سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
شاعران از شعر انقلاب میگویند
● <بهدنبالزیبایی>
▪ سیمیندختوحیدی:
شعر انقلاب، شعر مبارزهبا اجحاف، ستمگریو زشتیهایجامعهاست. منشعر انقلابرا امروز بسیار کمرنگمیبینمو دلیلشهمجز ایننیستکهدر ذهنها، فکر و درد انقلابیو بسیجیگونهکمشدهاست.
اکثر گروههایهنریدر دفاعاز انقلابو آرمانهایآنسستیمیکنند. گاهیاز یکسرینوشتههایعاشقانهسطحیبهنامشعر انقلاب، دفاعمیکنند، در اشعار انقلابتنها کارهایتقلیدیدیدهمیشود. تنها اسمبسیجکافینیست؛ ما بهتفکر بسیجگونهاحتیاجداریمکهبهعملبسیجیگونهتبدیلمیشود. انقلابکردیمکهبهگفتهامام(ره)؛ زشتیها از بینبرود و زیباییها بیشتر شود. ما باید دنبالاو میرفتیم؛ اما انگار راهرا اشتباهطیکردهایم.
● <جلوه` بدیع>
▪ بابکنیکطلب:
<شعر انقلاب> نامو عنوانکلیحرکتیاستکهدر ادبیاتمعاصر جلوهو سبکو سیاقتازهو بدیعیبهوجود آورد. شاید منظور از شعر انقلابدر اینجا مربوطبهاتفاقمهمسال۵۷ باشد کهدرواقعیکنقطهکوچکاز اینپهنهوسیعو حوزهگستردهرا شاملمیشود. بههر حالفکر میکنمما هنوز در حالو هوایلحظهلحظهروزهایانقلابو سپسدفاعمقدسو پساز آنغوطهوریمو ماندهاستتا روزگار شعر انقلابو شاعراناینعرصهسپریشود. البتهممکناستبرخیاز سرایندگانشاخصشعر انقلاببر اوجقلههایفتحشدهخود نشستهباشند و نوآمدگانپا بهچکادهایبلندتر نهادهباشند تا تماشاگاههاینوینرا بهرویمخاطبانشعر انقلاببگشایند. ناگفتهنماند برغمبرخیتلاشهایمتمرکز و پراکندهکهدر آستانهبهمنهر سالانجاممیشود، هنوز آثار و آرایسرایندگانبهطور کاملدربارهشعر انقلابگرد نیامدهاست.
● <فراز و فرود>
▪ عباسعلیمهدی:
انقلاباسلامیچونیکانقلابفرهنگی/ ارزشیبود، همهجوانبفرهنگرا مورد تأثیر قرار داد، کهطبیعتاً چونشعر از جنبههایفرهنگاست، متأثر از آرمانهایانقلابشد. بخصوصجوانها بهاینحوزهرویآوردند. در شعر انقلابآزادیو اعتراضو انتظار اوجگرفتو اشعار پایداریهمبسیار سرودهشد. بخصوصدفاعمقدسبهاینقضیهدامنزد و شعر مقاومتدر شعر انقلابجلوهخاصّییافت؛ کهشاید شاملهفتاد، هشتاد درصد شعر انقلابباشد.
با توجهبهاینکهجوانهایاینحوزهبهصورتاحساسیفعالیتمیکردند و تعداد کمیبهصورتعلمیو با مطالعهفعالیتداشتند؛ از اوجانقلابو دفاعمقدسکهگذشتشعر انقلابدچار افتشد. بدینترتیبتعداد کمیپایدار ماندند. بسیاریاز کسانیهمکهدماز ارزشها میزدند پایدار نماندند، شاید بهایندلیلکهآنها دچار نوعیسرخوردگیشدند.
پسنخستبهدلیلکمرنگشدنارزشها در جامعه، دومپایانجنگو بعد تحقیقو تدبر اندکشعرایاینحوزهباعثافتشعر اینعرصهشد.
البتهاز حقنگذریمکهاشعاریبخصوصدر حوزهدفاعمقدسسرودهشد کهجزء ماندگارهایاینعرصهمحسوبمیشود و شعراییماندگار ماندند و آثار ماندگاریبرجایگذاشتند. کسانیچونقیصر امینپور کهاحساسو عاطفهرا همراهبا تحقیقو علمبهادبیاتفارسیو اعتقاد بهارزشها بهکار بردند.
● <رهآورد اوج>
▪ اسماعیلامینی:
شعر انقلاباگر نوعینامگذاریبرایشناختو دستهبندیتاریخیباشد، البتهمنحصر استبهشعرهاییکهدر سالهایحوالیانقلابسرودهشدند و طبعاً حالو هوایآنسالها را دارند، اما اگر بهتبعروشهاینامگذاریهایسیاسیو تبلیغاتیبخواهیمهمهحوادثریز و درشتسالهایپساز انقلابرا نیز نوعیتداومانقلابمحسوبکنیم، طبیعیستکهشعر جنگ، شعر پساز جنگو شعرهایتأثیرگرفتهاز رخدادهایمختلفسالهایاخیر نیز شعر انقلابمحسوبمیشود. اما منهمانشیوهنخسترا میپسندمکهمبناییعلمیتر و منطقیتر دارد.
یکمنظر دیگر ایناست کهتأثیر انقلاببر فرهنگو هنر و البتهبر شعر انکارناپذیر استو روشناستکهاینتأثیر میتواند موضوعمطالعهو تأملباشد، البتهدر فضاییفارغاز اغراضغیرعلمی، در اینصورتیکنکتهاساسیرا باید در نظر داشتو آناینکهبرخلافتصور رایج، شعر سالهایاخیر بیشاز شعر سالهایاولانقلابنشانههایتأثیر انقلابرا در خود دارد. اما در اینمیانتفاوتیهستو آناینکهشعر آنسالها، مثلآدمهایآنسالها پرشور و خروشاستو در صورتو سطح، تفاوتبارز خود را مینمایاند؛ اما شعر امروز مثلآدمهایامروز اگرچهدر همهجنبهها، تحتتأثیر انقلابو تحولاتآناست، اما اینتأثیر نمود بیرونیچندانیندارد و در درون، پایدار و عمیقشدهاست.
شعر امروز دیگر کفشکتانیو اورکتسربازیو محاسنبلند و واکنشهایآشکار عاطفیندارد، اما خطوطچهرهاش، شیوهسخنگفتنو نگاهشبههستی، نشانمیدهد کهچهراهیرا پیمودهو چهرهاوردیاز آنسالهایبینظیر و بهیادماندنیدارد.
● <دریا و جزر و مد>
▪ دکتر منوّری:
بهنظر منشعر انقلابشاید کمرنگشود، اما موضوعینیستکهتمامشود. چونهیچوقتنمیتوانیمتصور کنیمکهانقلابتمامشدهاست. البتهباید توجهداشتکههمیشههمنباید انتظار داشتکهیکموضوعشعریدر اوجقرار داشتهباشد. گاهیشعر حماسیرواجداشتکهبا کمرنگشدنششعر عرفانیجایگزینآنشد و بهاینترتیب، آنچهتاریخبرایجامعهایتعیینمیکند، هنر بهآنراهمیرود. انقلابو آنچهدر اوستشاید گاهیدچار جذر و مد شوند، جذر و مدیکهوارد شعر انقلابنیز بشود.
● <آهستهبهسویکمال>
▪ ذکریا اخلاقی:
طبیعتهر انقلابیاقتضا میکند کهدر آغاز همراهبا شور و تحوّلباشد و پساز آنبتدریجاز سطحبهعمقحرکتکند؛ با اینحسابشعر انقلابهمبهتبعتغییر مراحلانقلابباید تغییر کند و در مسیریتکاملیگامبردارد. در طلیعهانقلاب، شعر انقلاب، شعر حرکتو حماسهبود، اما با پشتسر گذاشتنشور و حالخاصآنایامو مقطعدفاعمقدس، شعر انقلابتعریفدیگریپیدا کرد. امروز شعریرا باید انقلابیخواند کهبرخاستهاز جهانبینیخاصشاعر باشد؛ یعنیشعریکهپیوند قلبیو اعتقادیبا آرمانها و ارزشهایانقلابدارد. هرچند در نگاهاول، اصلاً وجهانقلابیآنبهچشمنیاید. همانگونهکهدر بابشعر فلسفیو دینینیز صادقاست. یعنیایناشعار هستند کهاز جهانبینیخاصشاعر سرچشمهگرفتهاند، گرچههیچاصطلاحدینیدر آنمشاهدهنشود. نمیشود با جزمحکمکرد کهشعر انقلابکمرنگشدهچونشاعرانانقلاببا همهاختلافسلیقههاییکهدارند، بههمهارزشها و آرمانهایانقلابمعتقدند. آنچهباعثاینگمانشدهایناستکهشاعراننسلاولانقلابامروز دیگر از اصلشعر فاصلهگرفتهاند. نسلجدید یعنیمیدانداران، اغلبچنداندرکیاز آرمانهایالهیانقلابندارند. درنتیجهآنچهامروز بهعنوانشعر ارائهمیشود، از آنچهما آنرا شعر مینامیمفاصلهگرفتهاستو اینگسستگیناشیاز همینامر است. اما اینکمرنگشدناگر لزوماً یکتحولتازهرا در محتوا و مضمون در پیداشتهباشد نمیتوانپیشبینیکرد در بابفرمو مسایلتکنیکیاینمسئلهصادقباشد. اما در مسایلمحتواییاینطور نیست.
در جریانکار شعر، هموارهشاعرانیموفقند کهدر حوزهساختار، ذهنو زبانشانهمراهزمانبهروز شود بیآنکهجاذبههایکاذب، آنها را بهآنسویبامبیندازد. اما در حوزهاندیشه، بنیاد فکریو فلسفیشاندر عینپویاییحرکتبهسویکمالو در عیننواندیشی، بر اساسیمحکمو تغییرناپذیر استوار باشد.
در انتها باید گفتدر توفیقیکشاعر، تعادلذهنیو زبانیو حرکتآهستهبهسویکمالمهماست.
● <از شعار بهشعر>
▪ خلیلعمرانی:
شعر انقلابیکواقعیتاستبا دو وجه؛ اول، شعریکهانقلابمولود آناستیعنیدر مقطعیموضوعآنمبارزاتمردمبهرهبریامام، شعارهایمبارزهو تمجید از امام، تجلیلاز شهیدانو تقبیحنظامحاکمبود. بخشیاز اینوجهشعر انقلابدر دورهدفاعمقدسنیز ادامهیافت، اما حرکتشاز شعار بهحماسهو از حماسهبهشعر، وجهدومرا بنیاننهاد. دوماینکهشعریمبتنیبر ارزشهایانقلاب، با نگاهیهنریدر حوزههایتغزلی، اجتماعیو آیینینمود یافت. وجهیکهامروزهوجهغالباستو بخشقابلتوجهیاز شعر زمانرا بهخود اختصاصدادهاست. شعر انقلابنهتنها کمرنگنشدهبلکهدورهتکاملیخود را بخوبیطیکردهو یا اینکهدر چندیننحلهزبانیهنوز در حالنو بهنو شدندر تجربهاست، اما خود را بخوبینمایاندهاست.
بهترینشاعرانانقلاب، شاعرانیهستند کهمبانیو ارزشهایانقلابرا در زندگیو شعر خود حفظکنند. تحتتأثیر تحریکدشمناندچار انفعالنشدهو اصالتزبان، شعر و فرهنگخودیرا در آفرینششعر رعایتکنند و در قالبمصالحاینسهعنصر حیاتیجامعهخود، پویا باشند و جوانانرا بهپویاییرهنمونباشند. از صداقتآنانسوءاستفادهنکردهو راهدرسترا بهآناننشاندهند. اصلعزت، حرمتو عدالترا در مدار شعر و زندگیخود قرار دادهو آخر اینکهیادشاننرود، ما تا آخریننفسوامدار امام، شهیدانو ایثارگرانیمو مسئولصیانتاز آنچهاینعزیزانجانخود را برایبرپاییو استواریآنهدیهکردند، یعنی؛ استقلال، آزادیو جمهوریاسلامی، کهتمامیتآندر اصلاصیل پیرویاز ولایتمتجلیست، زیرا آنرا حلبزرگفرمود: <پشتیبانولایتفقیهباشید تا بهشما آسیبینرسد.>
● <شعر متمایز>
▪ سیداکبر میرجعفری:
انقلاباسلامیحرکتیاجتماعیبود کهاز فرهنگایرانی/ اسلامینشأتگرفتهبود، اما اینحرکتدر مسیر خود بایدها و نبایدهاییرا نیز بهاینفرهنگافزود. شعر و بهصورتعامتر ادبیاتیکهاز اینفرهنگبرآمدهباشد <شعر و ادبیاتانقلاب> نامدارد. روشناستکهبا ایننگاه، شعر انقلابهرگز قبلاز وقوعانقلاباتفاقنیفتادهاست.
در تقسیمبندیهایادبیباید هر دورهبا دورههایپیشینو پسینخود، وجهتمایزیداشتهباشد. چنانکهبهفرضدورهسبکهندیبهطور کلیبا سبکعراقییا بازگشت، تفاوتهاییعمدهدارد، بهنظر میرسد شعر انقلابچنینوجوهتمایزیرا داراستو بسادگیمیتوانآنرا از دورههایقبلو بعد تمیز داد.
تحقیقدر یکموضوعادبی، زمانینتیجهبخشتر و بهحقیقتنزدیکتر استکهمحقق، همهاطلاعاتمربوطبهآندورهرا در اختیار داشتهباشد. با اینوصف، نشاندادنهمهویژگیهایشعر انقلابزمانیمیسّر خواهد بود کهاینشعر، همهفراز و فرودهایشرا بهنمایشگذاشتهباشد. بنابراینزمانییکمحققمیتواند از همهویژگیهاییکدورهادبیسخنبگوید کهآندورهپایانیافتهباشد و دورهجدیدیآغاز شدهباشد. شعر انقلاباگر نگوییمدر همهقالبهایشعری، دستکمدر یکی، دو قالب(چونغزلو رباعی) بهفرازهاییدستیافتهکهاینکدر فرودهاییکهبهامید فرازیدیگر استتاحدودیتغییر جهتدادهو بهسمتفضاییجدید اوجگرفتهاست. امروزهغزلهاییکهجوانهایشاعر میسرایند، هماز جهتفضا و هماز جهتزبانقابلقیاسبا غزلقیصر امینپور و یا حتّیسهیلمحمودینیست. از اینجهتمیتوانگفتغزلایندورهیکدورهفراز و فرود را تجربهکردهاستو وارد دورهایکمابیشجدید شدهاست. پسبراحتیمیتواناینغزلرا بررسیو نقد کرد و زیباییهایآنرا بهتماشا نشست. با همهایناوصاف، هیچکسنمیتواند نقاد یا محققرا از تحقیقدر مقولهایادبیمنعکند، بهامید اینکهیکدورهادبییا شعریبهپایانبرسد. ایبسا تحقیقاتادبیکهبهزمانخلقاثر نزدیکتر باشد مستندتر و مفیدتر باشد.
ذکر ایننکتهضروریستکهاگرچهشعر انقلاببرآمدهاز فرهنگانقلاباستاما در گذر تاریخ، فرهنگانقلابرا از همینشعر و بهطور عامهنر و ادبیاتآنباید شناخت. بهترینشاعر انقلابنیز کسیاستکهاز فرهنگانقلاببرآمدهباشد و شعر خوببگوید.
● <شعر رهایی>
▪ یاور همدانی:
مطلعالانوار آفاق، انقلاب/ مشرقعرفانو اشراق، انقلاب
عشقو آزادیو ایمانو امید / آیتایثار و انفاق، انقلاب
انقلابانفجار نور عشقو آزادی، و شکفتنغنچهعرفانو ایمانو طلوعخورشید امید انسانهاست.
بهطور کلیشعر، شعور و شور زندگیاستو شعر انقلابآمیختهبا شعر مقاومت، آمیزهایاز تحولتاریخو روزگارانرهاییاز اسارتو حمایتاز حیثیتو حقیقتملتیبزرگاست. شعر انقلاب، ثبتو ضبطلحظهلحظهشجاعتو شهامت، در برابر خصماستو شهادتدر راهقربالهی. شعر رهاییملّتو مردمیاز خود گذشتهاستکهبا طلوعآفتابانقلاباسلامی، رها و آزاد از قید بندهایمستکبرانجهاناست. شعر انقلاب، زندهو پویا و جاودانهاست. چونشعر میبایستیآئینهتمامنمایافکار و کردار و پندار انسانهایاینسرزمینکهنسالباشد و همچنینتأثیرگذار؛ لذا شعر بهطور کلیو بویژهشعر انقلاباز جهتمبانیو مفاهیم، تغییرناپذیر است. اینافراد هستند کهبزغمو ظنّ خود، هر اثر را تعبیر و تفسیر میکنند و بهبیانسادهتر؛ <هرکسبهقدر فهمش، فهمید مدعا را...> آنکسکهجانو دلدر گرو انقلابو آزادیو انسانیتدارد، هموارهآثار مؤثر بزرگانشعر و ادبانقلابرا کهبخشعظیمیاز تاریخادبیاتایرانرا شاملمیشود، پویا و پایا میداند.
بهترینشاعرانانقلابشعراییهستند کهدر آثار خود، سرود لحظهلحظهتاریخادبیاتانقلابرا بهبهترینوجهممکنمفید و مؤثر سر دادهاند و نغمهو نواهایارزشمندیبرایعبرتو آموزشآیندگانبهودیعهگذاشتهاند. هدفآنها جلوهبخشیدنبهجلالانسانهاییستکهبرایزندگیبهتر و تقرببهحریمحرمحضرتحقدستاز جانشستهو بهجانانپیوستهاند. از ویژگیهایشعر انقلاب، پیدایشمبانیاعتقادیو ادبیاتمقاومتاستکهریشهدر اعماقجانشاعرانمتعهد بخصوصشعرایجواندورهانقلابدارد. اینشیوهدر شعر انقلابباید با احساسبیشتر و دقتنظر جدیتر پیگیریشود تا برایسالیانسالدر تاریخو فرهنگمردماینسرزمین، جاودانهبماند.
● شاعر انقلابخودمحور نیست>
▪ عباسبراتیپور:
شعر انقلابشعریاستکهدر راستایاهدافو دستاوردهایانقلابباشد. بدیهیاستشعر انقلاباسلامیبایستیموافقبا اهدافاسلامو دربرگیرندهِآرمانهایآنباشد. شعریکهبر موازیناسلاماستوار باشد، نهبر آنچهکهشاعرشبهآن علاقهدارد و خود را محور قرار بدهد. لذا شاعر انقلاباسلامیابتدا بایستیبا اسلامآشنا باشد و سیرهپیامبر(ص) و معصومین(ع) را بداند سپسشعر بگوید. شاعر انقلاباسلامیبایستیدر شعرشامید بهآیندهو پیروزینهاییدر سایهتعالیماسلامرا بهکار برد. استقامتو پایداریو دفاعاز مظلومو مخالفتبا ظلمو ستمرا سرلوحهکار خود قرار دهد و خود همعاملبهآنچهمیگوید باشد.
چنانچهشاعر انقلاباسلامیاز اطلاعاتو معلوماتاسلامیبرخوردار باشد و ایمانقلبیراسخیبهاسلامداشتهباشد اگر بند از بندشجدا کنند دستاز عقیدهخود برنخواهد داشت.
<دعبلرا گفتند ایناشعاریکهمیسراییممکناستسرترا بالایدار ببرند، در جوابگفتچهلسالاستکهدارمرا بر دوشمیکشم.> دعبلیکنمونهاز شاعر اسلامیاست. همینطور فرزدقو امثالآن.
بههمینخاطر استکهپیامبر بهحسانبنثابتفرمود تا زمانیکهدر دفاعاز حقو در راهحق، شعر میسرایی، مؤید بهتأیید روحالقدسخواهیبود. شاعر تا زمانیکهدر راهاعتلایکلمهحقشعر میسراید شاعریالهیاستو چنانچهبرخلافآنباشد شیطانیخواهد بود.
بهترینشاعرانانقلاباسلامیشاعرانیهستند کهبحقو در راهحقو برایحقشعر میسرایند و شعریکهبرخوردار از آنباشد جزو بهتریناشعار خواهد بود و لاغیر. خداوند ما را بهراهراستهدایتفرماید.
● شعر انقلابیحزبینیست>
▪ جواد محقق:
سالها پیشدر مصاحبهایگفتهبودمکهشعر انقلاب، با توجهبهپیشینهِعظیمفرهنگملیو مذهبیما، در قیامتوفندهِمردممسلمانایراندر خرداد ۱۳۴۲ نطفهبست، با ورود امامدر بهمن۱۳۵۷ متولد شد و در جنگو جهاد، زبانباز کرد و سخنسرایشهادتشد. امروز همتقریباً بر همانعقیدهام.
البتهرود خروشانشعر انقلابهم، همپایاوضاعو احوالکشور بهدریایآرامشرسیدهو کاملاً همطبیعیاست. اما اگر منظورماناز شعر انقلاب، وجود و حضور جریانتازهو خاصیدر شعر امروز ایرانباشد کهمتولیدفاعاز آرمانهایعدالتخواهانهِامامو اهدافعالیانقلاباسلامیاست، نهتنها کمرنگتر نشده، کهاتفاقاً عمقو گسترشبیشتریپیدا کردهو بالاتر از آنموفقشدهاستخودشرا تثبیتکند. اگر در دههِاولانقلاب، عدهایاز مدعیاناینعرصهمیتوانستند جریانادبیانقلابرا نادیدهبگیرند، امروز دیگر ناچارند بهآناقرار کنند و انکارشانجز بهحقهو حسد و بیانصافیو کارنشناسیتعبیر نمیشود.
البتهشعر انقلاب، شعر یکحزبو گروهسیاسینیستو خواستههایآنانرا طرحنمیکند، چنانکهآثار شبهروشنفکراندار و دستهِحزبتودهبود و بهقولبزرگعلوی<پادویی> نیّاتتجزیهطلبانهِقارداشکبیر، روسیهِاستالینرا بهعهدهداشت.
● <شعر تپنده>
شعر انقلاب، شعر همهِشاعرانایرانیِ ایراندوستِ وطنپرستاست، بدونوابستگیبهجریانهایسیاسیبرونمرزیکهدر راهآزادیو آبادیکشور، همسو با ایمانو آرمانمردمسرودهاند و میسرایند.
بهترینشاعرانانقلابهمکسانیهستند کهبهتولید چنینشعرهاییهمتگماشتهاند. بویژهدر <سالهایسربلند> دفاعمقدسکهمحک، مردیو نامردیبود و مرز میهندوستانواقعیو وطنفروشانمدعیرا از همتفکیکمیکرد.
ت دکتر صابر امامی: اگر قرار باشد، شعر در میانتعریفهایگوناگونشانعکاستأثرها و هیجاناتعاطفیو حسیشاعر، در پاسخبهمتحرکهایبیرونی(جامعهِشاعر) و درونی(روحشاعر) باشد، شعر انقلابشعریاستکههیجانات، عواطف، درکو شعور شاعریرا کهدر جامعهِدستخوشانقلابقرار دارد، باز میتاباند. بخصوصشاعریکههمسو با مردمو ملتخودشباشد و نسبتبه اهدافو ارزشهایانقلابمتعهد و پیروزیو شکستانقلابشحساسو دلسوز باشد.
پسبهاینترتیب، شعر انقلاب، بهنسبتزندهو تپندهبودنآن-- با همهابعاد وجودیش-- حیاتخواهد داشت.
کمرنگشدنیا نشدنآن، طبیعیاست روحیهو نگاهو موضعگیریمردمما از سال۵۷ تاکنون، دستخوشتغییرات بسیار شدهاست، و متأسفانهطیفوسیعیاز مردمبهروزمرگیهایرایجدچار شدهاند...
همینطور قشر روشنفکر، کتابخوانو قلمبهدستنیز از اینتغییراتدور نبودهاستو بههمیندلیل، بهموازاتکمتر شدننبضارزشهایانقلابو پاسداریاز آنها و... شعر انقلابنیز کمرنگشدهاست.
بهترینشاعرها همدر اینعرصهآندستهایهستند کهدر صحنههایانقلاباز اندیشهتا عمل، از مسجد تا خیابانو خانهو کوچه، لحظهبهلحظهحضور داشتهاند، تلاشکردهاند، همپایمردمدویدهاند، فریاد زدهاند، شکستهاند و شکستهشدهاند و در اینمیداننیز از قدرتزبان، کلامو استعداد شاعریخود برایاثباتاینلحظههایمقدسبهرهبردهاند. با چنیننگاهیبیشتر اساتید بهنامیکهدر همانروزها و و بویژهسالهایجنگشعر سرودهاند، بیآنکهنامیاز آنها ببرمو عدهایرا نخواستهفراموشکنم، هر کدامبهنوعی، بهترینهستند.
● <آیینهِحقیقت>
▪ شهراممقدسی:
انقلابآئینهحقیقتبود و شاعرانانقلابدر مکتبکمالو حقیقتبا تکیهبر عناصر معنی، عاطفه، خیالو خلاقیتدرصدد انتقاللطافتها بودند، چراکهدقیقاً در ارتباطبا آرمانیمشخصو مقدسحرکتمیکردند و بیجهتنیستاگر از لطافتدر مباحثزیباشناختیبهتعادلدر ارتباطبا سوژهتعبیر میشود.
بیتردید همهابعاد وجودییکانقلابدر یکمرحلهانتقالیشکلمیگیرد و مجالیبرایتقلید شیوهها یا الگوهایاز پیشتعیینشدهنیست. کسانیکهآگاهانهپایبهمیدانتحولاتاجتماعیمیگذارند و درواقعاز وضعموجود خستهشدهاند و بهدنبالایجاد فضاییمطلوبهستند. از اینرهگذر شاعراننیز بهدنبالفضاهایجدید، افقهایتازهایرا (کهنشأتگرفتهاز احساساتپاکو عمیقشانبهآرمانهایانسانیبود) فراخورِ استعدادشانتجربهکردند و صدالبتهبسیاریموفقظاهر شدند.
علاوهبر هماهنگیشاعرانبا اندیشهتودههایعظیممردمدر صحنهاجتماع، حتیشعارهایمردمعادینیز، از آنجا کهجوشیدهاز عمقضمیرشانبود، در بسیاریاز موارد بهساحتشعر نزدیکمیشد و تأثیر بسزاییدر روند حرکتیانقلابداشتو بهنوعیتجلیزیباییو حقیقتبود. اینگونهتفاهمبینشاعر و مردمدر هیچدورهایاز ادوار تاریخسابقهنداشتو ندارد، حتیبا نگاهیبهدورانمشروطهنیز میتوانبراحتیدریافتکهاگرچهشاعرانآندورهکوشیدند بهزبانمردمنزدیکشوند، ولیحرفدلخود را زدند و هیچگاهبازتابدرستتبو تابمردمنبودند! مضافاً اینکههمیشهرابطهایبینانقلابو کسانیکهآنانقلابرا روایتمیکنند وجود دارد. بدیهیاستتضعیفاینرابطهتنگاتنگ، از هر طرف، کهصورتپذیرد، بهتضعیفمنجر میشود، بنابراینباید دید دلیلکمرنگشدناقتضائاتیا روایاتچیستو از کجاها سرچشمهمیگیرد. بخشیالبتهطبیعیست، چراکهچرخهزمان، بهطور خودکار، در کار فرسایشاست، و بخشیالبتهنه: باید دید و درستدید...
● <صفحاتدرخشان>
▪ یاسر هدایتی:
اولباید منظورمانرا از اینترکیبمشخصکنیمکهاز بهکار بردناینترکیبچهمنظوریرا میتوانیممورد نظر خود قرار دهیم، پساینگونهمیپرسمکه: <شعر انقلابچگونهترکیبیاست؟ اضافییا وصفی؟ بهعبارتدیگر شعر انقلابشعریاستکهبرایانقلاباستو اضافهبهآنشدهیا نه! انقلابوصفیاستبرایموضوعیبهنامشعر.
و منترجیحمیدهماینترکیبرا ترکیبیاضافیبدانمیعنیشعر را اضافهایبدانمبرایمضافالیهانقلاب، اما چیستیاینترکیب، خود حدیثیدیگر استو شناختعناصر شاکلهیآنهمواجب. اینکههر انقلابیمتشکلاز دو بعد شور و عقلاستکهیکیمحرکاستو دیگریمتحرک، و باز هر انقلابینهبهعنوانیکرفرمبلکهبهعنوانیکدگرگونیعظیمکهدر تمامیابعاد اعماز سیاسی، اجتماعی، اقتصادیو فرهنگی، مورد توجهقرار میگیرد.
