|
|
ارزشها 'مجموعهٔ آرمانها، اهداف، علايق و منافع، باورها و اخلاقيّات، تعصبات و يکسونگرىها، ديدگاهها، سنتها، ويژگىهاى روحى و اهدافى هستند که همراه با تغيير ادراک انسان و به مرور زمان، تغيير کرده و بر اختلافهاى ميان صاحبات قدرت بر سر پارهاى ازسياستها تأثيرى عميق مىگذارند' (هنينگ ۱۹۷۴:۱۵). تعريف ايدئولوژى بسيار شبيه تعريف ارزش است. ايدئولوژى عبارت است از نظامى از باورهاى اجتماعى که بر طرز تفکر ما اثرى عميق بهجاى مىگذارد. پارهاى از ايدئولوژىها ريشه در عرف و سنتها داشت و ساير ايدئولوژىها ساختهٔ فلاسفه يا رسانههاى همگانى هستند (براون -Brown، در سال ۱۹۷۳).
|
|
ايدئولوژىها نيز مانند سياستها در قالب يک قانون اساسي، يک اعلاميهٔ حقوق بشر، يک رساله علمى - Treatise، و يا در قالب روشهاى مورد استفاده در تحتتأثير قرار دادن رفتارها، ديدگاهها و ارزشهاى تصميمگيرندگان و سياستگذاران، بيان مىشوند.
|
|
ايدئولوژىها مانند ارزشها، در جامعهٔ بشرى مورد غفلت واقع مىشوند. بهعنوان مثال، در جوامع غربى به صنعت جهانگردى به ديدهٔ کالائى مىنگرند که بايد به بهترين شکل ممکن مورد استفاده قرار گرفته و مصرف شود (بريتون ۱۹۹۱؛ هال ۱۹۹۴). اين ايدئولوژى و پويائى و طبيعت دائمالتغير بازارهاى جهانگردى و تفريح، اين ايده را که 'جهانگردي' و 'تفريح' از عواقب تصميمها و اقدامات سياسى در امان هستند، تقويت مىکند. همانطور که ويلسون (۱۹۸۸:۵۲) اظهار نمود 'ايدئولوژى حاکميت مصرف کنندهٔ ما را بر آن مىدارد که آزادى افراد در نحوهٔگذران اوقات فراغت را بهعنوان يکى از نشانههاى 'آزادى فردي' بدانيم. بر اساس اين ايدئولوژي، کسى حق ندارد شيوهٔ گذران اوقات توسط افراد را تعيين نموده يا کنترل کند.
|
|
بنابراين ايدئولوژىها؛ در مشروعيت بخشيدن، تعريف و شناسائى ديدگاههاى خاص (چه مثبت و چه منفي) و همچنين در به رسميت شناخت علايق خاص نسبت به موضوعات سياسى و اجتماعي؛ نقشى بىنهايت مهم ايفا مىکنند.
|
|
کريک - Craik، (در سال ۱۹۹۰:۴۳) در بيان روش تدوين سياستهاى جهانگردى ادعا نموده است که حکومتها و جوامع بايد پايه و اساس ايدئولوژيک آن دسته از سياستهاى کلان (عمومي) را که ارزشهاى خردورزى اقتصادي؛نقش بازارهاى آزاد، مخارج مصرف کنندگان و تمرکز زدائى را مورد توجه قرار مىدهند؛ مجدداً مورد بررسى قرار داده و در مورد آن مذاکره و تبادلنظر کنند.
|
|
بايد ميان ايدئولوژى دولتها (سطح کلان)، ايدئولوژى سازمانها (سطح مياني) و ايدئولوژى افراد (سطح فرد)، تفاوت قائل شد. بسيارى از مردم از مجموعهاى از نظامهاى ارزشي، باورها و ديدگاهها پيروى مىکنند که مىتوان آنها را ايدئولوژى ناميد.
|
|
همانطور که براون (۱۹۷۳:۱۲) اظهار داشته است: 'اعضاى هر جامعه بر اساس ادراکات خود از مفاهيمى چون سازمانها؛ ارزشها؛ هنجارهاى راستى و نيکي، آزادى و برابري؛ از يک ايدئولوژى خاص پيروى مىکنند'
|
|
| شيوهٔ حکومت کردن - Governance و ارزشها
|
|
سالها پيش بحثها و جنجالهاى بسيارى در مورد نقش دولت در جامعه آغاز گرديد که اين بحثها هنوز هم در غرب ادامه دارد. به دنبال ظهور تاچريسم در بريتانيا و ريگانيسم در آمريکا در دههٔ ۸۰، غرب شاهد دورهاى از عقبنشينى دولتهاى مرکزى از مداخله و مشارکت در بسيارى از عرصههاى اقتصادي، اجتماعى و فرهنگى بود. در اين دوره، حرکت به سوى آنچه که 'حکومت کوچکتر' ناميده مىشد آغاز شد و دولتها از مداخله و مشارکت در بسيارى از فعاليتهاى اقتصادى خوددارى کردند. بهعنوان مثال، در سطح ملى سياستهاى تمرکززدائي، خصوصىسازي، حذف معافيتهاى مالياتى - Tax incentives و پرهيز از مداخلهٔ محتاطانه دولت در سطح کلان به مرحلهٔ اجراء در آمدند.
|
|
جهانگردى نيز از چنين تغيير و تحولاتى در فلسفه سياسى در امان نيست. جهانگردى در معرض مداخلهٔ مستقيم و غيرمستقيم حکومت قرار دارد، زيرا حکومت مىتواند استخدام کرده و ايجاد در آمد کند. همزمان با روند کوچکتر شدن حکومتها در غرب، علاقه و اشتياق حکومتهاى محافظهکار و خردانديشان اقتصادى - Economic rationalists به خود اتکائى صنعت جهانگردى در عرصههاى بازاريابى و پيشبرد از طريق خصوصىسازى و تشکيل اتحاديهاى از شرکتها و دفاتر يا تشکيل هيأتهاى جهانگردى افزايش يافته است. هيوز (۱۹۸۴:۱۴) عنوان نموده است که 'طرفداران اقتصاد آزاد' بر آزادى مصرفکننده در انتخاب پافشارى مىکنند؛ اين مصرفکننده است که بايد در تصميمگيرى در مورد شيوهٔ توزيع و تخصيص منابع ملي، حاکم باشد.
|
|
خصوصىسازى دفاتر و شرکتهاى جهانگردى بهمعناى آن است که صنعت جهانگردى براى انجام عمليات پيشبرد در داخل کشور، بايد بهجاى اتکا به کمکهاى دولت به توان مالى خود اعتماد و اتکا کند. بهعنوان مثال، کميسيون حمايت از صنايع - (Industries Assistance Commission (IAC، استراليا، مطالعهاى در مورد جهانگردى و مسافرت انجام داد و طى گزارش اوليهاى به دولت توصيه نمود که درطى پنج سال آينده بهتدريج کمکهاى مالى خود به کميسيون جهانگردى استراليا -(Australian Tourist Commission(ATC، را قطع کند و بخش خصوصى نيز فعاليتهاى تبليغاتى و پيشبرد اين صنعت را بهعهده گيرد (کريک ۱۹۹۰). اما پيشنهاد اجراء نشد، زيرا گروههاى فشار صنعت جهانگردى توانستند هم دولت و هم کميسيون حمايت از صنايع استراليا را قانع کنند که صنعت جهانگردى اين کشور بهتنهائى نمىتواند بودجهٔ مورد نياز عمليات پيشبرد جهانگردى را تأمين کند.
|
|
اصول نهادينه شده نمايانگر جايگاه ارزشها در فرآيند سياستگذارى هستند. در طى ۱۵ سال گذشته، سازمانهاى جهانگردى بيشتر از زاويهٔ تجارى به مسأله نگريستهاند.
|
|
هنگامى که اقتصاد کشور دچار رکود مىشود، سازمانهاى جهانگردى اساساً معطوف به حداکثر رساندن تعداد ديدارکنندگان و منافع و درآمدهاى ارزى حاصله مىشوند و بنابراين از آثار و عوارض اجتماعى و زيست محيطى جهانگردى غافل مىگردند.
|
|
همچنين، روند کوچکتر شدن حکومتها اغلب اينگونه تعبير شده است که سازمانهاى جهانگردى ترجيح مىدهند مانند سازمانهاى بخش خصوصى اداره شوند تا مانند وزارتخانههائى که در آنها توجه بيشترى به منافع عمومى و ارائه خدمات عمومى مبذول مىشود.
|