|
چه بسیار اختلالهای عاطفی که در روابط با دیگران شکل میگیرد، مانند احساس منزوی بودن، طرد شدن، تنها بودن و ناتوانی از ایجاد روابط صحیح با دیگران. گرچه درمانگر میتواند به شخص یاری دهد تا برخی از اینگونه مسائل را حل کند اما آزمون واقعی هنگامی است که وی بتواند نگرشها و پاسخهائی را که در جریان درمان یاد گرفته است در روابط روزمره زندگی خود بهکار بندد. با کمک گروه درمانی درمانجو میتواند مشکلات خود را در حضور دیگران حل کند، و ببیند که دیگران در برابر رفتارش چگونه واکنش میکنند و هنگامیکه روشهای پاسخدهی قدیمی وی رضایتبخش نیست، روشهای تازهای را بهکار گیرد.
|
|
در مکتبهای درمانی گوناگون (روانکاوی، انسانگرائی، و رفتاردرمانی) درمانگران تغییراتی در شیوههای درمانی دادهاند تا بتوان از این شیوهها در گروههای درمانی نیز استفاده کرد. گروه درمانی در موقعیتهای گوناگون بهکار رفته است که چند موردی را نام میبریم: در بخشهای بیمارستانها، در درمانگاههای روانپزشکی، در مورد والدین کودکان پریشانحال و در مورد نوجوانان مقیم کانونهای اصلاح و تربیت. معمولاً در هر گروه تعداد کمی از افراد شرکت میکنند (با حد بهینه ۶ تا ۱۲ نفر) که همه مشکل مشابهی دارند. در نشستهای درمانی، درمانگر معمولاً خود را از مرکز توجه دور نگه میدارد تا به این وسیله اعضاء گروه به مبادله تجربه بپردازند، از رفتار یکدیگر انتقاد کنند و بهجز مشکلات خود، مشکلات افراد دیگر گروه را نیز مورد بحث قرار دهند. در آغاز درمان، افراد گروه حالت دفاعی دارند و از بیان ضعفهای خود ناراحت هستند، لیکن رفته رفته به رفتار خود واقعبینانه نگاه میکنند و نسبت به تأثیری که نگرشها و رفتارشان بر دیگران دارد آگاهی بیشتری نشان میدهند؛ رفته رفته بیشتر میتوانند با افراد دیگر گروه همانندسازی کنند و نسبت به آنها همدلی نشان دهند؛ و وقتی بهجائی میرسند که میتوانند در ارتباط با مشکلات یک عضو دیگر اشاراتی حاکی از درک و بینش و تفسیری با معنا عرضه کنند، بر عزتنفس آنان افزوده میشود.
|
|
گروه درمانی نسبت به درمان انفرادی چندین مزیت دارد:
|
|
۱. چون درمانگر در یک زمان میتواند به چند نفر یاری دهد در وقت صرفهجوئی میشود.
|
|
۲. مردم نیز از مشاهده اینکه مشکلات دیگران مشابه یا شاید پیچیدهتر از مشکلات خودشان است احساس راحتی و دلگرمی میکنند.
|
|
۳. از راه مشاهده رفتار دیگران نیز میتوان چیزهائی یاد گرفت.
|
|
۴. از راه تعامل با گروهی از آدمیان (و نه فقط درمانگر) میتوان نگرشها و واکنشهای خود را وارسی کرد.
|
|
|
گروههای رویاروئی (ecounter groups)
|
|
گروه درمانی که در آغاز روشی برای حل مشکلات عاطفی بود در خلال بیست سال اخیر گسترش یافته و اینک بهصورت وسیله رایجی برای یادگیری شیوههای ایجاد رابطه با دیگران درآمده است. در گروههای رویاروئی که بهنام گروههای آموزش حساسیت (و با نام کوتاه گروههای تی ـ 'groups ' training groups) نیز شهرت یافتهاند بین ۱۲ تا ۲۰ عضو شرکت میکنند که ممکن است فقط یک نشست فشرده در تعطیل آخر هفته یا نشستهائی در طول چند ماه داشته باشند تا به این وسیله بهتر دریابند که در تعاملهایشان با دیگران چگونه رفتار میکنند. اعضاء این گروهها تشویق میشوند تا نگرشها و احساساتی را ابراز کنند که معمولاً در انتظار عمومی بیان نمیکنند. رهبر گروه (یا چنانکه گاه 'تسهیلکننده' نامیده میشود، زیرا کار او در واقع رهبری نیست) شرکتکنندگان را به وارسی انگیزهها و احساسات خویشتن و دیگر اعضاء گروه تشویق میکند. هدف این است که افراد، فارغ از سدهای دفاعی، به مبادلاتی بپردازند ک هبه حداکثر صداقت و بیریائی رهنمون میشود.
|
|
کارل راجرز که گونههای متفاوتی از گروههای رویاروئی را مورد بررسی قرار داده، گفته است که پابهپای ادامه و گسترش نشستهای گروهی، تغییرات نسبتاً پایداری در شرکتکنندگان روی میدهد (راجرز، ۱۹۷۰). در ابتدای کار که تسهیلکننده برای اعضاء توضیح میدهد که مسئولیت رهبری را بر عهده ندارد، افراد گروه سردرگم و کمی دلخور میشوند. علاوه بر این، با سرسختی میکوشند احساسات خود را آشکار نسازند تا آنجا که هرگاه یکی از حاضران به بیان احساسات خود بپردازد، دیگران در بهجا بودن بیان چنین احساساتی در گروه، ابراز تردید میکنند و میکوشند او را از اینکار باز دارند. در مرحله بعد رفتهرفته شروع به صحبت درباره احساسات و مشکلاتی میکنند که در بیرون از گروه تجربه کردهاند. سپس روابط درون گروهی را مورد بحث قرار میدهند؛ در این مرحله نخستین احساساتی که به بیان درمیآید یک نگرش منفی نسبت به خویش یا نسبت به یک عضو دیگر گروه است. هنگامیکه افراد درمییابند چنین احساساتی را گروه میپذیرد، رفته رفته یک جو اعتماد و اطمینان بهوجود میآید؛ سرانجام، اعضاء گروه در نشستهای پایانی از رفتارهای دفاعی یکدیگر خرده میگیرند و میکوشند نقابها را کنار بزنند و هر چه بیشتر خودشان باشند. در این مرحله، دیگر گروه پوشش مؤدبانه و نکتهسنجی را که در بیرون از گروه پسندیده است، تحمل نمیکند.
|
|
از لحاظ نظری، پسخوراندی که آدمیان در مورد چگونگی تأثیر رفتارشان بر دیگران و نیز پذیرفته شدن توسط افراد گروه دریافت میکنند، منجر به افزایش خودآگاهی آنان و همچنین تغییر رفتار آنان در گروه و بیرون از آن میشود. اما بررسیهائی که در مورد تأثیر شرکت در گروههای رویاروئی صورت گرفته، تردیدهائی درباره میزان واقعی اینگونه تغییرات رفتاری به میان میآورد. در یک بررسی در مورد بیش از ۳۰۰ دانشجوی دانشگاه که در گروههای رویاروئی با رهبرانی بسیار آزموده شرکت نموده بودند، آشکار شد که فقط در یکسوم از آنان در پی چنان تجربهای تغییرات مثبتی (بر پایه گزارشهای خود آنان و رتبهبندی دوستان نزدیک آنان) حاصل شده بود. یکسوم دیگر از آنان هیچ تغییری نکرده بودند و در باقی آنان تغییرات منفی دیده شد - به این معنا که یا شرکت در آن گروهها را پریشانکننده دانسته و بنابراین، آن را رها کرده بودند با در پایان کار گروه احساس کرده بودند که مشکلات شخصی آنان حل نشده و وضع بدتری پیدا کرده است (لیبرمن 'Lieberman' ، یالوم 'Yalom' ، مایلز 'Miles' ـ ۱۹۷۳).
|
|
گرچه گروههای رویاروئی برای مردمانی که از نظر روانی سالم هستند و فرصتی فراهم میکند تا در پرتو واکنشهای صادقانه دیگران، نکتههائی درباره خودشان بیاموزند، اما این گروهها به کسانیکه دچار اختلالهای روانی هستند کمکی نمیکند. ثابت شده که این گروهها از لحاظ ایجاد تغییرات رفتاری کماثرتر از تدابیر درمانی انفرادی یا گروه درمانیهای سنتیتر هستند و آنچه بر اثر شرکت در این گروهها حاصل میشود نیز ناپایدار و گذرا است (بدنار 'Bednar' و کول 'Kaul' ـ ۱۹۷۸).
|
|
اعضاء گروه درمانیهای سنتیتر به دقت انتخاب میشوند و نشستهای این گروهها مدت زمان درازتری ادامه مییابد تا از این فرصت حل مسائل و مشکلات مربوط به روابط شخصی فراهم شود. علاوه بر اینها، تأکیدی که در گروههای رویاروئی بر 'بیان آزادانه هیجانها' میشود ممکن است برای کسانی آسیبزا باشد که عزّتنفس آنان بسیار شکنندهتر از آن است که در برابر انتقاد و فشار گروه تاب بیاورند (کرش 'Kirsch' ، گلاس 'Glass' ـ ۱۹۷۷).
|
|
|
خانوادهدرمانی گونه ویژهای از گروهدرمانی است. در این روش درمانی، زن و شوهر، با پدر و مادر و فرزندان با یک یا دو درمانگر (معمولاً یک خانم و یک آقا) کار میکنند. بر پایه این فرض که مشکلات آدمی نشانگر یک ناسازگاری کلیتر در خانواده است، هدف خانوادهدرمانی این است که به اعضاء خانواده یاری دهد تا احساساتی را که نسبت به یکدیگر دارند وضوح ببخشند و بیان کنند، به تفاهم متقابل بیشتری با هم برسند، و راههای مؤثرتری برای ارتباط با هم و حل مشکلات مشترک خود پیدا کنند.
|
|
گاه برای آگاه کردن اعضاء خانواده نسبت به روش تعامل آنان با یکدیگر، فیلمهائی که از روابط آنان تهیه شده برای آنان به نمایش درمیآید؛ یا اینکه درمانگر واقعیت تعارضها و مبادلات گفتاری اعضاء گروه را در خانه آنان مورد مشاهده قرار میدهد. در این موارد غالباً آشکار میشود که رفتارهای مشکلآفرین یک عضو را پاسخهای اعضاء دیگر خانواده تقویت میکنند. برای نمونه ممکن است قشقرقهای یک کودک یا اختلال خورد و خوراک یک نوجوان بر اثر بذل توجه غیرعمدی پدر و مادر به همین رفتارها، تقویت شود. در این مورد درمانگر ممکن است به پدر و مادر آموزش دهد که رفتارهای خود و فرزند خود را زیر نظر بگیرند، مشخص کنند چگونه واکنشهایشان رفتار مشکلآفرین را تقویت میکند، و بعد سعی کنند پیوندهای تقویتی را تغییر دهند.
|