و صدالبتهآگاهیعمیقنسبتبهاینمسئلهکهدر کشوریکهانقلابیبا ماهیتیدینیبا نگاهعمیقرهبریویژهآنیعنینگاهیدینیبرایحکومتوجود دارد و همچنینوجود شعر بهعنوانیکیاز بارزترینعناصر تشکیلدهندههویتفرهنگیو ملیایننژاد و قوم، همهو همهما را در بازشناختنزوایایپنهانو پیدایمفهوماینترکیبیاریمیرساند.اینکهما در سال۵۷ توانستیمانقلابیبا تمامویژگیهایعامبرایهر انقلابو خاصبرایایرانداشتهباشیمخود مجالتحقیقو تحلیلدیگریاست، اما اینکهدر بستر فرهنگی اینانقلابضمندگرگونینفسیافرادیکهتوانستهاند خواستههایشانرا تحققببخشند و آنرا در آفاقمیهنشانبگسترند، جلوهایاز هنر را هممیبینیمو اینجا از آنهمه، ما در تمامهنرها یعنیشعر را هدف نگاهخود قرار دادهایم، پسمراد از شعر انقلابجریانشعریاستکهبا بهوجود آمدنانقلاباسلامیایرانپرچمدارانو پیروانیپیدا کرد کهتوانستند آنرا پیشببرند و در تاریخادبیاتما بزعمبندهصفحاتدرخشانینیز پدید بیاورند.
بعد از انقلابوقتیجامعهشعریما مواجهبا بستر فرهنگیو اجتماعیشد کهحرفهاییاز نوعیدیگر دارد (یعنیاگر از آزادیحرفمیزند، آزادیمقید را در نظر دارد، اگر از عشقصحبتمیکند تشرعدارد و...) در حالتکلیدو نوعواکنشنشانداد. گروهیاز همانابتدا بههمانجریانروشنفکریخود وفادار ماندند و حتیچشمخود را بر رویحوادثعظیمیکهبرایاینملّتپیشآمدهبود بستند و بهنوعیاز حماسههایملیما نیز دور ماندند. لحظههاییسرشار مانند حماسهدینیو عاشقانههشتسالدفاعمقدسو دهها مسئلهدیگر کههمهرا نادیدهگرفتند. در اینجا طرحیکمسئله ضروریاستکهمندر اینپاسخ، تفاوتیبینادبیاتانقلابو ادبیاتپایداریقائلنشدهام(و صدالبتهبرخلافاعتقاد خودمو تنها بهاعتباریخاص).
بههر جهتبا وجود شاعران تواناییچونطاهرهصفارزادهو دکتر علیموسویگرمارودیکههر دو از چهرههایمطرحمبارز و مذهبیقبلاز انقلابمحسوبمیشدند، میتوانرگههایشعر انقلابرا جستجو کرد کهباید آنرا آغازیخوشنیز دانست، چراکهدو شخصیتدانشگاهیمبارز و زندانرفتهو بعضاً مورد قبولشاعرانآوانگارد و روشنفکر بودند کهمهمتر از همه، آشنا بهقالبهاینویننیز بودهو تخصصاً با قالبهاینوینشعر فارسیکار میکردند و زیباترینآثارشانرا نیز در اینقالبپدید آوردهاند.
اما اینجریاندر بعد از انقلابنتوانستآنطور کهباید باشد. از عمدهدلایلآنهمبعضیاز شاعرانمطرحاینجریانبودند کهعملاً در ادبیاتمعاصر، متاعشانچهاز منظر زبانو چهبیانپرخریدار نمینمود، و اگر باز وجود کسانیچون؛ علیمعلم، ضیاءالدینترابی، دکتر امینپور، دکتر حسینی، عبدالملکیانو بسیاریاز جوانهایبااستعداد و باهمتنبود شاید در همانآغاز نهالیخشکیدهمیشد کهبهسعیایشانچنیننشد و توانستیمدر تاریخادبیاتزبانفارسیشاهد اینجریانادبیهمباشیمو امروز بتوانیمدربارهجریانیبهنامشعر انقلابصحبتکنیم.
▪ مهدیمظفریساوجی:
نیما میگوید شعرهاییکهدربارهانقلابیا مثلاً جنگسرودهمیشوند، مثلخمیر فطیر هستند کهقوامنیافتهو خامند و بهاصطلاحدر دلشاعر نماندهو با او خمیرهکار را آمادهنساختهاند. البتهمنبا اینسخننیما بهطور کاملموافقنیستم. یعنیما میتوانیمحرفنیما را بهاینصورتاصلاحیا تعدیلکنیمکهشعرهاییکهدر آستانهانقلابو در اوجتبو تاببحرانهاییاز ایندستسرودهمیشوند، بهنوعیگرفتار شتابزدگیو نوعیتببیانهستند کهاینتب، ناخودآگاهو با گذشتزمانپایینمیآید و حالتطبیعیو منطقیخود را پیدا میکند. بههر حال، بهتریننامیکهمیتوانیمبر رویاینشعرها بگذاریم، شعرهایمطبوعاتیاستکهدر مقابلشعرهایتاریخادبیاتیمیتوانیمآنها را ارزیابیکنیم.
اینکهشعر انقلابو جنگپساز گذشت۲۵ سالاز انقلابو پانزدهسالاز جنگکمرنگشده، واضحاستاما اینشعر در دورههاییاز اینتاریخ۲۵ سالهبهاوجهاییدستیافتهو الاناز آناوجها فاصلهگرفتهاستو بهطور کلیشعر وارد فرمها و فضاهایتازهایشدهاست.
▪ محمود سنجری:
اجازهمیخواهمبگویم<شعر از زمانرویداد انقلاب> و نه<شعر انقلاب> گذشتهاز فوجیاز اشعار احساساتیو هیجانزدهسوار بر موجهایانقلابمیپذیریمکهشعر از زمانرویداد انقلاب، از اساسو درونمایهتغییر ماهویپیدا کرد.
اینتغییر ماهویدر تضاد و تقابلمیانسنتو مدرنیسمرخداد. انقلابحرکتیبود کهاز اساسجریانلجامگسیختهمدرنیسمرا لجامزد، یعنیبا وجود آنکهدر باطنخود میتواند متعهد بهتحولباشد، حرکتیبود سنتی. اینانقلابسنتی، در همهِآحاد و ابعاد خویشبهپیداییسننانجامید کهیکیاز آنها شعر سنتیاستکهبعضیبهآن<شعر انقلاب> میگویند. منمیپندارمکهدواماینرویکرد حداقلتا پایاندفاعمقدسپایدار ماند و پساز آنباز و در گردشیمقدر بهنفعمدرنیسمکنار زدهشد و حتیشاعرانسنتگرا نیز سعیبلیغداشتند کهبهآنچهآنرا نشانههایمدرنیسممینامیمتعلقخاطر نشاندهند.
شاید آنچهگفتمجوابسئوالشما نباشد اما در مجموعمیتوانمبگویمکهنمیبایست<شعر انقلاب> را در محدودهایمشخصکرد. آنچهبهواسطهِانقلاببر حوزهِگستردهِادبیایرانتحمیلشد، نوزاییسننادبیدر پیتغییر انقلابیدر ماهیتجامعهِایرانبودهاستکهالبتهامروزهکمرنگشدهو در مواردیآشکارا انکار میشود. اینانکار، انکار اعتقاد نیستبلکهانکاریستکهدر مسیر محتومو طبیعیجامعهِایرانیدر برگیرندهِحرکتاز سنتبهسویمدرنیسمو مظاهر آناست، هرچند در ظاهر باشد و ناپخته، بههر حالحرکتاست.
▪ محمدحسینجعفریان:
شعر انقلاباسلامیبا انقلابرشد و نمو کردهبا اوجگرفتنانقلاب، شعر انقلاباسلامینیز اوجگرفتو در روزهایپیروزی، تنور آنداغداغاست. بعد خطو ربطها پدید میآید. عدهایمیروند و عدهایمیآیند. اما جریانشعر انقلاببهحیاتشادامهمیدهد. با هر حادثهو اتفاقیکهدر جریانو روند انقلابپیشمیآید، با هر فراز و فرود، اینشعر نیز خودشرا تطبیقمیدهد و با آنهمراهیمیکند. جنگ، سوژهو راهکار جدیدیرا بر رویشعر انقلاباسلامیگشود، چنانکهبر انقلابو انقلابیوننیز. بههمینترتیبتا امروز جلو آمدهاست. جالبآنکه، هر چهارزشهایانقلابو باورمندانبهآنکمرنگتر و کمتر شدهاند، تأثیر مستقیمآنبر اینشعر نیز مشهود است.
بههر حال، اینجریانشعری، گذشتهاز ضعفو قوتهایش، بخشیاز تاریخادبیاتاینسرزمیناستو بدونملاحظهآن، بیتردید قسمتیاز تاریخادبیاتمعاصر ایرانزمینو حتیادبیاتفارسیناقصخواهد بود. اینرا همبگویمو بدبختانه، اغراضسیاسیسببشد تا طیسالها، هنر شاعراناینعرصهعمدتاً پوشیدهبماند و چندانکهباید جلوهنکنند و جدیگرفتهنشوند. البتهجدایاز بعضیکهاصولاً شاعر نبودند و انقلابو ارزشهایشرا سپر ناتوانیخویشساختهبودند.
در مورد کمرنگشدناینجریاننیز، چنانکهگفتم، مسئلهبا خود انقلابو ارزشهایآنارتباطمستقیمدارد. هر چهجریانانقلابو انقلابیگریبیشتر منزویو حذفمیشود، شعر انقلابنیز محدودتر و کمرنگتر میشود. میبینیمکهاینروزها چنینشدهاست. هر چند کهاینبهمعنیمرگاینجریانشعرینیست. شاید باز بهگونهایدیگر سربرکند و باز همراهبا مردمنمود یابد.
منبع : واحد مرکزی خبر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست