|
|
داستان سارا به ياد بياوريد، کسى که نگرانىهاى او را مطرح کرديم. او با حالت نگرانى از خود مىپرسيد:
|
|
واقعاً چه کسى است؟ نوجوان نافرمانى که والدين او از او حرف مىزنند يا دختر شکوفائى که دوستان او توصيف مىکنند؟
|
|
بهنظر روانشناسان اجتماعي، انتظار يک ساخت درونى ثابت، بيشتر با سوگيرى تفکر مطابقت مىکند تا واقعيت دروني. اينکه ويژگىهاى شخص مطابق با موقعيتها تغيير مىکند، جاى تعجب ندارد. سارا، وقتى با والدين خود جدل مىکند، بدون کم و کاست، همان دخترى است که با دوستان خود گرم مىگيرد. ساراى 'واقعي' دو پاسخ کاملاً متفاوت فراهم مىآورد که هر دو به يک اندازه، در دو موقعيت مختلف، درست است.
|
|
آنچه در نظر ما ساخت درونى ثابت جلوه مىکند، اين است که فرد خود را در موقعيتهاى يکسان طبق نظم معينى معرفى کند. در واقع، ما همان فردى بار مىآئيم که موقعيتهاى زندگى مىخواهد. اگر موقعيت ايجاب کند که تا نصف شب کار کنيم، جاى تعجب نخواهد داشت که خود را 'شبپره' توصيف کنيم، پرندهاى که زندگى شبانه را دوست دارد و به ندرت پيش از طلوع آفتاب مىخوابد.
|
|
اين خودپندارهٔ متغير، که متناسب با نيازهاى موقعيتها ساخته مىشود، با مشاهدات دقيق پژوهشگران مطابقت مىکند، اما از نظر روانشناختي، براى اکثر مردم، کمتر رضايتبخش است. ما به خودپندارهٔ ثابتى نياز داريم تا به زندگى خود جهت دهيم و دنياى قابل پيشبينى و معنىدار براى خود خلق کنيم (لينتون (Linton)، در سال ۱۹۷۸). خودِ ثابت تضمينکننده است: به درک خود و ديگران کمک مىکند.
|
|
نياز به خودپندارهٔ ثابت، از طريق تمايل به تفسير مجدد رويدادهاى گذشته، براى مطابقت دادن آنها با خودپنداره، تجلى مىکند. بهنظر برخى روانشناسان اجتماعي، نياز به خودپندارهٔ ثابت آنقدر شديد است که مثل يک ديکتاتور وارد عمل مىشود، اطلاعات را کنترل مىکند و تاريخ را براى استفادهٔ شخصى خود مىنويسد. ادواردز و اسميت (Edwards And Smith) در سال ۱۹۹۶ نشان مىدهند که فرد، دربارهٔ اطلاعات تازهٔ مربوط به خود، هميشه براساس باورهائى که از قبل دارد، مخصوصاً زمانىکه اين باورها با اعتقاد هيجانى همراه است، قضاوت مىکند. اين نتيجهگيري، يافتههاى ميکائيل راس (Michael Ross) را تائيد مىکند. راس معتقد است که باورهاى فعلى نقش صافى را برعهده دارند تا گذشته را دوباره بسازند. بهنظر او، وقتى آزمودنىها در جهت تغيير نگرش خود در برخى موضوعها هدايت مىشوند، مثلاً اهميت مسواک زدن دندانها بعد از غذا، اظهار مىدارند که هميشه اينگونه فکر مىکردند (راس، ۱۹۸۹). تحقيق ديگر نشان مىدهد، زنانى که به داشتن عادات ماهانهٔ دردآور قانع مىشوند، تمايل پيدا مىکنند که شدت ناراحتىهاى خود را زياده از حد ارزيابى کنند:
|
|
در بيان ناراحتىهاى احساس شده در آخرين عادت ماهانه، نسبت به آنچه قبلاً بيان مىکردند، اغراق مىکنند.
|
|
همچنين، لزوم ساختن و نگهداشتن خودِ ثابت موجب مىشود که واکنشهاى ديگران نسبت به خودمان را دوباره تفسير کنيم. روانشناسان اجتماعى اصطلاح 'بررسى خود' را در مورد اين تمايل بهکار مىبرند که، بر حسب نياز، حتى ما را وادار مىکند تا در ديگران واکنشهائى بهوجود آوريم که خودپندارهٔ ما را تائيد مىکنند. بدين ترتيب، اگر تمايل داشته باشيد دربارهٔ زندگى خصوصى افراد سؤالاتى بپرسيد و مخصوصاً موقعيتهائى بهوجود آوريد که آنها افکار محرمانهٔ خود را در اختيار شما بگذارند، جاى تعجب نخواهد بود که خود را فردى به حساب آوريد که اعتمادها را جلب مىکند.
|
|
تلاش براى تائيد خود از طريق سوگيرى تعاملهاى اجتماعي، جنبههاى منفى را نيز شامل مىشود. مطالعات نشان مىدهد، تعداد قابل ملاحظهاى از اشخاصى که عزت نفس منفى دارند، در مقابل رويدادهاى خوشايند واکنش مناسب نشان نمىدهند و ترجيح مىدهند از آنها اجتناب کنند! وقتى چنين رويدادهائى اجتنابپذير مىشود، براى حاشا کردن يا تفسير مجدد آنها، طورى بسيج مىشوند که خودپندارهٔ منفى خود را تائيد کنند.
|
|
افرادى که خيال مىکنند کمتر جذّاب هستند، تمايل دارند دوستانى داشته باشند که همين ادراک را تائيد مىکنند. مطالعهٔ اسوان و رِد (Swan And Read) در سال ۱۹۸۱ در اين باره بسيار روشنگر است:
|
|
وقتى در آزمودنىها اين باور بهوجود مىآيد که فردى آنها را جالب توصيف کرده است، آزمودنىهائى که خود را کمتر جذاب مىدانستند، نسبت به آن شخص اظهار ناخشنودى مىکنند. به عبارت ديگر، آنها باز هم خودپندارهٔ ثابت را به خودپندارهٔ مثبت ترجيح مىدهند!
|
|
احتمالاً به دشوارى بتوانيد آنچه را که در بالا گفتيم بپذيريد. مسلماً، مردم دوست ندارند در محيط خود به دنبال نشانههائى مىگردند که ويژگىهاى ناخوشايند شخصيت آنها را تائيد مىکنند. با اين همه، تائيد خودِ منفي، حتيٰ اگر ناراحتکننده باشد، به خلق يک دنياى قابل پيشبينى کمک مىکند. چنين بودم، چنين هستم، و چنين خواهم بود. و گاهى اتفاق مىافتد که نياز به ثبات بر عزت نفس پيشى مىگيرد.
|
|
در نهايت، مىتوان گفت، هر چند که خودپندارهٔ ثابت به اندازهٔ معرفى خود معتبر بهنظر نمىرسد، همان خودپندارهٔ ثابت است که اکثر مردم، بهرغم کمک گرفتن از فرآيندهاى تفسير مجدد واقعيت، انتخاب مىکنند. در مجموع، اين فرآيندها مفيد بهنظر مىرسد. اما اين فرآيندها ممکن است زيانآور نيز باشند، بدين صورت که تلاش شديد براى داشتن ثبات، فرد را از سازگارى با موقعيتهاى تازه باز بدارد و در او تصوير ذهنى منفي، نسبت به همه و عليه آنها، بهوجود آورد.
|