|
|
قطبالدين شيرازى به دورههاى ۳۳ سالى و ۳۷ براى کبيسههاى پنجسالى گاهشمارى جلالى اعتقاد داشته است بىآنکه نظم دقيقى براى چگونگى تکرار آنها بهدست دهد. سوتر اين دورهها را متناوب تصور مىکند بهگونهاى که در هر (۷۰=۳۷+۳۳) سال هفده کبيسه يا روز اضافى وجود دارد و طول سال برابر است با:
|
|
|
۳۶۵ + (۱۷ ÷ ۷۰) = ۳۶۵/۲۴۲۸۵۷۱۴ (روز)
|
|
|
مدت زمانى که با انقضاء آن گاهشمارى بايد به اندازهٔ يک روز تصحيح شود، برابر است با:
|
|
|
۱ ÷ (۰/۲۴۲۸۵۷۱۴ - ۰/۲۴۲۱۹۸۷۹) ≈ ۱۵۱۹ (سال)
|
|
|
|
سديو در ترجمهٔ مقدمه بر زيج الغبيک دورهٔ ۱۶۱ ساله را با ۳۹ کبيسه پيشنهاد کرده است. اين دورهٔ بزرگ به احتمال بسيار زياد بهصورت زير است:
|
|
|
|
با چنين قاعدهاى طول سال خورشيدى متوسط برابر است با:
|
|
|
۳۶۵ + (۳۹ ÷ ۱۶۱) = ۳۶۵/۲۴۲۲۳۶۰۲ (روز)
|
|
|
مدت زمانىکه با انقضاء گاهشمارى بايد به اندازهٔ يک روز تصحيح شود، برابر است با:
|
|
|
۱ ÷ (۰/۲۴۲۲۳۶۰۲ - ۰/۲۴۲۱۹۸۷۹) ≈ ۲۶۸۵۷ (سال)
|
|
|
على محمدکاوه نيز با محاسباتى اين دوره را پيشنهاد مىکند.
|
|
| سالنامهٔ ۱۸۵۱ دفتر طولهاى جغرافيائى
|
|
دورهٔ سادهٔ ۳۳ ساله را با هشت کبيسه پيشنهاد کرده است.
|
|
اين دوره را کسان ديگرى نيز پذيرفتهآند. طول سال خورشيدى متوسط حاصل از اين دوره برابر است با:
|
|
|
۳۶۵ + (۸ ÷ ۳۳) = ۲۴۲۴۲۴۲۴/۳۶۵ (روز)
|
|
|
مدت زمانىکه با انقضاء آن، گاهشمارى بايد به اندازهٔ يک روز تصحيح شود، برابر
|
|
|
۱ ÷ (۰/۲۴۲۴۲۴۲۴ - ۰/۲۴۲۱۹۸۷۹) ≈ ۴۴۳۵(سال)
|
|
|
|
ماتسکا هفت دورهٔ ۳۳ ساله (هريک با هشت کبيسه يا روز اضافي) و يک دورهٔ ۳۷ ساله (با نُه کبيسه يا روز اضافي) را پيشنهاد کرده است، بهگونهاى که يک دورهٔ ۲۶۸ ساله با ۶۵ کبيسه يا روز اضافى بهدست مىآيد: (۳۷×۱) + (۳۳×۷) = ۲۶۸
|
|
(البته ظاهراً دورهٔ ۲۶۸ سالى بهصورت (۳۳×۵) + ۳۷ + (۳۳×۲) است).
|
|
بنابراين طول سال خورشيدى متوسط برابر است با:
|
|
|
۳۶۵ + (۶۵ ÷ ۲۶۸) = ۲۴۲۵۳۷۳۱/۳۶۵ (روز)
|
|
|
مدت زمانىکه با انقضاء آن، گاهشمارى بايد به اندازهٔ يک روز تصحيح شود، برابر است با:
|
|
|
۱ ÷ (۰/۲۴۲۵۳۷۳۱ - ۰/۲۴۲۱۹۸۷۹) ≈ ۲۹۵۴ (سال)
|
|
|
|
نوهٔ قاضىزادهٔ رومي، در شرح بر زيج الغبيک گفته است که در گاهشمارى جلالى در هر ۱۴۴۰ سال ۳۴۹ کبيسه (۳۰۵ کبيسهٔ چهارسالى و ۴۴ کبيسهٔ پنجسالي) وجود دارد. در اين دورهٔ بزرگ ۴۱ بار دورهٔ کوچک ۳۳ سالى و سه بار دورهٔ کوچک ۲۹ سالى وجود دارد:
|
|
|
|
بهطورى که طول سال خورشيدى متوسط برابر است با:
|
|
|
۳۶۵ + (۳۴۹ ÷ ۱۴۴۰) = ۲۴۲۳۶۱۱۱/۳۶۵ (روز)
|
|
|
مدت زمانىکه با انقضاء آن، گاهشمارى بايد به اندازهٔ يک روز تصحيح شود، برابر است با:
|
|
|
۱ ÷ (۰/۲۴۲۳۶۱۱۱ - ۰/۲۴۲۱۹۸۷۹) ≈ ۶۱۶۱ (سال)
|
|
|
تقىزاده معتقد است که سديو که به قول ميرم چلبى تکيه و دورهٔ ۱۴۴۰ ساله را مطرح کرده است بايد در واقع دورهٔ ۱۴۴۹ ساله متشکل از نُه دستهٔ ۱۶۱ ساله را بپذيرد تا دورهٔ نهم ۱۶۱ سالى تکميل شود. اين دوره، در واقع، معادل يک دورهٔ ۱۶۱ ساله است و واجد نکتهٔ مهمى جز توجيه به دورهٔ موردنظر ميرم چلبى نيست.
|
|
|
تقىزاده معتقد است که 'تا ميزان کسر سال برحسب عقيده و حساب منجمين ملکشاه در دست نباشد' نمىتوان 'از روى قياس و حساب برحسب رصد متأخرى و به اقتضاء ميزان کسر سال شمسى برطبق اين يا آن زيج و اسناد آن ترتيب به مؤسسين تاريخ جلالي' عمل کرده که امرى است 'برخلاف حقيقت تاريخي' ، و 'البته روا نيست' . و ضمن اعتقاد به اينکه اگر دورهٔ ۱۶۱ سالى مورد نظر سديو حقيقت داشته 'سال جلالى دقيقترين و صحيحترين سالهاى معمول در دنيا مىشد...' با حسرت مىگويد 'ولى بدبختانه اين ترکيببندى فرضى سديلو هم ظاهراً از روى قياس به نتيجهٔ رصدهاى اين زمان (يعنى عصر خود او) پرداخته شده است' . سپس گام نهائى را برمىدارد و مىگويد 'اگر فرض طريقهاى براى توالى و تناوب منظم کبائس رباعى و خماسى از روى حساب ميزان کسر سال شمسى برطبق رصدهاى فعلى با عدم توجه به تناقص تدريجى در ميزان کسر سال بهمرور زمان جائز بودى فرضى بهتر از فرضهاى سديلو و ماتزکا پيشنهاد مىتوان کرد که در واقع بهترين فرضها مىشد' . او اين 'فرض بهتر' را دورهٔ کامل ۱۲۸ ساله با يک دورهٔ کوچک ۲۹ ساله و سه دورهٔ کوچک ۳۳ ساله مىداند:
|
|
|
|
اما تقىزاده منکر اين موضوع بود که مؤسسان گاهشمارى جلالى قاعدهاى براى کبيسهها وضع کرده باشند و حتى احتمال مىداد که آنان هرگز توجهى به وقوع کبيسههاى پنجساله مطابق دورهٔ گردشى خاص نداشتهاند. او، همچون عبدالعلى بيرجندي، و با اتکاء بهطول سال خورشيدى محاسبهشده در دوران جديد منکر امکان دستيابى به قاعدهٔ دقيق کبيسهگيرى مىشود زيرا تأثير کاهش سالانهٔ طول سال را بسيار زياد مىداند. در حالىکه اولاً، تأثير کاهش سالانهٔ طول سال چندان تعيينکننده نيست، و ثانياً، شايد همانگونه که عبداللهى مىگويد تقىزاده با قرائت نادرست ۱۶۷ بهجاى ۱۶۳ در جدول زيج ايلخانى براى کبيسهها، نتوانسته است نظم قابل توجهى را در تکرار کبيسههاى پنجسالى بيابد. در هر صورت اگر قرار بود تقىزاده خود دورهاى را براى کبيسههاى گاهشمارى جلالى پيشنهاد کند، همان دورهٔ ۱۲۸ سالى بود.
|
|
عبداللهى در واقع بهوجود چنين قاعدهاى معتقد است ولو آنکه لزوماً آن را مؤسسان گاهشمارى جلالى پيشنهاد نکرده باشند. کسان ديگرى نيز اين دورهٔ ۱۲۸ ساله را، نه صرفاً با اتکاء بر دستآوردهاى امروزى براى طول سال، بلکه بهعنوان يک واقعيت تاريخي، مىپذيرند.
|
|
اين دوره، متشکل از يک دورهٔ کوچک ۲۹ سالى (داراى شش کبيسهٔ چهارسالى و يک کبيسهٔ پنجسالي) و سه دورهٔ کوچک ۳۳ سالى (داراى هفت کبيسهٔ چهارسالى و يک کبيسهٔ پنجسالي) است بهگونهاى که جمعاً داراى ۳۱ کبيسه (چهار کبيسهٔ پنجسالى و ۲۷ کبيسهٔ چهارسالي) و ۹۷ سال عادى است. با چنين دورهاى طول سال خورشيدى متوسط برابر است با:
|
|
|
۳۶۵ + (۳۱ ÷ ۱۲۸) = ۳۶۵/۲۴۲۱۸۷۵ (روز)
|
|
|
و مدت زمانىکه با انقضاء آن گاهشمارى بايد به اندازهٔ يک روز تصحيح شود برابر است با:
|
|
|
۱ ÷ (۰/۲۴۲۱۹۸۷۹ - ۰/۲۴۲۱۸۷۵) ≈ ۸۸۵۷۴ (سال)
|
|
|
عبداللهى اين شيوهٔ کبيسهگيرى را 'دقيقترين شيوهاي' مىداند که 'ممکن است براى گاهشمارىهاى هجرى شمسى و جلالى در نظر گرفته شود' .
|