده، کل دستمزد طراحی و چاپ و نقش را خورد و پرداخت نکرد و سبب شد تا مدتها از ادامهٔ اینکار صرفنظر کنم.“
به هر حال، چند سال بعد، از پی دگرگونیهای سینمای ایران و پدید آمدن ”موج نو“، دوباره به طراحی پوستر سینمائی روی آورد و اعلانهای متعدد فیلم بلوچ (۱۳۵۰، مسعود کیمیائی) را ساخت که میتوان آنرا شکلگیری ”شیوهٔ دیگر“ طراحی پوستر سینمائی در کشورمان دانست. او از آنزمان تاکنون بیش از هفتاد پوستر و اعلان برای سینما و جشنوارهٔ سینمائی طراحی کرده و این اعلانها اولین پوسترهای سینمائی ایران هستند که در خارج از کشور، چه همراه نمایش فیلم و چه در نمایشگاهها و جشنوارهها و چه در کتابها و نشریات گرافیکی معرفی و مطرح شدهاند.
سه انیمیشن (نقاشی متحرک) کوتاه به نامهای آنکه خیالبافت، آنکه عمل کرد (۱۳۵۰)، یک نقطهٔ سبز (۱۳۵۱) و سیاهپرنده (۱۳۵۲)، حاصل ذوقآزمائی مرتضی ممیز در زمینهٔ فیلمسازی هستند و در این میان یک نقطهٔ سبز، تجربهای گرافیکی با نقطه و رنگ است؛ در میان مجموعهای نقطهٔ سیاه، یک نقطهٔ سبز سعی دارد با تلاشهای خود، مجموعه را رنگین کند و سرانجام موفق میشود.
طراحی صحنهٔ فیلمهای ستارخان (۱۳۵۲، علی حاتمی) و طبیعت بیجان (۱۳۵۴، سهراب شهید ثالث) نیز از دیگر کارهای سینمائی ممیز هستند و خاطرهٔ همکاریاش با شهید ثالث خواندنی است: ”... یکروز سهراب به من گفت که فیلم جدیدی میخواهد بسازد و میخواست که برایش طراحی صحنه کنم، اما روزهائی که میخواست فیلمبرداری کند، من گرفتار بودم. فقط از رفتن، با عجله و تند و تند راجع به فضای کار با هم حرف زدیم و مشورت کردیم. بعد او رفت، من فقط توانستم دو سه روز سر فیلمبرداریاش بروم. تمام فیلم را طی هشت روز فیلمبرداری کرد... در آن دو سه روز، سربازیاش تمام شده بود و باید برمیگشت به سربازخانه و پدر و مادر پیرش سخت غمگین و ساکت بودند و عکسالعملی نشان نمیدادند. سهراب گفت: یاالله فضا را درست کن. رفتم عقب، امد جلو، کمی در محوطهٔ باغچهٔ خانه که کنار راهآهن در شمال بود راه رفتم. بعد رفتم شیلنگ آب را برداشتم و با اینکه فضا و محیط کاملاً مرطوب و نمور بود، همهجا را خیس کردم. انگار که باران مفصل سیلآسائی باریده است. بعد پسر سرباز از این فضا رد شد و عکسش توی چالههائی که آب جمع شده بود افتاد و از در خانه بیرون رفت. پدرش ته صحنه، رفتن او را نگاه میکرد. فیلمبرداری هم به همین سادگی تمام شد. سهراب نگاهی به من کرد و سری تکان داد... بعد دم و دستگاه دوربین را جمع کردند و بردند کنار پنجره، پیرزن باید از پشت پنجره که شیشههای خالی داشت، پسرش را با نگاهش بدرقه میکرد. رفتم وبا دستم مقداری شتک آب زدم به شیشهها و پنجرهها؛ طوری شد که ادامهٔ باران ایستادهٔ صحنهٔ قبلی را تداعی میکرد و هم یکجوری اشکهای پیرزن را.“
بخش دیگری از حضور هنری مرتضی ممیز را میتوان در تئاتر پی گرفت. طراحی صحنه و لباس برای اجراء نمایشهائی چون دیکته و زاویه (۱۳۴۷)، سیاهزنگی، مرد فرنگی (۱۳۴۹)، پرواربندان (۱۳۴۹)، لئوکادیا، وای بر مغلوب (۱۳۵۰)، مرگ پیشهور، بازرس (۱۳۵۱)، سیاوش برباد (۱۳۵۲)، من به باغ عرفان، پیروزی در شیکاگو (۱۳۷۰) و... طراحی نور برای بازگشتی نیست (۱۳۷۷)، دندون طلا (۱۳۷۸)، اتاق خصوصی (۱۳۷۹) و...
آثار نوشتاری بسیاری نیز مرتضی ممیز در کتابها و دیگر نشریات به یادگار باقی مانده که ثمرهٔ وسعت دیدگاه و اندیشه و اعتبار قلم اوست. کتابهائی چون طراحی و نقاشی ـ ۳ جلد ـ (۱۳۵۱)، Graphic Art in Iran ـ (۱۳۵۳)، طرح تزئینی و نقشهکشی (۱۳۵۴)، نشانهها (۱۳۶۲)، طراحی اعلان (۱۹۸۴، انتشارات هنری ویلهلم آلمان)، تصویر و تصور (۱۳۶۸)، طراحی روی جلد (۱۳۸۰) و...
از سال ۱۳۳۹ که بهعنوان مدیر هنری و طراح گرافیک مجلهٔ ایران آباد، کار در مطبوعات را آغاز کرد تا پایان عمر، همواره با دنیای مطبوعات مراوده داشت و در هر فرصت و مناسبتی برای خوانندگان نشریات قلم میزد و تقریباً بیشتر روزنامهها و مجلههای سالیان دور و نزدیک مانند کتاب هفته و کیهان و آیندگان و رودکی تا... فیلم و آدینه و دنیای سخن و کلک و غیره... از جوهرهٔ قلمش بهرهمند بودهاند و البته نشریات بیشماری نیز دربارهٔ آثار ممیز، مطالب گوناگون به چاپ رساندهاند و کارهایش را ارزیابی کردهاند. در میان نویسندگان مطالب به نام هنرمندان و صاحبنظران معتبر برمیخوریم؛ همچون مهدی سحابی، سهراب شهیدثالث، پری صابری، فرشید مثقالی، احمدرضا احمدی، ایرج افشار، مسعود بهنود، جلال شباهنگی، نجف دریابندری، روئین پاکباز و... ناگفته نماند که عمدهٔ آثارش در نشریات کشورهای دیگر مانند آلمان، آمریکا، سوئیس، لهستان، انگلستان، فرانسه، چکسلواکی، چین، ژاپن و کرهجنوبی نیز چاپ شدهاند.
یکسوی دامنهٔ گستردهٔ فعالیتهای مرتضی ممیز به اقدامات اجرائی در نهادهای فرهنگی میرسد. وی همزمان با آفرینش آثار هنری، همواره با دانشگاهها، انجمنها، موزهها و جشنوارههای داخلی و خارجی نیز همکاری داشته است. عمدهٔ فعالیتهایش در این زمینه عبارتند از: بنیانگذار و استاد رشتهٔ گرافیک در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران (۱۳۴۸)، استاد مدعو رشتهٔ گرافیک دانشکدهٔ علوم ارتباطات اجتماعی (۱۳۵۲) و دانشکدهٔ هنرهای تزئینی (۶۱ـ۱۳۵۳) و دانشگاه فارابی (۱۳۵۸)، رئیس انتخابی کمیتهٔ هنرهای تجسمی کمیسیون ملی یونسکو در تهران (۶۱ـ۱۳۵۲)، مشاور هنری کتابخانهٔ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران (۵۷ـ۱۳۵۴)، بنیانگذار و دبیر اجرائی بیینال هنری گرافیک آسیا (۱۳۵۶ و ۵۸)، عضو انجمن جهانی تبلیغات (۵۷ـ۱۳۵۴) در نیویورک، عضو انجمن بینالمللی طراحان گرافیک (از ۱۳۵۶)، عضو هیئت داوران نمایشگاههای گرافیک و فیلمهای طراحی متحرک در ایران و کشورهای اروپائی، بنیانگذار بیینال هنر گرافیک ایران (۱۳۶۶)، رئیس هیئتمدیرهٔ انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران (۱۳۷۶)، رئیس شورای برنامهریزی بیینال ششم طراحان ایرانی، موزهٔ هنرهای معاصر تهران (۱۳۸۰)، مدیر برنامهریزی نمایشگاه دوسالانهٔ طراحی گرافیک ایران، فرهنگسرای نیاوران، تهران (بهمن و اسفند ۱۳۸۰) و...شخصیت فرزانه و دستاوردهای هنری مرتضی ممیز، بارها در مجامع فرهنگی و جشنوارهها و نمایشگاهها مورد تأئید و تحسین صاحبنظران قرار گرفته و از این رهگذر جوایز متعددی به وی اهدا کردهاند؛ از جمله جایزهٔ تصویرهای برگزیدهٔ کتابهای کودکان، کتاب قصهقصه (۱۳۴۲)، فری به آسمان میرود (۱۳۴۴)، قصههای قرآن (۱۳۴۵)، مدال رتبهٔ اول از دانشگاه هنرهای زیبا (۱۳۴۵)، مدال از نمایشگاه Juvisyـ (۱۹۶۶)، دیپلم بیینال پوستر ورشو (۱۹۷۲)، دیپلم برای فیلم یک نقطهٔ سبز جشنواره مسکو (۱۹۷۳)، جایزهٔ طراح شاعر از نمایشگاه جهانی پوسترهای فیلم در کن فرانسه (۱۹۷۵)، جایزهٔ فیلم برگزیده برای آنکه خیالبافت و آنکه عمل کرد از جشنوارهٔ فیلم بیروت (۱۳۵۴)، جایزهٔ بهترین پوستر در جشنوارههای فیلم فجر (۱۳۶۵ و ۶۶ و ۶۹)، انتخاب بهترین طراحیهای نشانههای دههٔ ۸۰ (۱۹۹۰)، دریافت جایزهٔ اثر برگزیده از مرکز جهانی نشانههای تجارتی در بروکسل بلژیک (۱۹۹۱)، جایزهٔ ممتاز نمایشگاه طراحی امروز ایران (چشمانداز ۷۹)، موزهٔ هنرهای معاصر تهران (۸۰ـ۱۳۷۹) و...
مرتضی ممیز، فرزند محمدعلی و خانم کوچک، متولد چهارم شهریور ۱۳۱۵ در تهران، میدان مولوی، بازار حضرتی، کوچهٔ ارامنه، گذارباشی، کوچهٔ مدائن، شمارهٔ ۴، درگذشت و من که چهارم شهریور شانزده سال پس از او متولد شدهام، هرگز بخت آن را نداشتم تا با استاد چهرهبهچهره روبهرو شوم و از برکت حضورش فیضی ببرم و حالا که کتاب مجموعهٔ نوشتههایش (حرفهای تجربه) را ورق میزنم، او را اقیانوسی میبینم اما نه به عمق یک سانت؛ عمیق و جوشان... نامش زنده است و یادش گرامی.
● پوسترهای سینمائی ممیز
مرتضی ممیز طراحی پوستر در سینمای ایران را دگرگون کرد. بیشترین پوسترهای زیبا و ماندنی سینمای ایران کار اوست؛ در دههٔ پایان عمرش، اینکار را رها کرد. همچنین طراحی عنوان (لوگو)ی تعدادی از این فیلمها نیز کار اوست و برخی از آنها زیبائی و عظمت یک کار هنری را دارند. به این فهرست نگاه کنید و آن طرحهای چشمنواز را در پوسترهای ممیز به یاد بیاورید:
۱۳۴۲: تارعنکبوت
۱۳۴۸: گاو
۱۳۴۹: آرامش در حضور دیگران
۱۳۵۱: بلوچ، خواستگار، ستارخان
۱۳۵۲: بدکاران، خاک، صمد به مدرسه میرود، مغولها
۱۳۵۳: اسرار گنج درهٔ جنی، طبیعت بیجان، دایرهٔ مینا
۱۳۵۴: در غربت، غریبه و مه، گوزنها
۱۳۵۵: سرایدار، غزل، ملکوت
۱۳۵۶: سوتهدلان
۱۳۵۹: آفتابنشینها
۱۳۶۲: کمالالملک، خانهٔ عنکبوت
۱۳۶۴: تنورهٔ دیو
۱۳۶۵: اجارهنشینها، ناخدا خورشید، روزهای انتظار، خانهٔ دوست کجاست؟ کلید
۱۳۶۶: شاید وقتی دیگر
۱۳۶۷: در مسیر تندباد
۱۳۶۸: مادر، جستوجوگر
۱۳۷۰: دلشدگان
۱۳۷۳: زیر درختان زیتون
تهماسب صلحجو
منبع : ماهنامه فیلم
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست