|
| بنيانهاى نظرى مکتب جامعهشناسى شيکاگو
|
|
مکتب جامعهشناسى شيکاگو سلسله وسيعى از موضوعات گوناگون را چه در تئورى و چه در پژوهشهاى تجربى، در برمىگيرد، اما شهرت آن پيش از هر چيز مرهون جامعهشناسى شهرى آن و در درجهٔ دوم بهخاطر بهوجود آوردن روشى است که کنشى متقابل نمادين ناميده مىشود. ما نيز با توجه به موضوع بحث مسئلهٔ جامعهشناسى شهرى را مورد تعمق بيشتر قرار مىدهيم.
|
|
اين تفکر که شهرها به اندازهٔ کافى شبيه هم هستند و وجوه تشابه بين دو شهر را مىتوان در ساير شهرها تعميم داد، موضوع اصلى مطالعات دانشگاه شيکاگو زير نظر دکتر رابرت پارک شد. پارک در سال ۱۹۱۵ مقالهاى تحت عنوان 'نظراتى دربارهٔ بررسى شهر، رفتار انسانى در محيط شهري' به چاپ رسانيد که توجه همهٔ محافل علمى را به تحقيقات تجربى دربارهٔ شهرها و فرمولبندى منظم نظريات در يک مجموعهٔ کلى، به خود جلب کرد. مقالهٔ پارک مجموعهاى از مفاهيم را پديد آورد که انتخاب و قالببندى مسائل و تفسير منظم حقايق را ممکن مىساخت.
|
|
بررسىها و تحقيقات، اين افکار را اشاعه داد که اجتماع شهرى با رشد سازمان خود مجموعهاى از تمايلات، گرايشها و رويدادهائى است که در قالب نظرى قابل تبيين است و مىتواند موضوع مستقلى براى مطالعه گردد. مطالعات دانشگاه شيکاگو اصولاً از ديدگاه بومشناسى (اکولوژيک) بود. يعنى به 'نواحى که در شهرها بهصورت طبيعي' شکل مىگرفتند علاقمند بودند. نواحى که بدون طرح قبلى بهوجود مىآمدند و کارکرد داشتند. از اينرو ارنست برگس و پارک دانشجويان فوقليسان و دکتراى خود را به مطالعات بومشناختى شهرها تشويق کردند که منجر به تحقيقات وسيعى در اين زمينه شد.
|
|
پارک در تعريف بومشناسى شهرى و انسانى خود مىنوسيد:
|
|
'در محدودهٔ جامعهٔ شهرى نيروهائى در حال عمل مىباشند. در واقع در محدوده هر سکونتگاه انسانى ـ که به پيدائى گروههاى نظام يافتهاى از جمعيت و نهادها گرايش دارند. علمى که در جستجوى تجزيه اين عوامل و توضيح مجموعههاى نوعى افراد و نهادهائى است که حاصل همکارى اين نيروها است، همان است که ما آن را بومشناسى يا زيست محيطى انسانى مىناميم (که از زيست گياه و حيوان متمايز است). حملونقل و ارتباطات، تراموا و تلفن، روزنامهها و تبليغات، ساختمانهاى فلزى و آسانسورها ـ در حقيقت همه چيزهائى که به پيدائى تحرک و تمرکز بيشتر جمعيتهاى شهرى گرايش دارند، عوامل اوليه سازمان بومى شهر مىباشد(۱).
|
|
(۱) . پارک، رابرت ازرا، نظراتى دربارهٔ بررسى شهر، رفتار انسانى در محيط شهرى، برگردان گيتى اعتماد، کتاب مفهوم شهر، تهران، ۱۳۵۸، صفحات ۶۵ تا ۱۱۴.
|
|
پارک در جائى مىنويسد: 'ساخت شهر با پيچيدگى و گستردگى مشهود خود، اولين چيزى است که ما را تحتتأثير قرار مىدهد. اما چنين ساختى خود بر آدمى استوار است و ساخت شهر نمودى از اين طبيعت به حساب مىآيد. اما چنين ساختى خود بر آدمى استوار است و ساخت شهر نمودى از اين طبيعت به حساب مىآيد. از سوى ديگر سازمان وسيعى که شهر نام گرفته است و در پى پاسخ به نيازهاى ساکنين پا به عرصه وجود نهاده، خود پس از شکلگيرى به مثابهٔ عنصرى خارجى بر ساکنين تحميل مىشود و براساس طرح و علائق نهفته در خود به ساکنين شکل مىبخشد' (به نقل از پيران، ۱۳۶۹، صفحهٔ ۶۶).
|
|
در اين ديدگاه، گرچه شهر بر طبيعت انسانى استوار است ليکن پس از ايجاد، چون عنصرى مستقل بر حيات شهروندان اثر مىگذارد و به زندگى آنان شکل مىبخشد. پس شهر خود متغيرى مستقل مىشود که توضيح دهندهٔ فرآيندهاى شهرى و شيوهٔ گذران زندگى در محدودهٔ شهر بهشمار مىآيد. از اين روى، وظيفهٔ جامعهشناسى شهرى و شهرنشينى بررسى و مطالعهٔ اثرات محيط شهرى (اکولوژى) انسان و ساخت اجتماعى است، که براساس فرضيات اوليهٔ آن استوار است.
|
|
براى بنيانگذاران مکتب شيکاگو، آدميان در جامعه از يکسو درگير رقابت دائمى هستند که در توزيع مکانى افراد و گروههاى متکى به هم، نمودى عينى و مشهود مىيابد. از سوى ديگر، وجود اجماع و وفاق بر پايهٔ نظام اخلاقى است. بدينسان رقابت و تضاد با همسازى و مانند گردى بهعنوان مهمترين فرآيندههاى اجتماعى در شهر جريان مىيابد که جمعيت را به گروههاى متمايز، با انسجام درونى، ليکن رقيب يکديگر، تقسيم مىکند. اما از آنجا که رقابت و درگيرى دائمى چنانچه کنترل نشود، جامعه را از هم مىپاشد، نظام اخلاقى جامعه به ناگزير پديد مىآيد. پس جامعه که از تجمع جمعيت حاصل شده است، داراى چارچوب بومشناختى است و بر اين پايه، خرده ساختهاى اقتصادى، سياسى و اخلاقى استوار مىشوند تا براى فضاى قابل استفاده، به رقابت بپردازند (به نقل از پيران، صفحهٔ ۶۷-۶۸).
|
|
بهدنبال رقابت و درگيرى، هجوم گروههاى مختلف به فضاهاى درون شهرى و جابهجائى دائمى اين گروهها است درخور اهميت است. يکى از وظايف جامعهشناسى شهر و شهرنشينى از ديدگاه اکولوژيک، بررسى رابطهٔ اجتماعى و سکونتگاه به نحوهٔ هجوم به شهر و توالى گروهها در مکان و کشف قانونمندىهاى جدائى گزينى مکانى، بين گروهها و طبقات درون شهرى است. ارتباط مفاهيمى چون رقابت، درگيرى، همسازى و مانندگردى و انعکاس عينى و مشهود آنها در فرآيندهائى چون تراکم، پراکندگى هجوم و توالى گروه است. 'ارنست برگس' يکى ديگر از بنيانگذاران مکتب شيکاگو را قادر ساخت تا مدل توسعهٔ فضاى شهر را تحت عنوان 'مدل دواير متحدالمرکز يا حلقههاى انضمامي' ارائه دهد. اصل اساسى که در مدل توسعهٔ فضاهاى درون شهرى برگس نهفته است از اين فرضيه مايه مىگيرد که رقابت و همسازى تعيين کنندهٔ اندازه و سازمان اکولوژيک اجتماع انسانى است. پس مکتب اکولوژيک در پى آن است تا بگويد که صور زندگى اجتماعى با فضا و مکان اشغال شده رابطهاى تنگاتنگ داشته، توزيع مکانى جمعيت از ارتباط دائمى رقابت و اجتماع در چارچوبى مکانى شکل مىگيرد. در واقع از نظر اين مکبت، هر آنچه که در شهر رخ مىدهد، موضوع جامعهشناسى شهرى بهشمار مىرود (وبر، ماکس، شهر در گذر زمان، صفحهٔ ۳۸ تا ۴۰) و مىتوان آن را در مباحث کليدى زير خلاصه کرد:
|
|
- کاربردهاى زمين در فضاى شهر
|
- تمايز و جدائى گروهها و طبقات در داخل شهر
|
- تراکم و پراکندگى و نتايج احتمالى حاصل در آن
|
- رابطهٔ تراکم و پراکندگى جمعيت و نحوهٔ توزيع و رابطهٔ آن با آسيبهاى اجتماعى.
|