جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا
حافظه جمعی
دریش چنین فرض کرد که بایستی یک عامل علّی غیرفضائی و غیر فیزیکی مانند یک میدان در شکل و ترمیم موجودات زنده وجود داشته باشد. وی نام این عامل ناشناخته را عامل E گذاشت.
سال ۱۹۲۰، سه زیستشناس به نامهای هانس اسپمن Hans Spemann، الکساندر گورویش Alexander Gurwitsch و پاول ویس Paul Weiss، هریک بهصورت جداگانه اعلام کردند که شکلگیری Morphogenesis (تغییرات تکاملی است که در شکل و سازمانبندی بدن و ساختمانهای آن صورت میگیرد) و ترمیم بافت و اعضاء هریک از موجودات زنده به واسطه وجود میدانهائی، سازماندهی شده است. محققین فوق، این میدانها را به نام میدانهای رشد Developmental Field و جنینی Embryonic Field نامیدند.
ایده اصولی این میدانها، بدین شرح بود که میدان مذکور هم رشد طبیعی موجود را سازماندهی میکند و هم فرآیند تنظیم و ترمیم پس از آسیب را هدایت مینماید (گورویش، ۱۹۲۲).
پیرو همین نظریات، یکی دیگر از محققین علم ژنتیک به نام روپرت شلدریک Rupert Sheldrake (۱۹۸۱) از میدانی به نام میدان شکلساز ژنتیکی نام برده است.
واژه میدان شکلساز ژنتیکی Morphogenetic Field از لغت یونانی مورف Morphe به معنی شکل Form و ژنسیس Genesis به معنی ”به وجود آمدن“ Coming into being است. وی، مد ۱۵ سال روی رشد گیاهان و موجودات زنده، تحقیق کرد. آن مسئلهای که باعث شد شلدریک در مورد گیاهان به تعمق بپردازد، سئوالاتی از این قبیل بود: چگونه دانه گیاهی مانند سرو، دارای ویژگیهای متفاوتی شده و بخشی تبدیل به برگ، بخشی تبدیل به ساقه و بخشی تبدیل به ریشه و ... میشود و از همه مهمتر اینکه این تغییرات، بازگشتناپذیر هستند؛ بهطور مثال هرگز ساقه یا ریشه یا برگ نمیتوانند مجدداً به دانه تبدیل شوند. ”دی.ان.ای“ DNA برای کلیه بخشهای گیاه و موجود زنده ثابت است؛ پس نمیتواند فرم اجزا و اعضاء مختلف موجود زنده را توجیه کند. در نتیجه شلدیک به این نتیجه رسید که در رشد و تکامل گیاهان و شکلگیری Morphogenesis آنها، ژن به تنهائی کافی نمیباشد.
شلدریک در مورد انسان نیز بیان میکند که کپیبرداری ”دی.ان.ای“ یکسانی داریم، شاهد الگوهای متفاوتی از نمو هستیم. بهطور مثال یک سلول در انسان تبدیل به کبد و دیگری تبدیل به سلول پوستی میشود، در حالیکه هر دو ”دی.ان.ای“ مشابه دارند. دست و پای یک فرد، هر دو حاوی سلولهای یکسانی (سلولهای عضلانی، سلولهای بافت پیوندی و غیره) هستند، همچنین این اندامها دارای پروتئینها و ”دی.ان.ای“های یکسانی میباشند ولی یک اندام به شکل دست و دیگری به شکل پا در میآید. اما در این میان بیشترین حد توانائی ”دی.ان.ای“ این است که توالی زنجیرهٔ اسید آمینه را مشخص میکند اما نمیتواند روش انتظام اسید آمینه درون پروتئین، پروتئین درون سلول، سلول درون بافت، بافت درون اندام و یا اندام درون موجود زنده را تعیین کند.
به عبارت دیگر، ”دی.ان.ای“، برای مواد سازندهٔ بدن مانند آنزیمها، پروتئینهای ساختاری و غیره کدگذاری میکند اما هیچ مدرکی وجود ندارد که برای برنامهریزی و شکلگیری آنها هم کدگذاری کند (شلدریک، ۱۹۸۷). علاوهبر این ۹۹% DNA انسان و شامپانزه مشترک است؛ اما تفاوت بین این دو جاندار بیش از این وجوه مشترک میباشد. بنابراین، تفاوتهای مذکور را نمیتوان به ”دی.ان.ای“ نسبت داد، بلکه بهنظر میرسد عوامل تعیینکنندهٔ دیگری وجود دارند که در شکلگیری هرگونه، دخیل میباشند. (شلدریک، ۲۰۰۵).
شلدریک نظریه خود را در ارتباط با شکل هرگونه از موجودات در ۲ اصل زیر خلاصه نمود:
ـ تمام موجودات اعم از جماد، گیاه، حیوان و انسان نهتنها از ماده و انرژی، بلکه از یک میدان سازماندهنده نامرئی به نام میدان شکلساز Morphic field تشکیل شدهاند.
ـ تأثیر این میدان مانند میدان مغناطیسی نیست که با افزایش مسافت کاهش یابد؛ بلکه تأثیر آن نامحدود است و مسافت در آن اثر ندارد.
شلدریک، برای استحکام نظریهاش به فیزیک کوانتوم استناد کرد. براساس نظریه کوانتوم، ذرات کوچکتر از اتم هم، مانند ذره (دستههای انرژی) و هم مانند موج (منتشر در زمان و مکان) رفتار میکنند. عنصر موج انرژی حمل نمیکند اما بر رفتار عنصر ذره اثر میگذارد. شلدریک معتقد است که میدان شکلساز همانند موج بر گونههای مختلف موجودات (ذره) اثر میگذارد. به عبارت دیگر میدان شکلساز از خود انرژی ندارد؛ ولی روش شکل گونه اثر میگذارد. در اصل شکل اعضاء هر گونه، میدانی فراهم میسازد که به شکلگیری میدانهای اعضاء بعدی همان گونه اثر میگذارد.
گذر زمان و عبور مسافت بر شدت این میدان نامرئی اثر نمیگذارند (چون انرژی ندارد). بنابراین، هر میدان شکلساز با گذشته خود پر میشود.
در این میان بهجز شکل هر جاندار که منحصر به فرد میباشد، نمیتوان از رفتار مشترک اعضاء هر گونه، چشمپوشی کرد. همانگونه که میدانیم، هر گونه از جانداران، دارای غرایز انحصاری خود میباشند که ”دی.ان.ای“ از توجیه این غرایز قاصر میباشد. بهطور مثال در رابطه با زمان مهاجرت آبزیانی مانند ماهی این سئوال به ذهن میرسد که چگونه ماهیها، متوجه زمان و جهت مهاجرت خود میشوند؟ در شاهماهی CLupea harengus، پس از تخمگذاری در سواحل نروژ در اعماق ماسهای، ماهیهای خارج شده از تخم، توسط جریان گلف استریم به طرف شمال هدایت میشوند. در این زمان، ماهی از پلانکتونها تغذیه میکند و در این اماکن در حدود دو سال باقی میماند.
در سه سالگی، به طرف جنوب حرکت میکند. زمانی هم که به دورهٔ زاد و ولد میرسد، مهاجرتی در حدود ۱۷۰۰ کیلومتر راه را طی کرده است. مطالعات انجام شده بر روی زندگی ماهیها نشان میدهد که توانائی ماهی در مهاجرت به سوی مقصد معین و یا تغییر مسیر مهاجرت در هنگام تغییرات شرایط خارجی، بهصورت غریزی صورت میگیرد و در این رابطه، هیچ دلیل یا نشانه خاصی ملاحظه نشده است (دنیای آبزیان، ۱۳۸۷).
برخی از ماهیان نیز تنها برای تخمکگذاری، رودخانه را انتخاب میکنند؛ مانند ماهی آزاد، ماهی اوزون برون و بعضی از ماهیهای چشم سیاه. به این منظور، این دسته از ماهیها، در زمان تخمکگذاری از هر آبی مانند آب دریا خود را به رودخانه میرسانند.
البته این موضوع تنها مربوط به ماهیها نمیباشد، به اعتقاد قنبری (۱۳۸۷)، اردکماهی دارای غریزه عجیب و دیرینهایست که آن را وادار میسازد، به ماهیهای بیماری که خطر پراکنش و انتشار بیماری آنها به بقیه ماهیهای آن محیط وجود دارد، حمله کرده و آنها را از بین ببرد، خواه اردکماهی گرسنه باشد و خواه نباشد! به گونهای که حرکت اینگونه ماهیها در آب، سیستم عصبی اردکماهی را بهمنظور حمله به شدت تحریک میکند.
از قرار معلوم، ماهیهای دیگر همچون سوف به قاشقک یا لور فقط در صورتی حمله میکنند که گرسنه باشند و مطمئناً وقتی آنها گرسنه باشند، اولویت را به شکار ضعیفترین و کندترین ماهی خواهند داد، در حالیکه اردکماهی غالباً به سمت ماهی بیمار حمله خواهد برد؛ چه گرسنه باشد و چه نباشد!
البته در بیرون از محیط آب هم میتوان به غرایز شگفتانگیزی اشاره کرد؛ بهطور مثال، عنکبوتها هیچگاه مادر خود را نمیبینند، اما حتی برای اولینبار که تار میتنند، این کار را کامل و بدون عیب انجام میدهند. تار تنیدن یک تکلیف پیچیده هست. ابتدا عنکبوت بایستی یک مکان مناسب پیدا کند، تار خود را بسازد و سپس بخشهای مورد نیازش را ترمیم کند. از آنجا که آسیبهای به بار آمده، از قبل قابل پیشبینی نیستند؛ بنابراین حیوان بایستی یک استنباط عمومی از مفهوم تار و تنیدن آن داشته باشد. این در حالی است که ژن، فقط برای پروتئین میتواند رمزگذاری کند. مسلماً، پروتئین نمیتواند رفتاری که مستلزم تصویرسازی ذهنی باشد، رمزگذاری نماید. ژن نمیتواند هر نوع آسیبی را که به تارش وارد میشود را التیام بخشد (کیل Kail،ـ ۲۰۰۵).
اصولاً بهنظر میرسد که میدان شکلساز، توسط ارتباطات غیرقابل مشاهده، اعضاء یک گروه اجتماعی را به یکدیگر مربوط میسازد و توسط الگوهای غیرقابل مشاهده نمو موجودات زنده، فعالیت سیستمهای عصبی و رفتارهای ذاتی آنها را شکل میدهد (کیز Keyes،ـ ۲۰۰۴). از جانب دیگر مطابق با شواهدی، شلدریک معتقد است که وقتی حیوانات یک گونه، رفتاری جدید را میآموزند، اعضاء دیگر آنگونه در سراسر جهان، این رفتار را، سریعتر، یاد خواهند گرفت.
هرچه تعداد بیشتری یاد بگیرند، یادگیری برای دیگران، تسهیل خواهد شد معروفترین این شواهد به تحقیقی، در مورد رفتار کلنی میمونهای جزایر ژاپن (جزیره کوشیما) Koshima است. محققین، به یک میمون پیش از خوردن سیبزمینی آغشته به ماسه، روش شستن آن را یاد دادند. میمون مورد نظر این روش را به خانوادهٔ خود آموزش داد. با گذشت زمان، وقتی که تعداد میمونها به ۱۰۰ نفر رسید، ناگهان همهٔ میمونهای آن جزایر (جزیرهٔ مذکور و تاکاساکیاما) Takasakiyama و تمامی جزایر اطراف، و همهٔ میمونهای کرهٔ زمین بدون ارتباط با یکدیگر، این رفتار را یاد گرفتند (اسمیت Smith،ـ ۱۹۹۸).
در این مثال مشاهده میشود که پس از یادگیری یک رفتار در میمونها، با وجود اینکه هیچ ارتباطی بین اعضاء این گونه نبود، پدیدهٔ تسهیل یادگیری رؤیت شد. در اینجا شلدریک به این نتیجه رسید که میدان شکلساز همانند حافظه جمعی افراد یک گونه عمل میکند و نهتنها در شکل موجودات، بلکه در رفتار آنها نیز اثر میگذارد. شلدریک معتقد است که رفتار هر فرد در میدان شکلساز (حافظه جمعی) ثبت و ضبط میگردد.
به این لحاظ، هرچه فعالیتی در جهت میدان شکلساز یک گونه انجام شود، میدان گونهٔ مذکور بزرگتر شده و بیشتر تشدید میگردد. بنابراین، بدون در نظر گرفتن میزان مسافت و زمان، اعضاء بیشتری از آن گونه، رفتار مذکور را آسانتر فرا خواهند گرفت.
دکتر افسانه صنعتکاران
Dr. A. Sanatkaran
(سرپرست کلوپ نویسندگان آبی)
منابع
۱) قنبری، مرداد (۱۳۸۷). aspx.۸-http//persian- anglers.blogfa.com است که توسط Google در ۹ مارس ۲۰۰۸ ۱۷:۲۰:۲۷ تهیه شده است.
۲) معظمی، داود. (۱۳۷۸) ”مقدمات نوروسایکولوژی“. تهران: انتشارات سمت. صفحهٔ ۱۶۴ ـ ۵
۳) مهاجرت در جانوران: بخش اول: مهاجرت در ماهیها. این نسخهٔ ذخیره شدهای از http://forum.p۳۰. world.com/showthread.php?t = ۱۸۹۷۱۱ است که توسط Googleدر ۱۸ مارس ۲۰۰۸ ۰۶:۲۷:۵۵ تهیه شده است.
۴) Driesh,H.ـ(۱۹۱۴). "History and theory of vitalism "Macmillan, London
۵) Gurwitsch,A.ـ(۱۹۲۲). Veber den Begriff des Embryonalen Fielden. "Archive Fur Entwicklungs Mechanik" ۳۸۳ :۵۱ ـ ۴۱۵
۶) Kail, P.ـ(۲۰۰۵). evolution/۱۰/۲۰۰۰/form. http://www.freezebox.com/archive,۲۰۰۵,۱۸ Animal Behavior and Morphogenic Fields "Retrieved May".
۷) Keyes,K. "Morphogenetic fields: The Morphologenetic fields explained by "The Hundreth Monkey" "The Global Oneness Commitment FORM, ۲۰۰۵ ۲۳ Retrieved AUG
۴۸۷۱http://www.experiencefestival.com/a/Morphologenic_Fields/id
۸) from/www.noetic.org/publications/shift/issue۵,۲۰۰۶,۱۸ Retrieved Jun. (۵)fields of form."The frontiers of consciousness". (۲۰۰۵).Sheldrake, R, sheldrake.Pdf_s۵
۹) TH monkey LDS doctorine in light of Rupert Sheldrake۰۳۹;s hypothesis of formative caustion. "Sunstone Mormonism and the". (۱۹۹۸). Smith, P, H. theological symposium X
Dr. A. Sanatkaran
(سرپرست کلوپ نویسندگان آبی)
منابع
۱) قنبری، مرداد (۱۳۸۷). aspx.۸-http//persian- anglers.blogfa.com است که توسط Google در ۹ مارس ۲۰۰۸ ۱۷:۲۰:۲۷ تهیه شده است.
۲) معظمی، داود. (۱۳۷۸) ”مقدمات نوروسایکولوژی“. تهران: انتشارات سمت. صفحهٔ ۱۶۴ ـ ۵
۳) مهاجرت در جانوران: بخش اول: مهاجرت در ماهیها. این نسخهٔ ذخیره شدهای از http://forum.p۳۰. world.com/showthread.php?t = ۱۸۹۷۱۱ است که توسط Googleدر ۱۸ مارس ۲۰۰۸ ۰۶:۲۷:۵۵ تهیه شده است.
۴) Driesh,H.ـ(۱۹۱۴). "History and theory of vitalism "Macmillan, London
۵) Gurwitsch,A.ـ(۱۹۲۲). Veber den Begriff des Embryonalen Fielden. "Archive Fur Entwicklungs Mechanik" ۳۸۳ :۵۱ ـ ۴۱۵
۶) Kail, P.ـ(۲۰۰۵). evolution/۱۰/۲۰۰۰/form. http://www.freezebox.com/archive,۲۰۰۵,۱۸ Animal Behavior and Morphogenic Fields "Retrieved May".
۷) Keyes,K. "Morphogenetic fields: The Morphologenetic fields explained by "The Hundreth Monkey" "The Global Oneness Commitment FORM, ۲۰۰۵ ۲۳ Retrieved AUG
۴۸۷۱http://www.experiencefestival.com/a/Morphologenic_Fields/id
۸) from/www.noetic.org/publications/shift/issue۵,۲۰۰۶,۱۸ Retrieved Jun. (۵)fields of form."The frontiers of consciousness". (۲۰۰۵).Sheldrake, R, sheldrake.Pdf_s۵
۹) TH monkey LDS doctorine in light of Rupert Sheldrake۰۳۹;s hypothesis of formative caustion. "Sunstone Mormonism and the". (۱۹۹۸). Smith, P, H. theological symposium X
منبع : مجله دنیای ورزشهای آبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست