|
|
|
در سطح سلولي، عمر هيچ يک از سلولهاى بدن غير از سلولهاى سيستم عصبى مرکزى به اندازهٔ عمر شخص نيست. بهعنوان مثال: سلولهاى لوله گوارش و کبد سريعاً در چند روز تجديد مىشوند؛ عمر گلبولهاى قرمز ۹۰ تا ۱۲۰ روز است. همزمان با پير شدن، ميزان تکثير سلولها بهتدريج کاهش پيدا مىکند و سلولهاى عملکنندهٔ کمترى در برخى ارگانها از جمله کليه، کبد و بعضى از بافتها مثل عضله وجود خواهد داشت.
|
|
| تودۀ چربى و بدون چربى بدن
|
|
اشخاص پيرتر حتى با فعاليتى به اندازهٔ فعاليت افراد جوان، تودهٔ بدون چربى کمترى دارند. کاهش تودهٔ بدون چربى تدريجى است. در مقايسه با يک فرد ۲۵ ساله، تخمين زده شده که در سن ۶۵ سالگي، يک مرد ۱۲ کيلوگرم و يک زن حدود ۵ کيلوگرم از تودهٔ بدون چربى خود را از دست مىدهد. چربى جايگزين آن شده و ارگانها بهتدريج از چربى آکنده مىگردند. کاهش تودهٔ بدون چربى به مفهوم پايدارى کمتر در فعاليتها است. متابوليسم پايه به آهستگى کاهش مىيابد.
|
|
|
با کاهش تودهٔ بدون چربى و افزايش چربي، مقدار آب بدن کم مىشود. عدمتعادل آب عمومى و شديد است. براى مثال، اِدم با نارسائى کليه و قلب همراه بوده و کمآبى مشکل ناشى از تب، عفونت و اسهال مىباشد. بهدليل اينکه افراد پيرتر کمتر احساس تشنگى مىکنند، آب کافى نمىنوشند.
|
|
|
افزايش قابلملاحظه مقدار کُلاژن بدن همراه با پيري، به کاهش خاصيت ارتجاعى سلولها منجر مىشود. رگهاى خونى به سهولت شکسته شده و آثار کوفتگى بيشتر مشاهده مىشود. سلولهاى تنفسى و لوله گوارش مثل مري، اسفنکتر مقعد و مثانه، تحت تأثير قرار مىگيرند. مفاصل انعطافپذيرى کمترى خواهند داشت و اغلب دردناک و متورم مىشوند. علىرغم استفاده از کرمهاى پوستي، چين و چروک بهوجود مىآيد.
|
|
|
غالباً هنگامى که قد افراد سالخورده اندازهگيرى مىشود، اظهار مىکنند که من نمىتوانم راست بايستم. قد من ۵ فوت و ۶ اينچ است نه پنج فوت و چهار اينچ. يا به صحبت شخصى که مىگويد: ديگر دستم به قفسههاى بالاى کابينت نمىرسد توجه کنيد. در حقيقت، علت اين مشاهدات، اتلاف تودهٔ استخوانى است.
|
|
تا اوايل دههٔ ۳۰ سالگي، نشست مواد معدنى در استخوان بيشتر از اتلاف استخوانى مىباشد. پس از آن، اتلاف استخوانى از استخوانسازى بيشتر مىشود، اين عارضه در زنان بيشتر و سريعتر از مردان اتفاق مىافتد. از دست دادن استخوان تا زمان يائسگي، هرسال بهطور متوسط حدود ۵/۰ درصد مىباشد. ۳ تا ۵ سال پس از يائسگى اتلاف سالانه به ۳ برابر مىرسد و به دنبال آن تا حدود ۱ درصد در سال کاهش مىيابد. قسمت اعظم از دست رفتن تودهٔ استخوانى در مردان و زنان تا سن ۷۰ تا ۸۰ سالگى به وقوع پيوسته و امکان بروز پوکى و شکستگى استخوان افزايش پيدا مىکند.
|
|
|
از دست رفتن تدريجى جوانههاى چشائى معمول است، اما در بسيارى از موارد با افزودن ادويه به غذاها جبران مىشود. بعضى از افراد ممکن است غذاهاى پرادويهٔ بيشترى مصرف کنند و يک يا دو ساعت پس از صرف غذا از سوء هاضمه شکايت نمايند. مصرف داروهاى متعدد باعث تغيير حس چشائى مىشود. کمبود روى نيز با کاهش حس چشائى همراه است.
|
|
حس بويائى مانند حس چشائى براى لذت بردن از غذاها مهم است. اشخاصى که قادر به استشمام بوى غذا نيستند حس مىکنند غذا خصوصيات آشناى خود را از دست داده است. اين وضعيت وقتى غذا در محل ديگرى تهيه مىشود و سپس عرضه مىگردد (مثل رستورانها، بيمارستانها و ...) تشديد مىگردد. با کاهش حس بويائي، يک راهنماى مهم در تعيين سالم بودن غذا از دست مىرود.
|
|
حساسيت حس لامسه کمتر مىشود. برداشتن و نگهداشتن اشياء کوچک مثل وسايل پختن و خوردن غذا، با کاهش مهارت انگشتان، مشکلتر مىگردد.
|
|
ضعف بينائى مانند ساير مشکلات چشمى مثل کاتاراکت، رايج است. براى خواندن صورت غذا نور زياد اما نه شديد لازم است. افراد نابينا براى دانستن محل دقيق غذا در بشقاب، به کمک احتياج دارند. بسيارى از اشخاص مبتلا به ضعف بينائى قادر به خواندن برچسب غذاها، محتويات و ارزش غذائى و تاريخ مصرف آنها نيستند.
|
|
ضعف شنوائى هم عمومى است، در نتيجه برخى از سالخوردگان در گفت و شنود هنگام صرف غذا مشکل دارند. بهدليل اينکه صحبتهاى اطرافيان را نمىشنوند، ممکن است خود را منزوى کنند.
|