جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
نگاه علوی به قرآن
۱) عن علی(ع): الله الله فی القرآن، فلا یسبقکم الی العمل به احد غیرُکم ... ثم لم یزل یقول: لا اله الا الله، لا اله الا الله، حتی قبض صلوات الله علیه و رحمته (کافی۷/۵۱). در تحف العقول/ ۱۹۸ با کمی تفاوت آمده است: لا یسبقنکم الی العلم به غیرُکم. فتال نیشابوری در «روضة الواعظین» همان نقل کافی را آورده است. این وصیت امیر مؤمنان (ع) تأکید میکند که «عمل به مجموعه قرآن» از نظر شریعت محمدی اصالت دارد و آدمی را از انحراف و گمراهی بازداشته و بدون شک او را به راه حق، راهنمایی میکند. از طرفی، هشدار میدهد که «مبادا غیر مسلمانان در عمل به قرآن از مسلمانان پیشی گیرند.» این هشدار، مطمئناً بیمورد نبوده است و امکان منطقی آن وجود داشته است. یعنی ممکن است کسانی بدون اعتقاد به قرآن و با تکیه بر عقلانیت خویش، مفاد قرآن را (که منطبق بر عقلانیت است) پیش و بیش از مسلمانان مورد عمل قرار دهند. شاید اقاریر مسلمانانی همچون «سیدجمالالدین اسدآبادی» مبنی بر حضور «مفاهیم اسلام» در غرب و میان ملل غربی و نبودن آن در «شرق» و میان مسلمانان، ترجمان معاصر کلام علوی باشد که گفت: «به غرب رفتم، مسلمانی دیدم ولی مسلمان ندیدم. به شرق آمدم، مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم.»
۲) عن علی (ع): و اعلموا أنه لیس من شئ إلا و یکاد صاحبه شبع منه و یَمله إلا الحیاة فإنه لا یجد له فی الموت راحة. و إنما ذلک بمنزلة الحکمة التی هی حیاة للقلب المیت، و بصر للعین العمیاء، و سمع للأذن الصماء و ری للظمآن و فیها الغنی کله و السلامة. کتاب الله تَبصرون به، و تنطقون به، و تسمعون به و ینطق بعضه ببعض، و یشهد بعضه علی بعض. لایختلف فی الله ، و لایخالف بصاحبه عن الله (نهج البلاغة ۲ / ۱۶ و ۱۷، شرح: شیخ محمد عبده، چاپ اول، ۱۴۱۲ - ۱۳۷۰، دار الذخائر، قم، ایران).
قرآن قرین حکمت است (یعلمهم الکتاب و الحکمة) و به همین دلیل، قلب مرده را زنده و چشم نابینا را بینا و گوش کر را شنوا و تشنه را سیراب میکند و همه این منافع سبب بینیازی و سلامت آدمی میشود. راه آن نیز «بهرهگیری از مجموعه آیات قرآن» و پرهیز از «جداسازیهای نابجای آیات آن از یکدیگر» است، چراکه برخی از آیات، آیات دیگر را تفسیر کرده و به سخن میآورد و برخی آیات، گواه آیات دیگر قرار میگیرند (ینطق بعضه ببعض، و یشهد بعضه علی بعض). قرآن در مورد خدا، سخنانی منسجم و هماهنگ دارد و گوناگونی در آن دیده نمیشود. قرآن، همراه و اعتماد کنندهاش را از خدا دور نمیسازد و او را در مسیری روشن، به خدا میرساند (لایختلف فی الله، و لایخالف بصاحبه عن الله).
۳) عن علی (ع): فبعث محمدا صلی الله علیه و آله بالحق لیخرج عباده من عبادة الأوثان إلی عبادته، و من طاعة الشیطان إلی طاعته، بقرآن قد بینه و أحکمه، لیعلم العباد ربهم إذ جهلوه، و لیقروا به إذ جحدوه، و لیثبتوه بعد إذ أنکروه. فتجلی سبحانه لهم فی کتابه من غیر أن یکونوا رأوه بما أراهم من قدرته، و خوفهم من سطوته. و کیف محق من محق بالمثلات، و احتصد من احتصد بالنقمات. و إنه سیأتی علیکم من بعدی زمان لیس فیه شئ أخفی من الحق و لا أظهر من الباطل، و لا أکثر من الکذب علی الله و رسوله. و لیس عند أهل ذلک الزمان سلعة أبور من الکتاب إذا تلی حق تلاوته، و لا أنفق منه إذا حرف عن مواضعه. و لا فی البلاد شئ أنکر من المعروف، و لا أعرف من المنکر. فقد نَبذ الکتاب حملتُه، و تناساه حفظتُه. فالکتاب یومئذ و أهله منفیان طریدان، و صاحبان مصطحبان فی طریق واحد لا یؤویهما مؤو. فالکتاب و أهله فی ذلک الزمان فی الناس و لیسا فیهم، و معهم و لیسا معهم، لأن الضلالة لا توافق الهدی و إن اجتمعا. فاجتمع القوم علی الفرقة. و افترقوا عن الجماعة. کأنهم أئمة الکتاب و لیس الکتاب إمامَهم. فلم یبق عندهم منه إلا اسمه، و لا یعرفون إلا خطه و زبره. و من قبل ما مثلوا بالصالحین کل مثلة، و سموا صدقهم علی الله فریة، و جعلوا فی الحسنة عقوبة السیئة و إنما هلک من کان قبلکم بطول آمالهم و تغیب آجالهم، حتی نزل بهم الموعود الذی تَرُدّ عنه المعذرة، و ترفع عنه التوبة، و تحل معه القارعة و النقمة. ( نهج البلاغة ۲ /۳۰ و ۳۱).
چند نکته مهم در این کلام دیده میشود؛
یکم) بازگرداندن مردم از شرک، به توحید عبادی و اعتقادی، یکی از علل ارسال پیامبر خاتم و انزال قرآن کریم بوده است.
دوم) تحریف عملی قرآن در زندگی مسلمانان، امری واقعی است که پیشاپیش از آن خبر میدهد و مشخصات آن را گزارش میکند.
سوم) در دوران تحریف، معتقدان و ملتزمان به قرآن، مورد انواع ستمها قرار میگیرند؛
۱) تحریفکنندگان و پیروان ایشان، برداشتهای درست و منطبق بر قرآن را از سوی ملتزمان به قرآن، به عنوان «برداشتی نادرست و مخالف خواست خدا» معرفی میکنند (و سموا صدقهم علی الله فریة).
۲) کارهای نیک آنان (همچون پایبندی به متن قرآن و تفسیر صحیح آن) را به بدترین نوع، کیفر میدهند (و جعلوا فی الحسنة عقوبة السیئة).
۳) ستمکاران به «طرد» افراد پیرو قرآن میپردازند (فالکتاب یومئذ و أهله منفیان طریدان).
۴) آنچنان سختگیری میکنند که هیچکس جرأت پناه دادن به ایشان را نداشته باشد (لا یؤویهما مؤو).
چهارم) منکر و معروف جایشان عوض میشود و ناآگاهان را به گونهای تربیت میکنند که بیشترین گریز را از معروف و بیشترین پذیرش را نسبت به منکر خواهند داشت.
پنجم) تبلیغات تحریفکنندگان بهگونهای است که مردم را از انسجام و کارهای جمعی در نهادهای مدنی، باز میدارند. در نتیجه، اجتماعات مردم، از افراد متفرق تشکیل میشود و از کارهای جمعی، پرهیز میکنند (فاجتمع القوم علی الفرقة و افترقوا عن الجماعة).
ششم) دروغ بستن به خدا و پیامبر او، امری رایج و شدیداً مورد تبلیغ تحریفکنندگان خواهد بود و حقایق شریعت از سوی آنان پنهان خواهد ماند (سیأتی علیکم من بعدی زمان لیس فیه شئ أخفی من الحق و لا أظهر من الباطل، و لا أکثر من الکذب علی الله و رسوله).
۴) عن علی (ع): إن من عزائم الله فی الذکر الحکیم التی علیها یثیب و یعاقب و لها یرضی و یسخط، أنه لا ینفع عبد ـ و إن أجهد نفسه و أخلص فعله ـ أن یخرج من الدنیا لاقیا ربه بخصلة من هذه الخصال لم یتب منها؛ أن یشرک بالله فیما افترض علیه من عبادته، أو یشفی غیظه بهلاک نفس، أو یقر بأمر فَعَله غیره، أو یستنجح حاجة إلی الناس بإظهار بدعة فی دینه، أو یلقی الناس بوجهین، أو یمشی فیهم بلسانین. اعقل ذلک فإن المثل دلیل علی شبهه (نهج البلاغة ۲ / ۴۲ و ۴۳).
چند چیز است که بدون توبه از آنها، آدمی نمیتواند رضایت خدا را جلب کرده و از کیفر او در امان بماند؛
یکم) شرک در عبادات الزامی. احتیاط در این مورد اقتضاء میکند که در اعمال و مناسک واجب نماز و حج، هرگز غیر خدا را یاد نکنیم، مگر آنکه در متن ذکر واجب آن عبادت، نام غیر خدا آمده باشد (مثل قرائت سور در نماز که مشتمل بر نام غیر خدا باشند و یا ذکر تشهد و...).
دوم) خشم خود را با کشتن دیگری فرو نشاند. کشتن عمدی یک انسان (بدون آنکه کسی را به ناحق کشته باشد یا فساد عمدهای در زمین ایجاد کرده باشد) امری اکیداً ممنوع و موجب عذاب الهی است و علاوه بر قصاص، توبه را نیز لازم دارد. البته اطلاق این سخن، ممکن است شامل «حق قصاص» نیز بشود، هرچند ممکن است که دلایل دیگر، از شمول آن بر حق قصاص جلوگیری کنند.
سوم) نسبت دادن کارهای دیگران به خود. این امر شامل اقرار فرد به جرمی که انجام نداده و یا نسبت دادن کار خیر دیگران به خویش میشود. در حقیقت این امر، نوعی «دروغ» است که «منشأ آثار حقوقی» برای دروغگو خواهد بود. این مطلب در دنیای امروز، شامل سرقتهای ادبی و «حق التألیف» و امثال آن نیز میشود.
چهارم) برای پیروز شدن بر رقیب، دروغی را به خدا و رسول او نسبت دهد و بدعتی را در شریعت بنا نهد. سوءاستفادههای سیاسی و تأویلهای باطل ولی جانبدارانه و جعل روایات و حکایات خرافی و گاه سیاسی، برای منکوب کردن رقبای فکری یا سیاسی، از زمان حضور پیامبر شروع شد و آنقدر به ایشان دروغ بستند که متواتراً فرمود: «هرکس به من دروغ ببندد، جایگاهش از آتش خواهد بود». این مورد شامل برخی رویکردهای متعصبانه برخی گروههای مذهبی مخالف یکدیگر نیز میشود.
جعل روایات گوناگون درباره برخی عقاید ناصحیح و غلوآمیز و حتی برخی رویکردهای فقهی مخالف یکدیگر، تا آنجا پیشرفته است که آشکارترین «رفتارهای پیامبر خدا» (مثل؛ وضو گرفتن، نماز خواندن و ...) نیز مورد اختلافاتی عمیق قرار گرفته است. هیچکس هم زشتی عمل خود را نمیپذیرد.
عالمان سنی نیز برخلاف نقل متواتری که میگوید: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی ...» و تأکید نبی مکرم اسلام (ص) بر اینکه مراد از عترت و اهل بیت، علی بن ابیطالب و خانواده او (علاوه بر همسران رسول خدا) نیز هستند و اقرار به تفضیل علمی و عملی علی (ع) بر سایر اهلالبیت و عترت (که همه موارد یاد شده در کتب اهل سنت با نقلهای معتبر آمده است) در مقام اختلاف نظر فقهی بین علی (ع) و سایر اهلالبیت و یا سایر اصحاب، به این مرجحات توجه نکرده و مسیر مرجوح را پیمودهاند.
این موارد و بسیاری مسائل اختلافی تاریخی و شرعی، سببساز اختلافی نفسگیر و خانمانسوز بین مسلمانان شده است. در حالی که تمامی یا اکثر آنها راهحل علمی دارد و به راحتی میتوان به پیمانی مشترک و عملی برای برچیدن اختلاف رسید و از نهی الزامی الهی پرهیز کرد که فرمود: «و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم= بایکدیگر نزاع و درگیری نداشته باشید که باعث ناتوانی و سستی شما شده و آبروی شما را میبرد». گویا این دستور الهی و دستور دیگر خداوند، همراه با تأکید فراوان او به «لزوم اجتماع و وحدت» مسلمانان و لزوم «پرهیز از اختلاف و تفرقه» هیچ مسئولیتی برای عالمان شیعه و سنی ایجاد نکرده و نمیکند!!؟
پنجم) در رفتارش با مردم، صادقانه برخورد نکند و دو رو باشد. بنابراین اگر از دو رویی، توبه نکند و مثلاً به نام منافع مردم، صرفاً دنبال منافع شخصی خود باشد و بجای یکرویی و یکرنگی و صداقت، راه خدعه و فریب دیگران را در پیش گیرد، در پیشگاه خدا نفعی نخواهد برد. با ریاکاری و حرکتهای نمایشی بدون پشتوانه، خود را طرفدار عدالت و متدین و دلسوز مردم جلوه ندهد. تمامی بیدادگران، خود را حامی عدل و داد معرفی میکنند و ستم خود را عین عدالت نشان میدهند، در حالی که خود از ستمکاری خویش خبر دارند. برخی با رویکردهای اختلافافکنانه و دشمنتراشانه، مدعی وحدت و دوستی میشوند و عملاً همه چیز را به بازی میگیرند و عناوین را از حقیقت تهی میسازند. یکی از مصادیق این رویکرد منفی، همان است که در قرآن کریم از آن با عنوان «لم تقولون ما لا تفعلون=چرا چیزی میگویید که به آن عمل نمیکنید» یاد شده است.
ششم) گفتارش با مردم، دوگانه باشد. اگر از این روش ناپسند توبه نکند و با چاپلوسی و زبانبازی و وعدههای دروغ و توجیهات غیرمنطقی، در پی کسب منافع شخصی یا اضرار به دیگران باشد، در پیشگاه خدا منفعتی نصیبش نخواهد شد. مداحیهای غیرمنطقی از ارباب قدرت و ثروت در آشکار و بدگوییهای مکرر از آنان در نهان، مصداق روشنی از این رویکرد منفی است. رواج اجتماعی این دو صفت ناپسند اخیر، زندگی اجتماعی هر ملتی را به نابودی میکشاند. همانگونه که جوامع پیشین را به انحطاط کشانده و زیانهای بیشماری را به بار آورده است. از «دورویی و دوزبانی» در شریعت محمدی با عنوان «نفاق» یاد شده است و منافقان را در شمار دشمنان و کفار و مشرکان قرار داده است. در قرآن کریم آمده است که حتی اگر پیامبر خدا هفتاد بار برای منافقان از خدا طلب بخشش کند، خدا آنان را نخواهد بخشید (توبه/ ۸۰).
در سوره «منافقون» آمده است که؛ «اذا جائک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله علم انک لرسوله، و الله شهد ان المنافقین لکاذبون = هنگامی که منافقان پیش تو آیند، میگویند ما گواهی میدهیم که تو فرستاده خدایی. خدا میداند که تو فرستاده اویی، و خدا گواهی میدهد که منافقان، حتما دروغ میگویند». در ابتدای سوره بقره (آیه ۱۴) نیز توصیفی از منافقان آمده است که؛ «و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الی شیاطینهم، قالوا انا معکم انما نحن مستهزئون= هنگامی که مؤمنان را ملاقات میکنند میگویند ما ایمان آوردیم و هنگامی که با وسوسهگران بیایمان و همپیمانشان خلوت میکنند میگویند ما با شماییم، همانا ما مؤمنان را مسخره میکردیم».
از نگاه علی (ع)، قرآن کریم به دوری از این رذایل اخلاقی فرا میخواند و تلاش برای توبه کردن از این صفات و رفتار را مسئولیتی قرآنی میداند و بر «فضائل اخلاقی» تأکید میورزد.
احمد قابل
خلاصه سخنرانی در اولین شب از شبهای قدر
خلاصه سخنرانی در اولین شب از شبهای قدر
منبع : روزنامه کارگزاران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی