دوشنبه, ۲۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 17 March, 2025
مجله ویستا
ترتیب نماها
يکى از ويژگىهاى ذهن انسان اين است که بهطور مداوم در آنچه مىبيند يا مىشنود روابطى با معنا جستجو کند - حتى اگر چنين روابطى وجود نداشته باشند. در زنجيرهٔ متوالى نماهاى يک صحنه، بهطور ناخودآگاه سعى مىکنيم رابطهاى بين آنها برقرار کنيم. |
توالى نماهاى يک صحنه را به چند طريق مىتوان تفسير کرد؛ بهطور مثال: |
- نماى الف باعث بروز موقعيت نماى ب مىشود و يا نماى الف به نماى ب منجر مىگردد. |
- نماى الف توسط نماى ب توجيه مىشود. |
- نماهاى الف و ب با يکديگر به نماى ج تبديل مىشوند. |
- نماهاى الف و ب مجموعاً توسط نماى ج توجيه مىشوند. |
- نماى الف که در مقابل نماى ب قرار مىگيرد ممکن است فکر مجهولى را که در هيچيک از نماهاى الف و ب آشکار نيست القاء کند. |
در شرايط مختلف مىتوان دريافت که چگونگى ترتيب نماها بر تعبير و تفسير بيننده از آنها مؤثر است. براى روشنشدن مطلب نمونهٔ بسيار سادهاى را بررسى مىکنيم: صورت قضيه بدين شکل است که سه نما وجود دارد. نماى اول، ساختمانى را در حال سوختن نشان مىدهد. نماى دوم، انفجارى مهيب و نماى سوم، چند نفر را نشان مىدهد که به طرف يک اتومبيل مىدوند. با تغيير و جابجائى اين نماها متوجه مىشويم که مفاهيم متغيرى پديد مىآيد: |
۱. ساختمان در حال سوختن / اشخاصى که به طرف اتومبيل مىدوند / انفجار. |
اشخاصى که سعى مىکردند از آتش فرار کنند در يک انفجار کشته مىشوند. |
۲. ساختمان در حال سوختن / انفجار / اشخاصى که به طرف اتومبيل مىدوند. |
اشخاصى که سعى مىکردند از آتش فرار کنند علىرغم انفجار مهيب نجات يافتند. |
۳. اشخاصى که به طرف اتومبيل مىدوند / انفجار / ساختمان در حال سوختن. |
اشخاصى که به طرف اتومبيل مىدوند مسؤول انفجار و آتشسوزى ساختمان هستند. |
تخيل انسان با اشارههاى ضمنى بيشتر تحريک مىشود تا بيان مستقيم، از اينرو فنون غيرمستقيم بر بسيارى مشکلات عملى فائق مىآيند. |
تصور کنيد دو نماى منفرد به يکديگر متصل مىشوند: نماى اول - پسربچهاى به طرف بالا نگاه مىکند... نماى دوم - درختى به طرف دوربين مىافتد. اگر ترتيب نماها بههمين صورت باشد، برداشت بيننده اين خواهد بود که پسربچه در حال تماشاى افتادن درخت است. اما اگر ترتيب نماها را معکوس کنيم يعنى ابتدا نماى درخت و سپس نماى پسربچه را نشان دهيم، بيننده مىپندارد که درخت در حال سقوط روى بچه است. ممکن است اين دو نما در دو مکان متفاوت گرفته شده باشند و ارتباط نزديکى با يکديگر نداشته باشند. |
- روابط علت - معلول: بعضى اوقات تقدم و تأخر نماها در مفهومى که بهدنبال دارند تأثيرى ندارد. بهعبارت ديگر، به هر طريقى که نماها را کنار هم بگذاريد مفهوم يکسانى را القاء مىکنند. بهطور مثال، نماى زنى که فرياد مىکشد و نماى شيرى در حال حمله. اما همواره تفاوتهاى کمى در زمينهٔ روابط علت - معلول وجود دارد. |
روابط علت - معلول يا معلول - علت از معمولىترين پيوندهاى بين نماهاى متوالى هستند. بينندگان تلويزيونى به اين نوع پيوندها عادت کردهاند. بهطور کلى مىتوان از پيوند علت - معلول در موقعيتهاى زيادى استفاده کرد: |
۱. جنايتکارى قربانى خود را در خيابان تعقيب مىکند. |
۲. نماى نزديک از جنايتکار که قصد حمله به قربانى را دارد. |
۳. برش به نماى شخص موردنظر که فرار کرده است. |
در اين مثال نتيجهٔ پيوند تصاوير کنايهآميز و در جهت مفهوم کلى رويداد است. بيننده همواره رويداد را تعقيب مىکند و انتظار دارد نتيجهٔ قابل پيشبينى بهدست آيد در حالى که بعضى اوقات او با نتيجهاى روبرو مىشود که غيرمنتظره است و دچار سردرگمى مىشود. نتيجهگيرى اشتباه ممکن است باعث شود تسلسل تصاوير مفهوم خود را از دست بدهند. |
۱. معلمى در نماى دور کنار يک تختهسياه ديده مىشود. |
۲. برش به نماى نزديک از نوشتههاى روى تخته. |
۳. در نماى بعد، معلم در مکان کاملاً متفاوتى قرار گرفته است. |
در اينجا، کارگردان از نماى نوشتههاى روى تختهٔ سياه براى جابجائى معلم و برش به فصل بعدى استفاده کرده است، اما از آنجا که بيننده انتظار دارد در نماى بعدى معلم را هنوز در کنار تختهٔسياه ببيند اين جابجائى تمرکز آن را به هم خواهد زد. |
در موارد ديگر اين موضوع پيچيدهتر است. بهطور مثال، رويداد صحنه داراى تداوم بصرى است اما موقعيت دو نما فاقد چنين تداومى است: |
۱. مردى با شنيدن صداى در به طرف آن مىچرخد. |
۲. برش به نماى قطارى که در شب به جلو مىراند. |
کارگردان ممکن است تصور کند که با خودددارى از نمايش آنچه بيننده انتظار دارد ببيند، مىتواند ايجاد تنش کند، اما ناخودآگاه روابطى کاذب را در سير تصاوير پديد مىآورد. حتى زمانى که گفتار و رويداد نماى اول، توضيحى بر نماى دوم باشد اين انتقال تصويرى رضايتبخش نخواهد بود. در حالىکه با محو تدريجى تصوير و پديدار شدن آن از سياهى مىتوان از هر گونه اشتباه ذهنى بيننده جلوگيرى کرد. |
بعضى اوقات کارگردانهاى تلويزيونى بهمنظور کوتاه کردن زمان صحنه و خلق زمان سينمائى با برش از نمائى به نماى ديگر موقعيت موضوع را تغيير مىدهند و با اين عمل زمان را نيز جلو و عقب مىبرند. در اين زمينه بايد متذکر شد که خواه اين روش قابل قبول باشد و خواه مبهم، با موقعيت و چگونگى پرداخت تصويرى نماها رابطهاى مستقيم دارد و در کاربرد آنها بايد کمال دقت و حسابگرى بهعمل آيد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست