|
| ايجاد انگيزه مسافرتهاى درونمرزى از طريق فرهنگ
|
|
در معنى فرهنگ بهعنوان ايجادکنندهٔ جاذبه و انگيزه براى مسافرت، بايد به معانى توجه کرد. اگر از اين ديدگاه به فرهنگ توجه شود، مىتوان آن را شيوهٔ زندگى و اثرات و محصولاتى هنرى و فکرى مردم تلقى کرد. اگر فرهنگ را بهعنوان نيروئى براى ايجاد انگيزهٔ جهانگردى در نظر بگيريم، براى نشان دادن قدرت فرهنگ در جذب مسافر مىتوان نمونههاى زيادى ارائه کرد. اگر فرهنگ بهعنوان نيروى محرک در نظر گرفته شود که به جهانگردى شکل مىدهد، در آنصورت مىتوان 'جهانگردى فرهنگي' را بهصورت زير تعريف کرد و بهکار برد:
|
|
حرکت انسانها بهسوى مراکز جذب فرهنگى و دور شدن از محل سکناى خويش به قصد جمعآورى اطلاعات و تجربه جهت تأمين نيازهاى فرهنگى خود (ريچاردز، ۱۹۹۶، ص ۲۴).
|
|
تجربههاى جهانگردى بهتدريج رابطه خود را با معيارهاى حيثيتى و ارزشى اجتماعى از دست مىدهند. همهٔ مکانها و اقلام وارداتى فرهنگي، بهصورت بالقوه در قالب موضوعها و عواملى مطرح هستند که جنبهٔ 'مصرف' به خود گرفتهاند و مردم بيشتر درصدد فراگيرى مطالبى دربارهٔ خود و جامعهٔ ميزبان هستند. از همين ديدگاه، فرهنگ يک جامعه تنها بخشى از هنر و معمارى آن جامعه نيست، بلکه دامنه آن به زندگى روزمره کشيده مىشود، از مراکز خريد تا رويدادهاى ورزشي.
|
|
نمونههاى زيادى از نيروى نمادهاى فرهنگى يا نمادهاى مهم در جذب گردشگران وجود دارد. سازمان جهانگردى بريتانيا برآورد مىکند که هر سال حدود ۷ ميليون نفر از موزهٔ بريتانيا ديدن مىکنند، در حالىکه تنها ۳/۲ ميليون نر به بازديد از برج لندن که پربازديدکنندهترين بناى تاريخى بريتانيا است، مىروند. اگر اين ارقام را با جاذبههاى فرهنگى اروپا مقايسه کنيم، به اهميت آن مکانها از نظر ديدارکننده پى مىبريم. مرکز پومپيدو در فرانسه در سال ۸ ميليون نفر را پذيرا مىشود؛ و اگر در سطحى وسيعتر به موضوع فرهنگ توجه کنيم، مىبنيم که دنياى ديسنى در فلوريداى آمريکا هر سال پذيراى ۱۲ ميليون نفر است و اين خود شاهدى بر جذابيت فرهنگى دنياى نوين جهانگردى است .
|
|
تحقيقى که در سراسر کشورهاى اروپائى در زمينهٔ جذابيتهاى فرهنگى در جهانگردى انجام شد، به اين نتيجه رسيد که ۵۹ درصد از جهانگردان به بازديد از موزهها و ۵۶ درصد به بازديد از آثار تاريخى مىروند، و اين دو اثر فرهنگي، براى جهانگردان از جذابيت بيشترى برخوردار هستند، در حالىکه ۳۷ درصد به مراکز ميراث فرهنگي، ۲۴ درصد به مراکز هنرى و ۲۲ درصد به مکانهائى که کارهاى هنرى در آنها توليد مىشود، مىروند؛ همچنين تحقيق يادشده به اين نتيجه رسيد که جهانگردان از نظر بازديدهاى فرهنگي، به دو دسته تقسيم مىشوند: جهانگردانى که به بازديد از نقاط خاص فرهنگى مىروند با آنهائى که جذب آثار عمومى فرهگى مىشوند. کسانىکه به بازديد از آثار خاص فرهنگى مىروند، در اولويتهائى که براى خود تعيين مىکنند، آن را در اولويت اول قرار مىدهند، در حالىکه برخى ديگر بهصورت تصادفى يا بههنگام گذر از يک اثر فرهنگى به آن توجه مىکنند. براساس نتيجهٔ اين تحقيق، رشد جمعيت جهانگردانى که با هدفهاى فرهنگى مسافرت مىکنند، در مقايسه با رشد جهانگردان، نرخ کمترى دارد.
|
|
|
همانگونه که يادآور شديم، فرهنگ موجب ايجاد انگيزه براى مسافرت مىشود، به گردشهاى درونمرزى شکل مىدهد و همچنين شيوهٔ زندگى يک جامعه را تعيين مىکند. گردشهاى درونشهرى و مسافرتهاى قومى يا طايفهاى دو رکن اصلى مفهوم فرهنگ است که از چنين ديدگاهى موردتوجه قرار مىگيرد. در گردشهاى درونشهرى به مراکز پرجمعيت توجه مىشود و مکانهائى که از نظر فرهنگى موردتوجه خاص قرار مىگيرند، خود جزئى از اين سفر را تشکيل مىدهند. کيفيت مقصد افراد، جوّ حاکم بر محيط و صميميت ساکنان محلى از جمله ويژگىهائى است که مىتواند، از نظر فرهنگي، اهميت زيادى داشته باشد و تصويرى نيکو از آن مکان در ذهن افراد ايجاد نمايد، که در نتيجه آنها را جذب مىکند.
|
|
مىتوان شهر نيويورک را نمونهاى از مکانهائى دانست که از نظر گردشهاى درونشهري، افراد را جذب مىکند. تعداد زياد رستورانها، گوناگونى و تنوع غذاهائى که در اين مکانها عرضه مىشود، موزهها، سالنهاى موسيقي، سينماها، هنرهاى بصرى وجود قوميتهاى مختلف و آثار تاريخى از جمله عواملى هستند که موجب جذب بازديدکنندگان مىشوند. طبق برآوردها در سال ۱۹۹۰ بيش از ۲۵ ميليون نفر از اين شهر ديدن کردند که از آن جمله تعدادى بازديدکننده يک روزه، عدهاى از نقاط اطراف و ۶/۵ ميليون نفر مسافر يا جهانگرد بينالملى بودند. اين مسافران بينالملى ۴/۱۴ درصد کل مسافران يا جهانگردانى است که از ايالات متحدهٔ آمريکا ديدن مىکنند. تلاشهائى که شهرهاى مختلف در زمينهٔ تبليغات، نمايش جشنها، تشکيل همايشها، مجامع و کنفرانسها مىنمايند از جمله عواملى است که در صحنهٔ رقابت، موجب جذب جهانگردان و افزايش مسافرت به اين مکانها يا شهرها مىشود. فرهنگ و تاريخ موجب جذب جهانگردان مىشوند، ولى گاهى شيوهاى که اين دو عامل باعث مىشوند تاريخ گذشته تفسير گردد، احتمالاً موجب سوءتفاهم و رنجش جامعهٔ ميزبان و بازديدکنندگان مىشود.
|