|
|
|
|
در بيشتر برنامههاى تلويزيوني، تدوين لحظهاى (انتقالهاى تصوير روى ميز ترکيب تصاوير) فراگردى ساده تلقى مىشود که در خدمت اتصال ديدگاههاى مختلف منابع تصويرى (دوربينها)، احساس پيوسته بودن عناصر و حفظ ترتيب نماها و پيوند گفتار و رويداد صحنه است. کارگردان مستقيماً رويداد صحنه را دنبال کرده و تداوم تصاوير را با فنون سادهٔ انتقال حفظ مىکند. در حالت غيرمطلوب، برش تداومى عملى يکنواخت است و تأثيرى بر کيفيت برنامه نخواهد داشت. نمونههائى را که مىتوان براى برش تداومى و معمول يک برنامه ذکر کرد عبارتند از:
|
|
مجرى با دو مهمان در برنامهٔ مصاحبه شرکت دارد
|
|
مهمان اول صحبت را آغاز مىکند - برش به نماى نزديک مهمان اول
|
|
مهمان دوم صحبت او را قطع مىکند - برش به نماى نزديک مهمان دوم
|
|
مجرى از صحبت آنها نتيجهگيرى مىکند - برش به نماى سه نفرهٔ آنها
|
|
|
در اين روش، با برش متداخل نماهائى که در واقع ارتباطى با هم ندارند رابطهاى ضمنى بين آنها برقرار مىشود.
|
|
چند مثال مىآوريم:
|
|
زنى از خواب بيدار مىشود؛ قطع به نماى او در يکى از اتاقها. در اينجا چنين فرض مىشود که او بيدار شده و اکنون در اتاق ديگرى است. (امکان دارد مکان اين دو نما متفاوت باشد و حتى بازيگر ديگرى در لباس مشابه نقش زن را در نماى دوم اجراء کند.)
|
|
نمائى از هواپيما در آسمان؛ برش به نمائى از خلبان در اتاق فرمان هواپيما.
|
|
نمائى از ماکت يک کتابخانه؛ برش به داخل کتابخانه که در استوديو ساخته شده است.
|
|
|
هنگامى که براى اولينبار فيلمسازان تجربى به ارزشهاى زيبائىشناسى برش تداومى (روايتي) پى بردند، تدوين از حالت فرايند اتصال نماهاى مختلف بيرون آمد و بهعنوان هنر در فيلمسازى مورد توجه قرار گرفت. بعدها فيلمسازان دست به تجربهٔ روشهاى ديگرى زدند و با برش متداخل نماهائى که در مسير روايتى داستان قرار نداشتند مفاهيم جديدى بهدست آوردند. در اين روشها، فيلمساز به دنبال داستانگوئى از طريق رويداد و گفتار متداوم نبود. او با قرار دادن دو نما در کنار هم مفهوم و تعبير جديدى در بيننده بر مىانگيخت.
|
|
برش پويا قادر است آثار نمايشى يک برنامه را تشديد کند و حالات و مفاهيمى را که در روشهاى مستقيم برش تداومى قابل ارائه نيستند، بهوجود آورد. در برش پويا، روابط علت و معلول بين تصاوير بروز مىکند.
|
|
مىتوان نمائى از يک پنجرهٔ شکسته را مثال زد که به پسربچهاى گريان برش مىشود. مفاهيمى که از پيوند اين دو نما در ذهن بيننده بهوجود مىآيد عبارتند از: آيا او توپ خود را گم کرده است؟
|
|
آيا او با شکستن پنجره تنبيه شده است؟
|
|
برش دو نما به يکديگر آنها را بلافاصله بههم مرتبط مىسازد. چنين رابطهاى ممکن است با يک برش ساده صورت گيرد. اين پيوند و مجاورت تصويرى به دو صورت فيزيکى و ذهنى عمل مىکند.
|
|
از نظر ذهني، بيننده مجبور است تصوير جديد را تعبير کند. (حالا کجاست؟ تصوير جديد چيست؟ چه اتفاقى در شرف وقوع است؟)
|
|
البته واکنشهاى بيننده با هم در ارتباط هستند. چنانچه دو نما از نظر ترکيببندى سازگار (برشهاى همگون) و ضرورت نماى دوم آشکار باشد، برش انجام شده را 'برش نرم' مىگويند. زمانى که دو نما از نظر تصويرى منطبق و همگون نباشند (برش پرشى يا برش ناهمگون) نتيجهٔ برش از نظر فيزيکى آزار دهنده است، حتى اگر بيننده مفهوم نماى دوم را از نظر ذهنى درک کرده باشد. از طرف ديگر، اگر بيننده قادر به درک مفهوم و ضرورت نماى دوم و رابطهٔ آن با نماى اول نباشد، حتى برشهاى نرم تصاوير به يکديگر نيز از وقفهٔ ذهنى بيننده در سير تصاوير جلوگيرى نمىکنند.
|