پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
نظریهٔ روانشناختی شهر
ابنخلدون در تقابل ميان باديهنشينى و حضارت، صرفنظر از ديدگاه تاريخى خود بر ويژگىهاى روانشناختى باديهنشينان و شهرنشينان تأکيد مىورزد و اين ويژگىها را عمدهترين وجود مميزهٔ اين دو نوع اجتماع مىداند: نه تنها عصبيت (که همبستگى قومى و قبيلهاى و خويشاوندى است و موجب دفاع و تهاجم مىشود) در شهرنشينان به کاستى مىگرايد، بلکه ويژگىهائى روانى نظير تجملپرستى، تقليد، تکيه بر نگهبانان و حکومت و ضعف روانى در برابر هجومها و ناملايمات از جمله اين ويژگىها است. ابنخلدون مىگويد: 'وضع زندگى باديهنشينان به روشى است که به ضروريات قناعت مىکنند و از گام نهادن در مرحلهٔ فراتر از آن عاجز هستند ولى عادات و شئون زندگى شهرنشينان جزء اين است' آنها به مراحل برتر از حد ضرورت مانند امور تجملى و وسايل ناز و نعمت و کمال زندگى نيز توجه دارند... بنابراين تندخوئى و خشونت باديهنشينى پيش از نرمخوئى شهرنشينى بوده است. |
شهرنشينان از اينرو که پيوسته در انواع لذتها و عادات تجملپرستى و ناز و نعمت غوطهور هستند و به دنيا روى مىآورند و شهوات دنيوى را پيشه مىگيرند، نهاد آنان به بسيارى از خوىهاى نکوهيده و بدىها آلوده شده است و به همان اندازه که خوىهاى ناپسند و عادات زشت در نهاد آنان رسوخ يافته است، از شيوههاى رفتارهاى نيک و نيکوئى دور شدهاند... شهرنشينى پايان اجتماع و عمران است و سرانجام آن فساد منتهاى بدى و دورى از نيکى است... باديهنشينان از شهرنشينان دليرتر هستند، زيرا شهرنشينان بر بستر آسايش و آرامش آراميدهاند و غرق ناز و نعمت و تجملپرستى شدهاند... از اينرو هيچگونه بانک و خروش سهمناکى آنان را برنمىانگيزد و هيچکس شکار ايشان را هم نمىرماند و در نتيجه خوى زنان و کودکان در آنان رسوخ يافته (مقدمهٔ ابنخلدون، جلد ۱، صفحات ۲۳۱ تا ۲۳۵). |
بهطور کلى، ديدگاه روانشناختى ابنخلدون در مورد ويژگىهاى شهرنشينان مبتنى بر تفاوت روانشناسى نسلهاى مختلف در نحوهٔ ادارهٔ امور کشور است بهطورى که نسل اول باديهنشينان که به شهرها هجوم مىآورند و قدرت را تصاحب مىکنند، هنوز از همبستگى و عصبيت شديد قومى برخوردار هستند. نسل دوم به رفاه و تجملپرستى گرايش پيدا مىکنند و از شدت عصبيت آنها کاسته مىشود و انسجام روانشناختى آنان به سستى مىگرايد و بالأخره نسل سوم فاقد عصبيت و همبستگى قومى مىشوند و ضعيف مىشوند و به تجملپرستى شديد و لاابالىگرى مىپردازند و با اندک هجوم باديهنشينان از پاى درمىآيند و تاريخ دولتها به اين ترتيب طى سه نسل (حدود يک قرن) دائماً تکرار مىشود. اما ويژگىهائى که ابنخلدون براى شهرنشينان ذکر مىکند، صفات ناپسندى است که در مقايسه با باديهنشينان و روستانشينان منفى تلقى مىشود، يعنى خصلت و صفات طبيعى مانند رشادت، شجاعت و پاکى و صداقت در شهرها از دست مىرود و انواع اخلاقيات و رفتارهاى ناپسند و دغلکارانه رشد و توسعه مىيابد. |
علاوه بر ابنخلدون، جامعهشناسان ديگرى نيز دو مرحله باديهنشينى با خصايص مثبت و طبيعى و شهرنشينى با خصايص منفى و نامطلوب را بهصورت نظريههاى دو وجهى و يا سه وجهى طبقهبندى مىکنند و در لحن بيان اکثريت آنان ميان ضديت با شهرنشينى بهدليل فساد و تباهى که همراه دارد و ستايش و نيکو خصالى براى باديهنشينان و روستائيان و مطلوبيت آن مورد بحث قرار گرفته است که به نحوى تيپ ايدهآل آن را مىتوان در 'اجتماع' و 'جامعهٔ تونيس' ملاحظه کرد. همچنين مىتوان از نظريات زيمل در مورد مشکلات روانشناختى کلان شهرها و لوئيس ورث و ردفيلد که گذر از جامعهٔ قومى به جامعهٔ شهرى را مطرح کرده است نام برد. |
فرديناندتونيس در نوع شناسى زندگى اجتماعى خود که بهنام اجتماع (Geminschaft) و جامعه (Geselschaft) شناخته شده، گذر از يک اجتماع طبيعى و نهادى شده را به يک سازمان اجتماعى مصنوعى که ويژهٔ عصر جديد است مطرح کرده و در آن بر جنبههاى منفى نوع دوم که جامعهٔ عقلانى و صنعتى عصر جديد و کلان شهرها را به ياد مىآورد تأکيد مىورزد (۱). به نظر تونيس در کلان شهرها پول و سرمايه آنقدر به وفور يافت مىشود که قادر است تا نياز جهان به دانش و کالا و فن را برآورد و براى همهٔ ملل قانون و عقيدهٔ عمومى بسازد. کلان شهر معرف اقتصاد حمل و نقل جهانى است. صنايع جهان در کنار آن سر برآوردهاند، روزنامههاى آن جهانى به حساب مىآيند و ساکنين آن از چهار گوشهٔ عالم گرد آمدهاند (۲). به هر حال اجتماع ابتدائى ساده و مطلوب است و جامعهٔ جديد و شهرنشين خشن و نامطلوب است. در گماين شافت (اجتماع) انسانها بهطور طبيعى با هم متحد و هماهنگ زندگى مىکنند اما در گزلشافت ارزشها و سنتها ناهمگون هستند و علىرغم نزديکى به يکديگر افراد از هم جدا هستند. در گزلشافت تونيس نظريهاى نزديک به عقيدهٔ هابس صادق است که 'جنگ همه بر ضد همه' به نوعى جنگ پنهانى و خشونتطلبى بالقوه بين مردم وجود دارد (۳). |
(۱) . نگاه کنيد به: See: Tonnis, (Geminschaft and Geselchaft) Commaunity and Society, N. Y Haper and Row 1963 |
(۲) . نگاه کنيد به: See: Tonnis, (Geminschaft and Geselchaft) Commaunity and Society, N. Y Haper and Row 1963 به نقل از پيران، اطلاعات سياسى و اقتصادى، شمارهٔ ۴۴-۴۳-۱۳۷۰، صفحهٔ ۶۸. |
(۳) . نگاه کنيد: به صديق سروستانى، انسان و شهرنشينى، نامهٔ علوم اجتماعى جلد اول شمارهٔ ۱ زمستان ۱۳۶۹ صفحهٔ ۲۰۰-۲۰۶. |
به هر حال اجتماع را مىتوان زندگى ماقبل صنعتى و جامعه را حيات صنعتى و شهرنشينى دانست. به نظر جرج زيمل در شهرهاى بزرگ و مخصوصاً در کلان شهرها، جمعيت عظيم و متراکم شهر و فشار آن به زندگى انسان، هويت فردى و آزادى او را به خطر مىافکند و اين امر موجب انزوا و از خودبيگانگى او مىشود. اما او معتقد است که انسان در شهر، در عين از خودبيگانگى، به نوآورى و خلاقيت مىپردازد. جرج زيمل معتقد است که در کلان شهرها گروههاى وسيع و متعددى در حالت فعاليت و کنش و واکنش هستند، ليکن هدف آنها سودجوئى و انگيزههاى فردى است. افراد در عين بيگانگى با خود و با يکديگر به تعامل مىپردازند، بهطورى که 'گوئى انبوهى از بيگانگان براى نفع شخصى مجبور به تعامل اجتماعى شدهاند که اين بهنوبهٔ خود، بيگانگى را دامن مىزند و با بزرگتر شدن جامعه بر وسعت آن افزوده مىشود' . |
ملور (Mellor,j.R) معتقد است که زيمل در مقالهٔ 'کلان شهر و حيات ذهنى' پنج موضوع اساسى را مطرح کرده است: |
۱. ساکنين شهرهاى بزرگ، زير تأثير تحرک و جوش و خروش فضاى شهر و تحتتأثير محرکهاى زيستى، اجتماعى و روانى آن، خصايص تازهاى از خود بروز مىدهند و شخصيتى نو مىشوند. |
۲. سيطرهٔ اقتصاد پولى در کلان شهر که بر مبناى معامله، محاسبه و عقلانيت و حسابگرى بنا شده اين خصايص را به افراد منتقل مىکند. |
۳. تکيه بر اقتصاد پولى، جهان را کميتگرا مىسازد و لذا آدميان وقتشناس، حسابگر و براساس دقايق و 'ميلىمترها' زندگى مىکنند. |
۴. در شهرها تقسيم کار اجتماعى و اقتصادى براساس تخصصها به حد اعلاء خود مىرسد. رقابت، تخصصى شدن را بهدنبال دارد. تمايزات منفرد افراد را تقويت مىکند که اين بهنوبهٔ خود از خودبيگانگى را دامن مىزند و شکل و اندازهٔ محيط اجتماعى در آن مؤثر است. |
۵. معهذا، فرد در کلان شهر استقلال جديدى بهدست مىآورد و تولدى تازه مىيابد که در ساير اشکال محيطهاى اجتماعى ممکن نيست و فرد مىتواند خود را در گروهها و فضاهاى گوناگون مطرح سازد و از فضاى محدود شهرهاى کوچک سنتى خارج مىشود و در زمينههاى مختلفى به ايفاى نقش مىپردازد. |
فرد امکان مىيابد که ويژگىهاى شخصيتى و منحصر به فرد خود را تعالى بخشد، اما آزادى او نيز در چنبر حرص و آز نظام سرمايهدارى محدود و محدودتر مىگردد و حسابگر، غيراحساساتى، خشک و ماشينى مىشود. لذا کلان شهر جايگاه پديد آمدن برخورد تناقض آلود آزادى و با خودبيگانگى انسان است (۴). در نتيجه 'شهرنشين با مغز خود به محرکهاى بىشمار زندگى شهرى پاسخ مىدهد و نه با قلب خويش' (۵). |
(۴) . Mellor, J.R . Urban Sociology in an Urbanize Society, London. Routledge and Kegan paul,1977 . نيز: کلان شهر و حيات ذهنى، در کتاب، مفهوم شهر، ترجمهٔ گيتى اعتماد (گروه مطالعات شهرى و منطقهاى، ۱۳۵۸ پيران، اطلاعات سياسى و اقتصادى شماره ۴۳ و ۴۴ صفحات ۶۸-۶۹. |
(۵) . گيتى اعتماد، انسان و شهرنشينى، کتاب: مفهوم شهر صفحهٔ ۲۰۳. |
ديدگاههاى زيمل در زمينهٔ ويژگىهاى زندگى در کلان شهر که بر جنبههاى منفى آن بيشتر تأکيد کرده در عصر خود موجب انتقادات شديدى نسبت به ديدگاه او شده بهطورى که او را به تعصب و پيشداورى يک جانبه در اين سخنرانى متهم ساختهاند. اما لوئيس ورث مقالهٔ 'کلان شهر و حيات ذهنى' زيمل را بهترين مقاله دربارهٔ شهر از ديد جامعهشناسى لقب داده است. بر زيمل اين انتقاد وارد است که او خصايص نظام اجتماعى، اقتصادى و سياسى دنياى بزرگ سرمايهدارى صنعتى را به فضاى شهر نسبت داده و همه چيز را در کلان شهر خلاصه کرده است. بهعلاوه اين ديدگاه، به هيچ وجه در مورد کلان شهرهاى جوامع توسعه نيافته که برخى خصايص ما در شهرهاى دنياى سرمايهدارى را دارند اما هنوز سن خانوادگى و روابط اجتماعى غيرصنعتى و حسابگرانه بر آنها حاکم است صدق نمىکند. |
بايد توجه داشت که علىرغم بدبينىهائى که برخى صاحبنظران نسبت به شهر ابراز داشتهاند و ويژگىهاى نامطلوبى که به آن نسبت دادهاند، معهذا انسان عصر جديد دائماً بهسوى شهرنشينى روى آورده و او را از اين کار گريزى نبوده است. |
يکى از منتقدين نظريهٔ تونيس و تا حدى زيمل، جامعهشناس شهير فرانسوى اميل دورکيم است. نامبرده نظر تونيس را در اين مورد که جوامع صنعتى معاصر حالت مکانيکى و تصنعى دارند اما ساختار جوامع سنتى، طبيعى و انسانى است مردود مىشمارد. دورکيم در کتاب 'تقسيم کار اجتماعى' خود معتقد است که جوامع سنتى (ابتدائى) و صنعتى جديد تنها به لحاظ نوع تقسيم کار با يکديگر تفاوت دارند و نمىتوان يکى را بر ديگرى برتر دانست. بلکه سر و کار ما با دو تيپ اجتماعى با دو نوع تقسيم کار اجتماعى با کارکردهاى متفاوت است. |
همچنین مشاهده کنید
- نظریههای تاریخی و تکاملی شهر
- تفکیک یا ترکیب نظریهها در جامعهشناسی شهری
- نظریهٔ وابستگی (۲)
- نظریهٔ روانشناختی شهر
- مکتب اکولوژی (زیست محیطی)
- مکتب اکولوژی (زیست محیطی) (۲)
- تعریف شهر به مثابهٔ یک نهاد اقتصادی
- شهر آرمانی یا اوتوپیا
- مکتب اکولوژی (زیست محیطی) (۳)
- نظریهٔ وابستگی
- نظریهٔ نظام جهانی
- بهسوی وحدت بینش جامعهشناسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست