پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
سینما در دوران گشایش خروشچف
مرگ استالین در ۵ مارس ۱۹۵۳ کاهش بیدرنگ سختگیریهای ایدئولوژیک را در پی داشت و سال ۱۹۵۴ شاهد تولید چهل فیلم سینمائی در شوروی بود. اما تا هنگامی که نیکیتا خروشچف (۱۹۷۱ - ۱۸۹۴) دبیر اول کمیتهٔ مرکزی بشود و در 'سخنرانی محرمانه' و مشهورش پیش از بیستمین کنگرهٔ حزب در فوریه ۱۹۵۶ خودکامگیِ ددمنشانهٔ استالین را محکوم کند، فرآیندِ استالینزدائی قطعیت نیافت. اتهامات خروشچف بر رئیس پیشینش از خودسنائی تا قتلِ عام سیاسی را دربر میگرفت خروشچف تأکید داشت استالین پس از رسیدن به قدرت ارتباطش یا واقعیات کشور قطع شد و بهتدریج بهجائی رسید که از طریق فیلمهائی که توسط دیوانسالاری فرهنگی برایش میساختند تصویری شبهواقعی از کشورش داشت، و هرگاه تصویری را نمیپسندید پاکش میکرد. |
هر چند استالین بهطور رسمی بیاعتبار شده بود اما ژدانف هنوز حضور داشت و واقعگرائی سوسیالیستی بهعنوان یک عقیده و مکتب هرگز رسماً ملغی نشد. |
نظام خروشچف در باب هنر انعطاف بیشتری نشان داد (لااقل در آغاز) و گشایشی به صنعت فیلم شوروی داد که در ۱۹۵۶ بهصورتی نمایشی آغاز شد. در آن سال، برای نخستین بار از دهههای ۱۹۳۰، فارغالتحصیلانِ تازهای VGIK فیلمهای تازهای عرضه کردند و بسیاری از آنها به درونمایههای معاصر پرداختند. از آن جمله هستند گریگوری چوخرای (متولد ۱۹۲۱) با فیلم چهل و یکمین، استانیسلاو رُستوتُسکی (متولد ۱۹۲۱) با زمین و مردم، سامسُن سامسُنُف (متولد ۱۹۲۱) با فیلم ملخ (براساس داستانی از چخوف)، کارگردان گرجی، مارلِن خوتسیف (متولد ۱۹۲۵) و فلیکس میرونِر (متولد ۱۹۲۷) یا بهار در خیابانِ زارِچنایا، و کمدی موزیکالِ اِلدار ریازاتُف (متولد ۱۹۲۷) بهنام شب کارناوال، واسیلی اُردینسکی (متولد ۱۹۲۵) با مردی متولد میشود، اَلکساندر اَلُف (متولد ۱۹۲۸) و ولادیمیر نائومُف (متولد ۱۹۲۷) با فیلم پاول کُرچاگین (براساس نمایشنامهٔ نیکلای اُستروفسکی بهنام چگونه فولاد آبدیده شد)، لِو کولیجانُف (متولد ۱۹۳۴) و یاکُف سِگِل (متولد ۱۹۲۳) با فیلم اینگونه آغاز شد، و سرانجام نخستین فیلم پس از جنگِ یک کارگردان غیرروس از کارگردانی گرجی بهنام چنگیز ابولادزه (متولد ۱۹۲۴) و رِواز چخیدزه (متولد ۱۹۲۶) با فیلم الاغ کوچک ماگدانا، در اوایل این دوره کارگردانهای پیشکسوت هم فیلمهائی ساختند، از جمله سرگئی یوتکهویچ با نخستین اقتباس شکسپیری شوروی، اُتللو (۱۹۵۶) و داستانهائی دربارهٔ لنین (۱۹۵۷؛ مارک دانسکوی با فیلم دیگری از مادر، ۱۹۵۶)، که پیش از او پودفکین ساخته بود؛ اَلکساندر پتوشکو (متولد ۱۹۰۰) با نخستین فیلم پرده عریض شوروی، یک قصهٔ پریان بهصورت عروسکی بهنام ایلیا مورومِتس (۱۹۵۷)؛ و در نهایت فیلم لکلکها پرواز میکنند (۱۹۵۷) از مشهورترین کارگردان این دوره، میخائیل کالاتُزُف. |
جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ کن در ۱۹۵۸ به فیلم لکلکها پرواز میکنند به جهان اعلام کرد که سینمای شوروی در کار احیاء دوباره است. درست یک سال پیش از این تانکهای شوروی قیام مردم مجارستان را بیرحمانه در هم کوبیده بودند و این امر تأثیر دردناکی بر فرهنگ محلی گذاشته بود. کوتاه زمانی بیخطرترین موضوعات برای فیلمها اقتباسهای ادبی شدند و اواخر دههٔ ۱۹۵۰ را چنین اقتباسهای اشباع کردند، بهویژه کارگردانهای نسل قدیمیتر مانند سرگئی گراسیمف (۸۵-۱۹۰۷) با روایتی سهقسمتی از رمان و رودخانهٔ دُن به آرامی جاری است (۱۹۵۷) اثر میخائیل شُلوخف تحتعنوان دُنِ ارام؛ اقتباسی از ایوان پیریِف (۶۸-۱۹۰۱) از رمان ابله (۱۹۵۸) و شبهای سفید (۱۹۵۹) نوشتهٔ داستایفسکی؛ اقتباس دانسکوی از رمان فُماگُردیف (۱۹۵۹) از گورکی؛ روایت ولادیمیر پتُرف (۱۹۶۵-۱۸۹۶) از قصهٔ تورگنف بهنام در شب عید (۱۹۵۹)؛ اقتباسِ آلکسی با تألیفِ بازیگر (متولد ۱۹۲۸) از شنل اثر گوگول (۱۹۵۹ - در واقع بازسازی فیلمی که کوزینتسِف و ترابرگ در ۱۹۲۶ ساخته بودند اما به شیوهٔ ناتورالیستیِ تئاتر هنری مسکو)، و سرانجام اقتباسی که یوسف هایفیتس (متولد ۱۹۰۶) از قصههای کوتاه چخوف، از جمله بانوئی با سگ ملوسش (۱۹۶۰) و در شهر S. (سال ۱۹۶۶)، بهعمل آورد. در این رده همچنین میتوان از اقتباسهای دیگر سرگئی بوندارچوکِ بازیگر (۹۴-۱۹۲۰) نام برد، از جمله روایتی از رمان سرنوشت یک انسان (۱۹۵۹) اثر شُلوخف، و روایتی چهارقسمتی از جنگ و صلح (۶۷-۱۹۶۵) از تولستوی یا اقتباسهای درخشان کوزینتسف از دُنکیشوت (۱۹۵۶)، هملت (۱۹۶۴) و لیرشاه (۱۹۷۲). |
اما خروشچف با استالین تفاوت داشت و صنعت فیلم شوروی در نظام او به پیشرفت خود ادامه داد: تا سال ۱۹۵۸ تولید سالانه به ۱۱۵ فیلم سینمائی رسید که یکسوم آنها رنگی بودند (فیلم رنگی در ۱۹۵۰ در شوروی رواج گرفت)؛ در ۱۹۵۹ جشنوارهٔ دوسالانهٔ مسکو پایهریزی شد؛ و، شاید مهمترین تغییر آن بود که در فاصلهٔ ۶۵-۱۹۵۵ تولید فیلم در جمهوریهای غیرروسی هم احیاء یا بهصورت تماموقت آغاز شد. بهعلاوه فیلمسازهای جسورترِ شوروی در این دوره با فیلمهای خود طعم طرح مسائل اجتماعی را چشید. از آن جمله هستند، خانهای که در آن زندگی میکنم (۱۹۵۷) از کولیجانُف و سِگِل؛ حیاط خانهٔ ما (۱۹۵۷) و پدر یک سرباز (۱۹۶۴) از چخیدزه؛ حماسهٔ یک سرباز (۱۹۵۸ ـ برندهٔ جایزهٔ کن و جشنوارهٔ سنفرانسیسکو)؛ آسمانهای صاف (۱۹۶۱) از چوخرای؛ نامهای که فرستاده نشد (۱۹۶۰) و من کوبا هستم (۱۹۶۴) از کالاتُزُف و سرگئی اوروسِوْسکی (متولد ۱۹۰۸) که یک فانتزی دو ساعت و نیمهٔ حماسی و تبلیغاتی است و فیلمنامهاش ار یِفتُشِنکو نوشته و در ۱۹۹۵ در ایالات متحد پخش شد. چه میشد اگر این عشق بود؟ (۱۹۶۱) از یولی رایزمن؛ فیلم فیلسوفانهٔ نه روز در یک سال (۱۹۶۲) و مستند ترکیبیِ درخشان فاشیسمِ بیپیرایه / چهرهٔ عریان فاشیسم (۱۹۶۵) از میخائیل رُم؛ نخستین فیلم سینمائی الم کلیمف، خوش آمدید، اما ورود اشخاص بدون مجوز ممنوع (۱۹۶۴)، که طنزی است ضداستبدادی با ظاهرِ 'فیلم برای جوانان' ؛ و سرانجام خیرهکنندهترین فیلم این دوره، محافظ لنین (همچنین با عنوان میدان ایلیچ، ۱۹۶۲) که توفانی از اعتراض مقامات رسمی شوروی را برانگیخت و ناچار پس از هجده ماه، با فیلمبرداری دوباره با عنوان گمراهکنندهٔ من بیست سالهام (۱۹۶۴)، اصلاح شد! |
در دسامبر ۱۹۶۲ خروشچف اعلام کرد که آزادی در هنر به افراط کشیده شده و در جریان نمایشگاه 'سی سال هنر تصویرگری' در مسکو ادعانامهٔ نیشداری در باب نقاشی مدرن شوروی منتشر کرد. بلافاصله احتیاط در دستور کار صنعت فیلم قرار گرفت، هر چند، همچنان نوآمدگان دست به نوآوریهای قابلملاحظهای زدند - در مسکو پرسه میزنم (۱۹۶۳) از کارگردان گرجی اِلدِر شِنگِلایا، و روزگاری رفیقی بود (۱۹۶۴) از بازیگر - کارگردانی بهنام واسیلی شوکشین (۷۴-۱۹۲۹). |
در اکتبر ۱۹۶۴ خروشچف بر اثر توطئهای از جانبمعاونانش از مقام خود خلع شد و جریان دیگری بر سریر قدرت نشست که لئونیدبرژنف (۸۲-۱۹۰۶) و آلکسی ن. کاسیگین (۸۰-۱۹۰۴)، دبیر اول کمیتهٔ مرکزی و رئیس شورای وزیران آن بودند (برژنف در ۱۹۶۶ دبیر کل حزب شد و سرانجام با فشار آمدن به رفقای حزبی صداعظم اتحاد جماهیر شوروی شد و تا پایان حیات در این مقام ماند). به دنبال آن نوعی عدم اطمینان و سردرگمی بر هنرها حاکم شد و با اشغال چکسلواکی بنا بر پیمان ورشو در اوت ۱۹۶۸، و حملاتی داخلی علیه آزادی فرهنگ شوروی در ۱۹۶۹ این سردرگمی پایان گرفت. هر چند هنوز میتوان گفت گشایش موقتیِ دوران خروشچف منجر به تولدی یکی از خارقالعادهترین و زیباترین فیلمهائی که تاکنون ساخته شده، یعنی سایهٔ نیاکان فراموششدهٔ ما (۱۹۶۴) از سرگئی پاراجانف، شد. |
همچنین مشاهده کنید
- گلاسنوست، پرِسترویکا، و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
- سینمای جمهوریهای غیرروس (۲)
- سینمای آسیای مرکزی
- سینمای آسیای مرکزی (۳)
- سینمای آسیای مرکزی (۲)
- سینمای دوران برژنف
- سینما در دوران گشایش خروشچف
- سینمای استالینیستی
- سینمای ماورای قفقاز
- سینمای جمهوریهای غیرروس
- سینمای روسیهٔ شوروی (۲)
- سینمای ماورای قفقاز (۲)
- سینمای روسیهٔ شوروی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست