یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا
زرد تویی که زرد میخواهمت!
● تاریخچه و وضعیت روزنامهنگاری زرد
اگرچه چیزی بیش از ۱۰۰ سال از عمر نشریات معروف به «زرد» در سراسر جهان میگذرد اما هنوز جایگاه این گروه از نشریات در عالم مطبوعات، جایگاهی بحثبرانگیز و همراه با نقد و نظرهای بسیار است. بسیاری از روزنامهنگاران حرفهای یا استادان ارتباطات، روزنامهنگاری زرد را «مبتذل» و فاقد حداقل استانداردهای بصری و محتوایی در حرفه روزنامهنگاری میدانند و حتی معتقدند که بهتر است بساط این سبک از روزنامهنگاری به کلی از کیوسکهای مطبوعاتی برچیده شود.
با وجود این، مخاطبان اصلی رسانههای مکتوب یعنی «مردم» رفتار فرهنگی متفاوتی در قبال پدیده روزنامهنگاری زرد در پیش گرفتهاند و نگاهی به الگوی مصرف این دسته از نشریات نشاندهنده آن است که اتفاقاً «خوانندگان» در مواجهه با روزنامهنگاری زرد باحوصله، اشتیاق و حتی سخاوت بیشتری رفتار میکنند. روزنامهها و مجلههای موسوم به زرد اغلب تیراژ و فروش بالایی دارند، سازمانآگهیهاشان بسیار فعال است، تعداد مشترکانشان قابل مقایسه با نشریات تخصصی و حرفهای نیست و در یک کلام مخاطب بیشتری جذب میکنند. گردانندگان این گروههای رسانهای در یک تعبیر کلی مثلاً اگر سیاستمدار میشدند حتماً به «پوپولیسم» گرایش پیدا میکردند! کما اینکه در عالم مطبوعات هم با سوار شدن بر «موج مردم»، دنبالهرو سلیقه آن ها بودن و تامین فوری نیازها و درخواستهای روزمرهشان، حضور خود را تضمین کردهاند.
در برابر این گروه از اهالی رسانه که زرد و گاه مبتذل و غیرحرفهای خوانده میشوند، مطبوعات جدیتر و حرفهایتری هستند که صبغه سیاسی یا فرهنگی و اجتماعیشان به کلی با نشریات زرد متفاوت است و اگرچه حرفهایتر و عمیقترند اما مخاطبان محدودتری دارند و اغلب در کنار جای خالی نشریات زرد روی کیوسکهای مطبوعاتی، بر هم انباشته میشوند. تیراژ این گروه از مکتوبات رسانهای قابل مقایسه با تیراژهای افسانهای نشریات زرد نیست و چرخه اقتصادیشان هم به کلی بر خلاف جهت یکدیگر حرکت میکند. مردم هم به اینجا که میرسند حوصله مطالعه و خواندن و دقیق شدن را از دست میدهند و آماری کمتر از دو دقیقه مطالعه در سال را رقم میزنند! شاید هم وجود فضای نخبهگرایی و خردهفرهنگ روشنفکری در جامعه فرهنگی و مطبوعاتی ماست که مردم را به عنوان مخاطب اصلی رسانه، از آن دور میکند. این روند البته خاص جامعه «گریزان از خواندن» ما نیست. در سطح جهان هم اگرچه نشریات مهم و تاثیرگذاری مثل: گاردین، ایندیپندنت، دیلی تلگراف، لوموند یا فیگارو وجود دارند اما تیراژهای افسانهای در اختیار نشریات عامتر از جمله: اوست فرانس، بیلد یا سان است که مرز ۷ میلیون تیراژ را هم پشت سرگذاشتهاند؛ ۷ میلیون تیراژ برای یک نشریه زرد!
● نیویوریک؛ دهه ۱۸۹۰
اصطلاح «مطبوعات زرد» یا «روزنامهنگاری زرد» ترجمهای است از Yellow Joumalism و غربیها نخستین کسانی هستند که «تولید رسانه با توجه به ذائقه مخاطب» را هدف خود قرار میدهند. دهه ۱۸۹۰ است و در نیویورک صد سال پیش، نشریهای به نام «نیویورک سان» منتشر میشود. نشریهای که امروز استادان روزنامهنگاری آن را پایهگذار شاخه جنجالی روزنامهنگاری زرد، سوپرمارکتی و یا تابلوئیدی در جهان میدانند. جذب مخاطب مهمترین و اصلیترین هدف و اولویت نیویورکسان است و به این ترتیب هر عنصر دیگری از جمله محتوا، در مرحله بعد قرار میگیرد. نیویورکسان در سال ۱۸۸۳ و با قیمت یک پنی متولد شد؛ تنها یک پنی برای خواندن یک روزنامه و این خود یکی از مهمترین رازهای جذب طبقه پرجمعیت کارگر و متوسط به روزنامهخوانی بود. به این ترتیب نیویورکسان بنیانگذار دورهای از نشریات است که در غرب به آن ها «نشریات یک پنی» گفته میشود. نشریات یک پنی هم تقریباً مانند روزنامهنگاری زرد به میدان وارد شدند. نشریات یک پنی تیترهای بسیار درشتی داشته و بر در و دیوار شهر نصب میشدند تا توجه رهگذران را جلب کنند. نشریات یک پنی روزنامههایی بودند کاملاً مردمی که خبر را تنها و تنها برای مردم تولید میکردند و در نتیجه مخاطب گستردهای هم داشتند. با وجود این، روزنامهنگاری زرد الزاماً با نیویورکسان و نشریات یک پنی آغاز نشد. بلکه سالها بعد، انتشار «سان» یکی از مهمترین اتفاقات روزنامهنگاری در سطح جهان را رقم زد: شیوع زردنویسی درمطبوعات!
● سال ۱۸۹۶؛ جنگ تیراژ
در سال ۱۸۹۶ «ژوزف پولیتزر» معروف نشریه NewYork World را منتشر میکرد. پولیتزر با هر شیوهای تلاش میکرد تا تعداد مخاطبانش را بیشتر و بیشتر کند و برای دست یافتن به تیراژ بالا هیچ چیز به اندازه چاپ اخباری درباره خشونت و سکس موثر نبود. در همین دوران نشریه معروف «نیویورک ژورنال» هم منتشر میشد؛ نشریهای که نام «ویلیام راندولف هرستا» را بر خود داشت و یکی از رقبای اصلی NewYork World به شمار میآمد.
جنگ تیراژ میان این دو رسانه و اشتیاق برای جلب مخاطب، کمکم خلاقیتهای رسانهای آن ها را شکوفا میکرد. پولیتزر دراین میان با خلق شخصیتی کارتونی به نام «Yellow Kid» (بچه زرد)، سلسله ماجراهایی را در نشریه خود آغاز کرد که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت. شخصیت Yellow Kid اما از NewYork World به نیویورک ژورنال هم راه پیدا کرد و کمکم این پسربچه به نماد و نشانهای از نوع خاص ژورنالیسم این دو نشریه تبدیل شد. رقابت آغاز شده بود. ضمیمههای رنگی و عکسهای بزرگ و تیترهای درشت، ابزار این مبارزه شدند و آرامآرام نماد «Yellow Kid» وسعت معنای بیشتری پیدا کرد و تبدیل شد به نماد و نشانه یک «ژانر» از روزنامهنگاری که امروز ما به آن «روزنامهنگاری زرد» میگوییم و البته مثل همه پدیدههای دیگر، این نوع روزنامهنگاری هم در طول زمان تغییر معنی داده و از ویژگیهای اصلی و بدوی خود دور افتاده است.
● روزنامهنگاری زرد؛ آگراندیسمان
روزنامهنگاری زردی که امروز در ایران رایج است اگرچه در ویژگی «تلاش برای افزایش تیراژ» با روزنامهنگاری زرد دهه ۱۸۹۰ اشتراک دارد اما از آنجا که صرفاً مبتنی بر جنجال، تبهای روز، جلب توجه، حوادث عجیب و ناراحتکننده، جنجالسازی خبری، اطلاعات کوتاهمدت و میرا، احساسات گذرا، داستانپردازیهای دراماتیک و وارد شدن در حریم خصوصی افراد است؛ از سرچشمه واقعی خود فاصله گرفته. با این وجود نشریاتی از این دست امروز هم مثل همیشه وجود دارند؛ چراکه مخاطب آن ها همیشه وجود دارد و اتفاقاً مخاطب جدی و وفاداری نیز هست. به این ترتیب اگرچه مطالعه مداوم نشریات زرد تا به حال از سوی هیچکس توصیه نشده و حتی از سوی عدهای دیگر سرزنش و مطالعهای بیارزش قلمداد شده است، اما نشریات زرد دستکم در یک زمینه ضریب تاثیر بیشتری نسبت به نشریات جدی و حرفهای داشتهاند و آن زمینهسازی برای عادت به مطالعه و ایجاد امکان برای کشف لذت بزرگ خواندن و خواندن و خواندن است.
با وجود این، اساس کار زردنویسان اغراق در انعکاس اخبار و حوادث و به اصطلاح «رنگی تعریف کردن» آن ها به زبانی ساده و سطحی است. روزنامهنگاری زرد تلاش میکند تا به حوزههای ممنوعه یا خوفناک وارد شود و در نتیجهء اتخاذ این رویکرد، بزرگنمایی خشونت و بازگشایی پروندههای قتل و روابط مشکوک خصوصی، به یکی از خوراکهای اصلی این گروه از رسانهها تبدیل میشود. به نظر میرسد زردنویسان ماهر حتی روانشناسان خوبی هم هستند، چراکه اغلب مستقیماً انگیزههای روانی جامعه را هدف میگیرند و به این ترتیب ضریب نفوذ پیام رسانهای خود را بالا و بالاتر میبرند.
به این ترتیب تکلیف مشخص است؛ نشریات زرد مشکل چندانی در پیداکردن سوژه ندارند. بازیگران سینما یا چهرههای مشهور تلویزیونی، ستارههای سریالهای عامهپسند، مجریهایی که ناگهان گل میکنند و نامشان بر سر زبانها میافتد، مدلهای لباس، خوانندگان و ستارگان ورزشی بهترین سوژه برای ذائقه خوانندگان این دسته از نشریات هستند و شایعهپردازی درباره آن ها و آگراندیسمان کوچک ترین مسائل روزمرهشان برای اکثر مردم جذاب است. اینطوری است که وقتی نشریات زرد را ورق میزنید ممکن نیست درباره هنرپیشهها و فوتبالیستهای معروف مطالبی با تیتر درشت و عکسهای رنگی نبینید. نویسندگان این گروه از نشریات اغلب به سراغ خانواده و اطرافیان افراد مشهور هم میروند و گاه حتی مصاحبههای خیالی با آن ها ترتیب میدهند! اما علاوه بر ستارگان، نشریات زرد کلیشه مشترک دیگری هم دارند: خانواده. طرح روی جلد این نشریات اغلب اگر عکس ستارگان عامهپسند نباشد حتماً تصویری از کودکی است با لبهای سرخ و چشمان رنگی که با رنگهایی اغراقآمیز چاپ شده. فال و طالعبینی و آشپزی و شیرینیپزی و چگونه زن یا شوهر خود را حفظ کنید هم که معمولاً پای ثابت بساط زردنویسان است و به این ترتیب نشریات زرد تقریباً هیچ چیز برای جلب زنان خانهدار - به عنوان مهمترین مخاطبان و گردانندگان چرخهای اقتصادی خود- کم ندارند.
● کالا بودن مخاطب
آسیبشناسی روزنامه و روزنامهخوانی در ایران، به ما میگوید که در برخورد با واژه روزنامهنگاری زرد - با توجه به بیعلاقگی عمومی مردم به «مطالعه»- باید با احتیاط بیشتری برخورد کرد. اگر نشریات زرد را به کلی «نشریات گیشه» بدانیم، باید از خودمان بپرسیم که چرا نشریات جدی و به اصطلاح «وزین» در این گیشه جایی ندارند؟
یکی از رازهای جلب مخاطب در نشریات زرد، ساده کردن زبان تا حد ممکن است. چیزی که در نشریات وزین کمکم در حال گذر از مرحله فراموشی و رسیدن به مرحله نابودی است و همین اتفاق گروه بزرگی از مخاطبان بالقوه روزنامهخوانی را از برداشتن یک نشریه وزین از روی کیوسک مطبوعاتی بر حذر میدارد. اگرچه نشریات زرد با تیترهای غیرواقعی و گمراهکننده، برجستهسازی و تشریح اخبار جنایی، پلیسی و خشونت، تاکید بر «اخبارجاری» و استفاده افراطی از عکس، گیشه را از آن خود کردهاند؛ اما نباید فراموش کرد که سادهنویسی هم یکی از مهمترین راهکارهای آن ها برای جذب و گاه حتی «سحر» مخاطب است. با وجود این، مخاطب در برابر این رسانهها به سرعت به کالا بدل میشود؛ کالایی که باید بر روی قدرت خرید او سرمایهگذاری کرد و خبرها را به اصطلاح به خورد او داد. حالا مهم نیست که این خبر تا چه حد پرورش داده شده یا اصلاً واقعیت دارد یا نه؛ گاه این خبر از دل «هیچ» بیرون میآید و تنها با شاخ و برگهای اضافی گسترش داده میشود. پس اصل ماجرا مخدوش و حاشیه، جانشین متن میشود و اینجاست که استادان روزنامهنگاری و جامعهشناسان اعلام میکنند که «زردها گمراهی آگاهانه تولید میکنند».
با این وجود، قدرت رسانههای زرد هم مطلق نیست و با توجه به بافت اجتماعی و فرهنگی هر جامعه، این قدرت هم کم تر یا بیشتر میشود. در جامعه آمریکایی اشتیاق عمومی برای باخبر شدن از پشت پرده هالیوود یا باز شدن پروندههای بزرگ اقتصادی، راه را برای نشریات زرد و حتی «پاپاراتزیها» باز میکند و این نشریات آرامآرام به بخش مهمی از جامعه تبدیل میشوند؛ تا جایی که مثلاً میگویند «ادگار گوبر» (رئیس افسانهای «افبیآی») علاقه زیادی به نشریات زرد امریکایی داشت و حتی خودش به آنها خبر میرساند و خبرهای آن ها را هم دنبال میکرد؛ چراکه خبر منتشر شده درباره فلان شخصیت در نشریات پرخواننده، به افبیآی امکان میداد تا به او فشار بیاورد و او را بخرد.
● روزنتهای زرد؛ زردنویسی با چاشنی مدرنیته
پیشبینی اینکه سرانجام روزی «سایبر ژورنالیسم» به طور کامل جای روزنامهنگاری مکتوب را خواهد گرفت، کار چندان سختی نیست. همین حالا هم وبلاگها و سایتهای اینترنتی، موجودیت محض روزنامهها را به چالش کشیدهاند و حتی با توجه به وجود محدودیتهای گسترده در چاپ و نشر روزنامهها، روزنتها گاه از آن ها پیشی هم گرفتهاند. روزنتها در زمانی کوتاه توانستهاند بخشهای قابل توجهی از گروههای مرجع اجتماعی را با خود همراه کنند. امروز دانشجویان، نخبگان، روشنفکران و حتی خود روزنامهنگاران، بسیاری از اخبار و اطلاعات را در فضای سایبر به دست میآورند و به این ترتیب وجود نزدیک به پنج میلیون کاربر اینترنتی در کشور - که روز به روز هم بر تعداد آن ها اضافه میشود- خبر از اهمیت روزنتها در جریان خبررسانی و خبرسازی میدهد.
بنابر آمار موجود، در سال ۲۰۰۰ میلادی حدود ۲۵۰هزار نفر کاربر اینترنت در ایران وجود داشته. اما تعداد کاربران در سال ۲۰۰۵ میلادی در کشور ما به چهار میلیون و ۸۰۰هزارنفر رسیده که رشدی ۱۸۲۰ درصدی را نشان میدهد. به این ترتیب «نشریات الکترونیک روزانه» به عنوان یکی از دردسترسترین و ارزانترین ابزارهای اطلاعرسانی سریع و سالم، مناسبات تازهای را وارد فضای رسانهای کرده است. اما روزنتها هم از اهمیت و اعتبار یکسانی برخوردار نیستند و در اینجا هم زردنویسان با ورود خود به فضای سایبر، پدیدهای موسوم به «روزنتهای زرد» را به وجود آوردهاند که اتفاقاً بیشترین بازدیدکننده و هواخواه را نیز دارد. در اینجا اما دلیل پرمخاطب بودن روزنتها تنها در رعایت اسلوبهای کلیشهای زردنویسی نیست. بلکه محدودیت نشریات مکتوب در انتقال برخی اخبار یا تحلیل بعضی مسائل و در برابر آن نامحدود بودن جریان اطلاعرسانی در فضای اینترنت، این امکان را به زردنویسان اینرنتی میدهد تا با تکیه بر اطلاعات پنهان و انتشار اخبار ویژه تعداد مخاطب خود را افزایش دهند. در این میان اما گاه کار بعضی زردنویسان اینترنتی به فحاشی و افشاگریهای غیراخلاقی میانجامد و رنگ اثر از زرد به نارنجی میل میکند!
وبلاگهایی که نویسندهء خود را با اسم مستعار معرفی میکنند و خواننده شغل و حرفه و حتی نام نویسنده وبلاگ را نمیداند؛ اغلب در پروسه زردنویسی اینترنتی به وبلاگهای دروغگو و غیرقابل اعتماد بدل میشوند. با وجود این، روزنتهای زرد هم درست مانند نشریات زرد بدنه اصلی جامعه را هدف میگیرند و از این منظر شاید با سینمای معروف به «سینمای بدنه» قابل مقایسه باشند؛ پدیدههایی که ویژگیهایی مثل حاشیهپردازی و جذب مخاطب به «هر قیمتی» را بر پیشانی خود دارند.
● از مخاطب چه خبر؟
تقریباً ۷۱ درصد از افراد جامعه ما هر یک به نحوی روزنامه میخوانند. این میزان در تیرماه سال ۱۳۸۰، ۱/۸۴ درصد و در تیرماه سال ۱۳۸۲ برابر ۴/۷۱ درصد بوده است. شهروندان باسواد تهرانی بهطور متوسط در روز ۹/۲۳ دقیقه روزنامه میخوانند. ۵/۳۲ درصد خوانندگان روزنامه، هر روز روزنامه میخوانند و ۹/۵۲ درصد روزنامهخوانهای تهرانی خودشان روزنامه موردنظرشان را میخرند. با این حال ۱/۳۴ درصد از شهروندان تهرانی از اینترنت استفاده میکنند و اخبار و اطلاعات را از این راه به دست میآورند. جامعه آماری این بررسی، تمام شهروندان زن و مرد بالای ۱۵ سال و باسواد ساکن در مناطق بیست و دو گانه شهر تهران است.
موضوع حوادث با ۳/۴۱ درصد فراوانی، بیش از تمام موضوعات دیگر از سوی خوانندگان روزنامهها دنبال میشود. مطالب سیاسی با ۹/۱۸ درصد، ورزشی با ۵/۱۴، اقتصادی با ۵/۸ و خانوادگی با ۲/۵ درصد در مراتب بعدی قرار دارند و به این ترتیب استعداد بالقوهای برای رجوع به نشریات زرد در میان روزنامهخوانهای احتمالی وجود دارد.
امروزه نشریات زرد جایگاه خودشان را در جهان پیدا کردهاند. نشریهای معروف به زردنویسی مثل «سان» امروز هیچ علاقهای به «گاردین» یا «لوموند» شدن ندارد و حتی با افتخار خود را «زرد» مینامد. اما در حالی که در حال حاضر نزدیک به ۴۰ عنوان نشریه زرد در کشور ما منتشر میشود، هنوز هم مدیر مسئول و صاحبامتیاز یکی از نشریات زرد ۴۰۰ هزار تیراژی در برنامه زنده تلویزیونی حاضر میشود و میگوید: «چیزی به نام روزنامهنگاری زرد» وجود ندارد
فهیمه خضرحیدری
منبع : مدیا نیوز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست