پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
سینمای دوران برژنف
آنچه در سالهای زمامداری برژنف بر سر پاراجانف آمد بسیار توانفرسا بود، اما روزگارِ آندرهای تارکفسکی، دومین چهرهٔ متمایز سینمای شوروی در دههٔ ۱۹۶۰، اسفناکتر بود. آندرهای پسر شاعر برجستهٔ روسی، آرسنی تارکفسکی، تحت تعلیم میخائیل رم فیلمسازی را در VGIK آموخت و فیلمِ پایاننامهاش، غلتک و ویلن (با مشارکت آندرهای میخالکف - کنچالُفسکی) جایزهٔ اول جشنوارهٔ فیلم دانشجوئی نیویورک را ربود، و در سال ۱۹۶۰ فارغالتحصیل شد. نخستین فیلم سینمائیاش، کودکی ایوان / نام من ایوان است (۱۹۶۳) در همان سال جایزهٔ شیر طلائی جشنوارهٔ ونیز را نصیب او کرد. و با همین فیلم همکاری درازمدت او با وادیم یوسُفِ فیلمبردار و یا چسلاو اوچینیکُفِ آهنگساز آغاز شد. کودکی ایوان داستان قهرمانیِ نوجوانی است که در خط اول جبهه برای ارتش شوروی در جنگ دوم جاسوسی میکند. |
این فیلم الگوئی سنتی دارد اما از نظر قالب با پرداختی فراواقعی از فجایع جنگ به فیلمسازان پیشرو نزدیک شده است. فیلم بعدی تارکفسکی، آندرهای روبلف (۱۹۶۶)، با فیلمنامهٔ کنچالفسکی، اعتراض مقامات رسمی را برانگیخت. کاراکتر اصلی فیلم چهرهای تاریخی است: یک راهب از تُدوکس روسی، که هنر مذهبیِ شمایلنگاری را در سدهٔ پانزدهم به اوج خود رساند. تارکفسکی در این فیلم زندگی رویلف را بهصورت بخشهای جداگانهای که ارتباط دوری با یکدیگر دارند، همچون نمادی از تضاد میان وحشیگری و آرمانگرائی روسی بهکار گرفته است. نمایش آندرهای روبلف به بهانهٔ ارائهٔ نادرست (یعنی منفی) از تاریخ قرون وسطای روسیه در شوروی ممنوع شد، و به هر حال نسخهٔ تعدیلیافتهٔ فیلم در ۱۹۶۹ جایزهٔ داوران بینالمللی جشنوارهٔ کن را بهدست آورد و سرانجام نسخهٔ دوباره تدوینشدهٔ آن، که چهل دقیقه کوتاهتر شده بود، در سطحی محدود در داخل کشور به نمایش درآمد. |
سومین فیلم سینمائی تارکفسکی، سولاریس (۱۹۷۱)، یک افسانهٔ علمی متافیزیکی است که از رمان نویسندهٔ لهستانی، استانیسلاو لِم اقتباس شده است. این فیلم نیز جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران جشنوارهٔ کن ۱۹۷۲ را نصیب کارگردان کرد و در شوروی هم جنجالی نیافرید. (در ۱۹۷۶ پخشکنندهٔ آمریکائی سی و پنج دقیقه کوتاهترش کرد و این نقیصه در پخش جهانی مولاریس باقی ماند تا آنکه در ۱۹۹۰ بار دیگر بهصورت اولیه، یعنی ۱۶۷ دقیقه اصلاح شد). اما فیلم - زندگینامهٔ یک آینه (زِرکالو، ۱۹۷۴)، با شباهتی به فیلم آمارکورد از فلّینی، به خاطر ساختار تودرتو و سبک تمثیلیاش انتقادهای زیادی برانگیخت: یک آینه / آینه در شوروی توقیف نشد ولی تا سال ۱۹۸۰ اجازهٔ صدور به خارج از کشور را هم نیافت. تارکفسکی پس از اجراء موفق نمایشنامهٔ هملت در صحنهٔ مسکو در ۱۹۷۶ فیلمی بهنام استاکر (۱۹۷۹) ساخت. استاکر، تمثیل پیچیدهای است از پوسیده شدن که در استونی فیلمبرداری شد و بسیاری از منتقدان اروپائی آن را دادخواستی علیه تحدید آزادی اندیشه توسط حکومت شوروی تعبیر کردند. در این فیلم اندوهبار و یأسآمیز نویسندهای به همراه یک دانشمند با راهنمائی 'استاکر' از 'منطقه' ای برهوت به جانب یک 'اتاق' سفر میکنند، اتاقی که ممکن است آرزوها را برآورده کند، اما چون به حد کافی خواست و تمنا ندارند به چیزی دست نمییابند. تارکفسکی در این مرحله از کارش بهعنوان یک فیلمساز نامتعارف شوروی شهرتی جهانی بههم زده بود و پس از سالهای طولانی یکی از معدود فیلمسازانی شد که با وجود ممنوعیتِ رسمی توانست در خارج از کشورش فیلم بسازد. |
تارکفسکی در ۱۹۸۲ فیلمبرداری نوستالژیا (۱۹۸۳) را با سرمایهٔ کمپانی گومون و RAI (تلویزیون ایتالیا) و با همکاری شوروی آغاز کرد. نوستالژیا با فیلمنامهٔ تونینوگوئهرا، همکار دائمی آنتونیونی و رُزی، تصویری است از خاطرات، رؤیاها و تجربهٔ به آگاهی رسیدن یک استاد معمار روسی که برای اولین بار به ایتالیا آمده و زنی با زیبائی بوتیچلیوار بهعنوان مترجم او را همراهی میکند. نوستالژیا شاید رازآمیزترین و دیرهضمترین فیلم تارکفسکی باشد، اما در جشنوارهٔ ۱۹۸۳ کن موفقیت زیادی کسب کرد و جایزهٔ بهترین کارگردانی فیلم را، که به تازگی به جوایز کن افزوده شده بود، مشترکاً با فیلم پول از روبر برِسُن بهدست آورد و در همین جشنواره هیئت منتقدان بینالمللی نیز جایزهٔ خود را به این فیلم دادند. او با اعتباری که اکنون کسب کرده بود به فیلمسازی در خارج از شوروی ادامه داد و در ۱۹۸۳ اپرای بوریس گودُنُف اثر موسورگسکی را در لندن به صحنه برد و در ۱۹۸۵ محصول مشترکی از چند کشور بهنام ایثار / قربانی (ژرتوا، ۱۹۸۶) را در سوئد به پایان رساند. ایثار توسط فیلمبردار صاحب نامِ سوئدی، سوِن نیکویست در مکان واقعی فیلمبرداری شده و اثری است الهامیافته که به نیات معنویِ گروه کوچکی در جزیرهای دورافتاده در بالتیک به امید توقف جنگِ قریبالوقوع هستهای میپردازد. ایثار جوایز جهانی متعددی گرفت که تنها چهارتای آنها از جشنوارهٔ کن بود. تارکفسکی از فیلم آندرهای روبلف به بعد با حفظ نوعی ابهامِ سیاسی موفق شد آزادیِ خلاقهای برای خود تأمین کند و به گمان ناظران غربی حتی فیلمهای در خارج ساختهشدهاش نیز نشانههائی از ممیزی دقیق و سرپوشیدهٔ شوروی را در خود دارند، اما همچون آثار دیگر او فیلم ایثار با حفظ چکیدهای از درونمایهها و نمادهای همیشگیِ تارکفسکی هیچ نشانی از پوشیدهگوئی ندارد. این آخرین فیلم تارکفسکی شد و او در دسامبر ۱۹۸۶ از بیماری سرطان ریه در پاریس زندگی را وداع گفت. |
آثار آندرهای میخالکف - کُنچالُفسکی در حد فاصل فیلمهای پاراجانف و تارکفسکی قرار میگیرند. کنچالفسکی، متولد ۱۹۳۷، از اعضاء خانوادهٔ نخبهٔ شوروی است: پدربزرگ و جدش هر دو نقاشهای مشهوری بودند؛ پدر و مادرش نویسندگانی سرشناس (پدرش مدیرعامل اتحادیهٔ نویسندگان بود و اشعار سرود ملی شوروی را نوشته بود) و برادرش، نیکیتا میخالکف - کنچالُفسکی (متولد ۱۹۴۵) یک بازیگر - کارگردانِ بااستعداد کشورش محسوب میشود. نخستین فیلم کنچالفسکی بهعنوان کارگردان، اولین معلم (۱۹۶۵)، برداشت تجدیدنظرطلبانهای است در مورد تضاد میان آرمانگرائی انقلاب و سنت، که در کوهستانهای قرقیزستان در شروعِ انقلاب اکتبر در ۱۹۱۷ میگذرد و این فیلم ابروهای برخی از مقامات رسمی را بالا برد. اما فیلم دومش، خوشبختی آسیه (۱۹۶۶)، فقر و عقبماندگی در مزارع اشتراکی شوروی را به شدت مورد انتقاد قرار داد و مورد غضب قرار گرفت و تا سال ۱۹۸۷ به نمایش درنیامد. (اعتراض عمومیِ منتقدانِ حزبی نسبت به فیلمها از سال ۱۹۶۵ با روایت اَلُف و نائومف از رمان شوخی بد اثر داستایفسکی آغاز شد و این وضع تا سالها ادامه یافت). بنابراین کنچالُفسکی محتاطانه به موضوعهای کلاسیک روی آورد، از جمله اقتباسهائی ظریف از تورگنف، آشیانهٔ نُجبا (۱۹۶۹)، و چخوف، دائی وانیا (۱۹۷۰)، را به تصویر کشید. |
پس از آن فیلمنامههائی برای استودیوهای محلی نوشت و رمانس موزیکالِ محافظهکارانه و دنبالهروای بهنام عاشق (۱۹۷۴) ساخت. پس از این مقدمات بود که سرانجام طرح بزرگ سیبریائی / سیبریاد (۱۹۷۹) را بهدست گرفت. این فیلم سرنوشت دو خانوادهٔ اهل سیبری را در طول سه نسل، از انقلاب تا روزگار مدرن، دنبال میکند. سیبریائی در سراسر جهان بهعنوان بزرگترین فیلم حماسی شوروی پس از جنگ شناخته میشود که هم در کشور خود محبوبیت عام یافت و هم در سال پخش خود جایزهٔ ویژهٔ منتقدان جشنوارهٔ کن را بهدست آورد. در سال ۱۹۸۰ مقامات شوروی به کنچالفسکی اجازهٔ مهاجرت به ایالات متحد را دادند (با این امتیاز نادر که هر وقت مایل باشد میتواند با احترام به کشورش بازگردد)، و او در آمریکا به فیلمسازی ادامه داد: از جمله فیلم بدبینانه و غیرتجاری عشاق ماریا (۱۹۸۳)؛ پخش در ۱۹۸۵) و قطار عنانگسیخته (۱۹۸۵؛ با فیلمنامهٔ آکیراکوروساوا) برای گروه کانن، که فیلم اخیر هم نقدهای خوبی گرفت و هم پُرفروش شد. فیلمهای اخیرتر او عبارتند از، اقتباسی از نمایشنامهٔ نام کِمپینسکی بهنام دونوازی برای یک نفر (۱۹۸۶) که قصهٔ هیجانانگیزی است از تنازع بقا در باتلاقهای لوییزیانا، و کنچالفسکی عنوان کنائیِ آدمهای کمرو (۱۹۸۷) را برای آن انتخاب کرد؛ فیلم پست مدرن و 'جادهای' هومر و اِدی (۱۹۹۰) و فیلم در خلوتِ یاران (۱۹۹۱) دربارهٔ زندگی در دوران استالین از نگاه نمایشدهندهٔ خصوصی فیلم برای استالین که براساس یک داستان واقعی و در مکان اصلی در مسکو فیلمبرداری شده است. |
اکثر کارگردانهای شوروی پس از خروشچف با وجود آنچه بر سر پاراجانف، تارکفسکی و کنچالفسکی آمد، همچنان در کشور خود ماندند و خود را با سیاستهای کشور تطبیق دادند. |
همچنین مشاهده کنید
- سینمای ماورای قفقاز
- سینمای جمهوریهای غیرروس (۲)
- سینما در دوران گشایش خروشچف
- سینمای ماورای قفقاز (۲)
- سینمای آسیای مرکزی (۳)
- سینمای روسیهٔ شوروی (۲)
- سینمای آسیای مرکزی
- سینمای آسیای مرکزی (۲)
- سینمای جمهوریهای غیرروس
- سینمای روسیهٔ شوروی
- سینمای دوران برژنف
- گلاسنوست، پرِسترویکا، و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
- سینمای استالینیستی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست