کلمه تلويزيون مفاهيم مختلفى را در اذهان بوجود مىآورد. درواقع صرفنظر از ترشح تکنيکى کلمه، ارائه يک تعريف براى آن کار مشکلى است. در آموزش نيز تعبير و تفسيرهاى متعددى از کاربرد کلمه تلويزيون صورت مىگيرد. ازنظر عدهاي، تلويزيون عبارت از يکسرى گفتارهايى است که بر روى نوار ويدئو ضبطشده و ازطريق استفاده از تلويزيون مداربسته در کلاسهاى درس مورد بهرهبردارى قرار مىگيرد. بهنظر عدهاى ديگر، تلويزيون شامل تعدادى تجهيزات پرتابل است که براى ضبط و مشاهده برنامههاى ورزشى به ميدانها برده مىشود و بالاخره عدهاى آن را وسيلهاى براى مشاهده برنامههاى تلويزيونى در مراکز مواد آموزشى مىدانند. بعضى از مردم تلويزيون را عبارت از يک رسانه آموزشى براى برقرارى يک ارتباط خلاق مىنامند و عدهاى ديگر از تلويزيون بهنام يک وسيله نمايش دهنده برنامههاى تفريحى و خبرى ياد مىکنند.
۱. انتقال برنامههاى زنده و تصاوير متحرک را ازطريق کابل، ميکروويو، کانالهاى تلويزيوني، ماهوارهها و يا کانالهاى تلويزيون آموزشي، ميسر مىسازد.
۲. به مدارس و مراکز آموزش عالى و يا ديگر مؤسسات امکان مىدهد تا در هنگام پخش، برنامههاى تلويزيونى را تماشا کرده و در صورت نياز نسبت به ضبط آنها مبادرت ورزند.
۳. توليد برنامههاى محلى را که تهيه آنها از طريق ديگر امکانپذير نيست ميسر مىسازد. اين برنامهها ممکن است براى پيشرفت يادگيرى شاگردان در سطوح مختلف و براساس نيازهاى محلى تهيه شوند.
۴. به شاگردان امکان مىدهد تا با تهيه و توليد برنامههاى تلويزيونى به سواد ديدارى خود افزوده و به برقرارى يک ارتباط مؤثر براى انتقال ايدههاى خود دست يابند.
۵. امکان ضبط و پخش مجدد برنامههاى متنوعى را که شاگردان در منازل خود از طريق تلويزيون نگاه مىکنند فراهم مىسازد.
۶. فرصت مشاهده اماکن و اشيايى را که به فاصله دورى از مدارس قرار دارند فراهم مىکند. اينگونه اماکن مىتوانند موزهها، مزارع، کارخانجات و غيره باشند.
۷. شاگردان را در جريان آخرين حوادث و وقايع جارى نظير ارسال اقمار مصنوعى به فضا قرار مىدهد.
۸. امکان بررسى و تجزيه و تحليل رفتارهاى فردى و گروهى را براى معلمان و روانشناسان فراهم مىسازد.
۹. به شاگردان امکان مىدهد تا آندسته از آزمايشات تجربى را که انجام آن مستلزم هزينه گزاف و توأم با خطرات احتمالى است مشاهده کنند.
۱۰. به شاگردان تربيت معلم، فرصت مىدهد تا بدون حضور در کلاسهاى درس، روش تدريس و رفتارهاى آموزشى معلمان حرفهاى را مورد مشاهده و تجزيه و تحليل قرار دهند.
۱۱. اجبار حضور در مدرسه و کلاس را براى فراگيران منتفى مىسازد.
۱۲. ازطريق استفاده از خاصيت بزرگنمايي، مشاهده اشيا و موجودات بسيار کوچک را براى شاگردان ميسر مىسازد.
۱۳. امکان مشاهده اعمال جراحى را بدون حضور در محل و ايجاد مزاحمت براى کادر جراحى فراهم مىسازد.
محدوديتهاى استفاده از تلويزيون در آموزش
۱. در استفاده گروهى از تلويزيون در آموزش، تفاوتهاى فردى شاگردان از حيث سرعت يادگيري، علايق و نيازهاى بخصوص آنها مورد انکار قرار مىگيرد.
۲. در صورتىکه برنامههاى تلويزيونى براى استفاده مجدد ضبط نشوند، اجراى برنامهها هزينه گزافى را دربر گرفته و انرژى قابل توجهى را بههدر مىدهند.
۳. هزينه تهيه و بهکاراندازى تجهيزات تلويزيونى بهخصوص در شروع کار در مقايسه با ديگر رسانههاى آموزشى قابل ملاحظه است.
۴. در صورت کار با گروههاى نسبتاً بزرگ، استفاده از يک گيرنده تلويزيونى کافى نبوده و به نسبت حجم بينندگان تعداد بيشترى از آنها مورد نياز است.
۵. ارتباط از طريق تلويزيون يک ارتباط يکجانبه بوده و اطلاع از عکسالعملهاى آنى بينندگان براى فرستنده و يا توليدکنندگان اصلى امکانپذير نيست.
۶. در صورتىکه بينندگان آمادگى کافى مشاهده برنامه را نداشته باشند، تلويزيون به خودى خود، قادر به پيشبينى و رفع آن نيست.
۷. با توجه به وقت محدودى که به هر برنامه اختصاص داده مىشود، محتواى برنامهها اکثراً فشرده و ناقص تحويل داده مىشوند.
۸. تأکيد بر استفاده زياد از برنامههاى تلويزيونى موجب دلسردى معلمان شده و از نقض فعال آنان در فرآيند تدريس و يادگيرى مىکاهد.
پژوهش در استفاده از تلويزيون در آموزش
تاکنون تحقيقات گسترده و بيشمارى را در زمينههاى مختلف استفاده از تلويزيون در آموزش، بهعمل آورده و نتايج ثمربخش و مفيدى را به مربيان و گردانندگان امور آموزش ارائه کردهاند. در اينجا صرفاً به چند يافته از آن پژوهشها اشاره مىشود:
۱. ازحيث تأثير بر يادگيرى شاگردان تفاوت قابل توجهى بين برنامههاى زنده و از پيش ضبطشده مشاهده نشده است.
۲. در تدريس علوم پايه، نظير فيزيک و شيمي، تدريس ازطريق تلويزيون بر تدريس حضورى ارجحيت دارد. در تدريس علوم انسانى نظير زبان و ادبيات تفاوت قابل توجهى ديده نشده است.
۳. در يک محدوده از زمان، انتقال حجم بيشترى از اطلاعات توسط تلويزيون امکانپذيرتر است تا تدريس حضوري.
۴. چنانچه تعداد کافى از گيرندههاى تلويزيونى در دسترس باشند، مسئله نشستن در رديفهاى مختلف در کلاس درس ارتباطى به ميزان يادگيرى شاگردان نخواهد داشت.
۵. در اکثر برنامههاى تلويزيوني، محتواى و متن ديدارى آنها بيشتر از متن کلامى آنها جلب توجه را مىنمايد.
۶. در ميزان يادگيرى دختران و پسران ازطريق تلويزيون اختلافى وجود ندارد.
۷. يادگيرى ازطريق تلويزيون زمانى بيشتر صورت مىگيرد که برنامه ازجانب معلمان دنبال شده و درباره نکات و مسائل مندرج در برنامه بحث و تبادلنظر صورت گيرد.
۸. آموزش مهارتها ازطريق تلويزيون بايستى همراه با انجام بلافاصله آن آزمايشات و مهارتها توسط يادگيرندگان باشد. در اين صورت فراهم کردن مواد و وسايل لازم در هنگام آموزش مهارتها ازطريق تلويزيون ضرورى است.
۹. ميزان يادگيرى شاگردان از طريق برنامههايى که از حيث ديدارى غنى هستند با برنامههايى که ساده تهيه شدهاند تفاوت قابل توجهى ندارد.
۱۰. شاگردان درهنگام مشاهده برنامههاى تلويزيونى براى برداشتن نت از خود علاقه نشان مىدهند.
۱۱. ميزان يادگيرى شاگردان با ميزان معلومات و نحوه تدريس معلمان تلويزيونى نسبت مستقيم دارد.
زاويه و فاصله ديد در استفاده از تلويزيون
يکى از تحقيقاتى که در سالهاى اخير توسط مؤسسه غيرانتفاعى آزمايشگاههاى امکانات آموزشي صورت گرفته است، حداکثر و حداقل فاصله ديد را در استفاده از تلويزيون در آموزش مشخص مىکند. نتيجه اين تحقيق به شرح زير در اختيار علاقهمندان قرار گرفت:
زاويه افقى ديد
در تماشاى برناممههاى تلويزيوني، شاگردان بايستى در ميدانى قرارگيرند که در هرطرف از محور ديد زاويهاى بيش از ۴۵ درجه را تشکيل ندهند.