پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ما


جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ما    صد جان برافشانم بر او گویم هنییا مرحبا
رقصان سوی گردون شوم زان جا سوی بی‌چون شوم    صبر و قرارم برده‌ای ای میزبان زودتر بیا
از مه ستاره می‌بری تو پاره پاره می‌بری    گه شیرخواره می‌بری گه می‌کشانی دایه را
دارم دلی همچون جهان تا می‌کشد کوه گران    من که کشم که کی کشم زین کاهدان واخر مرا
گر موی من چون شیر شد از شوق مردن پیر شد    من آردم گندم نیم چون آمدم در آسیا
در آسیا گندم رود کز سنبله زادست او    زاده مهم نی سنبله در آسیا باشم چرا
نی نی فتد در آسیا هم نور مه از روزنی    زان جا به سوی مه رود نی در دکان نانبا
با عقل خود گر جفتمی من گفتنی‌ها گفتمی    خاموش کن تا نشنود این قصه را باد هوا


همچنین مشاهده کنید