|
|
بهعنوان شنونده، ما بدون کمترین تقلا، با ترکیب واژهها میتوانیم واحدهای جملهای، شامل جملهها و عبارات (phrases) بسازیم. یکی از ویژگیهای مهم این واحدها این است که میتوانند معادل بخشهائی از یک گزاره باشند. این ارتباط و تناظر به شنونده کمک میکند از جملهها گزارههائی (اندیشههائی) استخراج کند.
|
|
|
|
|
برای درک این تناظرها، نخست باید بدانیم که هر گزاره به دو بخش موضوع (subject) و محمول (predicate) (نوعی توصیف) تقسیم میشود. در گزارهٔ 'حسن موهای مشکی دارد' ، 'حسن' موضوع، و 'موهای مشکی دارد' محمول، در گزارهٔ 'خیاط خوابیده است' ، 'خیاط' موضوع و 'خوابیده است' محمول، و در گزارهٔ 'معلمان سختکوش هستند' ، 'معلمان' موضوع، و 'سخت کوشند' محمول گزاره است. به این ترتیب، هر جمله را میتوان طوری به چند گروه تقسیم کرد که هر گروه با موضوع، محمول یا گزارهٔ کاملی متناظر باشد. برای مثال، جملهٔ سادهٔ 'پروین کارمند بیمه است' را بهسادگی به دو گروه 'پروین' و 'کارمند بیمه است' تقسیم میکنیم. گروه اول که در آن اسم نقش اصلی را دارد و بههمین سبب نیز گروه اسمی (noun group) نامیده میشود. موضوع گزارهٔ زیربنائی جمله است. گروه دوم، یا گروه فعلی، نقش محمول آن گزاره را دارد. بهعنوان نمونهٔ پیچیدهتر، جملهٔ 'پژوهشگران جدی' که گروه اسمی است، و 'کتاب میخوانند' که گروه فعلی است. گروه اسمی، خودگزارهٔ کاملی است: 'پژوهشگران جدی هستند' . گروه فعلی، بخشی از (محمول) یک گزارهٔ دیگر یعنی 'پژوهشگران کتاب میخوانند' را بیان میکند (شکل گروههای جمله و گزارهها). در این مورد نیز واحدهای جمله، متناظر با واحدهای گزاره هستند که زبان و اندیشه را بههم پیوند میدهند.
|
|
میبینیم که آدمیان پس از شنیدن هر جمله، نخست آن را به بخشهائی مانند گروههای اسمی و گروههای فعلی تقسیم میکنند و بعد گزارههائی از این گروهها استخراج میکنند. شواهد زیادی مؤید این تقسیمبندی جمله به گروهها و تلقی گروهها بهعنوان واحدهای مستقل است. بخشی از این شواهد را آزمایشهای مربوط بهحافظه بهدست داده است. در یکی از بررسیها آزمودنیها به جملههائی گوش فرا دادند، از قبیل 'دختر فقیر کت گرمی دزدید.' بلافاصله پس از ارائهٔ هر جمله، یک واژهٔ سرنخ (probe word) از همان جمله ارائه گردید و از آزمودنیها خواسته شد واژهای را که پس از آن کلمه در جمله آمده بود، نام ببرند. در این آزمایش، افراد در مواردی سریعتر پاسخ دادند که واژهٔ پاسخ و واژهٔ سرنخ از گروه واحدی بودند (دو واژهٔ 'فقیر' و 'دختر' ) تا مواردیکه در آنها واژهٔ پاسخ و واژهٔ سرنخ به دو گروه مختلف تعلق داشتند (دو واژهٔ 'دختر' و 'دزدید' ). به این ترتیب، هریک از گروههای جمله بهصورت واحد مستقلی در حافظه عمل میکند. در مواردیکه واژهٔ سرنخ و واژهٔ پاسخ به گروه واحدی تعلق دارند بازیابی یک واحد از حافظه کافی است (ویلکس - Wilks و کندی - Kennedy در ۱۹۶۹).
|
|
تجزیهٔ جملههای شنیده شده به گروههای اسمی و فعلی، و تقسیم این گروهها به واحدهای کوچکتری از قبیل اسم، صفت، و فعل، تحلیل نحوی نام دارد (نحو با روابط بین واژههای گروهها و جملهها سروکار دارد). آدمی این تحلیل را معمولاً ضمن فهمیدن جمله، بهطور ناهوشیار و بدون تلاش و تقلا انجام میدهد، اما گاهی تحلیل نحوی راه بهجائی نمیبرد و بههمین سبب نیز بهصورت هوشیار درمیآید. این جمله را درنظر بگیرید: 'اسب شتابان از کنار اصطبل گذشته زمین خورد (۱). فهم این جمله شاید برای بعضیها مشکل باشد، چون در نظر اول تصور میکنند 'اسب شتابان از کنار اصطبل گذشته، تماماً گروه اسمی، و 'زمین خورد' گروه فعلی جمله باشد (جملهٔ فوق در واقع شکل کوتاهشدهٔ جملهٔ 'اسب شتابان از کنار اصطبل که گذشت، زمین خورده' است) (گارت - Garrett در ۱۹۹۰).
|
|
(۱) . جملهٔ متن انگلیسی که با مختصر تغییری بهفارسی برگردانده شد، عبارت بود از: .The horse raced past the barn fell
|