|
قبلاً دربارهٔ رابطهٔ بين فرهنگ جامعهٔ ميزبان و جهانگردى بحث کرديم و گفتيم که آن نمايانگر يک نوع رابطهاى است که بين جهانگردى و فرهنگ مىتواند وجود داشته باشد. فرهنگ و جهانگردى در ساير سطوح هم رابطهٔ متقابل با هم دارند. الگوهاى فرهنگى يک جامعه نخست، بر شهروندان و توانائى و ميل آنها به مسافرت اثر مىگذارد. يک چنين اعمال نفوذى را مىتوان بدينگونه بيان کرد:
|
|
- فرهنگ موجب ايجاد انگيزه براى مسافرتهاى برونمرزى مىشود و شيوه يا شکل اين مسافرت را تعيين مىکند.
|
|
- در صنعت جهانگردى فرهنگ بهعنوان عامل جذب، عمل مىکند. براى جهانگردان و مسافرانى که به شهر، يا کشورى مسافرت مىکنند، فعاليتها، رويدادها يا محصولات فرهنگى بهعنوان نيروى الهامبخش (براى جذب اين جهانگردان) درمىآيد. اين اعمال نفوذ را مىتوان بدينگونه شرح داد: فرهنگ موجب ايجاد انگيزه براى مسافرتهاى درونشهرى مىشود و شيوه يا شکل اين مسافرت را تعيين مىکند.
|
|
واژهٔ فرهنگ هزارها تعريف دارد. بهجاى انتخاب يک تعريف مىکوشيم تا سه مفهوم يا معنى را که از اين واژه گرفته مىوشد، موردتوجه قرار دهيم. اين سه معنى عبارتاند از:
|
|
- فرهنگ بهعنوان يک سيستم ارزشي، دربارهٔ رويدادها و پيشرفتهاى ذهني، روحى و زيباشناسي.
|
|
ـ فرهنگ بهعنوان خلاصهاى از کل 'شيوهٔ زندگي' گروهى از مردم .
|
|
ـ فرهنگ بهعنوان همهٔ اثرات يا محصولاتى که در سايهٔ فعاليتهاى هنرى و تلاشهاى فکرى بهوجود مىآيند.
|
|
براى ارزيابى رابطهاى که بين فرهنگ و جهانگردى وجود دارد اين سه معنى يا سه مفهوم از فرهنگ مقيد واقع مىشوند. هنگامىکه اثرات جهانگردى موردتوجه قرار مىگيرد، مفهوم نخست (سيستم ارزشي) اين واژه بسيار مفيد واقع مىشود. از سوى ديگر، هنگامىکه فرهنگ موجب مسافرت درونمرزى مىشود، معنىهاى دوم و سوم اين واژه (شيوهٔ زندگى و محصولات فرهنگي) مطرح هستند.
|
|
| مسافرتهاى قومى يا طايفهاى
|
|
مقصود از مسافرتهاى قومى يا طايفهاي، سنت و شيوهٔ زندگى گروهى است و اصولاً اين شيوهٔ زندگى در جامعههاى در حال توسعه يا به مکانهاى محصور و بسته تعلق دارند. گاهى در شرح اينگونه سفرها مىگويند که مسافر علاقه به ديدن 'ديگران' دارند (وندنبرگ، ۱۹۹۳). چنين انگيزهاى با انگيزهٔ نياز به يادگيرى و انگيزهٔ مربوط به کنجکاوى که در تعريف کلىتر فرهنگ وجود دارد، سازگار است. گذشته از اين، امکان دارد مسافرتهاى قومى يا طايفهاى با انگيزهٔ مقايسههاى اجتماعى انجام شود؛ با اينکه افراد بدان سبب به چنين مسافرتهائى بروند که از طريق درک شيوهٔ زندگى ساير افراد بتوانند مفهوم بهترى از زندگى خود بهدست آورند (خود را با ديگران مقايسه کنند).
|
|
مسافرتهاى قومى و طايفهاى به شکل تماشاى جشنهاى محلي، شرکت در مراسمى مانند راه رفتن در آتش، خاکسپارى مردگان، جشن عروسى يا حتى بهصورت تماشاى فعاليتهاى محلي، مثل صيد يا کارگاه صنايعدستى صورت مىگيرد. گاهى اين نوع مسافرتها باعث مىشود که شخص مسافر با خانوادههاى محلى غذا بخورد، براى گردش به ييلاق و دهکدههاى اطراف برود، در مزرعه اقامت کند يا با اعضاء جامعهٔ محلى به مراسمى خاص برود. تماسهاى زيادى که بين بازديدکنندگان و اعضاء جامعهٔ ميزبان برقرار مىشود، مىتواند اثراتى مثبت يا منفي، از نظر فرهنگى ـ اجتماعي، برجاى گذارد.
|
|
| ايجاد انگيزهٔ مسافرتهاى برونمرزى از طريق فرهنگ
|
|
نمونهاى از اثر فرهنگ بر مسافرت را مىتوان در تاريخچهٔ مسافرتهاى کرهٔجنوبى مشاهده کرد. در سال ۱۹۸۳، دولت کرهٔجنوبى تنها به کسانىکه ۵۰ سال يا بيشتر سن داشتند اجازه داد گذرنامهٔ انفرادى براى مسافرتهاى برونمرزى چيزى غيرعادى نيست؛ بهويژه کشورهاى در حال توسعه و رژيمهاى سوسياليست پيشين و کنونى هنوز چنين رويههائى دارند. محدوديتهائى که در کرهٔجنوبى در مورد مسافرتهاى خارج اعمال مىشد توجيه اقتصادي، فرهنگى و اجتماعى داشت. اگرچه محدوديتهاى مسافرت در کرهٔجنوبي، در دههٔ ۱۹۸۰، کاهش يافت و سرانجام در سال ۱۹۸۷ همهٔ اين محدوديتها برداشته شد، ولى در اواخر سال ۱۹۹۰ دولت کره دست به مبارزهٔ 'ضدمصرف' و 'ضدتجملگرائي' زد که هدف جلوگيرى از مصرفهاى بىرويه بود. از ديدگاه دولت، قناعت و صرفهجوئى جزئى از ارزشهاى فرهنگى و سنتى مردم کره است و به مسافراتى که به خارج مىرفتند، توصيه مىشد تا در هزينه صرفهجوئى کنند و رفتار آنها همانند رفتار اجتماعى در داخل کشور باشد. دولت مىکوشيد تا تصويرى از کشور که به دو بخش ثروتمند و فقير تقسيم شده است، بهدست ندهد.
|
|
نمونهاى را که از کرهٔ جنوبى ارائه کرديم. بيانگر اولويتهاى ملى است و رفتار فرهنگى را توجيه مىکند، براى مسافرت به خارج دستورالعملهائى صادر مىشود و انگيزههاى فردى يا جمعى براى مسافرت ارائه کرده و شيوهٔ مسافرت را تعيين مىکنند. يکى از قدرتهاى توانمند فرهنگى در ايجاد انگيزه براى مسافرتهاى برونمرزي، انگيزهاى است که با قصد زيارت بهوجود مىآيد، همانند مسافرتهائى که به قصد که و انجام مراسم حج صورت مىگيرد و رفتن به کشورهائى که مردم با فرقههاى مذهبى آن مکانها رشتههاى مستحکم فرهنگى دارند (در مبحث بخشبندى بازار جهانگردى و روانشناسى مسافرت).
|
|
عوامل فرهنگى با توجه به انگيزههائى که براى سفرهاى برونمرزى ايجاد مىکنند (بهويژه از نظر تعيين مقصد و شيوهٔ مسافرت)، مىتوانند بر فعاليتهائى که مسافران در راه سفر انجام مىدهند، اعمال نفوذ کنند و همچنين براى اين فعاليتها ارزشهاى خاص تعيين نمايند. براى مثال، ژاپنىها و کرهاى که به خارج مىروند ارزش سفر خود را در اين مىبينند که بههنگام تفريح به بازى گلف بپردازند، زيرا در اين کشورها اين بازى موجب افزايش حيثيت و اعتبار اجتماعى فرد مىشود. برعکس، براى اهالى استراليا بازى گلف نشان حيثيت و اعتبار نيست و تنها نوعى سرگرمى يا تفريح به حساب مىآيد. وجود امکانات زياد براى اين بازى در استراليا، باعث مىشود مسافران اين کشور در خارج از وطن خود به اين نوع تفريح توجه نکنند. نمونههاى ديگرى از اثراتى که فرهنگ بر شيوهٔ مسافرت دارد، بهشرح زير هستند:
|
|
ـ جهانگردان عرب، برعکس اروپائيان، کمتر فعال هستند و در سفر همواره در پى استراحت و آرامش مىباشند. در سفر و تفريح ترجيح مىدهند که گرد هم جمع شوند و به استراحت بپردازند و همواره خواستار چيزى هستند که آن را 'راحتى يا آرامش مطلق' مىنامند.
|
|
ـ براى مردم ژاپن يا چين خدماتى که در زمينهٔ غذا ارائه مىشود، اهميت زيادى دارد و اين شيوهٔ مسافرت با نوع رفتار مردم کانادا و آمريکا (مسافرت) مغاير است. عامل فرهنگى باعث مىشود که جهانگردان چيني، فرانسوي، ژاپنى و ايتاليائى به نوع غذا و خدماتى که در اين زمينه ارائه مىشود، توجه زيادى نمايند. در حالىکه اهالى کشورهاى آمريکاىشمالى ترجيح مىدهند که غذاهاى باب طبع جامعهٔ ميزبان را تجربه کنند.
|
|
ـ راهنمايان مسافران بر اين باور هستند که مليتهاى مختلف داراى رفتارهاى مختلف هستند. بهويژه اگر از آنها دربارهٔ ويژگىهاى جهانگردان چيني، فرانسوي، ايتاليائي، آمريکائى و ژاپنى سؤال شود، آنها تفاوت رفتار اين جهانگردان را در روابط متقابلى که بين خود و ديگران برقرار مىکنند و اينکه برخى به گرفتن عکس علاقه نشان مىدهند، برشمار هستند. بهويژه جهانگردان چيني، ژاپنى و فرانسوى علاقهٔ زيادى به جوشش و آميزش با مردمان متعلق به فرهنگهاى ديگر از خود نشان نمىدهند، در حالىکه ايتاليائىها و آمريکائىها از اين نظر گرايش اجتماعى يا گروهگرائى بيشترى دارند.
|
|
ـ چنين تصور مىشود که جهانگردان ژاپنى بهصورت گروهى مسافرت مىکنند در حالىکه فرانسويان ترجيح مىدهند بهصورت انفرادى به مسافرت و تفريح بروند و علاقهاى به مسافرت و رفتن به گردش با هموطنان خود يا با افراد متعلق به فرهنگهاى ديگر ندارند.
|