اين داروى ضدٌ آريتمى باعث رسوبات نقطهاى در لايه سلولهاى قاعدهاى اپىتليوم قرنيه (کراتوپاتي) مىشود (معمولاً با دوز >mg/d ۲۰۰). اين رسوبات بهندرت ديد را مختل مىکنند و عليرغم اينکه با ادامه درمان پيشرفت مىکنند ولى با قطع درمان کاملاً رفع مىشوند. مکانيسم افتالموپاتى تيروئيدى ناشى از مصرف اين دارو مشخص نيست.
آنتىکلينرژيکها (آتروپين)
در بيماران پيرچشم باعث تارى ديد (کاهش تطابق) مىشوند و در بيماران مبتلا به زاويه تنگ، خطر ايجاد گلوکوم زاويه بسته دارند.
داروهاى ضدٌ افسردگى
هر چند اين داروها، آنتىکلينرژيک هستند و از لحاظ تئورى ممکن است باعث حمله گلوکوم زاويه بسته در بيماران مبتلا به زاويه تنگ شوند ولى اين حالت نادر است. اگر بيمار تحت درمان گلوکوم زاويه باز است همين درمان مانع اين اثرات مىشود.
کلرامفنيکل
اين دارو بهخصوص در کودکان مىتواند باعث نوريت اپتيک شود (تارى ديد دوطرفه و اسکوتوم) که هميشه هم برگشتپذير نيست. در اندوفتالميت باکتريائى اين دارو مصرف مىشود ولى نه براى بيشتر از ۱ هفته.
کلروکين
اين دارو که در درمان مالاريا و بعضى بيمارىهاى روماتولوژيک کاربرد دارد باعث کدورت منتشر اپىتليوم و ناحيه زير اپىتليومى قرنيه و آسيب شبکيه مىشود. درگيرى قرنيه (۳۰% موارد مصرف مزمن) که مشابه اثرات کيناکرين بر قرنيه است باعث تارى خفيف ديد مىشود. برگشتپذير است، و در موارد خفيف نيازمند قطع دارو نيست. درگيرى شبکيه (ادم ماکولا و تغييرات رنگدانهاي) باعث کاهش ديد مرکزى و محدود شدن ميدان بينائى محيطى مىشود (عارضه نادرتر و وخيمتر از درگيرى قرنيه). عوارض فوق با مصرف هيدروکسى کلروکين کمتر بروز کرده و خفيفتر است. اگر عملکرد کليه طبيعى است غربالگرى روتين افتالمولوژيک فقط اگر دوز روزانه کلروکين بيش از ۵/۶ mg/kg يا کل مدت درمان بيش از ۶ سال است لازم مىشود.
کلرتيازيد
مصرف اين داروى ديورتيک مىتواند باعث ديد زرد رنگ (گزانتوپسي) شود.
ضد باردارىهاى خوراکى
هر چند بهصورت قطعى ثابت نشده است که باعث نوريت اپتيک، ترومبوز شريانى يا وريدى شبکيه و پسودوتومر سربرى مىشوند ولى در افرادى با سابقه اين بيمارىها نبايد مصرف شوند.
کورتيکواستروئيدها
مصرف مزمن کورتيکواستروئيد سيستميک باعث گلوکوم زاويه باز مزمن، کاتاراکت جداشدگى سروز شبکيه و برانگيختن حملات کراتيت هرپس سيمپلکس مىشود. مصرف موضعى آنها از اين نظر قوىتر هستند و درعدم حضور اپىتليوم سالم قرنيه باعث رشد قارچها مىشوند. کدورتهاى زيرکپسولى عدسي، در اينها اختلال ديد مىدهد ولى به کاتاراکت پيشرفته تبديل نمىشود. قطع درمان فقط جلوى پيشرفت کدورتها را مىگيرد و بر کدورتهاى قبلى اثرى ندارد.
اکسيژن
نوزادان نارسى که هر غلظتى از اکسيژن را دريافت مىکنند،مستعد ابتلا به رتينوپاتى نوزادان نارس (فيبروپلازى خلف عدسي) هستند. اين حالت در نوزادان کمتر از ۱kg در ۷۷-۴۰% موارد رخ مىدهد. در بزرگسالان اکسيژن پرفشار مىتواند باعث تنگى شريانچههاى شبکيه شود.
فنوباربيتال و فنىتوئين
عوارض چشمى آنها ابتدا با اختلال تعقيب ساده اجسام متحرک شروع مىشود و کمکم به نيستاگموس (گاه چند ماه بعد از قطع دارو مىماند) و ضعف همگرائى و تطابق مىانجامد. علت تظاهرات چشمى آنها گرفتارى عصب اکولوموتور است و به مقدار مصرف دارو بستگى دارد.
فنوتيازينها
فنوتيازينها باعث ميدرياز، رسوبات رنگدانهاى روى اندوتليوم قرنيه و کپسول قدامى عدسى و ريتنوپاتى رنگدانهاى مىشوند. رسوب در قرنيه و عدسى تارى ديد مىدهد، ولى با قطع درمان طى چند ماه رفع مىشود. رتينوپاتى رنگدانهاى باعث کاهش ديد مرکزي، شبکوري، تنگى منتشر شريانهاى شبکيه و گاهى کورى شديد مىشود. تيوريدازين بيشترين احتمال رتينوپاتى رنگدانهاى را دارد (لذا حداکثر دوز مجاز روزانه ۶۰۰mg مىباشد). بخشى از تغييرات شبکيه برگشتپذير هستند ولى در دوز معمول گاه تغييرات شديد برگشتناپذير رخ مىدهد. کلرپرومازين نيز تغييرات رنگدانهاى شبکيه دارد ولى ترىفلوپرازين عوارض شبکيهاى ندارد. اين داروها با ايجاد سندرم اکستراپيراميدال حرکات چشم را درگير مىکنند و با ايجاد هيپوتانسيون ممکن است نوروپاتى ايسکميک اپتيک ايجاد نمايند. لذا در بيماران مصرفکننده اين داروها معاينات مکرر چشمپزشکى لازم است.
کينين و کيناکرين
اين داروهاى ضد مالاريا (گاه با دوز واحد) مىتوانند باعث تارى ديد دوطرفه، محدود شدن ميدان ديد و گاه کورى شوند. تمايل به بهبود نسبى هست ولى نقايص ديد محيطى معمولاً دائمى هستند. علت درگيرى سلولهاى گانگليونى (احتمالاً بهعلت تنگى شريانچههاى شبکيه) مىباشد.
آرامبخشها (کلرديازپوکسايد، مپروبامات و ديازپام)
کاهش توليد اشک و خشکى و تحريک چشم ناشى از آنها با قطع دارو برگشتپذير هستند.
تاموکسيفن
با دوز ۴۰mg/d آن، کريستالهاى داخل شبکهاى بىعلامت (۵-۱% موارد) و با دوز ۳-۲ برابر دوز فوق، کريستالهاى قرنيهاى و نوروپاتى اپتيک مشاهده شده است.
رادياسيون
رادياسيون به سر و گردن (بهويژه به سينوسها يا کياسما) ممکن است تا ماهها يا سالها بعد باعث نوروپاتى اپتيک و رتينوپاتى شود که پيشرفت آهسته داشته و داروهاى ضد انقعاد يا آسپرين ممکن است روند آن را متوقف کند.
داروهاى مادرى مؤثر بر چشم جنين
فنىتوئين باعث هيپوپلازى عصب اپتيک، بوسولفان باعث رتينوپاتى رنگدانهاى و وارفارين باعث انسداد مجراء نازولاکريمال (مالفورماسيون بيني)، آتروفى اپتيک، ميکروفتالمى و کدورتهاى عدسى در جنين مىشود.