پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خلا’ های جامعه شناسی در ایران


خلا’ های جامعه شناسی در ایران
پرداختن به بنیان های فلسفی نظریه ها حلقه مفقوده نظریه ورزی در حوزه جامعه شناسی است. به نظرم می رسد که جامعه شناسی ایران فاصله بسیاری با دپارتمان های فلسفی دارد.البته از این نکته نباید گذشت که در صورت نزدیکی این ها بازهم اتفاقی (در جامعه شناسی ایران)رخ نمی داد. چون تا انجا که من اطلاع دارم گروه های فلسفه نیز در دانشگاه ها فسیل شدند. اما نفس نزدیکی این دو بسیار حیاتی است. اساساْ نظریه اجتماعی در صورت پیوند با فلسفه است که شکل می گیرد. از این حیث می توان گفت که نظریه اجتماعی وفادارترین مولودی است که در دوران مدرن از دامن فلسفه خارج شده است. فوکو هابرماس و حتی گیدنز و بقیه با تکیه بر مفاهیم فلسفی اخیر بنا شدند. در مورد برخی نظیر بوردیو از خدمات جامعه شناسی وی برای فلسفه سخن گفته می شود. نکته این جاست علی رغم همه این توصیفات اموزش جامعه شناسی در ایران بی اعتنا به فلسفه و آموزش آن صورت می گیرد.
یک راه برای حل این مسئله تعریف گرایشی است در حوزه جامعه شناسی که اساساْ نظری است و در آن هدف تربیت دانشجویانی باید باشد که دغدغه مطالعه جامعه شناسی با محوریت نظریه دارند. این خلاء در حوزه روش هم وجود دارد. بیشتر اساتید روش در گروه های جامعه شناسی جز در چند مورد اساساْ کسانی هستند که به سبب چند کار پژوهشی روش درس می دهند. بحث خلاء آموزش روش و آسیب های آن حتی از نظریه هم بغرنج تر است. برای نمونه و شاهد ادعای خود نظر شما را به آمار مقالاتی جلب می کنم که اساسا روشی اند و در آنجا به عنوان مثال به مباحثی نظیر نمونه گیری و دقت و اندازه گیری و تکنیک های جدید و ... می پردازند.
مسائل زیادی در جامعه ایران وجود دارد که به دقت های روشی و نظری نیاز دارند اما ما جامعه شناسان از کنار آنها به راحتی می گذریم. همه ما می دانیم که پنهان کاری ویژگی محوری زندگی اجتماعی در ایران است با وجود این بر استفاده از روش های پرسشنامه ای اصرار داریم. تازه کافیست به مبانی نمونه گیری ها توجه کنیم و به بیهوده بودن تلاش ها پی ببریم. به همین دلیل برآورد رفتارهای جامعه مثلاْ در تحلیل های انتخاباتی عموماْ با شکست مواجه اند. این در حالیست که موسسه ای نظیر گالوپ برآوردهای نسبتاْ دقیقی ارائه می کند.
بحث من در اینجا پرداختن به روش نیست.این کاریست که متخصصان این حوزه باید به آن بپردازند. غرض فقط نشان دادن برخی خلاء های اساسی جامعه شناسی در ایران است. توجه به این نکات شاید مهم باشد به ویژه آن که همیشه بسیاری از صاحب نظران (جامعه شناسی و غیر جامعه شناسی) جامعه شناسی را به سبب آن که دچار رخوت و بیهودگی و انفعال در عرصه های اجتماعی است سرزنش می کنند.

محمد رضائی
velashedi.blogfa.com
منبع : مطالب ارسال شده