يکى ديگر از ملاکهاى تحرک اجتماعى در جامعه روستائى تغييراتى است که از حيث آموزش سواد در ميان دو نسل پديد مىآيد و اين تحرکها را مىتوان از طريق مقايسه وضع سواد دو نسل (پدران و پدربزرگها) در اجتماعات روستائى مشخص کرد. در جدول زير نشان داده مىشود (۱).
(۱) . بررسىهاى اقتصادى ـ اجتماعى روستاهاى مناطق: اراک، دره گز، مشهد، کاشمر، بيرجند، سبزوار، گناباد، بندرعباس و بجنورد. بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران قسمت خصوصيات اجتماعى خانواده.
جدول مقايسه درصد وضع سواد سران خانوادههاى کشاورز با پدران آنها در چند منطقه روستائى ايران
نام منطقه
رئيس خانواده باسواد
پدر او بىسواد است
رئيس خانواده بىسواد
و پدر او باسواد است
اراک
۲۶/۳
۱/۱
دره گز
۲۳/۲
۵/۶
مشهد
۲۱/۸
۳/۹
کاشمر
۱۸/۶
۱/۷
بيرجند
۱۸/۳
۰/۶
سبزوار
۱۷/۵
۴/۹
گناباد
۱۷/۱
۲/۹
بندرعباس
۱۶/۳
۳/۹
بجنورد
۱۵/۵
۶/۵
جدول مقايسه درصد وضع سواد سران خانوادههاى کشاورز با پدران آنها در چند منطقه روستائى ايران نشان مىدهد که در اجتماعات روستائى مذکور از لحاظ سواد طى دو نسل تحرک اجتماعى کم و بيش متفاوتى در دو جهت صعودى و نزولى روى داده است. بررسى منطقه روستائى کردستان حاکى از آن است که ميان زارعان و خوشنشينان تفاوت ناچيزى از حيث تغييرات سواد بين دو نسل وجود داشته است. چنانچه ۲/۱۴ درصد خوشنشينان و ۱۵ درصد زارعان از لحاظ سواد وضعى متفاوت با پدران خود داشتهاند (۲). تحقيقى که در 'شش دانکى' بهعمل آمده است نشان مىدهد که بين پايگاه اجتماعى خانواده و ميزان ارتقاء يا صعود اجتماعى همبستگى منفى است. چنانچه در ميان تلمبه کاران ۲/۲۲ درصد، دهقانان ۸/۲۵ درصد و خوشنشينان ۲/۳۰ درصد سران خانوادهها باسواد بودهاند ولى پدران آنها سواد نداشتهاند (۳). اما بررسىهائى که در منطقه کردستان انجام گرفته است تقريباً نتيجه معکوسى بهدست مىدهد. چنانچه در ميان خوشنشينان ۶/۱۱ درصد و در قشر کشاورزان ۱۳ درصد سران خانوادهها باسواد بودهاند ولى پدران آنها سواد نداشتهاند.
(۲) . خوشنشينان کرستان. بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۵۵، صفحهٔ ۱۲۵و ۲۱۵.
(۳) . عجمى، اسماعيل. ششدانکى. پژوهشى در زمينه جامعهشناسى روستائى، دانشگاه شيراز، ۱۳۴۸، صفحهٔ ۱۲۹.
اين نسبت همچنين در ميان قشر کشاورزان با ميزان زمين زراعى و در قشر خوشنشينان با ميزان درآمد ارتباط مستقيم دارد. در ميان خوشنشينان کم درآمد ۴/۱۰ درصد و خوشنشينان با درآمد به نسبت بالا ۸/۱۲ درصد سران خانوادهها باسواد بودهاند ولى پدران آنها سواد نداشتهاند و در قشر کشاورزان نيز ميان گروهى که از ۴ هکتار و کمتر زمين داشتهاند ۱/۷ درصد سران خانوادهها باسواد بودهاند، در حالىکه پدران آنها سواد نداشتهاند. اين نسبت در ميان خانوادههاى صاحب ۱/۴ تا ۱۵ هکتار زمين ۱۶ درصد و صاحبان بيش از ۱۵ هکتار زمين برابر ۷/۱۶ درصد بوده است. مىبينيم که به موازات بالا رفتن ميزان درآمد در قشر خوشنشين و ميزان زمين در قشر کشاورز، درصد تغيير سواد طى دو نسل پدران و پدربزرگها افزايش مىيابد. در واقع مىتوان گفت که هر چند تحرک اجتماعى از اين حيث در جامعه روستائى بسيار ناچيز است ولى بين ميزان درآمد و زمين زراعى که مبين وضع اقتصادى خانوادهها است و تحرک اجتماعى از اين نظر همبستگى مثبتى وجود داشته است.
همين بررسى در منطقه کردستان نشان مىدهد که ميزان تغيير سواد در ميان فرزندان خانوادههاى روستائى رو به فزونى است. چنانچه از تعداد ۱۴۵ خانواده کشاورز که داراى فرزندانى در سنين آموزش بودهاند، در ۷۱ واحد يعنى ۵/۵۴ درصد رئيس خانواده سواد نداشته است در حالىکه يک يا چند نفر از فرزندان او باسواد بودهاند. همچنين در ميان خوشنشينان روستائى همين منطقه از ۱۶۲ خانواده که داراى فرزندان در سنين آموزش بودهاند، ۱۳۷ خانواده، سران آنها بىسواد بودهاند که از اين تعداد در ۶۱ خانواده ۲/۴۴ درصد يک يا چند نفر از فرزندان خانواده سواد داشتهاند. البته اين امر با ميزان درآمد خانواده و امکانات مالى آن ارتباط دارد.
چنانچه نسبت خانوادههائى که داراى يک يا چند نفر باسواد بودهاند در گروه کم درآمد، ۸/۳۲ درصد و در گروه پردرآمد برابر ۵/۵۲ درصد بوده است.
سرشمارى عمومى ايران نشان مىدهد که در هر ۱۰۰ خانواده روستائى ايران در سال ۱۳۳۵ تعداد ۱۹ نفر باسواد بودهاند، اين ميزان در سال ۱۳۴۵ به ۴۴ نفر، در سال ۱۳۵۵ به ۵۸ نفر، در سال ۱۳۶۵ به ۷۵ نفر و در سال ۱۳۷۵ به ۸۷ نفر افزايش يافته است. جدول زير را نشان مىدهد.