|
|
خطوط روى پوست انگشتان و کف دست از قديم، همواره مورد توجه انسانها قرار داشته است؛ ولى بهطور يقين تاريخ دقيق پيدائى انگشتنگارى و استفاده از آن در شناسائى افراد، معلوم نيست؛ اما آنچه مسلم است از زمانهاى خيلى قديم به آن توجه مىشده است.
|
|
احتمالاً براى نخستين بار چينىها به اين موضوع پى برده باشند که اثر انگشت هر شخص، مختص به خود او است. کشف اين موضوع، نظر بسيارى از دانشمندان از جمله گالتون (F.Galton) را به خود معطوف داشت. او آزمايشهاى متعددى در اين زمينه انجام داد؛ تا اينکه توانست در سال ۱۸۹۲ ميلادى پس از مطالعه روى اثر انگشت ۶۴ هزار نفر به اين موضوع پى ببرد که شکل خطوط انگشت در افراد مختلف متفاوت است و هرگز دو نفر با خطوط انگشت يکسان پيدا نمىشود.
|
|
همچنين گالتون متوجه شد که اين خطوط در ماههاى چهارم و پنجم دوران جنينى شکل مىگيرند و تا پايان عمر، حتى تا زمانى که جسد همچنان باقى است، شکل خطوط روى پوست نيز ثابت مىماند و هيچگونه تغييرى نمىکند.
|
|
در سال ۱۹۳۶ هارولد کامينز (H.Cummins) مقالهاى دربارهٔ خطوط پوستي بيماران تيپ مغولي نوشت.
|
|
اصطلاح خطوط پوستى (Dermatoglyphice) در سال ۱۹۲۶ بهوسيلهٔ کامينز به جاى انگشتنگارى (Finger print) به کار برده شد.
|
|
وجود يک کروموزوم غيرجنسى اضافي، بيمارى مونگول (Mongolism) يا تيپ مغولى را بهوجود مىآورد. اين عارضه اغلب در اثر سه تائى کروموزوم شماره ۲۱ بهوجود مىآيد. در اين عارضه صورت فرد شباهت به مغولها را پيدا مىکند، عقبماندگى هوشى و عدم تعادل اخلاقى در بين چنين بيمارانى ايجاد مىگردد. خطوط پوستى افراد مبتلا به اين بيمارى داراى شکلهاى به خصوصى است.
|
|
در آن زمان علت اين بيمارى مشخص نبود. کامينز با توجه به خطوط پوستى به مطالعه آن پرداخت و طبق نتايج بهدست آمده علت اين بيمارى را عوامل ژنتيکى دانست. اين مطالعه سرآغازى براى درک اهميت خطوط پوستى در مطالعات مربوط به ويژگىهاى مادرزادى انسان گرديد.
|
|
امروز خطوط پوستى اهميت ويژهاى در زمينه وسايل مربوط به ژنتيک، پزشکي، زيستشناسي، انسانشناسى و شناسائى افراد برخوردار است و از آن نه تنها در امر شناسائى مجرمان و جانبازان؛ بلکه در موارد بسيارى چون تشخيص هويت، گواهى ازدواج، تولد، مرگ و مانند آن استفاده مىشود.
|
|
گاهى انگشتنگارى از جنايتى پرده برمىدارد
|
|
مثلاً:
|
در حومهٔ لندن قاتلى اثر کف دست او را در محل وقوع قتل جا گذاشت. در آنجا از تمام مردان ۱۶ سال به بالا، که حدود ۹ هزار نفر بودند، انشگتنگارى بهعمل آمد. قاتل فرد چهار هزار و شصد و پنجم بود که سرانجام از روى همان اثر کف دست شناسائى شد و يا شخصى به نام اى سي را در آريزونا به جرم دزدى يک ساعت دستگير کردند. بعد از اينکه از او انگشتنگارى بهعمل آوردند، معلوم شد که او همان کسى است که در کاليفرنيا يک زن و دختر جوانى را کشته است.
|
|
برخى از صاحبنظران بر اين باور هستند که خطوط پوستى در امر سازگارى با محيط زيست داراى اهميت و نقش ويژهاى هستند؛ به اين معنى که اين خطوط در احساس و لمس و درک کميت و کيفيت اشياء، بهوجود آوردن اصطکاک در تماس با مواد جهان خارج و به مفهومى ديگر در رشد انسان در ارتباط با محيط زيست خود عمدهترين نقش از ايفاء مىکنند.
|
|
|
برخى از روانشناسان اجتماعى که دربارهٔ کجروىهاى اجتماعى تحقيق کردهاند، عوامل جسمانى زير را در آنها بىتأثير نمىدانند:
|
|
- سن:
|
نوع انحراف در سنهاى مختلف متفاوت است. برخى بزهکارى جوانان را ناشى از بحران بلوغ و پديدههاى جنسى مىدانند.
|
|
- جنس:
|
نوع جنس در انحراف بىتأثير نيست. مثلاً کجروى در زنان، علل روش و شکل خاص خود را دارد و تعداد جرايم زنان به نسبت از مردان کمتر است.
|
|
- زشتى و زيبائى:
|
ممکن است نقص عضو، بلندى يا کوتاهى بيش از حد معمول قد از عوامل مؤثر در کجروىهاى اجتماعى باشد؛ زيرا کسانى که داراى نقص عضو باشند، بهعلت احساس حقارت و دست کم گرفته شدن بهوسيلهٔ جامعه براى آنکه مورد توجه قرار گيرند و کارى کنند که مردم به آنها اهميت بدهند يا حتى ترحم ايجاد کنند، وادار به رفتارهاى انحرافى مىشوند.
|
|
ارنست هوتن (E.A.Hooton، ۱۸۸۷-۱۹۴۵) استاد دانشگاه هاروارد در طى ۱۲ سال، با کار توانفرسا اجزاء بدن ۱۳۸۳۷ نفر زندانى و ۳۲۰۳ نفر ناکرده بزه را اندازهگيرى کرد و دريافت که جنايتکاران به زيبائى افراد ناکرده بزه نيستند و ميانگين قد و وزن غيرجنايتکاران از ميانگين قد و وزن افراد جنايتکار بالاتر است و جنايتکاران در مقايسه از تناسب کمترى برخوردار هستند.
|
|
|
يکى از روشهاى بررسى علل زيستى و ارثى تبهکاري، روش دودماننامه يا شجرهنامه است. به سوابق و اطلاعات ثبت شده از ازدواجها و تولدهاى يک خانواده طى چند نسل متوالى دودماننامه گويند. در اين روش به بررسى و مقايسهٔ دودماننامه دو يا چند خاندان مىپردازند.
|
|
داگ دال و استابروک (Dugdal and Stabrook)، (۱۸۷۷) به بررسى عميقى در اين زمينه پرداختند و نتايج خود را به شرح زير منتشر کردند:
|
|
خاندان اولى ماکس جک بود که جد آن مردى تبهکار، الکلى و منحط بود. از نسل او که تا آن زمان به ۱۲۰۰ نفر مىرسيدند، ۱۴۰ نفر جنايتکار (۷ نفر به جرم آدمکشى محکوم شده بودند)، ۶ نفر به دزدى روى آوردند و ۵۰ نفر از اين خاندان فاسق و فاحشه بودند. پيناتل (Pinatel) تعداد زنان روسپى و مردان فاسد اين دودمان را ۲۹۲ نفر و ۱۴۳ نفر ولگرد ذکر کرده است.
|
|
خاندان دومى که پدر آنها خطيب و واعظى پروتستانى و نمونهٔ تقوا و پاکدمنى بود. بهعنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد، سپس به مقايسهٔ افراد بزهکار اين دودمان پرداختند تا از اين طريق تأثير وراثت را در تبهکارى ثابت کنند. در خاندان اخير، حتى يک بزهکار هم مشاهده نشد.
|
|
دودمان ديگرى که مورد مطالعه قرار گرفت، خاندان مارتين گاليکاک بود. او از همسر ثروتمند خود صاحب هفت دختر و پسر مىشود که صدها انسان برجسته از آنها بهوجود مىآيند. حاصل وقتگذرانىها کاليکاک با يک دختر ميخانه نيز پسرى است که خود صاحب ده دختر و پسر مىگردد که در نسلهاى بعدى صدها انسان از پستترين انواع موجودات بشري را تحويل جامعه مىدهد.
|
|
|
انر يکوفرى (E.Ferri) در جواب کسانى که تبهکارى را به وراثت نسبت مىدهند و توجهى به محيط و تأثير آن ندارند، مىگويد: هر يک از توجيهات بيولوژيکى دربارهٔ تبهکارى تاحدى صحيح و متضمن جزئى از حقيقت است. زيرا دربارهٔ گروهى از بزهکاران بيش و کم صدق مىکند. اما هيچيک از اين فرضها، نه کافى است و نه کامل ....
|
|
چه بسيار هستند افرادى که تقريباً در يک محيط خانوادگى و اجتماعى بهسر مىبرند. اما بعضى از آنها بزهکار مىشوند و برخى ديگر بىگناه مىمانند. از اينرو اختلافات جزئى اوضاع و احوال خارجى که ناگزير در حيات فرد وجود دارد، براى توجيه اين اختلافات فاحش و نتيجهٔ نهائى کافى نخواهد بود.
|
|
چرا بهعنوان مثال از دو برادر همشکمان يکسان و کژرفتار که هر دو در يک خانواده بهسر مىبرند و هر دو تحت نفوذ واحدى هستند، يکى از آدمکشى لذت مىبرد و ديگرى از آن بيزار است؟ چرا در اثر فقر يکى ولگردى آرام مىشود و به تکدى و دريافت صدقه اکتفاء مىکند و حال آنکه ديگرى دست به دزدى مىزند و حتى به زور متوسل مىشود و در راه ارتکاب سرقت از قتل نيز باک ندارد؟ از دو برادر که در يک خانواده بهسر مىبرند، يکى درستکار و ديگرى نادرست و خونخوار مىشود و براى رهائى از فقر و تنگدستى يکى دست به خودکشى مىزند و ديگرى آدم مىکشد؟
|