|
- بزهکارىهاى گروهى:
|
از چندين سال پيش تشکيل دستههاى نوجوانان از طريق رقابتهاى گروهى در همهٔ کشورها بهخصوص در شهرهاى بزرگ سر و صداى فراوانى به راه انداخته است. رقابت گروهى و تشکيل گروههاى آزاد در دورهٔ نوجوانى يک پديدهٔ طبيعى است. رشتههائى که اعضاى يک گروه نوجوان را با هم متحد مىکند و هر کجا بخواهد آنها را با خود ببرد بسته به ارضاء بعضى کششهاى درونى آنها است که به شکل ديگرى قابل ارضاء نيست (۱).
|
|
(۱) . رجوع کنيد به: مقالهٔ 'انقلاب مفاهيم' به قلم دکتر حسن ارسنجانى (سالنامهٔ دنيا ۱۳۴۸)، صفحهٔ ۳۸۴ تا ۳۹۹.
|
|
از نظر جامعهشناسى هر دسته يا گروه کوچى که از جوانان تشکيل مىشود صورت کوچکى از يک اجتماع است (۲). که داراى سلسله مراتب و سازمان ابتدائى (رئيس سرکرده و غيره) و قاعده و مقررات حتى مناسک و آدابى است (فريادها، کلمات سمبليک و اسامى مستعار و غيره) و اکثر اوقات ميعادگاه معنى نيز دارند که در آنجا دور هم جمع مىشوند (ماند کافهها يا کنار کوچهها يا ميدان کنار شهر و غيره) خصوصيت مهم يک دسته نوجوان (يا باندى از جوانان) همبستگى درونى و همدردى است که اعضاء نسبت به هم ابزار مىدارند (اکثراً به هم کمک مىکنند، چيزى که بهدست مىآورند با هم تقسيم مىکنند حتى در موارد زيادى نسبت به هم فداکار هستند) مشخصهٔ ديگر آن حالت تهاجم و پرخاشگرى است که لااقل بالقوه نسبت به عالم خارج از خود نشان مىدهند. (بيشتر در مقابل اجتماع بزرگترها يا ساير دستههاى جوانان) وضع 'دستهٔ جوانان' هنگامى واقعاً 'جنبهٔ پاتولوژيک' (۳) به خود مىگيرد که اين حالت پرخاشگرى خشونت بهصورت شديد و منظم و در عين حال طولانى ظاهر گردد. امکان اجتماع و تحقيق اين حالت موقعى شانس ظهور بيشترى دارد که اعضاء اين گروهها در معرض محروميتها و کمبودهاى خانوادگى و محلى بيشترى قرار داشته باشند (۴).
|
|
(۲) . اجتماع کوچک يا Community که جوانان يک جمع خودمانى را تشکيل مىدهند.
|
|
(۳) . کلمهٔ پاتولوژيک در جامعهشناسى معمولاً براى پديدهٔ غيرطبيعى و مرضى ناسالم اجتماعى بهکار مىرود.
|
|
(۴) . نگاه کنيد به: Whythe , William f.Street Corner Societh University of Chicago Press, 1943.
|
|
اين محروميتها و کمبودها ممکن است از منابع مختلفى سرچشمه گرفته باشد و داراى ماهيتهاى گوناگونى باشد مثلاً کمبودهاى عاطفى که ناشى از خلأهاى خانوادگى بهصورت وخيمى ظاهر مىشود. در اين حالت گروه پناهگاه و ممّر جبرانى است که هم جاى همبستگى و همدردى را مىگيرد و هم به زندگى جوان قالب و چارچوبى مىدهد که احساس نقصان آن را کرده است. ليکن حتى جوانان که در خانواده از اين حيث وضع طبيعى دارند ممکن است در معرض اشکال ديگرى از محروميت واقع شوند (مانند کمبود صميمت از سوى والدين، واگذار شدن به خود بر اثر سختگيرى و کنترل شديد يا عدم تفاهم صحيح بهجاى آزادى عمل، و جدا بودن از پدر و مادر در مدت طولانى از روز) همهٔ اين عوامل براى چنين رفتارها، زمينهٔ مساعدى بهوجود مىآورد. از سوى ديگر نبودن محلهاى مساعد و مناسب براى گذاردن فراغت در جوان ايجاد ناراحتى و کسالت روحى و از همگسيختگى فکرى مىکند و بايد توجهى خاص به آن مبذول شود و در نتيجه ايجاد سر و صداى زياد (فرياد و آواز بلند، بلند کردن صداى راديو، ايجاد صداى شديد موتورسيکلت و يا استفاده از اتومبيلهاى کورسى پر صدا و رفتار خشن، تمسخر، متلکپرانى، تنه زدن در کوچه و ديگر روشهاى افتضاحآميز که خاص دستههاى نوجوان در کوچه و خيابان است) نشان دهندهٔ طريقهٔ خاصى است که جوان به آن وسيله توجه ديگران را به خود جلب کرده مىخواهد خود را در موقعيتى قرار دهد، که افراد بالغ او را مورد نظر و ملاحظه و توجه بيشتر قرار دهند؛ بهعبارت ديگر کمبودهاى خود را جبران کرده و خودنمائى کند.
|
|
مصاحبههائى که با جوانان در حومهٔ شهرهاى بزرگ جهان بهعمل آمده نشان مىدهد که غالباً به جوانان اين احساس دست مىدهد که به خود واگذاشاته شده و به کلى رها و فراموش شدهاند. نسبت به بهبود مسکن خود بهعکس بزرگترها خيلى بىاعتنا بوده و حساسيت کمترى نسبت به آن نشان مىدهند. به اين ترتيب سعى دارند به درآمد خود متکى بوده گاه از طريق 'دستبرد' يا 'حمله' تحرک و همبستگى خويش را اثبات کنند. همان جوانان غالباً نه تنها درخواست ايجاد سازمان تفريحى و ورزشى (و حتى فرهنگى و پرورشى) دارند، بلکه مىخواهند که مربيان به آنها کمک کرده و به امور تفريحى آنها سر و سامانى دهد و بدون فشار و جدا ساختن آنها از سايرين، زمينهٔ آموزشى لازم را براى آنان فراهم سازند.
|
|
در واقع تشکيل گروهها و دستههاى جوانان در شهرها، نقش مهمى در جايگزين ساختن و سازگار نمودن آنان با دگرگونىهاى عصر ما ايفا مىکند. زيرا جامعهٔ بزرگسالان دائماً مرز بزرگسالى را بهعقب مىبرد و برخلاف جوامع بدوى که روشهاى خاصى براى انتقال افراد از درون نوجوانى به مرحلهٔ بلوغ و کمال اعمال مىکردند در جوامع جديد اين مسئله را جدى تلقى نمىکند. ظهور دستههاى جوانان ترجمان نياز نوجوان به اين حقيقت است که جوان مىخواهد رأساً براى خود در شهر، محيط اجتماعى و زيستى مناسبى بهوجود آورد که در برابر خواستههاى او پذيرا باشد و محيطى که او را درک کند و به نظرات او گوش فرا دهد.
|
|
ليکن در بسيارى از موارد دستههاى جوان ممکن است کانون و ابزارى براى ابراز مخالفت با اجتماع بزرگسالان گردد که درجات آن از مرتبهٔ ضداجتماعى (مخفيانه) تا گانگسترى جنائى پيش برود. در کشورهاى غربى از ۱۹۲۷ تراشر (۵) متذکر شد که تبلور گروههاى نوجوانان بهصورت دسته يا باند بر اثر محيط مناسب توسعه و فزونى مىيابد. خوددارى و طرد جوانان موجب جدائى آنان از اجتماع مىشود و روابط 'درون گروهى' را تقويت مىکند و ضمناً حالت تهاجم و پرخاشگرى آنها را عليه 'برون گروه' ظاهر مىسازد.
|
|
(۵) . نگاه کنيد به: Terasher, The Gang, Univers of Chicago Press. 1 re ed , 1927.
|
|
- برخى نتايج آمارى:
|
آمارهائى که در ممالک مختلف بهدست آمده نشان مىدهد که:
|
|
۱. در حدود ۲۵ سال اخير ميزان جرايم جوانان حدود ۴۰% افزايش يافته است.
|
|
۲. هر چه شهرنشينى توسعه مىيابد بزهکارى نوجوانان فزونى مىگيرد يا نتايج يک نمونهگيرى (در فرانسه) نشان مىدهد که ظرف ۱۰ سال جرايم دستهجمعى جوانان در شهرهاى بيش از۱۰۰۰۰۰ نفر جمعيت ۱۲۴ درصد و در شهرهاى بيش از ۵۰،۰۰۰ نفر ۲۸ درصد افزايش يافته است.
|
|
۳. حدود ۸۰ درصد اعضاء اين گروهها در سن ۱۴ تا ۱۸ سالگى بوده بقيه بين ۱۲ تا ۱۴ سال داشتهاند و تفاوت سنى اعضاء گروهها در کمتر موردى از ۴ سال تجاوز مىکند معهذا رهبران هر دسته و گروه جوانان از افراد ۱۸ تا ۲۸ سال و حتى بيشتر تشکيل مىشود.
|
|
۴. بزهکارىهاى نوجوانان اساساً مشمول پسران جوان مىشود (۹۵ درصد پسران در مقابل ۵ درصد دختران)
|
|
۵. در مورد نوع جرايم جوانان بررسىهاى مختلف نشان مىدهد که %۴۵ بزهکارىها شامل دزدى اشياء ـ ۳۳ درصد دزدى ماشين و وسايل نقليه و ۹۵ درصد ساير اعمال خلاف ۷ درصد و نيز خشونت در برابر ديگران بوده است. مورد اخير بيشتر در صورتى روى مىدهد که حيثيت گروه جريحهدار شده باشند. همچنين 'وانداليستم' در سالهاى اخير گسترش يافته است.
|
|
۶. تکرار جرايم در مورد اعضاء دستههاى نوجوان بيش از افراد عادى است (۳۵ درصد در مقابل ۴۰ درصد) (۶).
|
|
(۶) . براى اطلاعات بيشتر در مورد وضعيت جوانان خاصه در کشورهاى صنعتى، به کارهاى مختلف مکتب شيکاگو خاصه اثرهاى زير مراجعه شود.
|
|
- Cicourel, A, The Social organization of Javenie Justice , p. H. 1986
|
- Shaw and Makay , Delinauincy an Urban Are a Chieago University Press,1940
|
- Cohen, A, delinquent Boys, Free press. 1955
|
|
|
| خصوصيات اجتماعى گروههاى بزهکار
|
|
- پايهٔ خانوادگى:
|
در حالىکه تنها ۴ درصد از جرايم فردى نخستين بار و ۳۴ درصد از جرايم بزهکارى از اطفال خانوادههائى عادى سرزده است در مورد اعضاء باند اين نسبت به ۵۵ درصد مىرسد.
|
|
- قشر اجتماعى:
|
نوجوان کم سن و سالى که بهصورت گروههاى محروم درمىآيند در کمتر موردى منحصراً از محيطهاى روستا و يا محيطهاى سطح پائين شهرهاى بزرگ برخاستهاند بلکه تمام قشرهاى اجتماعى بين آنان وجود دارد ليکن نسبت فرزندان کارگر و مستخدمين ادارى بيشتر از سايرين است.
|
|
غالب 'دستههاى نوجوان بزهکار' ناهمگن و نامتجانس هستند و فرزندان مردانى که در خدمات بسيار متفاوت کار مىکنند بين آنان مشاهده مىشود.
|
|
- شرايط سکونت:
|
بررسىهاى مختلف نشان مىدهد که اکثريت اعضاء باندهاى بزهکار در مراکز تراکم و ساختمانهاى پرجمعيت، ساکن در مجموعههاى آپارتمانى اطراف شهرهاى بزرگ هستند و ساخت هرم سنى آنها نسبت به هرم سنى کل جمعيت نامتعادل است چنانکه جوانان کمتر از ۱۶ سال ۵۰ درصد جمعيت اينگونه نقاط شهرى را تشکيل مىدهد ولى سنين بالاتر از ۴۰ سال فقط ۵ درصد را تشکيل مىدهد و حال آنکه در جمعيت کل گروه اول ۲۶ درصد و گروه دوم ۴۰ درصد هستند.
|
|
براى اکثريت نوجوانان ۱۲ تا ۱۶ ساله اينگونه مساکن دور افتاده منزوى که در آن زندگى صميمى محلات و رابطهٔ سالم با همسايگان وجود ندارد، براى تشکيل باندهاى بزهکارى محيط مناسبى را بهوجود مىآورد.
|
|
- تفاوتهاى منطقهاى:
|
يکى ديگر از عوامل موفقيت اجتماعى مساعد بودن برخى مناطق شناخته شده است. برحسب اين نظر برخى شهرستانها از نظر وجود مردان مشهور مساعدتر بوده است چنانکه در آمريکا کانون مهم مردان مشهور را نيوانگلند و سواحل اقيانوس اطلس مىدانند. در انگلستان بالاترين ميزان موفقيت و جنوبغربى در ايالت گال و در فرانسه ايالت شرقى و نرماندى مشاهده شده است. البته برخى از اين واقعيتها منطبق بر عوامل فوقالذکر و بهخصوص توسعهٔ شهرنشينى در اين مناطق است وگرنه هيچگونه توجيه قطعى براى تمايز مناطق مختلف از اين نظر نمىتوان بهعمل آورد تنها تأثير برخى سنتهاى گذشته و وجود مراکز علمى و فکرى در بعضى شهرستانها موجب تحرک اجتماعى شديدترى بوده است.
|