چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
تفاوت جایگاه معلّم با دیگر حرفه ها
درروزی که به نام معلّم و استاد از یک سو ، و شهید بزرگوار(مطهری) از سوی دیگر نامیده شده ؛ مناسب ترین بحث همان مقام تعلیم و استادی انبیای الهی است .. همه علوم انسانی در عین حال که محترمند ، بدون انسان شناسی به مقصد نمی رسند .
دانشی که به انسان شناسی وابسته است ؛ خواه در بخش عقائد ، نظیر عرفان و حکمت و کلام و اخلاق و فقه و حقوق که هم به عقائد و اخلاق مرتبط است ، هم به اعمال و رفتار؛ و علوم دیگری که بالأخره درباره ساختار انسان و جامعه انسانی بحث می کند ، بدون « انسان شناسی » به مقصد نمی رسد . تا انسان خود را نشناسد و حقیقت و هویت انسانی برای او روشن نشود ، هیچ کدام از این علوم انسانی مبرهن نخواهد شد . اینکه بسیاری از بحث ها در نیمه راه می ماند ، برای این است که انسان شناخته نشد ! پس علوم انسانی بدون بررسی هویت انسانی به مقصد نمی رسد ؛ این مطلب اوّل . انسان هم یک پدیده خاصی است در جهان هستی ؛ تا جهان بینی مشخص نشود ، انسان شناسی هم روشن نخواهد شد ؛ این هم مطلب دوّم.
● خلافت الهی ، جایگاه انسان در فرهنگ ناب توحیدی
آنکه جهان بینی او بر اساس توحید است ، انسان شناسی او هم بر اساس خلیفه اللّهی است و کرامت انسان هم در محور خلیفه اللّهی است و همه پیامدهای او هم در همین راستاست . ما در فضائی زندگی می کنیم که به لطف الهی برای ما جهان بینی توحیدی تا حدودی روشن شده است . و انسان را هم به عنوان یک موجودی که خلیفه خداست می شناسیم . یک موجودی را که مرگ برای او آغاز زندگی جدید است ، می شناسیم ؛ و مرگ راکه یک هجرت است ، می شناسیم . ما انسان را در فرهنگ قرآن از زبان انسان آفرین به عنوان « خلیفه الله » می شناسیم .
در آیات قرآن ،ذات أقدس له اوصاف فراوانی برای انسان ذکر می کند وهر گونه امتیازهای فردی و قومی را هم ابطال می نماید ؛ در بخشی از آیات امتیازهای فردی را ابطال می کند . نّا خلقناکم م ن ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائ ل ل تعارفوا نّ اکرمکم ع ند الله اتقاکم (۱). کمتر مسلمانی هست که این آیه را نشنیده ، یا درباره این آیه خودش سخن نگفته باشد ! این کریمه سوره مبارکه حجرات ناظر به نفی امتیازهای فردی است. بعد از فتح مکه ، رسول گرامی یک سخنرانی رسمی ایراد کرد ؛ در متن آن سخنرانی فرمود : لا فضل ل عرب یّ علی عجم ی و لا ل عجم یّ علی عربی(۲) و نّکم م ن آدم یا م ن تراب . فرمود : هیچ قومی بر قوم دیگر فضیلت ندارد؛ هیچ نژادی ، نژاد برتر و برین نیست .
● تبیین تساوی » اقوام » و » افراد » به صورت مجزا در فرهنگ دین
آن سخن، راجع به تساوی نژادها و اقوام و قبائل است که هیچ ارتباطی به مسأله افراد ندارد ؛ آیه سوره حجرات هیچ ارتباطی به مسأله اقوام و قبائل و نژاد ندارد ، ناظر به تساوی افراد است . در یک بحث اسلامی فرمود : تمام افراد با هم برابرند ، در یک بحث رسمی اسلامی فرمود : تمام اقوام با هم برابرند . اینکه شما در قانون اساسی ، اصل ۱۹ تا ۲۱ ، دو تا اصل می بینید کاملاً از هم جدا ؛ سرّش همین است . در یک اصل تساوی ( افراد ) مطرح است ، در اصل دیگر تساوی ( اقوام ) . اینها دو فصل است ، دو بحث است ، در حقیقت دو کتاب است . قانون اساسی می توانست اینها را در کنار هم با اضافه کردن یک خط، در زیر مجموعه یک اصل، جاسازی کند ، ولی عمداً این کار نشد ! چون مسأله تساوی اقوام چیزی است ، مسأله تساوی افراد چیز دیگر است .
پس این کرامتی را که ذات أقدس له برای انسان تقریر فرمود ؛ بعد برای هر گونه امتیازی خط بطلان کشید ، چه در بین افراد ، چه در بین اقوام ؛ آنگاه این را معلّل کردو فرمود : انسانی که مکرّم است ، چون خلیفه خداست . وقتی جانشین خدا در زمین بود ، مکرّم است . تا اینجا نیمه راه است ، نه پایان راه !
حرکت انسان بر مدار امر خدای سبحان
راه نیل به مقام منیع خلافت اللّهی
اگر انسان کرامتش به خلافت اوست ؛ چون نماینده وجانشین خداست، خلیفه الله است ؛ خلیفه باید حرف مستخلف عنه را بزند . اگر حرف خود یا دیگری را زد ، غاصب است و نه خلیفه !! دیگر حرمت و کرامتی برای او از طرف مستخل ف نیست . مگر نه آن است که فرمود : الم یک نطفهً م ن منّی یمنی(۳) ؟ مگر نه آن است که اگر کسی به پشت بام این نظام کنونی ۶ میلیاردی برود ، می بیند یک مشت خاک ۲ قرن قبل الآن به صورت ۶ میلیارد در آمدند ؛ طولی نمی کشد در آینده نزدیک باز به صورت خاکها در می آیند تا دیگران از اینها سر سبز بشوند . این چند سالی که او کرامت دارد، برای « خلافت » اوست . اگر کسی خلیفه شد ، باید حرف مستخلف عنه را بزند ؛ و گرنه چه حرمتی برای انسان ؟! اگر علوم انسانی ما از حکمت و کلام گرفته تا مراحل پائین تر ، خدای ناکرده کسی درس را برای خود درس بخواند ، او علم پیدا نکند ، معلّم نشود ، چیزی که چراغ راه او و دیگران باشد فراهم نکند ، در حجاب به سر ببرد ، نه در قصر بلورین ؛پس چه حرمتی برای او ؟!
● تفاوت جایگاه رفیع « معلّم » با دیگر حرفه ها
« معلّم » یعنی کسی که علم دارد و به دیگری منتقل می کند . علم واقعاً چراغ است ؛ هرگز یک استاد خود را با یک پیشه ور و کاسب بازاری مقایسه و ارزیابی نکند ! البتّه درون افراد را فقط ذات أقدس له می داند ؛ ممکن است یک کسی کاسب و پیشه ور باشد ، عمل صالحی داشته باشد و در قیامت برهد !
ترسم که روز حشر عنان در عنان رود
● تسبیح شیخ و خرقه مرد شرابخوار
حالا روشن نیست ، نّ الغ نی و الفقر بعد العرض علی الله (۴)؛ آن روز روشن می شود کی توانگر است و کی تهی دست ! ولی هرگز یک معلّم خود را با دیگری ارزیابی نکند و نسنجد ! دیگری عمری را صرف کرده تا مالی تهیّه بکند و بعد می گذارد و می رود . معلّم عمری را صرف کرده ، علمی تهیّه کرده ، در جانش نهادینه کرده ، با علم سفر می کند . این نباید خود را با یک کاسب بسنجد ، بگوید : وضع او بهتر از من است ! این علمی دارد که به همراه می برد ، آن مالی دارد که می گذارد و برای او یک وبالی خواهد بود .
بنابراین اگر حرمتی و کرامتی برای انسان هست ، چه اینکه هست ؛ به پاس خلافت اوست . و اگر خلیفه محترم است ، برای اینکه پیام مستخلف عنه را دارد . و اگر خدای ناکرده بر کرسی خلافت تکیه زد و حرف خودش را ارائه کرد ، یا حرف دیگری را ؛ این در کنار سفره دوست نشسته است و برای دشمن تلاش و کوشش می کند ولذاحرمتی ندارد .
● مقام برین «شهادت » ، معیار سنجش معلّمین و مراکز علمی
دین برای اینکه به استاد و معلّم ،راهنمائی کند می گوید اگر خواستی خودت را بسنجی ، با دامدار و کشاورز و بزّاز و...... نسنج ؛ اگر خواستی خود را بسنجی ، با » شهید » بسنج ! من کار تو را با شهادت شهید می سنجم، و می گویم : کار تو اگر از شهادت شهید بالاتر نباشد ، کمتر نیست . این سخن نورانی وجود مبارک رسول گرامی (ص) که فرمود : م داد العلماء یعد ل د ماء الشّهداء أو افضل م ن د ماء الشّهداء (۵) (مرکب علما ازخون شهدا برتر است) این است . یعنی اگر کسی خواست دانشگاه را بسنجد ، اگر کسی خواست حوزه علمیّه را بسنجد ؛ حوزه علمیه و دانشگاه را با مزرع و مرتع نسنجد ، با بازار نسنجد ،بلکه با جبهه جنگ و شهادت بسنجد . با شهید بسنجد ، نه با پیشه ور و کاسب ! شهید هر چه دارد به همراه می برد؛ و عالم حوزه و دانشگاه اگر ل لّه درس خوانده باشد و عمل کرده باشد و تعلیم داده باشد ، به همراه می برد .
سخنرانی آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) در مراسم بزرگداشت روز معلّم و استاد تهران ـ دانشگاه شهید بهشتی (ره) ؛ اردیبهشت ۱۳۷۹
(۱) حجرات / ۱۳
(۲) معدن الجواهر / ۲۱
(۳) قیامه / ۳۷
(۴) نهج البلاغه / کلمات قصار / ۴۵۲
(۵) برداشت از : بحار الأنوار / ۲ / ۱۶
خوان حکمت روزهای دوشنبه وپنج شنبه منتشر می شود
(۱) حجرات / ۱۳
(۲) معدن الجواهر / ۲۱
(۳) قیامه / ۳۷
(۴) نهج البلاغه / کلمات قصار / ۴۵۲
(۵) برداشت از : بحار الأنوار / ۲ / ۱۶
خوان حکمت روزهای دوشنبه وپنج شنبه منتشر می شود
منبع : روزنامه کیهان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست