چهارشنبه, ۱۹ مرداد, ۱۴۰۱ / 10 August, 2022
مجله ویستا
دلی کز عشق گردد گرم، افسردن نمیداند
|
همچنین مشاهده کنید
- سحر کجاست که فراش جلوگاه توام
- مغرور کسی به که درت جا نکند کس
- هرگز به غرض عشق من آلوده نگردد
- پیش تو بسی از همه کس خوارترم من
- آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او
- یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست
- تو زمن پرس قدر روز وصال
- چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
- سد خانهی دین سوخت به هر رهگذر از تو
- تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
- آیین دستگیری ز اهل جهان نیاید
- چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد
- در اول عشق و جنون آهم ز گردون بگذرد
- امروز ناز عذر جفاهای رفته خواست
- شوقیست غالب بر دلم ازنو، به دل جا کردهای
- تو و هر روز و بزم عشرت خویش
- جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم
- نزدیک ما سگان درت جا نمیکنند
- ابر است و اعتدال هوای خزانی است
- ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن