پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی


از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی    با همه خویشان گرفته شیوه بیگانگی
وحش صحرا گشته و رسوای بازاری شده    از هوای خانه او صد هزاران خانگی
صاعقه هجرش زده برسوخته یک بارگی    عقل و شرم و فهم و تقوا دانش و فرزانگی
من ز شمع عشق او نان پاره‌ای می‌خواستم    گفت بنویسید توقیعش پی پروانگی
ای گشاده قلعه‌های جان به چشم آتشین    ای هزاران صف دریده عشقت از مردانگی
ای خداوند شمس دین صد گنج خاک است پیش تو    تا چه باشد عاشق بیچاره‌ای یک دانگی
صد غریو و بانگ اندر سقف گردون افکنیم    من نیم در عشق پابرجای تو یک بانگی
عقل را گفتم میان جان و جانان فرق کن    شانه عقلم ز فرقش یاوه کرده شانگی


همچنین مشاهده کنید