|
براى آنکه بتوان به تحول يک پديده يا يک نهاد اجتماعى پى برد، قبل از هر چيز بايد به سراغ تاريخ آن نهاد يا پديده رفت و به جستجوى شکل اوليه آن پديده و عوامل تشکيلدهنده آن پرداخت. نهاد خانواده نيز مانند هر پديدهٔ ديگرى تابع روندى است که از ابتداء تاريخ بشر تا به امروز وجود داشته است و بدون ترديد در طى اين روند، تحولات و دگرگونىهائى را بهخود ديده است.
|
|
درباره چگونگى پيدايش خانواده و ازدواج، نظريات بهدو گروه تقسيم مىشوند:
|
|
- غير تکاملى:
|
نظريات غيرتکاملى که از مذهب قديم و اسطورهها سرچشمه مىگيرد، مخصوصاً در بينالنهرين رواج يافته است. آنان معتقد هستند که تشکيل خانواده با ازدواج آدم و حوا شروع شد، صاحب فرزندانى شدند، کمکم به خانواده تبديل گرديده سپس بهصورت قوم و ملت درآمدند.
|
|
- تکاملى:
|
بهعنوان نمونه اگر به کتابهاى آسمانى مانند: تورات و قرآن کريم توجه کنيم مىبينيم که اين اصل، يعنى ازدواج دو نفر با هم، اساس تشکيل خانواده است و بايد گفت اين اصلى است که ذهن عادى بشر آن را راحتتر مىپذيرد. در واقع اين عقيده که سلول اجتماع، خانواده است نشاندهنده اين عقيده و نظر است.
|
|
بنابراين براى درک تحول و تطور خانواده لازم بود که شکل اوليه آن مشخص شود و بدين منظور دانشمندان به سراغ جوامعى رفتند که بهنظر آنها دست نخورده باقى مانده بودند. اينگونه جوامع اصطلاحاً ابتدائى ناميده مىشوند.
|
|
اولين دانشمندى که با مطالعات همهجانبه چندين سالهٔ خود درباره قبايل 'ايراکويز' (Iroquois) و درباره تحول خانواده به تحقيق و بررسى پرداخت 'لوئيز هنرى مورگان' (Lewis Henry Morgan)، انسانشناس مشهور آمريکائى است که تقريباً همزمان با متفکرانى چون: باخوفن، وسترمارک و جان مک لنان بوده است.
|
|
'مورگان' ، بهطور کلى معتقد است که خانواده هرگز ثابت نبوده است و از شکلهاى ابتدائى بهسوى شکلهاى تکامل يافته، پيش مىرود. بهنظر او مراحل تحولى خانواده عبارت هستند از:
|
|
- مرحله آميختگى جنسي
|
|
- خانواده همخون
|
|
- خانواده اشتراکى
|
|
- خانواده چند همسرى
|
|
- خانواده هستهاى يا زن و شوهرى
|
|
که سه مرحله قبل از آنکه 'کلان' (Clan)، 'ژنس' (Genos) شکل بگيرد سپرى شده است.
|
|
|
مرحلهاى است که در آن همهٔ مردان و همهٔ زنان متقابلاً به يکديگر تعلق داشتند و آميختگى جنسى يا روابط آزاد جنسى وجود داشت. هيچ جائى براى حسادت نبود. اطفال آنها اشتراکى و روابط جنسى از شکل نامنظمى پيروى مىکرد. در اين مرحله ممنوعيتها و محدوديتها وجود نداشتند و همه خواهران و برادران زن و شوهر مىشدند. نه تنها در آن روزگار بلکه امروز نيز هنوز ميان بسيارى از مردم روابط جنسى ميان والدين و فرزندان مجاز شمرده مىشود. 'بن کرافت' (Bencraft)، وجود اين نوع رابطه را در ميان 'کادياکهاى بهرينگ استريت' (Kadaiks)، و 'کادياکهاى آلاسکا' ، 'تيمه' (Timeh)، در آمريکاى شمالى و بريتانيا تأييد مىکند.
|
|
همچنين 'التورنو' (Letourneau)، در اين زمينه گزارشهائى درباره بوميان 'چيپوا' (Chipewa LIndians)، 'کاکاس' (Cucus)، 'کاريبس' (Caribs)، و 'کارنز' (Karens) در ميانمار (برمه سابق) گردآورى کرده است. از نمونههاى ديگر داستانهائى است که در يونان باستان، رومىها، پارتها، فارسها، هونها و غيره وجود داشته است.
|
|
|
بهنظر مورگان بعد از مرحله آميختگى جسنى يا روابط آزاد جنسي، خانوادهٔ همخون و خانوادهٔ اشتراکي، احتمالاً بهطور سريعى گسترش يافته است.
|
|
خانواده همخون اولين مرحله تشکيل خانواده است که بعد از زندگى گروهى و آميختگى جنسى بهوجود آمد و نخستين تکامل در پيدايش خانواده است. در اين مرحله، گروههائى ازدواج در هر نسل از يکديگر جدا بودند. يعنى همه افراد هر نسل، در محدوده خانواده بهطور گروهى زن و شوهر بودند و ديگر آميختگى جنسى و يا روابط آزاد جنسى با همهٔ نسلها ممنوع بود. همهٔ پدر بزرگان و مادربزرگان در محدوده خانواده زن و شوهر بودند. به همين نحو فرزندان آنها و نوههاى آنها گروه دوم و سوم زنان و شوهران را تشکيل مىدادند و نبيرههاى آنها نيز چهارمين دسته بودند و غيره ... .
|
|
بنابراين در اين شکل ازدواج تنها افراد هر نسل مىتوانستند با يکديگر ازدواج کنند و ازدواج اجداد با فرزندان آنها و والدين با فرزندان خود ممنوع بود. برادران و خواهران و برادرزادگان و خواهرزادگان همه برادر و خواهر يکديگر و درست به همين دليل زن و شوهر يکديگر بودند. اين بدان معنى است که در خانواده همخون رابطه زناشوئى بين نسل، افقى انجام مىگرفت و در نسلهاى عمودى نوعى تابو (محرمات) محسوب مىگردد.
|
|
| خانواده اشتراکى يا 'غيرهمخون'
|
|
بعد از آنکه خانواده همخون تحول پيدا کرد، خانواده اشتراکى يا غيرهمخون شکل گرفت. در اين نوع خانواده نه تنها روابط جنسى ميان پدران و مادران با فرزندان آنها ممنوع بود بلکه ميان خواهران و برادران نيز ممنوع بود. (از همين محدود بودن ازدواج بعداً کلان و 'ژِنُس' بهوجود مىآيد).
|
|
در اين شکل خانواده چند خواهر زنان مشترک چند شوهر بودند که برادران آنان در ميان شوهران ديده نمىشدند. شوهران يکديگر را برادر نمىخواندند زيرا ديگر آنها لزوماً برادر نبودند. آنها يکديگر را يار و همدم صميمى صدا مىکردند. به همين نحو چند برادر زنان مشترک داشتند که خواهران آنها جزء آنان نبودند و اين زنان نيز يکديگر را يار و همدم صميمى مىخواندند.
|
|
مشخصهٔ اصلى اين شکل خانواده تصاحب اشتراکى زنان و شوهران بود که در آن ديگر برادران و خواهران خود را به زنى نمىگرفتند و خواهران با برادران خود ازدواج نمىکردند.
|
|
در اين شکل ازدواج، خالهزادهها و عموزادهها با هم خواهر و برادر محسوب مىشدند بنابراين نمىتوانستند با يکديگر ازدواج کنند. ليکن، اولاد برادر مادر (دائي) برادرزاده مادر و فرزند خواهر پدر (عمهها) نيز خواهرزادهٔ پدر به شمار مىرود. اين فرزندان ديگر خواهر و برادر نيستند. بلکه عمهزاده يکديگر محسوب مىشوند و مىتوانند با يکديگر ازدواج کنند.
|