|
|
|
- آئینهای بیوژنیک:
|
کژتنظیمیهای هتروژن آمینهای بیوژنیک براساس یافتههای غیرطبیعی سطح متابولیتهای مونوآمینها: هومووانیلیک اسید (HVA) (از دوپامین)، ۵ - هیدروکسی ایندول استیک اسید (HIAA ـ 5) (از سروتونین) و ۳ ـ متوکسی - ۴ - هیدروکسی فنیل گلیکول (MHPG) (از نوراپینفرین) در خون، ادرار و مایع مغزی نخاعی در بیماران اختلال خلقی است. تخلیه سروتونین با افسردگی همراه است، در حالیکه داروهای سروتونرژیک درمان مؤثری برای افسردگی هستند. پائین بودن سطح HIAA ـ 5 مرتبط با خشونت و خودکشی است. ممکن است فعالیت دوپامین در افسردگی کاهش و در مانیا افزایش یابد.
|
|
- تنظیم نوروآندوکربن:
|
بهطور کلی، نابههنجاریهای نوروآندوکرین احتمالاً نشاندهنده اختلال مصرف آمینهای بیوژنیک توسط هیپوتالاموس است. بر فعالیتی محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - آدرنال در افسردگی منجر به افزایش ترشح کورتیزول میگردد. همچنین در افسردگی، کاهش آزاد شدن هورمون محرک تیروئید (TSH)، هورمون رشد (GH)، هورمون محرک فولیکول (FSH)، هورمون لوتئینزهکننده (LH)، و تستوسترون و کاهش ترشح شبانه ملاتونین اتفاق میافتد. عملکردهای ایمنی هم در مانیا و هم در افسردگی کاهش مییابد.
|
|
- خواب:
|
در افسردگی، نابههنجاریهای خواب شامل تأخیر در شروع آن، کاهش نهفتگی مرحله حرکت سریع چشم (REM-latency) (زمان بین به خواب رفتن و شروع اولین دوره kindling ' REM' ، (۱) افزایش مدت اولین REM و خواب دلتای غیرطبیعی میباشد. در مانیا بیدار شدنهای مکرر و کاهش کل زمان خواب شایع است. محرومیت از خواب اثر ضد افسردگی داشته است.
|
|
(۱) . تغییر الگوی خواب در اکثر بیماران مبتلا به افسردگی اساسی با کدامیک از موارد زیر انطباق دارد؟
(پرانترنی شهریور ۷۶)
|
|
الف ـ کوتاه شدن فاصله بین شروع خواب تا بروز اولین REM. |
ب ـ افزایش REM Latency. |
ج ـ کاهش در تعداد حرکات کرهچشم. |
د ـ کاهش در زمانی که دوره REM طول میکشد. |
|
|
پاسخ: گزینه الف
|
|
- افروزش (kindling):
|
فرآیندی که طی آن تحریکهای زیر آستانهای مکرر یک نورون ایجاد پتانسیل عمل میکند. این تحریک در سطح یک عضو، ایجاد تشنج میکند. مؤثر بودن درمانهای ضدتشنج به شکل تثبیتکننده خلق و ماهیت دورهای بعضی از اختلالات خلقی منجر به این فرضیه شد که اختلالات خلقی ممکن است نتیجه افروزش در لوبهای تمپورال باشد.
|
|
- ژنتیک:
|
هم اختلالات دوقطبی و هم اختلالات افسردگی بروز خانوادگی دارند، ولی شواهد به نفع وراثت در اختلالات دوقطبی بالاتر است.
|
|
اگر یکی از والدین اختلال دوقطبی I داشته باشد، احتمال اختلال خلقی در فرزندش ۲۵% است. اگر هر دو والد اختلال دوقطبی I داشته باشند، احتمال اختلال خلقی در فرزند ۷۵-۵۰% است. اگر یک والد اختلال افسردگی ماژور داشته باشد، احتمال اختلال خلقی در فرزندش ۱۳-۱۰% است. اگر یکی از دوقلوهای تکتخمکی اختلال دوقطبی I داشته باشد، احتمال اختلال دوقطبی I در دوقلوی دیگر، ۹۰-۳۳% است (در مورد دوقلوهای دوتخمکی این میزان ۲۵-۵% است). اگر یکی از دوقلوهای تکتخمکی، اختلال افسردگی ماژور داشته باشد، احتمال اختلال افسردگی ماژور در قلوی دیگر ۵۰% است (در مورد دوقلوهای دوتخمکی ۲۵-۱۰%).
|
|
هیچ ارتباط ژنتیکی بهطور ثابتی تکرار نشده است. ارتباط بین اختلالات خلقی، بهخصوص اختلال دوقطبی I، و مارکرهای ژنتیک برای کروموزومهای ۵، ۱۱ و X گزارش شده است.
|
|
- نوروآناتومیک:
|
سیستم لیمبیک، هیپوتالاموس و هستههای قاعدهای درگیر هستند.
|
|
|
- روانکاوانه (Psychoanalytic):
|
از دست دادن نمادین یا واقعی ابژه محبوب (love object)، بهصورت طرد شدن، فهمیده میشود. مانیا و بالا رفتن خلق را دفاعی علیه افسردگی زمینه در نظر گرفتهاند. سوپرایگوی (فراخود) جدی و بدون انعطاف فرد را با احساس گناه در مورد تکانههای جنسی یا پرخاشگرانه ناخودآگاه تنبیه میکند. فروید دوسوگرائی درونیشده نسبت به ابژه محبوب را شرح داد که در صورتیکه ابژه از دست برود یا از دست رفته تلقی گردد، شکل بیمارگون سوگواری ایجاد میشود. این سوگواری با احساس گناه و بیارزشی و افکار خودکشی به شکل افسردگی شدید درمیآید.
|
|
- شناختی:
|
۱.سهگانه شناختی آرونبک:
|
- نگرش منفی نسبت به خود (همه چیز بد است، چون من بد هستم).
|
- تفسیر منفی تجارب (همه چیز همیشه بد بوده است).
|
- دید منفی نسبت به آینده (انتظار شکست).
|
|
۲. درماندگی آموخته شده:
|
فرضیهای است که افسردگی را به ناتوانی شخص در کنترل وقایع نسبت میدهد. این فرضیه از مشاهده رفتار حیواناتی نشأت گرفته است که به طریقه آزمایشگاهی تحت شوکهای تصادفی و غیرقابل انتظاری که نمیتوانستند از آن فرار کنند قرار میگرفتند.
|
|
- رویدادهای استرسزای زندگی
|
اغلب قبل از اولین اپیزود اختلال خلقی رخ میدهند. این وقایع ممکن است ایجاد تغییرات نورونی دائمی کنند که شخص را به اپیزودهای بعدی اختلال خلقی مستعد میکند. از دست دادن یکی از والدین قبل از سن یازده سالگی، رویداد مهمس است که بیشتر از همه با ایجا افسردگی بعدی همراه است.
|