|
| ارزشها در سطوح فردى و گروهى
|
|
همهٔ افراد داراى ارزشهائى هستند و اين ارزشها مبناى تصميمگيرى سياسى آنها را تشکيل مىدهند.ارزشهاى فردى و گروهي، زمينه را براى سياستگذارى جهانگردى فراهم مىآورند. سياستگذارى جهانگردى در واقع عرصهٔ رقابت با ارزشهاى مختلف است. بيشتر ارزشها، توسط گروههاى رسمى - Organised groups، خلق مىشوند. گاهى نيز اين افراد مؤثر هستند که ارزشها را خلق مىکنند؛ مثلاً ، سياستمداران مؤثر، ديوانسالاران و صاحبان صنايع - Industry figures، که بر فرآيند سياستگذارى تأثيرگذار هستند.
|
|
هنگامى که سخن از ارزشهاى جهانگردى به ميان مىآيد، ذهن آدمى معطوف مسائلى نظير تغيير ارزشها توسط جهانگردى مىشود. آن دسته از افرادى که به هر چيزى به ديدهٔ يک محصول مىنگرند، معتقد هستند که جهانگردي، ارزشهاى فردى و گروهى را تغيير مىٔهد (کوهن ۱۹۷۷). آنها معتقدند که سنتها نوعى محصول فرهنگى هستند که نياز جهانگردان را تأمين مىکنند. 'ديگر به هنر بهعنوان راهى براى ابراز احساسات يا نمايش خلاقيتهاى خود نمىنگريم، ديگر مجذوب آثار هنرى نمىشويم، ما آنها را مصرف مىکنيم، فرهنگ به يک کالا تبديل شده است (هريسون - Hewison، درسال ۱۹۸۸:۲۴۰).
|
|
تغيير ارزشهاى فردى و گروهى ملازم با جهانگردى تنها به تبديل فعاليتهاى اجتماعى و فرهنگى به محصولات ، محدود نمىشود. مطالعهاى تطبيقى بين دو دهکده در کوههاى آلپ اتريش انجام گرفت. نام اين دو دهکده فنت - Vent، و اوبرگورگل -Obergurgl بود. مشاهده شد که جهانگردي، ساختار اقتصادى را تغيير داده است و تغيير در ساختار اقتصادى به نوبهٔ خود ارزشهاى حاکم بر اين دو دهکده را به شدت تغيير داده است. تغيير در ارزشها نيز موجب تغيير ساختارهاى سياسى و اجتماعى اين دو دهکده شده بود. بدون ترديد، هر فعاليت جديد اقتصادي، آثار خاص خود را در تغيير ارزشها و ساختارهاى سياسي، اقتصادى دارد (کريک ۱۹۸۹). با همهٔ اينها، جهانگردى صنعتى خدماتى است و فرهنگ و ارزشها با توجه به تماسهاى مستقيمى که ميان محصول و خريداران وجود دارد تغيير مىکنند (هال ۱۹۹۴).
|
|
از ميان مسائل مختلف مربوط به جهانگردي؛ حکومتها، صنايع و دانشگاهها بيشتر به مسألهٔ تغيير ارزشها و تعارض ارزشها در حوزهٔ ميراث جهانگردى توجه مىکنند. ميراث، چيزى است که مىخواهيم آن را حفظ و نگهدارى کنيم.
|
|
ارزشها نيز يکى از آن چيزهائى است که مىخواهيم حفظ کنيم. ميراث مفهومى است انعطافپذير، که اين امر نمايانگر تفسيرهاى متعددى است که از گذشته بهعمل مىآوريم. بنابراين مىتوان ادعا نمود که تاريخ که در واقع بخشى از گنجينهٔ اطلاعات مربوط به يک گروه يا جامعه است، لزوماً همان چيزهائى نيست که واقعاً روى داده است، بلکه مىتواند آن چيزهائى باشد که توسط صاحبان قدرت مکتوب شده، به تصوير کشيده شده، محبوب شده و نهادينه گرديده است. همزمان با توسعهٔ جهانگردي، گروهها تلاش مىکنند گذشته را احياء نموده و حال را از ديدگاه خود تفسير کنند. گروهها و جوامع سعى مىکنند ايدئولوژى خود را از طريق موزهها، بناهاى تاريخي، قصرهاى قديمي، برگزراى تورهاى همراه با راهنما، ميراث و ديگر جاذبههاى جهانگردي، به گردشگران منتقل کنند. جهانگردان نيز بىطرفانه در مورد ارزشها قضاوت نخواهند کرد. در واقع ميراث به ابزارى براى مشروعيت بخشيدن به ساختارهاى سياسى و اجتماعى معاصر تبديل مىشود.
|
|
نورکوناس - Norkunas، معتقد است 'که مردم آنچه را که بهعنوان تاريخ مکتوب شده، واقعى مىپندارند و هرگز فکر نمىکنند که اين تاريخ ممکن است انعکاس ايدئولوژى خاصى باشد' .
|
|
در سالههاى اخير، معرفى ميراث به جهانگردان به موضوعى جذاب تبديل شده است. بهعنوان مثال، بوميان تلاش مىکنند که به بهترين شکل ممکن، تاريخ و گذشتهٔ خود را به جهانگردان معرفى و عرضه کنند (مکينتاير - macintyre در سال ۱۹۹۴:۱۶).
|
|
افراد و گروههاى مختلف، گاهى بر سر مالکيت گذشته و پيشينهٔ يک منطقه با يکديگر مخالفت مىکنند. بنابراين سياستگذاران جهانگردى بايد به اين مهم نيز توجه کنند.
|
|
تعارض ارزشها، بدون ترديد در فرآيند سياستگذارى جهانگردى مؤثر است و افراد و گروههاى مختلف بر سر حاکميت ارزشهاى خود در فرآيند سياستذاري، سرسختانه با يکديگر رقابت مىکنند.
|
|
|
بُعد سازمانى جهانگردى کمتر بررسى شده است. اگر چه افرادى چون پيرس (۱۹۹۲) و سازمان توسعه و همکارىهاى اقتصادى سازمان ملل، تحقيقات و مطالعات ارزشمندى در اين راستا انجام دادهاند، اما بُعد سازمانى جهانگردى همواره موضوعى نه چندان مهم بهشمار مىرفته است. اهيمت سازمانها بهعنوان مهمترين محصول اصول نهادينه شده در فرآيند سياستگذارى جهانگردي، مورد بررسى قرار گرفت.
|
|
سازمانهاى جهانگردي، سياستهاى جهانگردى را پيشنهاد کرده و مانند يک صافي، مانع تصويب و اجراى سياستهاى نامطلوب مىشوند. سابقاً ادعا مىشد که دستگاههاى دولتي، از نظر ارزشى بىطرفانه عمل کرده و براى کسب بيشترين منافع اقتصادى و حداکثر کردن کارائى دولت تلاش مىکنند. اما اين ادعا ديگر قديمى شده است، زيرا ديوانسالاران [دستاندرکاران و کارکنان دستگاههاى دولتى - م] تحتتأثير فشارهاى سياسى قرار گرفته و در جهت حاکم نمودن ارزشهاى خود رقابت مىکنند.
|
|
البرو - Albrow، نيز معتقد بود که 'هر کارى را از طريق ديوانسالارى مىتوان انجام داد، اما اگر ديوانسالارى با چيزى مخالف باشد، نمىتوان آن را انجام داد' . دستگاههاى دولتى نمىتوانند بىطرف باشند و ناگزير اعمال قدرت کرده و ارزشها الگوهاى خود را تحميل مىکنند.
|
|
ساختار سازماني، تأثيرى عميق بر فرهنگ و ارزشهاى سازمانى مىگذارد. حتى مىتوان ادعا کرد که اگر در استراتژىهاى اقتصادى حکومتها بر گرايشهاى خاصى تأکيد بيشترى شود، سازمانهاى جهانگردى نيز از اين گرايشها پيروى خواهند کرد. بهعنوان مثال، در استراليا و زلاندنو، تغييراتى بسيار در نحوه و نوع مشارکت دولت در فعاليتهاى جهانگردى صورت گرفته است و دولتهاى اين دو کشور از توجه خود به فعاليتهاى توسعه و برنامهريزى کاسته و عمدهٔ تلاشهاى خود را بر فعاليتهاى بازاريابى و پيشبرد متمرکز کردهاند (هال ۱۹۹۵)، در نتيجه عدهٔ بسيارى که در بخش دفترهاى جهانگردى فعاليت مىکردند، شغل خود را از دست داده و در مقابل عده ٔبسيارى نيز به فعاليتهاى بازاريابى مشغول شدهاند. در واقع دولتهاى اين دو کشور، تمام توجه خود را معطوف افزايش تعداد جهانگردان مىکنند. در اين راستا مسئوليتهاى آمادهسازى محصول جهانگردى و ساخت و توسعهٔ تأسيسات زيربنائى به بخش خصوصى واگذار شده است.
|
|
ارزشهاى خاص آن دسته از سازمانهاى جهانگردى که کاملاً تحتکنترل دولت هستند با آن سازمانهائى که از نظر حقوقى از استقلال بيشترى برخوردار هستند، متفاوت است. از جمله تفاوتهاى مهم اين دو دسته، مىتوان به اين مورد اشاره کرد که سازمانهاى جهانگردى غيردولتى توسط فردى خارج اين سازمان و يا توسط يک هيأت مديره اداره مىشوند. اين امر موجب مىشود که کفهٔ ترازو به سود بخش خصوصى پائين آمده و اهداف تجارى جهانگردي، بيشتر مورد توجه قرار بگيرند.
|
|
با تغيير حکومتها و ظهور تفکرات جديد در مورد سياستهاى عمومى و مديريت دولتي، ارزشهاى سازمانى نيز يقيناً دستخوش تغيير مىشوند.
|
|
البته تغييرات ثابت و تدريجى بر تغييرات آنى مرجح مىباشند. کارکنان و کارمندان سازمانها، بر اساس ارزشها و آرمانهاى آن سازمانها انتخاب شده و استخدام مىشوند و به اين وسيله فرهنگ سازمانى موجود، تقويت مىشود. البته با جامعهپذيرى عمومى و تقويت شبکههاى اجتماعى و گروهي، سازمانها مجبور شدهاند که اين نگرش را تا حدودى تغيير دهند.
|