پيش از اين به کارهاى کىلوا دربارهٔ کيفيات بازى اشاره شد و بىگمان نامبرده براى تفسير ويژگىهاى رسمى در جهت درک مفهوم بازى اهميتى مرکزى قايل است. با وجود اين، او با گسترش تحليل خود به کاوش اعمال روانى - اجتماعى بازى مىپردازد و در حين انجام اين امور بهشدت به اين ديدگاه متمايل مىشود که مسابقه - بازى در فراهم آوردن ابزارهاى جبران يا تغيير دادن رفتارها و فعاليتهائى که در نقطهٔ ديگرى در زندگى امکان بروز ندارد، نقش کاربردى مهمى ايفا مىکنند. آنها را بهعنوان مسير، راه گريز يا راهگشا در نظر مىگيرند. براى کاوش ژرفتر موضوع، کىلوا متوسل به فرضيات زير شده است (به جدول بازىهاى طبقهبندىشدهٔ کىلوا نگاه کنيد).
مانند چرخ گردان شانسي، پارهاى از انواع رقص، بازىهاى آبى
ساختار يافته (کنترل - مهارت)
مانند فوتبال - هاکى شمشيربازي، شطرنج، اسنوکر
مانند بينگو، فوتبال رولت، شرطبندى لاتارى
مانند تئاتر ، اوپرا، دراما، و در کل نمايشها
مانند اسکي، سقوط آزاد، کوهنوردي، قايقراني، موجسواري
- همهٔ بازىها خود را به شکل مسابقه نشان مىدهند. بازىها به چهار نوع عمده تقسيم مىشوند که او آنها را رقابت (مسابقات)، شانس (alea)، وادار به باور کردن (القا، تقليد)، و عدم تعادل (سرگيجه) مىداند.
- شيوهٔ انجام بازى ممکن است به شکل بسيار ساده، که او آن را کودکانه (Paidia) مىگويد، يا بسيار پيچيده، متشکل و سازمان يافته (Ludus) باشد.
- در مسابقات (بازىها) بازيکنان به شکلى خود را جلوه مىدهند که در ديگر جنبههاى زندگى برايشان قابل دسترسى نيست.
- اگر بازىها کيفيات لازم را بيش از حد کسبکننده تباه مىشوند.
- سرشت بازىهاى رايج در جامعه يا در زير فرهنگهاى آن، يکى از شاخصهاى توانمند ارزشهاى غالب جامعه است.
نمايش دقيق بازى يا مسابقه، بر سرشت الزاماً اجتماعى اين تفسير تأکيد دارد. تقسيمبندى مسابقات به چهار گروه اصلى با دلايل بازيکنان براى بازى کردن (دلايل منطقى و روانى - اجتماعي) ارتباط دارد. بنابراين، مسابقات نمونههائى هستند که در آنها رقابت با طرف مخالف نقش اصلى را دارد و برآمد آن از طريق بهکارگيرى مهارت، قضاوت، بردبارى و ذکاوت تعيين مىگردد. بازيکنان بهطور فعال وضعيت متعادلى که در هيچ جاى ديگرى يافت نمىشود را در اختيار دارند. نمونههاى عمدهٔ آنها عبارت هستند از ورزشها و مسابقات نظير شطرنج.
مسابقاتى که برآمد آنها از طريق شانس تعيين مىشود (Alea) با مسابقاتى که جنبهٔ رقابتى دارند بسيار متفاوت هستند، از اين رو که بازيکنان در آن نقش غير فعال دارند و موقعى که بازى شروع مىشود هيچگونه تسلطى بر آن ندارند و منتظر اعمال ديگران مىمانند يا خود را بهدست شانس و سرنوشت مىسپارند. نمونههاى بارز آن بازىهائى است که شرطبندى روى آنها انجام مىشود مثل بينگو، اسبدوانى و فوتبال. در اينجا نيز بازيکنان با عدالتى روبهرو مىشوند که در هيچ حوزهٔ ديگرى قابل دسترسى نيست. يعنى خطر کردن يا باختبازى و خوب ارائه دادن تحت شرايط آرمانى با همديگر انطباق دارد.
بازىهائى القائى که با وادار به باور کردن (بازيگري) مشخص مىشود، امکان حصول شخصيتى متفاوت را فراهم مىآورد. دنياى بديلى شبيهسازى مىشود، که هدف از آن شخصيت ديگرى يافتن و گريز از واقعيت است. نمونههاى آن را مىتوان در حالات ساده در پوشيدن لباسهاى خيالانگيز و در حالات پيچيدهتر در بازيگرى و تئاتر يافت. بازيکنان قصد ندارند که خود يا ديگران را فريب دهند، چرا که پذيرش شخصيت ديگر، جنبهٔ آگاهانه و زودگذر دارد.
در حالت بديل کسى از راه رقابت تحت نظم، شانس، يا القاء بهدنبال کشف حقيقت نيست، همواره مىتوانيم خود را در دنياى رمان که به شکل فيزيکى و از طريق بازىهاى سرگيجهآور (Iinx) يا عدم تعادل پديد آمده رها سازيم. در اينجا واقعيت از نظر صورى و با بهرهگيرى از نيروهاى جاذبه و اصطکاک چرخش يافته است. بارزترين نمونهٔ اين حالت بازىهاى چرخ و فلکى است که با ابزارهاى مکانيکى پيچيدهاى در بازيکنان احساس دَوَران و ناخوشى (تهوع) القاء مىشود يا کاهش مالش (اصطکاک) توهم سقوط آزاد پديد مىآورد. در پارکهاى تفريحى و استخرهاى شنا کوشش مىگردد که با استفاده از مجارى آبى و چرخشهاى کاملاً عمودى بازىهاى حتى تماشائىترى ارائه شود.
مفهوم ضمنى الگوى کىلوا بر اين باور است که بازى با تجلى خود به شکل مسابقه، اعمال اجتماعى مهمى بر عهده مىگيرد و اينکه بدون دسترسى به بازى بهعنوان ابزارى براى جبران يا گريز از نيروهاى بالقوه مخرب، نظم جامعه به خطر مىافتد. افزون بر اين، چنانچه انگيزهٔ انجام بازى از حد معينى فراتر رود، ماهيت بازى به مخاطره مىافتد يا در مدارى کوتاه به کسب لذات آنى منجر مىگردد مانند تزريق مواد مخدر.
بنابراين در مواردى که ميل به برون به شکل افراطى درمىآيد و به قوانين بىاحترامى مىشود، آن وقت به حالت مخرب درمىآيد. اعتقاد به شانس موقعى تباهکننده مىگردد که آدمى به جبر معتقد گردد. مانند اعتقاد مطلق به طالعبيني. تقليد (نمايشهاى اغراقآميز) موقعى باعث تباهى مىگردد که مردم معتقد به داشتن همزاد شوند و داراى دو يا چند شخصيت گردند (که در حالت مزمن بهصورت شيزوفرنى خودنمائى مىکند). دَوَران موقعى زيانبار مىشود که شخص بکوشد بهجاى کسب اين حالت از طريق ايجاد تغييراتى در وضعيت فيزيکى محيط، اين تغييرات روانى - فيزيکى را از طريق ايجاد تغييرات شيميائى داخلى مانند مصرف مواد مخدر پديد آورد.
تحليلها و ردهبندى کىلوا نه فقط بهعلت نقشى که در مطالعهٔ آثار و اعمال بازى دارد، بلکه بدان علت که الگوى مهمّى براى ردهبندى انواع بازى (سرگرمي) که اشکال عمدهٔ اوقات فراغت بهشمار مىآيد فراهم مىکند، داراى اهميت است. افزون بر اين از آنجا که اين تحليلها هم با کيفيات بازى و هم با اهداف آن سروکار دارد، ما را به تجزيه و تحليل تمايزات کاملاً مغايرى راهبرى مىکند. در اين ميان توضيح و تشريح رابطهٔ بين بازى و اوقات فراغت به روشن شدن مطلب يارى مىرساند و پرسشهاى چندى را در مورد نقش بازى در مشارکت در کيفيت تجربيات اوقات فراغت مطرح مىسازد.